متن پرسش وپاسخ مطرح شده بدین شرح است:
پرسش : از دیدگاه امام علی(علیه السلام) توبه نکردن از کدام گناهان باعث عدم قبولی سایر اعمال انسان می شود؟
پاسخ اجمالی:از دیدگاه امام علی(ع) شرک، قتل نفس، تهمت، بدعت و نفاق موجب می شود خداوند هیچ عملی را از انسان قبول نکند. حضرت می فرماید: «اگر انسان با یکى از این خصلت ها بدون توبه از دنیا برود و پروردگار خود را با آن ملاقات کند، اعمالش سودى براى او نخواهد داشت؛ هر چند خود را به زحمت افکند و عملش را خالص کند …».
پاسخ تفصیلی:امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۵۳ «نهج البلاغه» انگشت روى پنج گناه کبیره و خطرناک مى گذارد و تصریح مى کند: هر کس بدون توبه از این گناهان از دنیا برود هیچ عملى از او مقبول نیست؛ ایشان مى فرماید: (از امور قطعى و مسلّم الهى در کتاب حکیم و استوار او [«قرآن مجید»] که خداوند به آن پاداش و کیفر مى دهد، و براى آن خرسند مى شود یا خشم مى گیرد، این است که هرگاه انسان با یکى از این خصلت ها بدون توبه از دنیا برود و پروردگار خود را با آن ملاقات کند، اعمالش سودى براى او نخواهد داشت؛ هر چند خود را [براى انجام دادن کارهاى خیر] به زحمت افکند و عملش را خالص گرداند)؛ «إِنَّ مِنْ عَزَائِمِ اللهِ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ، الَّتِی عَلَیْهَا یُثِیبُ وَ یُعَاقِبُ، وَ لَهَا یَرْضَى وَ یَسْخَطُ، إِنَّهُ لَا یَنْفَعُ عَبْداً وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ، وَ أَخْلَصَ فِعْلَهُ(۱) أَنْ یَخْرُجَ مِنَ الدُّنْیَا، لَاقِیاً رَبَّهُ بِخَصْلَهٍ مِنْ هذِهِ الْخِصَالِ لَمْ یَتُبْ مِنْهَا».
سپس امام(علیه السلام) به شرح این خصلت ها که عبارتند از: شرک، قتل نفس، تهمت، بدعت و نفاق پرداخته و هر یک از این امور پنج گانه را در عبارت کوتاهى بیان مى کند و مى فرماید: (کسی که همتایى براى خدا در عبادتى که بر او واجب کرده قرار دهد یا خشم خود را با کشتن بی گناهى فرو نشاند یا کسى را به سبب عملى که دیگرى انجام داده نکوهش کند [و او را متّهم سازد] یا براى به دست آوردن حاجتى که به مردم دارد بدعتى در دین خدا بگذارد یا مردم را با دو چهره ملاقات کند و در میان آنان با دو زبان سخن بگوید [و نفاق و دورویى پیشه کند]، در آن چه گفتم بیندیش؛ [و بقیه را بر آن قیاس کن]؛ چرا که هر چیز را با مثل و مانندش مى توان شناخت)؛ «أَنْ یُشْرِکَ بِاللهِ فِیمَا افْتَرَضَ عَلَیْهِ مِنْ عِبَادَتِهِ، أَوْ یَشْفِیَ غَیْظَهُ بِهَلَاکِ نَفْسٍ، أَوْ یَعُرَّ(۲) بِأَمْرٍ فَعَلَهُ غَیْرُهُ، أَوْ یَسْتَنْجِحَ حَاجَهً إِلَى النَّاسِ بِإِظْهَارِ بِدْعَهٍ فِی دِینِهِ، أَوْ یَلْقَى النَّاسَ بِوَجْهَیْنِ، أَوْ یَمْشِیَ فِیهِمْ بِلِسَانَیْنِ، اعْقِلْ ذلِکَ فَإِنَّ الْمِثْلَ دَلِیلٌ عَلَى شِبْهِهِ».
به این ترتیب؛ نخستین گناه بسیار خطرناک، «شرک در عبودیّت پروردگار» است؛ کارى که اگر انسان از آن توبه نکند هرگز مشمول عفو الهى نخواهد شد: «إِنَّ اللهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ»(۳)؛ (خداوند هرگز شرک را نمى بخشد و کمتر از آن را براى هر کس بخواهد و شایسته بداند مى بخشد). دیگر این که انسان با ریختن خون دیگرى خشم خود را فرو نشاند همان گونه که «قرآن مجید» مى فرماید: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیهَا»(۴)؛ (هر کس انسان با ایمانى را به قتل برساند کیفر او جهنّم است که جاودانه در آن خواهد ماند). بعضی از شارحان «نهج البلاغه» این جمله را شامل انتحار و خودکشی نیز دانسته اند؛ ولی ظاهرِ عبارت همان معنای اول است و به هر حال بعضی آیه فوق را دلیل بر این می دانند که قتلِ بی گناهان سبب می شود قاتل، بی ایمان از دنیا برود؛ چرا که خلود و جاودانگی مخصوص افراد بی ایمان است.
در مورد سومین وصف که متهم ساختن افراد به اعمالی است که انجام نداده اند و در واقع، کشتن شخصیت و ریختن آبروی آنهاست، در روایات اسلامی می خوانیم که اهمیت آبروی انسان به اندازه اهمیّت خون اوست.
درباره چهارمین وصف یعنی بدعت گزاری در دین خدا برای رسیدن به مال و مقام دنیا همین بس که از پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و آله) می خوانیم: «اَهْلُ البِدَعِ شَرُّ الخَلْقِ وَ الخَلِیقَهِ، اَهلُ البِدَعِ کِلَابُ اَهْلِ النـَّارِ»(۵)؛ (بدعت گزاران، بدترین خلق خدا هستند، اهل بدعت، سگان دوزخیانند).
و در مورد وصف پنجم یعنی نفاق و دورویی و دوگویی همین بس که «قرآن مجید» درباره منافقان می فرماید: «وَ اِذَا لَقُوا الـَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ اِذَا خَلَوا اِلَی شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا اِنَّا مَعَکُم اِنّمَا نَحْنُ مُسْتَهزِءُونَ»(۶)؛ (و هنگامی که افراد با ایمان را ملاقات می کنند می گویند: ما ایمان آورده ایم [؛ ولی] هنگامی که با شیطان های خود خلوت می کنند می گویند: ما با شماییم ما فقط [آن ها را] مسخره می کنیم). و در آیات بعد از آن تصریح شده است که اعمال آنها سودی به حالشان ندارد و مشمول هدایت های الهی واقع نمی شوند. به راستی اگر جامعه بشری از آلودگی به این صفات پنج گانه پاک شود، چه آرامش و امنیتی بر آن حاکم خواهد شد! جان و مال و آبروی مردم محفوظ می ماند؛ مردم با صفا و صمیمیت با هم گفتگو می کنند، شرک و بدعت رخت بر می بندد و از نظر جنبه های معنوی نیز رشد و نمو کافی پیدا می کنند.(۷)
پی نوشت:
(۱). تعبیر به اخلاص در عمل ـ با این که کسى که داراى این صفات پنج گانه است نمى تواند عمل خالص داشته باشد ـ ظاهراً اشاره به اخلاص هاى مقطعى و موردى است که در یک لحظه همه زشتى ها را فراموش مى کند و مثلا صدقه اى در راه خدا مى دهد و به درمانده اى کمک مى کند، ولى این خلوص نیّت دیرى نمى پاید که جاى خود را به شرک و نفاق و بدعت مى سپارد.
(۲). «یعرّ» از ماده «عَرّ» (بر وزن شر) یا «عُرّ» (بر وزن حر) در اصل به معناى بیمارى جرب که یک نوع عارضه شدید پوستى است می باشد؛ سپس به هر گونه ضرر و عیبى که به انسان مى رسد، اطلاق شده است و در جمله بالا به معناى عیب جویى و تهمت است.
(۳). سوره نساء، آیه ۴۸.
(۴). همان سوره، آیه ۹۳.
(۵). کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، محقق: بکری حیانی، صفوه السقا، مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۰۱ قمری / ۱۹۸۱ میلادی، چاپ: پنجم، ج ۱، ص ۳۹۱، ح ۱۰۹۵.
(۶). سوره بقره، آیه ۱۴.
(۷). گردآوری از: پیام امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ: اول، ج ۶، ص ۷۸.