این روزها دلار به قله قیمتی تاریخی جدیدی دست پیدا کرده است؛ این ارز که هرگز و حتی به صورت لحظهای با قیمت بالای ۲۵ هزار و ۹۰۰ تومانی معامله نشده بود، از ابتدای هفته جاری از 26 هزار تومان گذشته و نرخ معامله آن اکنون 26هزار و 400 تومان است.
هفته گذشته بعد از هیاهویی که تشکیل صفوف طولانی دلار مقابل صرافیهای ملی برای دریافت ارز سالانه و فروش آن در بازار آزاد ایجاد کرد، سیاستگذار این سهمیه را حذف کرد و خبر داد که سعی دارد فاصله قیمتی بین دوبازار را کم کند تا سفتهبازیها بیش از این ادامه پیدا نکند. این اقدام بانک مرکزی با این که سودای مردم برای کسب سود را بر باد داد اما نهایتا تاثیر مثبتی در بازار ارز نداشت و حریف رشد آن نشد که هیچ حتی بر انتظارات منفی فعالان بازار هم دامن زد.
حالا سوالها درباره قیمت ارز زیاد شده است. با توجه به این که در تجربههای قبلی پس از جهشهای بزرگ شاهد مداخله سیاستگذار برای کنترل بازار ارز بودهایم، برخی دستور حدف سهمیه ارز سالانه را آغاز این مداخله تلقی میکنند. اما آیا واقعا بعد از جمع آوری صفها نوبت به تزریق ارز رسیده است؟ آیا بازار ارز هم مثل بورس حباب دارد؟ چقدر امکان دارد که قیمت دلار ناگهان شکسته شود؟
سیاستگذار وارد میشود؟
میثم رادپور، کارشناس بازار ارز درباره علت جهش قیمت در روزهای اخیر میگوید: پیش از شیوع کرونا در ایران، درآمدهای دولت به مشکل خورده بود و با شیوع این بیماری وضع بدتر شد و درآمدهای فروش شرکتهای پتروشیمی و یا کانیهای فلزی هم تحت تاثیر کرونا آسیب دید. از آن سمت کسری بودجه تشدید شد و تقاضا را تحریک کرد. اما به نظر من مشکل بیشتر به سمت عرضه برمیگردد. در گرانی ارز کاهش عرضه، وزن بیشتری داشته تا تحریک تقاضا.
رادپور معتقد است کنترل بانک مرکزی در طی این سالها به صورت پلهای روی بازار ارز کم و کمتر شده است. از طرفی همزمان منابع ارزی نیز تحلیل رفته است. بنابراین در حال حاضر منابعی هم اگر باشد امکان مداخله موثر بانک مرکزی وجود ندارد.
آنطور که این کارشناس توضیح میدهد تصمیم برای بسته شدن حساب سرمایه به عنوان بخشی از موازنه پرداخت، باعث میشود همانطور که خروج پول سخت میشود ورود آن هم مشکل و درنهایت کنترل سیاستگذار روی بازار کمتر شود. ضمن اینکه نه ما درآمدهای ارزی سابق را داریم نه بانک مرکزی کنترلهای سابق را.
محدودیت های انتقال نبود قیمت این نمیشد
رادپور با تاکید بر محدودیتهای ارزی عنوان میکند: اگرچه قبلا با درآمدهای نفتی لااقل غذا و داروی ما تامین میشد ولی اکنون بار آن هم روش دوش شرکتهای افتاده که درحال تامین درآمدهای ارزی ما هستند اما مطمئنا اگر ما با همین سطح درآمد، محدودیت در نظام نقلو انتقالات ارزی نداشتیم، قیمت ارز این نمیشد.
به اعتقاد رادپور برای این که شرکتی بتواند جنسی را بفروشد، پول آن را بیاورد و خرج کند، مسیری طولانی با ریسکهای جدی را طی میکند تا این پول در دسترس قرار بگیرد. در هر قسمت هزینهای پرداخت میکند و در نهایت این هزینههای ناشی از محدودیت منتقل میشود.
تایید انتظارات منفی با حذف سهمیه ارز سالانه
این کارشناس درباره تصمیم ناگهانی سیاستگذار برای حذف سهمیه ارز با کارت ملی میگوید: وقتی در شرایطی که بازار ملتهب است سیاستگذار این تصمیم را میگیرد در واقع انتظارهای منفی بازار را تایید میکند.
او میافزاید: البته بانک مرکزی از روی اضطرار این کار کرد اما زمان مناسبی نبود. مقام ناظر دائما منفعل عمل میکند تا زمانی که فشاری ایجاد شود و بعد تصمیمی میگیرد. اگر بازار آرام بود و این تصمیم گرفته میشد شاید حتی خبر آن با این سرعت نمیپیچید اما در شرایط هفته پیش یک سیگنال برای بازیگران بازار تلقی شد مبنی بر این که اوضاع به همان اندازه که آنها فکر میکنند خراب است. پیام این موضوع آثار مخربی دارد.
دلار ارزان خواهد شد؟
به گفته رادپور قیمت فعلی برای دلار پیشبینی نمیشد. زیرا اگر معیارهای نقدینگی را در نظر بگیریم، قدرت خرید نقدینگی ما در حدی نیست که این قیمت را ممکن کند اما عرضه به قدری تحلیل رفته و فشارها قدری جدی شده که به اینجا رسیدیم.
به باور او تحلیل ارزش پول ملی ما به جای نگرانکنندهای رسیده است و انتظار میرود در صورت عدم افزایش حجم نقدینگی افزایش قیمت دوام نیاورد مشروط به این که از جایی ساپورت شود.
این کارشناس در نهایت تاکید میکند: امیدوارم فکرم غلط باشد اما فکر میکنم در حال حاضر فقط یک عامل خارجی بتواند قیمتها را کمی پایین آورد. برای مثال انتخاب نشدن ترامپ در انتخابات آمریکا. یک سیگنال هم کفایت میکند که انتظار بازیگران بازار تغییر کند چون این شرایط ناشی از همین انتظارات است. اگر این انتظارات منفی ادامه پیدا کند و در آن سیکل معیوب بیفتیم مثل یک گرداب ادامه پیدا میکند در حالی که زور نقدینگی ما به قدری نیست که ارز را به اینجا برساند. /تجارت نیوز