یادداشت عماد آبشناس منتشر شده در سایت روسی اسپوتنیک را می خوانید: البته شاید نظر آنها صحیح باشد، ولی سابقه تاریخی تعامل ایران با ایالات متحده نشان نمیدهد که چنین چیزی ممکن است رخ دهد.
چه جمهوری خواهها سر کار باشند چه دمکرات ها، سیاست خصومت آمریکا با ایران تغییری ندارد، به قول معروف یکی با تیغ سر میبرد و دیگری با پنبه.
نباید فراموش کرد که شدیدترین و قسیترین تحریمهای بین المللی بر علیه ایران زمانی وضع شده که دمکراتها سر کار بودند نه جمهوری خواه ها.
همچنین باید توجه داشت جرقه همه اتفاقاتی که در منطقه خاورمیانه رخ داده در زمان دمکراتها رخ داده و جمهوری خواهها ادامه دهنده راه دمکراتها بودند و بر عکس در مواردی که جمهوری خواهها کاری را انجام دادند دمکراتها به روش نرم خود ادامه دهنده راه جمهوری خواه ها.
دلیل این ماجرا این است که سیاستهای کلی یا به قول معروف استراتژیک ایالات متحده توسط تیمهای فرا دولتی تعیین میشود که رئیس جمهوری و دولت فقط مجری این سیاستها هستند و تنها تفاوت میان یک دولت و دولتی دیگر راه و روشی است که برای رسیدن به هدف کلی انتخاب میکنند.
به عنوان مثال بگوییم، شاید این بحث دیگر در ذهن همه ایرانیها تازه باشد.
توافق هستهای را دمکراتها امضا کردند، اما از همان لحظه اول این دمکراتها بودند که سنگ بنای خودداری ایالات متحده از انجام تعهدات اش در برجام را پایه گذاشتند.
شاید برخی هنوز به یاد داشته باشند که وقتی برجام امضا شد و مدیران شرکتهای اروپایی شروع کردند به ایران آمدن تا قرارداد ببندند همان دولت اوباما قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن هر اروپایی به ایران سفر کند مجبور است برای ورود به آمریکا ویزا دریافت کند و دیگر نمیتواند از معافیت ویزا بین آمریکا و اروپا برخوردار شود.
یا اینکه برای رفع تحریمهای بانکی بر علیه ایران بهانه آوردند که، چون مصوب کنگره است باید توسط کنگره لغو شود و علیرغم اینکه طبق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت این تحریمها برداشته شده بود، ولی بانکهایی را که با ایران تعامل مالی کرده بودند نقره داغ کردند و میلیاردها دلار جریمه کردند تا هیچ بانک و کارگزار مالی بین المللی جرئت تعامل با ایران، علیرغم رفع تحریمهای بانکی، را نداشته باشد.
یا اینکه سازمان تروریستی داعش توسط دولت دمکرات آمریکا، همان دولت آقای اوباما، راه اندازی شد وعراق به هم ریخت وایرانیها مجبور شدند برای مقابله با تروریستها در سوریه و عراق ورود کنند.
یا جنگهای سوریه و یمن و لیبی و... در دوران دمکراتها راه افتاد.
معمولا دمکراتها در ایجاد اجماع جهانی بسیار موفقتر از جمهوری خواهها هستند و به این دلیل احتمال اینکه در صورت انتخاب یک رییس جمهوری دمکرات آمریکاییها بتوانند اجماع جهانی بر علیه ایران ایجاد کنند بسیار زیاد است، فراموش نکنید همین تحریمهایی که امروز دولت آقای ترامپ تلاش دارد بر علیه ایران برگرداند توسط دمکراتها و با تلاشهای خانم هیلاری کلینتون برقرار شد در حالی که تلاشهای آقای پمپئو برای بازگرداندن آنها بی تاثیر بود.
شکستهای اخیر دیپلماتیک تیم سیاست خارجی ترامپ این فرضیه را ایجاد میکند که در صورت انتخاب مجدد آقای ترامپ به عنوان رییس جمهوری تنشهای خارجی آمریکا با جامعه جهانی ادامه یابد و بالطبع در این شرایط امکان ایجاد اجماع بین المللی بر علیه ایران میسر نباشد.
طبیعتا به نفع ایران خواهد بود تا همین روند ادامه یابد وکلا جامعه جهانی به فکر ایجاد یک ساختار جدید باشد وایران بتواند از این روزنه برای خروج از تحریمها بهره ببرد، نه اینکه دمکراتها سر کار بیایند و بخواهند همان ساختارهای قدیمی را ادامه دهند.
نباید تصور کرد اگر دمکراتها سر کار بیایند آنوقت آنها بدون گرفتن امتیاز و وادار کردن ایران به مذاکرات جدید برای کنار گذاشتن همپیمانان اش در منطقه و همچنین برنامههای دفاعی اش، حاضر خواهند بود تا تحریمی از بالا سر ایرانیها را بردارند، حال اگر حتی بخواهند بردارند، و قطعا بهانههای مختلفی را خواهند آورد که، چون مثلا فلان تحریم را کنگره تصویب کرده نمیتوانیم اجرا نکنیم و یا اینکه فعلا به زمان نیاز داریم تا بتوانیم دولت خود را مستقر کنیم و سیاستهای خود را اجرا کنیم و...
مهمتر از آن امروزه بهانه همه اعضای شورای امنیت برای مخالفت با ایالات متحده در اجرای مکانیسم ماشه این است که آمریکا از برجام خارج شده و حق اجرای این مکانیسم را ندارد و، چون آقای ترامپ آمریکا را از برجام خارج کرده نمیتواند این کشور را به برجام برگرداند چراکه آنوقت آبروی سیاسی اش میرود، اما اگر دمکراتها سر کار بیایند و آمریکا به برجام برگردد و بعد تصمیم بگیرند مکانیسم ماشه را اجرا کنند آنوقت دیگر هیچ بهانهای برای کشورهای دیگر باقی نمیماند که با آمریکا در شورای امنیت مخالفت کنند.