عزاداری محرم در تهران از قرنها پیش مرسوم بوده و همه ساله با شکوهتر از قبل برگزار میشود.
در ایام قدیم از ۱۵ ماه ذیالحجه بچهها با پارچههای سبز و سیاه و علامتهای حلبی برای خود تکیه درست میکردند و مساجد حسینیههای شهر برای عزاداری آماده میشدند.
از آنجایی که در برخی از دورهها مردم با سختگیریهای دولتها و جلوگیری از عزاداری مواجه بودند، مراسم خود را در پستوها و صندوقخانههای منازلشان برپا میکردند تا چراغ عزادرای سیدالشهدا را روشن نگه دارند.
حسینیههای خصوصی که از طرف رجال و بزرگان برپا میشد به خرج خود آنها بود، اما حسینیهها و مساجد را اهالی و مردم محل دایر میکردند، به این شکل که یکی دو ماه مانده به محرم هر کسی مبلغی را به ناظم حسینیه یا صندوقدار آن پرداخت میکرد یا تعهدی نقدی، کاری یا کالایی میداد. برخی هم به فراخور حال خود روزانه چیزی مانند چای و قند، ذغال و تنباکو و یخ و آب را تقبل میکردند.
تکیه هر محل در زمان خود از جمله اماکنی بود که از نظر زینت و ظاهر در آن افراط و مبالغه بود، زیرا این عزاخانهها که از ابتدا هر یک به نام محل خود تأسیس شده بودند از روی برخی خودنماییها و چشم و هم چشمیها با آینه و چراغ، عکس و شمایل، قالی کوبی و کتیبهبندی، گوی و قندیل و آویز و لاله تزئین میشد که چهره آن را از صورت عزاخانه خارج کرده و شبیه حجله میکرد این تکیهها همچون دباغخانه، تکیه حمامخانم، تکیه درخوانگاه، تکیه پاچنار، تکیه سرتخت، تکیه امامزاده یحیی (ع) و تکیه رضاقلیخان از جمله این مکانها بودند.
نحوه پیرایش عزاخانهها
سیاهپوشی حسینیهها به این صورت بود که حتی نباید یک آجر سفید معلوم میشد و علاوه بر قالیچهها، پرده، مخملها، ملیلهدوزیها، سوزندوزیها و پارچههای گرانبها از عکسهای شیر و خورشید، حضرت عباس (ع)، اشعار و گلبرگهای حاشیهشده و ... استفاده میشد.
در این تکیهها اشعار جانسوز شعرای مرثیهسرای نامی همچون محتشم، جودی و جوهری به چشم میخورد و اگر هیچکدام از تجملاتی که استفاده کرده بودند هم نبود، همین کتیبههای سیاه کافی بود تا آنجا را به شکل عزاخانه درآورد.
یکی از تکایای معروف در تهران خانه سادات اخوی در خیابان سیروس است که همچنان پابرجاست و همه ساله در ایام محرم و صفر میزبان عزاداران است.
زمانی که مساجد و تکایا عزاداری خود را شروع میکردند بچههای کوچک هم با گرفتن چادر و افراشتن آن بر سر چوب دستههای کوچک عزاداری تشکیل میدادند.
سیاهپوش شدن برای امام حسین (ع) پیر و جوان و فقیر و غنی نداشت و حتی تهیدستترین افراد که از دار دنیا که به جز قبای تن چیزی نداشتند همان را فروخته سیاه میخریدند یا با یک کهنه سیاه مبادله میکردند.
نذورات مردم در ماه محرم
یکی از نذورات مجرب مردم نذر پیراهن، دستمال و پارچه سیاه بود که بین فقرا و بیسیاه ماندهها تقسیم میکردند. بعد از نماز صبح در اغلب خانهها و روضهخانهها از مردم با نان روغنی و پنیر و خرما پذیرایی میشد و در بعضی از تکایا نیز ظهر و شب غذا میدادند، تا روز دوازدهم این مراسم برقرار بود و مردم اطعام میشدند، حتی بعضی از آنها تا آخر ماه صفر این مراسم را برگزار میکردند.
اگر در ایام محرم کودکی به دنیا میآمد واجب بود که یک نذری مثل آش، پلو، آبگوشت، حلوا، خرما یا نان و ماست بدهند تا هر اتفاق، گرفتاری و خطری به حرمت امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) از کودک دور شود.
البته عدهای هم به ریختن مشتی برنج بر روی برنجهای نذری یا انداختن تکه گوشتی در دیگ غذای نذری بسنده میکردند. تهران در این ایام شهری یکپارچه نعمت و بخشش و نذر و نیاز بود و مردم بیریا و با ریا، فهمیده و نفهمیده جان و مال خود را صرف امام حسین (ع) میکردند.
غذاهای نذری در طهران قدیم
جعفر شهری در جلد سوم کتاب طهران قدیم در مورد نذریهای ماه محرم چنین نوشته است: «آب دادن، شربت دادن، سقایی، دادن نان و ماست و پخت انواع آشها همچون آش کشک، شعلهقلمکار، آش امام زینالعابدین ع)، آش ابودردا، شیربرنج از جمله نذریهایی بود که مردم در این دو ماه برای خودشان فرزندانشان و رفع گرفتاریها میدادند. البته خوراکهایی همچون خرما و حلوا، عدسپلو، ماشپلو، قیمه و قرمهسبزی، فسنجان و آبگوشت و رشتهپلو جزو نذریهای ماه محرم بود.»
آداب و رسوم عزاداری
از جمله آداب و رسومی که تهرانیهای قدیم در عزاداری امام حسین (ع) انجام میدادند میتوان به کاه پاشیدن بر سر دستههای سینهزن، گل مالیدن بر سر و صورت، پوشیاندن لباس عربی به بچهها، روزه گرفتن، زنجیر زدن، رفتن زیر علم و کتل و قمه زدن اشاره کرد.
برخی از افراد هم که توانایی کمتری داشتند خدمتی از خدمات عزاخانهها و دستگاهها را انجام میدادند همچون قهوهچیگری، استکان جمع کردن، جاروکشی، قلیان چاقکردن، اسپند دود کردن، کفشداری و سیاهی لشکر شدن.
یکی دیگر از نذرهایی که در ماه محرم محبوب بود نذر سکوت در تمام ۱۲ روزه عزا یا تا آخر محرم و صفر بود البته عدهای هم نذر تشنگی، گرسنگی، بیخوابی، کمک به همنوعان ناتوان، سرکشی به زندانیان و بیماران بیبضاعت و پاشیدن دانه برای پرندگان میکردند.