آدمها با پیرشدن خسیس میشوند یا دستودلباز؟ پژوهشها میگویند همهچیز به این بستگی دارد که آنها دربارۀ سنشان چه احساسی داشته باشند. برخی پنجاهشصتسالهها بیشتر اوقات زیر لب غر میزنند که «پیر شدیم رفت»؛ بااینحال شبانهروز فکر حفظ پولهایشان هستند.
پل سالیوان در نیویورک تایمز نوشت:
اما یکسری هم هستند که میفهمند قرار است سیچهل سال دیگر در این دنیا زندگی کنند؛ گویا یک بار دیگر احساس جوانی میکنند و به این فکر میافتند که چگونه از باقیماندۀ عمرشان لذت بیشتری ببرند. این تغییر رویکرد باعث میشود وقتی به هشتادسالگی میرسند، مثل بیستوپنجسالهها ولخرجی کنند.
والدینی که صبح تا شب دنبال بچههایشان میدوند همیشه از احساس پیری مینالند. اما والدینِ همین افراد، به شرط تندرستی و اندکی ثروت، احتمالاً بگویند احساس جوانی و سرزندگی میکنند، یعنی خیلی بهتر از چیزی که قبلاً برای سن شصت، هفتاد یا هشتادسالگی انتظارش را داشتند.
ظاهراً این ویژگی سالمندان، که به جوانی و توان و زندگی فوقالعادهشان مینازند، دارد بیشتر و بیشتر میشود. اما بسیاری از کارشناسان معتقدند سنی که برای خود احساس میکنید (نه عدد واقعیِ سن) بر نحوۀ تفکرتان دربارۀ پول تأثیر میگذارد. آنها بر این باورند که این احساس بر نحوۀ پسانداز، خرجکردن و بخشیدن پول و نیز نقشههای مربوط به بهجاگذاشتنِ ارث و میراث تأثیر میگذارد.
این اثرگذاری منحصر به یک درصدِ سرمایهدار یا حتی محدود به مرفهان طبقۀ متوسط روبهبالا نیست. به گفتۀ چیپ کانلی، بنیانگذار آکادمی مدرن سالمندان، پژوهشها نشان داده که افراد، حتی اهالی طبقۀ متوسط روبهپایین، در صورت تندرستی، در دهۀ پنجاهسالگیِ عمر خود به ارزیابی مجدد داراییهاشان میپردازند تا تدارک یک عمر طولانی را ببینند، طولانیتر از آنچه قبلاً انتظار داشتند.
این بازنگری مسئلهای یکباره نیست. حتی اسطورههای موسیقی راک اَند رول نیز از این امر آگاهی دارند که مخاطبانشان در دهۀ هفتادسالگیِ عمر خود، قبل از مرگ، در پی خرجکردن پولهایشان هستند. «اتحادیۀ درآمد مادامالعمر» اسپانسر کنونیِ تور هفتادهشتادسالههای رولینگ استونز است، سازمانی تجاری که به کسبوکار سالواره اختصاص دارد.
کِن دیکتوالد، مدیرعامل اِیج وِیو (سازمانی که دربارۀ پیری پژوهش میکند و از کسبوکارها کمک میگیرد)، پس از حضور در یکی از کنسرتهای اخیرِ رولینگ استونز اعلام شگفتی کرد که چقدر صدایشان خوب شده است، اما همزمان از اسپانسرشان نیز شگفتزده شد: گروهی متشکل از ۳۵ شرکت که هدف اصلیشان تأمین حقوق ماهیانۀ مستمریگونه برای بازنشستگان است.
رابطۀ جنسی، مواد و مستمری سالوارۀ تضمینی؟ این ترکیب گویا دستکم برای رولینگ استونز کارساز است و به میک جَگر امکان میدهد تا با چنان شور و اشتیاقی به اجرا ادامه دهد که درخورِ یک خوانندۀ یکسومِ سن خودش باشد.
آقای کانلی میگوید این میل عملگرایانه به تداوم لذتبردن از زندگی است که باعث میشود افراد تصمیمگیریهای مالیشان را نه با خیالبافی و انکار سن واقعی بلکه براساس احساس خود تغییر دهند.
عددِ سن قطعاً مشخص است و روال ثابتی دارد و احساس سنتان داخل ذهن شماست، اما واقعیت این است که عمر مردان و زنان نسبت به گذشته افزایش یافته، مردان ثروتمند بیش از رقم میانگین عمر میکنند و عمر زنان ثروتمند از آنها هم بلندتر است. اما بازنشستگی در سن ۶۵سالگی و ادامۀ زندگی با پولهای پساندازشده برای خیلیها مقدور نیست. درضمن پژوهشگران میگویند این کار بهلحاظ مالی هم منطقی نیست و میتواند طول عمر را کاهش دهد.
افرادی که احساس تندرستی میکنند عملکرد کاملاً متفاوتی دارند؛ این افراد مدت بیشتری کار میکنند یا پروژههای جانبی میگیرند تا پساندازشان بیشتر گردد. درعینحال، سفر میکنند و از زندگی لذت میبرند. درواقع این افراد همان کاری را میکنند که بیستواندیسالهها بدون ترس و نگرانی انجام میدهند.
آقای ویکتوالدِ ۶۹ساله میگوید «کسانی که احساس تندرستی میکنند و کاملاً روی فرماند احتمالاً تصور کنند که عمرِ زیادی پیشِ رو دارند. این هم خبر خوب است و هم خبر بد. شاید گرفتار بیماری نشوند، اما قرار است زیاد عمر کنند، پس به پول بیشتری نیاز خواهند داشت».
پیتر کنت مهندسی است که طی سالهای متمادی، در اجتماع مسکونی ششهزارجریبیِ لوتر فارست در شمال نیویورک، چندین شرکت فناوری ساخت و مدیریت کرد. او هنوز عضو هیئتمدیرۀ آپتاماتریکس (شرکت فناوری حسگر) است.
او میگوید، سالها پیش، از کار تماموقت دست برداشته است. اما دلیل این کارش این بود که علاقهمندیهای دیگری جز کار هم داشت.
آقای کنت و همسرش، پیلار مویانو، که استاد بازنشستۀ زبان اسپانیایی در کالج یونین در نیویورک است، در سنپترزبورگِ فلوریدا زندگی میکنند و سفرهای زیادی با هم میروند. آنها همچنین عضو یک گروه مادامالعمرِ یادگیری در کالج اِکرد برای پروفسورهای بازنشسته هستند.
آقای کنت میگوید «من ۷۵ سال سن دارم، اما احساس میکنم شصت سالم است». وقتی از او پرسیدند پانزده سال پیش چه حسی داشت، گفت: «وقتی شصتساله بودم، مشغول کار در یک شرکت استارتاپ بودم و خوش میگذشت. استارتاپها پول زیادی ندارند، اما حس میکردم دارم کمک میکنم و، گذشته از این، خوش میگذشت».
این زوج از یک لحاظ دیگر هم مایۀ رشکاند: طبق حسابوکتاب آقای کنت، آنقدر پول دارند که بتوانند سی سال دیگر در رفاه زندگی کنند. وی این امر را به تجربۀ اولین شرکتی که راه انداخت، یعنی شرکت مهندسیِ کنت، نسبت میدهد. در این شرکت، بعضی هفتهها نگران این بود که میتواند حقوق کارکنان را بدهد یا نه.
او میگوید: «خیلی ترسناک بود و من همان موقع فهمیدم چنین موقعیتی اصلاً راحت نیست».
آقای کانلی میگوید خیلی از افرادی که مسن هستند، اما پولشان را به روش جوانان خرج میکنند (یعنی صرف چیزهایی که میکنند که برایشان معنادارند، اما چیزهای بیهوده نیستند) در برههای از عمرشان دچار چیزی شدهاند که آن را «اصلاح بزرگ میانسالی» میگذارد.
این اصلاح در سن حدود ۵۵ سالگی به افراد کمک میکند تا ثروتی را که در فاز اول زندگیشان انباشتهاند تا حد ممکن بکاهند و نیز دیدی واقعبینانهتر دربارۀ نحوۀ بیشتر عمرکردن و موقعیت لازم برای این کار به دست بیاورند. او میگوید این عادتِ کاهش ثروت هم در میان سالمندان طبقۀ متوسط روبهبالا که از ویلا به آپارتمان میآیند رواج یافته، و هم به همان اندازه در میان مزدبگیران طبقۀ متوسط روبهپایین محبوبیت دارد، یعنی کسانی که درمییابند پول کمتری برای گذران باقی عمر خود خواهند داشت.
آقای کانلیِ ۵۸ ساله میگوید «ما میخواهیم به مردم بفهمانیم که با شرایط امروزی، عمر زیادی پیشِ رو خواهند داشت، پس نباید برای گذران روزگارِ خود فقط به تأمین اجتماعی چشم امید داشته باشند. قرار نیست در ۶۵ سالگی بازنشست شوند. و میتوانند بر حسب خواسته یا نیاز، یک کار پارهوقت هم داشته باشند».
این بازنگری به سالمندان کمک میکند، در مورد تصمیمات مالی، دیدی جوانپسند ولی عملگروانه داشته باشند. ادامۀ کسب درآمد در مراحل بعدی زندگی بخش عمدۀ این تغییر دیدگاه است.
آقای کانلی با اشاره به پژوهشهای مربوط به نرخ طول عمر و بازنشستگی میگوید «برای ترغیب مردم به کارکردن در دهۀ ۷۰سالگیشان، همیشه از این سخن میگوییم که بازنشستگی میتواند برای سلامت افراد هم مضر باشد. افراد باید مهارتهایی بپرورانند که بتوانند با آن پول دربیاورند. میتوانند در حیاط پشتیشان یک کلبه بسازند و با میزبانی در سامانۀ ایربیانبی کسب درآمد کنند. جز این، بیستهزار دلار در سال هم از تأمین اجتماعی بگیرند و از مشاورۀ پارهوقت هم سالی بیستهزار دلار دیگر کسب کنند. با همین مقدار میتوان تا سالهای سال زندگی کرد».
فارغ از اینکه این کار به چه شکل انجام میشود، نکتۀ قطعی آن است که این شصتهفتادسالهها قرار نیست بنشینند اخبار ماهواره را تماشا کنند و منتظر تخفیفهای رستوران باشند، بلکه مشتاقاند تا دل به دریا بزنند و به دنیای بیرون برگردند.
درآمد به چه میزانی باید باشد تا، اگر نه خوشبختی، ولی رفاه را فراهم کند؟ این سؤال مثل این است که بپرسیم یک رشته کلاف چقدر طول دارد. اما قاعدۀ کلیای که اتحادیۀ بازنشستگان آمریکا پیشنهاد میدهد حدود هفتاد تا هشتاد درصد از درآمد سالانۀ پیش از بازنشستگی است.
اگر قصد مسافرت زیاد دارید، این عدد شاید به صددرصدِ درآمد پیش از بازنشستگی نزدیک شود.
ویژگی مشترک سالمندانی که میتوانند پول را مثل جوانان خرج کنند خودمهاری است. بسیاری از این افراد در جوانی نیز همین ویژگی را نشان داده و عادت پسانداز را در خود پروردهاند. برخی دیگر هم ممکن است دیرهنگام و ناگهانی متوجه شوند.
کلی گلداسمیت، استادیار بازاریابی در دانشکدۀ مدیریت وندربیلت اُوِن، میگوید «افرادی را میبینیم که در دهۀ شصتسالگی بهشکل افراطی شروع به پسانداز میکنند. آنچه من از این قضیه میفهمم این است که با نزدیکترشدن به سالهای بازنشستگی آدم درمییابد که در ۱۰ سالِ آینده هم قرار است همین آدم باشد. فاصلۀ میان شخصیت الآن و شخصیت آیندهتان بسیار جزیی است».
آشوک کالرو، پژوهشگر بازنشستۀ آزمایشگاههای بِل و دوستِ آقای کنت در سنپترزبورگ، میگوید که در سن ۷۵سالگی نسبت به سابق برخورد خیلی راحتتری با پول دارد. او میگوید در ۳۵سالگی خیلی نگرانِ کسب درآمد و پساندازِ کافی بود. در ۵۵سالگی، دغدغۀ او حفظ پول بود. اما حالا که سالهای پردرآمدش را پشتسر گذاشته و از طریق آنها آبدیده شده، میتواند بدون نگرانی مثل یک جوان ۲۵ ساله خرج کند.
کالرو میگوید «هنگام خرجکردن پول برای چیزهایی که نیاز یا دوست دارم، کاملاً خاطرم آسوده است». تنها مانع سر راه او این است که میخواهد برای خانوادۀ دخترش هم پول باقی بگذارد: «همین یک مورد است که مرا از ولخرجی بازمیدارد».
خانم گلداسمیت، برای آندسته از افرادی که فاقد خودمهاریاند، به آزمایشهای هَل هرشفیلد در دانشگاه کالیفرنیا و دنیل بارتلز در دانشگاه شیکاگو اشاره میکند. در این آزمایشها، سوژهها عینک واقعیت مجازی به چشم میزنند و، از طریق آن، خود را در دهۀ ۸۰ سالگیشان میبینند. او میگوید این تجربه باعث میشود افراد با اشتیاق بیشتری پاداشهای بلندمدت را بر پاداشهای دمدستی برگزینند و این امر تصمیماتشان را در مورد بازنشستگی تغییر میدهد.
خانم گلداسمیت، که خودش دوقلوهای چهارساله دارد، میگوید والدین جوانی که از پیری گلایه میکنند سخت در اشتباهاند. او میگوید «من همیشه میگویم احساس پیری میکنم. اما واقعیت این است که من فقط خستهام؛ کارهایم زیاد است و سرم بیش از حد شلوغ است. اما این هیچ ربطی به سن ۸۰سالگیام ندارد».
او میگوید این خستگی زمانی مشکلساز میشود که بر تصمیمات تأثیر بگذارد. «کاری که باید انجام دهم این است که دوباره انرژی بگیرم، یعنی به خواستههایم جامۀ عمل بپوشانم. باید پولم را در زمان حال خرج کنم و انرژیام را ذخیره نمایم».
در روزگار کنونی، پیری نسبت به نسلهای پیشین یک موقعیت کاملاً متفاوت است.
دیوید بَکستر از گروه مشاورۀ بکستر (شرکت مشاورۀ بازاریابی و پژوهش دربارۀ پیری) میگوید «تصورات جوانترها براساس آنچه از والدین و والدینِ والدینشان دیدهاند شکل میگیرد. نکتۀ مهمی که باید به یاد داشت این است که آنها با نظام سلامتِ دیروز و سبکهای دیروز بزرگ شدند. اما ما نظام سلامت و سبکهای امروز را داریم».
(در اوایل قرن بیستم، چهلواندی سال پیر محسوب میشده، چون بهدلیل مرگومیر بالای نوزادان و مادران، امید به زندگی حدود ۴۷ سال بوده است. اما با ورود به انتهای قرن، این عدد به ۷۹ رسیده که، درضمن، برای غیرسیگاریها و زنان کمی بالاتر است).
نتیجه این است که مردم نحوۀ تفکر و زندگی با منابع مالیِ در دسترسشان را تغییر دادهاند. آقای بکستر میگوید «پیری یک پدیدۀ جدید است». و این پدیدۀ جدید از انسانها میطلبد که در نحوۀ پرداخت بهای آن بازنگری کنند.
پینوشت:
• این مطلب را پل سالیوان نوشته است و در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۹ با عنوان «Should You Spend, or Save, as if You’ll Live Forever» در وبسایت نیویورک تایمز منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۹۹ با عنوان «هر چه بیشتر احساس پیری کنید، کمتر ولخرجی میکنید» و ترجمۀ علیرضا شفیعینسب منتشر کرده است.
•• پل سالیوان (Paul Sullivan) نویسندۀ ستون «ولث مترز» در نیویورک تایمز است. کتابهای خط باریک سبز: رازهای پول برای مایهداران (The Thin Green Line: The Money Secrets of the Super Wealthy) و چنگ: چرا بعضی افراد تحت فشار سرآمد میشوند و برخی دیگر نه (Clutch: Why Some People Excel Under Pressure and Others Don’t) نوشتۀ اوست. سالیوان یادداشتهایش را در گلف مگزین نیز منتشر میکند و در گذشته با فایننشال تایمز، فرچون و مانی هم همکاری کرده است.
منبع ترجمان علوم انسانی