تابناک جوان:
اجرای برنامه عصر جدید در شبکه سوم سیما این شب ها به موضوع بحث شبکه های اجتماعی و همچنین در محافل خانوادگی تبدیل شده است.
صرف نظر از اینکه این برنامه ،یک جنگ کاملا تقلیدی از شبکههای ماهوارهای است و اینکه اجرای بدون تغییر برخی از برنامه ها بدون آنکه با فرهنگ بومی تطبیق داده نشود، چقدر به صلاح بوده یا نیست؟ نگاهی عمیق به شرکت کنندگان در این مسابقه، آرزوها و نگره های آنها، نشانه های خاصی را به جامعه کنونی می فرستد که محل تامل است.
نکته ی اولی که پیش از هر بررسی باید به آن اشاره کرد، این که بر خلاف ادعای آقای علیخانی،از منظر رسانه ای این برنامه را نمی توان مصداق عملی استعدادیابی دانست زیرا استعداد تعریف خاص خود را دارد و اگر قرار به استعدادیابی باشد حتما زمینههای اولویت دارتری استعداد محسوب می شوند که توانایی در آن برای جامعه مفیدتر نیز تلقی شود( و نه صرفا بررسی کارهای سرگرم کننده ای که در کمتر از دقیقه روی سن قابل ارائه باشد).
بنابراین خودمان را گول نزنیم. این یک شو برای رکوردزنی هایی است که در همه جای دنیا وجود دارد و رسانه ای شدن آن هم فقط برای جذب حامی مالی و کسب شهرت است. ادعای استعدادیابی درباره عصر جدید از سوی سازندگان آن یک ادعای گزاف و ناشی از عدم درک آنها از آن ریشه های شناختی و فکری الگویی ست که از روی آن کپیکاری تلویزیونی انجام شده است.
توضیح لازم درباره این گزاره آن که برخلاف بسیاری از تهیهکنندگان و دست اندرکاران رسانه ای که معمولاً با دیدن چند برنامه ماهواره ای برنامه خود را طراحی می کنند و بعضاً دیده شده که حتی بارها دکور برنامه های خود را نیز ناشیانه کپی کردند( زیرا نه تحصیلات لازم را دارند و نه در فلسفه رسانه مطالعه کرده اند) همه برنامه ها در دنیا دارای تحلیل دکترینال هستند یعنی قطعه ای از پازل فرهنگ جامعه خود محسوب می شوند.
برنامه عصر جدید از روی مشابه خارجی ساخته شده که معنای آن نه استعداد یابی، بلکه سرگرمی و مشهور شدن به هر قیمتی به منظور رسیدن به ثروت بادآورده ای است که حامی مالی برنامه به متقاضیان شهرت وعده داده است.
نگاهی به روند اتفاقاتی که پشت صحنه و روی صحنه در این جنگهای تلویزیونی می افتد نشان می دهد که رسیدن به شهرت وهمچنین ثروت ناشی از آن چقدر برای افرادی که دوست دارند یک شبه ره صد ساله را طی کنند مهم است.
این افراد گاه برای دیده شدن دست به ریسک های خطرناکی نیز می زنند که در پی آن ممکن است آسیب های وحشتناکی به خود و در مدیوم رسانه به فرهنگ و تربیت عمومی نیز بزنند.
می توان درک کرد که مسئولین نظارت پخش سیما؛ چه دردسرهایی برای نظارت بر برنامه هایی شبیه عصر جدید دارند و الا نشان دادن صحنه مرگ خودخواسته یک فرد یا ایستادن یک مرد سنگین وزن بر روی ستون فقرات خم شده یک کودک ۶ ساله برای امتیاز گرفتن با هر توجیهی گرچه یک اتفاق مهیج محسوب میشود؛ اما به قیمت نابودی ارزشهای زیادی است که فرهنگ ما با آن هیچ نسبتی ندارد.
به هر روی این برنامه و مشابه خارجی آن در یک دستگاه فکری دیگری که معنای خاصی از زندگی را پذیرفته مفهوم دارد و الا در جامعهای که رسانه ملی آن در نقش دانشگاه عمومی باید مقابل طمع کاری و آز درونی انسانها سینه سپر کند و روبروی ترویج ارزش شدن ثروت و شهرت و بی معنا شدن ارزش های انسانی قرار گیرد، نمیتوان طرفدار ترویج این نوع اتفاقات رسانهای بود.
مصاحبه ها و ری اکشن های شرکت کننده های عصر جدید ، نشان دهنده ی سانسور شدید چیزی در ورای این برنامه است. علیخانی با شفافیت اعلام نمی کند که با وسوسه ی چه جایزه ی بزرگی آدم ها را به سمت ریسک های بزرگی که گاهی زندگی شان را تهدید می کند، ترغیب کرده است؟ شاید اگر احسان علیخانی جایزه بزرگی که ( گفته می شود 200 میلیون تومان برای نفر برتر نهایی است) را شفاف لو دهد ، مشخص خواهد شد که قیمت اصلی این اشک ها و لبخندها چیست؟
گرچه به نظر نمی رسد دست اندرکاران عصر جدید عامدا در پی این مهم باشند و حتی بسیاری از جنبه هایی که گفته شد را درک کنند اما واقعیت این است که برنامه ی ذکر شده و امثال آن در پی تغییر معنای زندگی در فرهنگ عمومی هستند.
عقیل منصوری