در روزهایی که یکی از توصیههای مهم روانشناسان به مردم، دورشدن از دیدن یا شنیدن اخبار است، آنها یعنی ادمینها مجبورند سختتر از روزهای عادی کار کنند. حجم زیادی از اخبار مربوط به کرونا را بخوانند، چشمشان به عکسها و ویدئوهای زیادی بیفتد و در حالی که شاهد تفاوت قیمت سکه و دلار نسبت به روز قبل هستند، خبر را در شبکههای اجتماعی منتشر کنند. فشار روحی و روانی زیادی را تحمل میکنند بدون آنکه ارتقاء یا پیشرفت کاری خاصی داشته باشند یا حقوق و مزایای آنچنانی دریافت کنند.
فارغالتحصیل رشته ارتباطات و روزنامهنگاری است و حدود چهار سالی میشود که ادمین شبکههای اجتماعی یکی از رسانههاست. زمانی که بحث دغدغههای شغلیاش وسط میآید، چند بار میگوید: «خیلی سخت است».
«زینب» میگوید: «به نظر من ادمینها همیشه در معرض آسیب روحی و روانیاند چون با همه نوع اخباری به شکل مستقیم در ارتباطند. برای مثال خبرنگاران حوزههای مختلف زمانی که پوشش یک رویداد ویژه یا ترافیک خبری را پشت سر میگذارند، امکان اینکه برای مدتی به مرخصی بروند و بعد از چند روز استراحت به کارشان برگردند وجود دارد اما ما به عنوان ادمین مجبوریم همه اتفاقاتی که در هر حوزه خبری پیش میآید را رصد کنیم و در شبکههای اجتماعی بازنشر دهیم. در برخی از شبکههای اجتماعی مثل تلگرام که رقابت تنگاتنگ است، سرعت عمل نقش زیادی دارد و این موضوع کار را خیلی سختتر میکند. این اتفاق موجب میشود حجم استرسی که پشت سر میگذاریم خیلی بالا برود.
برای مثال بعد از اتفاقات ناگواری که اخیرا در ایران پشت سر گذاشتیم، میزان استرس من بسیار بالا رفته است و شبها خوابهای آشفته میبینم. شیفت کاری من در آخر هفته یعنی روزهای پنجشنبه و جمعه خیلی فشرده و سخت است و باید ۱۷ ساعت چشمم به همه سایتها باشد.»
او ادامه میدهد: «از طرفی ادمینبودن هیچ پیشرفت کاریای ندارد. حتی ادمینها امنیت شغلی هم ندارند و زمانی که تلگرام فیلتر شد، من و همکارانم نگران آینده کاریمان بودیم.»
«اوایل که ازدواج کرده بودم، عملا وقت آشپزی نداشتم. به همین دلیل مادرم زحمت آشپزیکردن را میکشید و برایم دو وعده غذا درست میکرد و میفرستاد. حتی گاهی اوقات که حجم کار بالاست، وقت شستن ظرفها یا انجام کارهای خانه را ندارم. گاهی هم مجبورم از خیر بسیاری از مهمانیهایی که دعوت میشوم بگذرم چون همیشه تبلت بدست هستم و باید اخبار را رصد کنم.»
زینب برای معرفی شغلش اصلا از واژه ادمین استفاده نمیکند و همیشه خودش را به عنوان کارمند یک رسانه میداند که در بخش سوشال مدیا یا همان شبکههای اجتماعی فعالیت میکند. فشار کاری در برخی مواقع موجب شده که او هم به تغییر شغل فکر کند اما چون برای کاری که انجام میدهد زحمت بسیاری کشیده، هر بار که به تغییر شغل فکر کرده، نتوانسته با ترک کارش کنار بیاید؛ گرچه حقوقی که برای این کار دریافت میکند بسیار پایین است و به زور به سه میلیون تومان میرسد. این ادمین گاهی آنقدر از استرس و حجم بالای کار خسته میشود که دلش میخواهد فقط مرخصی بگیرد و در خانه استراحت کند بدون اینکه حتی سفر برود.
این روزها شبکههای اجتماعی منبع درآمد بسیاری از افراد شده است و نحوه کار کردن با آن یک امتیاز بزرگ محسوب میشود. به همین دلیل هر فرد جویای کاری که در هر رشتهای تحصیل کرده باشد اگر با نحوه کار کردن در شبکههای اجتماعی آشنا باشد، بیکار نمیماند؛ گرچه این کار هم دشواریهای خاص خودش را دارد.
«سپیده» لیسانس مدیریت تبلیغات تجاری دارد و حدود پنج سالی میشود که ادمین شبکههای اجتماعی یکی از خبرگزاریهای بزرگ ایران است: «هر شغلی یکسری ویژگیهای خوب و یکسری ویژگیهای بد دارد. همه فکر میکنند ادمینها صرفا کپیکننده یکسری اخبار هستند در حالی که این طرز فکر اشتباه است و اتفاقا کارمان خیلی هم وقتگیر است.
برای مثال آمادهکردن یک پستِ اینستاگرام حدود یک ساعت وقت میگیرد. به عقیده من کار ادمینی بسیار حساس است زیرا شبکههای اجتماعی ویترین رسانهها محسوب میشوند. من به عنوان ادمین مدام در حال بروز کردن اخبار هستم و همین کار موجب میشود در جریان اخبار و اطلاعات روز قرار بگیرم گرچه در روزهای حساس مثل حادثه هواپیمای اوکراینی یا روزهای اوج کرونا من و همکارانم مدام در حال رصدکردن اخبار بودیم و این موضوع باعث آسیب روانی ما میشد.
بارها در دورانی که ترافیک اخبار است یا شاهد رویدادهای ناخوشایند بودیم به فکر تغییر شغل یا مرخصی طولانیمدت افتادم چون خواندن زیاد اخبار، استرس و اضطرابمان را زیاد می کند. برای مثال در دوران کرونا به واسطه کاری که دارم آنقدر اخبار مربوط به این موضوع را میخوانم که متوجه خطر آن شدم و وسواس گرفتم و بیش از اندازه از وسایل ضدعفونی استفاده میکنم.»
اما صحبتهای او به همین جا ختم نمیشود. سپیده به خاطر شغلش در چند سال اخیر از جمع خانوادگی و دوستانه دور شده است چون زمان کافی که با آنها وقت بگذراند، ندارد و مجبور است شب و روزش درگیر کار و اخبار باشد به همین دلیل ناخودآگاه دایره ارتباطش محدودتر و کوچکتر میشود.
او میگوید: «شاید ادمینبودن برای افرادی که مجردند خوب باشد اما برای افراد متاهل بسیار دشوار است. از طرفی به جز آسیبهای روانی، به جسم هم آسیب میزند و چون مجبورم مدام تبلت یا گوشی بهدست باشم کتف، دست و از همه مهمتر چشمهایم در معرض آسیب است. مثلا یکی از انگشتانم مشکل حرکتی پیدا کرده است. حتی احساس میکنم فرم صورتم تغییر میکند چون سرم ساعتها رو به پایین و چشمم به صفحه تبلت است. به همین دلیل فکر میکنم حقوق ادمینها باید آنقدری باشد که انگیزهای برای ادامه کار بماند، در حالی که حقوق من اصلا خوب نیست. در ثانی هر بار که خبر فیلترینگ یکی از شبکههای اجتماعی مطرح میشود، این دغدغه فکری را دارم که باید دنبال شغل دیگری باشم.»
«علی» هم پنج سالی میشود که کارش ادمینی است. با اینکه از حقوق کارش راضی نیست و حدود سه میلیون تومان میگیرد اما ادمینبودن را خیلی دوست دارد. گرچه زیاد نگاهکردن به تبلت چشمانش را ضعیف کرده است اما به کارش عشق میورزد و همه جا با افتخار میگوید ادمین است. اما از اینکه آخر هفته مجبور است وقتش را به جای آنکه برای همسرش بگذارد، روی ارسال اخبار در شبکههای اجتماعی بگذارد، احساس خوبی ندارد.
او معتقد است حساسیت کارش بالاست و اگر مرتکب اشتباهی شود ممکن است برای همه کارکنان مجموعهای که در آن کار میکند مشکل درست کند. یک بار هم ناخواسته به جای عکس یکی از شخصیتهای سیاسی، عکس صحنه جرم را با خبر منتشر کرده است که البته مشکل سریع برطرف میشود و قضیه به خیر میگذرد.
«سیمین» هم به تازگی این کار را شروع کرده است. کارش را اصلا دوست ندارد اما برای آنکه به کار نیاز دارد مجبور است آن را انجام دهد. او هم در یکی از رسانهها کار میکند و حقوق خوبی دریافت نمیکند. آخر هفتهها ساعتهای طولانی خیره به تبلت میماند و همین باعث سردردهای شدید او شده است. به هین دلیل هم برای تمامشدن ساعت کاریاش لحظهشماری میکند.
او هم لیسانس ارتباطات دارد و درباره دغدغههای کاریاش میگوید: «بسیاری از مردم وقت کافی برای خواندن گزارشها و اخبار ندارند و فقط به خواندن تیتر خبر اکتفا میکنند. بعد در قالب کامنت، سوالهای مختلفی میپرسند. بعد از آنکه برداشت خودشان را از خواندن تیتر یک خبر یا گزارش میکنند، برای ادمین فحش مینویسند و حتی خانوادهام را نفرین میکنند. هر وصله ناجوری به من و همکارانم میچسبانند در حالی که ما فقط یک کارمند محسوب میشویم که با کمترین حقوق سعی میکنیم مثل همه مردم زندگی خود و خانوادهمان را بگذرانیم.
مثلا بعد از گرانشدن بنزین وقتی اخبار مربوط به اعتراضات را منتشر میکردم برخی برایم پیام تهدید به مرگ ارسال میکردند. جدا از این موضوع، روزهای پنجشنبه و جمعه مجبورم در عین حال که کار میکنم، به زندگی شخصی خودم مثل خریدکردن هم برسم. به همین دلیل مجبورم با تبلتی که اموال خبرگزاری محسوب میشود و برای دریافت آن تعهد دادهام از خانه خارج شوم و استرس دزدیدهشدن تبلت هم همراهم باشد.
بارها برایم پیش آمده که به مهمانی دعوت شدهام و مجبور بودهام با تبلت بروم و با مشکل اینترنت روبهرو شوم و استرس کار باعث شود از خیر مهمانی بگذرم و برگردم. در کل ادمینبودن هم مشکلات روانی زیادی دارد و هم مشکلات جسمی و تا زمانی که کسی این کار را انجام ندهد متوجه مشکلات و دغدغههای آن نمیشود. وقتی از بیرون به آن نگاه میکنند فکر میکنند کار راحتی است».