۳۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۸

راه های تسهیل و ترویج ازدواج در گفتگو با یک روانشناس

راه های تسهیل و ترویج ازدواج در گفتگو با یک روانشناس
یک روانپزشک در خصوص راه های تسهیل در امر ازدواج می گوید: سوال اصلی این است که ازدواج چه چیزی به من اضافه می کند؟ اگر کسی بتواند به این سوال به خوبی و با دقت پاسخ بدهد می تواند گزینه مناسب خود را پیدا کند، اگر این اتفاق بیافتد مسائلی چون رسوم و تشریفات و… خیلی خیلی کم رنگ می شود.
کد خبر: ۲۲۲۹۶

یک روانپزشک در خصوص راه های تسهیل در امر ازدواج می گوید: سوال اصلی این است که ازدواج چه چیزی به من اضافه می کند؟ اگر کسی بتواند به این سوال به خوبی و با دقت پاسخ بدهد می تواند گزینه مناسب خود را پیدا کند، اگر این اتفاق بیافتد مسائلی چون رسوم و تشریفات و… خیلی خیلی کم رنگ می شود. وقتی کسی به حدی از بلوغ رسیده باشد که بخواهد خانواده ای را مدیریت کند بخاطر هزینه جشن عروسی رابطه ای را بهم نمی زند و یا به دنبال رابطه ای نمی رود که عروسی تشریفاتی تری داشته باشد. نگرش نسبت به موضوع ازدواج اهمیت دارد.

باید تغییرات فرهنگی جدی رخ بدهد

ستاره فروزان، روانپزشک، دکتری سلامت روان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی در گفت وگو با شفقنا در پاسخ به این سوال که چه راهکارهایی برای تسهیل در امر ازدواج وجود دارد چیست؟ گفت: فکر می کنم ازدواج باید با تدبیر بالا و بررسی های عمیق و فراوان و شناخت کامل و سختگیری صورت بگیرد، چون صرف نظر از روابط بین دو نفر مساله تربیت یک نسل در بین است. در این میان فکر نمی کنم ضعف اصلی ما آموزشی باشد، مداخلات آموزشی همیشه آسانتر از سایر مداخلات است و شاید به همین دلیل جذابتر است و افراد بیشتر تمایل دارند آنرا به عنوان یک گزینه برای تغییر مطرح کنند. به نظر من باید تغییرات رفتاری رخ بدهد و تنها انتقال دانش کافی نیست، چون هدف ما این نیست. ما تغییر رفتار را به عنوان پیامد نهایی مورد نظر داریم. برای اینکه تغییر رفتار رخ بدهد دانش باید ارتقا پیدا کند و نگرش عوض شود و زمینه و امکان برای این تغییر رفتار باید وجود داشته باشد.

زمانی به سراغ ازدواج برویم که آمادگی مشارکت و تربیت نسل داشته باشیم

نگرش نسبت به موضوع ازدواج اهمیت دارد

وی افزود: به نظرم هر نوع تغییری که انتظار داریم در رفتار رخ بدهد و فکر می کنیم اتفاق افتادن آن سودمند است، با وجود اینکه شروع آن با افزایش آگاهی است ولی مساله به همین جا ختم نمی شود. این همه تاکید بر افزایش آگاهی ما را به بیراهه می برد و وقت ما را از بین می برد. قطعا باید در مورد موضوع مهمی مثل ازدواج افزایش آگاهی رخ بدهد ولی بعد از آن باید به دنبال راهکارهایی باشیم که نگرش را تغییر بدهد. اینکه افراد با ازدواج به دنبال هویت یابی نباشند و زنی که به سنین میانسالی رسیده است بداند که بدون همسر نیز هویتی مستقل دارد و برای کسب استقلال و پذیرش اجتماعی بالاتر به دنبال ازدواج نرود، زمانی به سراغ ازدواج برود که آمادگی مشارکت و تربیت نسل داشته باشد. باید آمادگی اداره مجموعه ای به نام خانواده را داشته باشد، به روشنی بداند که محصول این تصمیم چه باید باشد؟ سوال اصلی این است که ازدواج چه چیزی به من اضافه می کند؟ اگر کسی بتواند به این سوال به خوبی و با دقت پاسخ بدهد می تواند گزینه مناسب خود را پیدا کند، اگر این اتفاق بیافتد مسائلی چون رسوم و تشریفات و… خیلی خیلی کم رنگ می شود. وقتی کسی به حدی از بلوغ رسیده باشد که بخواهد خانواده ای را مدیریت کند بخاطر هزینه جشن عروسی رابطه ای را بهم نمی زند و یا به دنبال رابطه ای نمی رود که عروسی تشریفاتی تری داشته باشد. نگرش نسبت به موضوع ازدواج اهمیت دارد، این چیزی است که فرهنگ و پذیرش اجتماعی در آن تاثیر فراوانی دارد. مسائل بسیاری وجود دارد که شاید از نظر قانونی مجاز باشند ولی قبح اجتماعی دارند بنابراین آدم ها به آن سمت نمی روند. مثل چند همسری که شاید از نظر قانونی مشکلی نداشته باشد ولی به دلیل قبح اجتماعی این موضوع آدم ها سعی می کنند وارد آن نشوند و اگر وارد آن شوند سعی می کنند مخفیانه باشد و به دلیل قبحی که وجود دارد آن را علنی نمی کنند و کمتر کسی با افتخار می گوید من چهار زن دارم.

ترویج ازدواج مناسب با الگوسازی

با الگوسازی می توان نگرش جامعه نسبت به مقوله ازدواج را تغییر داد

دکتر فروزان در پاسخ به این سوال که این تغییر نگرش چگونه رخ می دهد آیا زمان می تواند این مساله را حل کند؟ اظهار داشت: هر چقدر که بتوان الگوهای بهتری را ترویج کرد و ازدواج مناسب را با الگوسازی نشان داد، بدون سرمایه گذاری زیاد و آموزش مستقیم می توان تغییر نگرش ایجاد کرد. چرا بسیاری جوان های ما امروز به دنبال هنرپیشه شدن هستند؟ چون اجتماع الگویی به آنها نشان می دهد که سلبریتی شدن یعنی ارزش اجتماعی بالا داشتن و مورد توجه و تشویق قرار گرفتن. بنابراین با الگوسازی می توانید اقداماتی انجام دهید تا نگرش جامعه نسبت به مقوله ازدواج تغییر کند و انرژی افراد به جای اینکه صرف مراسم و هزینه ها و برنامه های پرخرج شود در این مسیر صرف شود که گویی وارد یک قرارداد اجتماعی می شوند. اینکه ورود به یک قرارداد اجتماعی از نظر حقوقی چه مبنا و چه معنایی و چه مسولیت و محدودیت هایی به دنبال دارد.

باید الگوهایی را که فکر می کنیم ترویج آنها درست است به شکلی عینی در بیاوریم

این روانشناس افزود: وقتی از سواد ازدواج حرف می زنیم مجددا سوار بار آموزشی می شویم. شاید من سواد آن را داشته باشم و بلد باشم و بدانم ولی متوجه شوم جامعه مطابق با حرفهای من نیست. چون مردم معمولا نمی گویند آفرین عجب مدیریت زندگی خوبی بلکه معمولا گفته می شود به به چه جشن باشکوهی! من نمی گویم این مراسمات و جشن‌ها صحیح نیست و نباید اتفاق بیافتد بلکه با فکر و تدبیر هر کدام از اینها جای خود را دارد ولی وقتی می بینید به شکلی افراطی در جاهایی بسیار پررنگ و در جاهایی بسیار کم رنگ است باید به دنبال رد و نشانی از ارزش گذاری جامعه بر این مسائل باشیم. ولی همین جامعه در ابعاد دیگری از این موضوع سرمایه گذاری نکرده و اصلا به آن بخش نگاه نمی کند و بسیاری از دستاوردهای ملموس و عینی به شکل تشویق در ذهن ما احساس نمی شود. باید تلاش کنیم الگوهایی را که فکر می کنیم ترویج آنها درست است به شکلی عینی در بیاوریم تا مردم بتوانند از طریق شناخت این الگوها متوجه ارزش واقعی مساله بشوند. چرا هنرپیشه شدن یک ارزش است؟ چون هر شب یک هنرپیشه در تلوزیون است و مردم با این افراد عکس و سلفی می گیرند. اینها بازخوردهایی برای ذهن ما است. هر دختری در جشن ازدواج خود گمان می کند ملکه ای شده است و مغز او این را لمس می کند. هر چه این جشن باشکوهتر نیازهای ذاتی انسانی او پاسخ بیشتری می گیرد و شما نمی توانید جایگزینی برای آن داشته باشید. یعنی شما ازدواجی را می خواهید که مراسم مفصل و مجللی داشته باشد و یا ازدواجی را می خواهید که استقلال شما در چهارچوب آن ازدواج تضمین شده باشد و به عنوان یک انسان به حق تصمیم گیری شما احترام گذاشته شود و امکان پیشرفت یا توسعه داشته باشید. این موارد باعث می شود نگرش تغییر کند.

همه فرصت دارند الگو های خود را ارائه بدهند / مداخلات افراطی اشتباه است

وی در مورد نقش شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی افراد اظهار داشت: من با رها شدگی و رها نشدگی موافق نیستم. همه فرصت دارند الگو های خود را ارائه بدهند و مردم حق دارند الگوهای خود را ارئه بدهند من نمی گویم نباید مداخله کنیم ولی مداخلات افراطی اشتباه است. این فضا یک بستر و ظرف است که می تواند با هر غذایی پر شود، خب باید بروند و زحمت بکشند و با غذای خوب آن را پر کنند، کسی جلوی آنها را نمی گیرد. جامعه به طور طبیعی این کار را انجام می دهد مثل سیستمی که ناچار به محافظت از خود است. اگر ما این سیستم را دست کاری نکنیم این سیستم به طور طبیعی از خود محافظت می کند. نهاد خانواده بیش از آنچه که ما بتوانیم در تاریخ فکر کنیم وجود داشته و کار خود را در جامعه انجام می دهد. زمانی خانواده گسترده به درد جامعه می خورد و این به دلیل نوع اشتغال و مدل زندگی ها بود و رفته رفته مدنیت و کار تخصصی و صنعتی شدن جایگزین می شود و خانواده هسته ای می شود. این نهاد می داند با خود چه کند و این همه دستکاری کردن به متولی نیاز ندارد چون کار را خراب تر می کند. ما باید فقط پایبندی به اصول اصلی و اصول اخلاقی و اصولی که متضمن سلامت جامعه است را ترویج کنیم.

الگوسازی باید توسط جامعه انجام شود

دکتر فروزان در مورد اینکه این ترویج وظیفه کیست؟ گفت: توسط مشارکت جامعه  انجام می شود. مداخلات اشتباه بدون در نظر گرفتن تبعات اجتماعی یک تصمیم است که مشکل ایجاد می کند. به عنوان مثال، وقتی به کسی مجوز ساخت تالاری در فلان منطقه داده می شود، او تالار را می سازد و مشتریان او بچه های من و شما هستند. شما سرمایه را به آن بخش هدایت کرده اید و آنها به دنبال راهکارهایی برای سودآوری بیشتر هستند. اگر سرمایه را به دنبال باشگاه ورزشی می فرستادید این سرمایه در آن حوزه تبلیغ می کرد، منظور از مداخله این است. شما به سرمایه گذار اجازه می دهید تالار های آنچنانی بسازد و این حوزه خوب می داند چگونه خود را تبلیغ کند، از این رو نیازهای کاذب ایجاد می شود. برای ما نظام ارزشی کاذب می سازد. نظام ارزشی شما تعیین می کند  که اگر فلان یخچال و فریزر را نداشته باشید بدبختید ولی اگر دندان هایتان خراب است اشکالی ندارد چون کسی آن را نمی بیند.

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا