رستوراندارها و تالاردارها سال سختی را آغاز کردهاند. باغ تالارهای اطراف شهر که بعضی جاها شانه به شانه هم کوچه باغ بزرگی شدهاند، اوضاع غمانگیزتری دارند. مثل تالارهای احمدآباد مستوفی در جنوب تهران؛ کوچههایی که دیگر در آنها خبری از هلهله عروسی نیست. نه تنها عروسی که خبری از عزا هم نیست و همین طور افطاریهای آنچنانی سالهای پیش.
حبیب سلطانآبادی مدیر یکی از این تالارها میگوید:« لغو ۳۰ جشن عروسی میدانی یعنی چه؟ بیا این دفتر را نگاه کن! یک میلیارد ضرر در سه ماه میدانی با آدم چه میکند؟ این هم اخطار قطع آب و برق تالار، این هم دفترچه بیمه پرسنل که تأمین اجتماعی به خاطر تأخیر در واریز حق بیمه حاضر به تمدید آنها نیست. شما بگو ما چه کنیم؟»
او یکی از قدیمیترین تالارهای احمدآباد مستوفی را دارد؛ سالنی که در سال بیش از ۱۰۰ جشن عروسی در آن برگزار میشود و به قول خودش ۹۰ نفر از قبلش نان میخورند. از اسفند پارسال اما نه تنها در تالار او که در این محله کسی صدای هلهله و بوق بوق ماشینها را نشنیده است.
محمود یکی از اهالی محل میگوید:« باور کنید به این صداها عادت کردهایم. از دیدن شادی مردم خوشحال میشویم. خیلی از جوانهای احمدآباد هم در همین تالارها کار میکنند اما کرونا کرکره تالارها را پایین کشیده و کارگران بی کار شدهاند.» به گفته او اغلب باغ تالارهای این منطقه اجارهای است و اجارهها هم از ۱۰۰میلیون شروع میشود و تا ۲۰۰میلیون هم میرسد.
اینجا اغلب مردم نان شادی و عروسی میخورند و برای همین گاهی به سرنوشت عروسو دامادها هم علاقهمند میشوند. مثل حبیب که میگوید خوشبختانه فقط زندگی مشترک ۲درصد از زوجهایی که جشن عروسیشان در این تالار برگزار شده به جدایی کشیده است:« تالار ما هزار و ۵۰۰ نفر ظرفیت دارد و با این ظرفیت هر سال بالای ۱۰۰ تا جشن عروسی اینجا برگزار میشود. سر و کله کرونا که پیدا شد، وزارت بهداشت دستور داد تالارها و رستورانها از اول اسفند تعطیل شوند. همان روزها دو جشن عروسی داشتیم و از چند روز قبل کلی موادغذایی و میوه تهیه کرده بودم و آشپزها آماده بودند که مجبور شدیم پول رزرو مراسم را به خانواده عروس و داماد برگردانیم و آن همه موادغذایی را هم دور بریزیم. از آن روز به بعد هم همه مراسمهایی که تا پنج اردیبهشت رزرو شده بود، یکی یکی لغو شد. درست۳۰جشن عروسی کنسل شد.
این وضعیت خیلی از تالارها و رستورانها است. البته من صاحب ملک هستم ولی خیلی از این تالارها و باغ تالارها اجارهای است و اجارهها هم بالاست یعنی بالای ۱۰۰ میلیون. مدیر یکی از باغ تالارهای معروف این منطقه به خاطر بدهی ۲ میلیارد تومانی سکته کرد و الان هم در بیمارستان بستری است. بیچاره سال قبل با اجاره باغ ۴هکتاری برای سه سال بیشتر از ۲میلیارد تومان برای تجهیز باغ و خرید وسایل و لوازم هزینه کرد اما با لغو جشنهای عروسی نتوانست جواب طلبکارها را بدهد و سکته کرد.
هزینههای تالار خیلی بالاست و با این وضعیت به جایی رسیدهایم که دیگر کسی به سود فکر نمیکند. گفته بودند قبض برق را میتوانیم با تأخیر پرداخت کنیم اما برای من هشدار قطع برق آمده و بیمه هم به دلیل تأخیر در پرداخت به مشکل برخورده. با این وضعیت چراغ خیلی از تالارها و رستورانها بهزودی خاموش میشود.»
محمدرضا باباخانی یکی از قدیمیترین رستوراندارهای تهران و نایبرئیس اتحادیه چلوکباب و مدیرعامل شرکت تعاونی این صنف میگوید:« این مدت یک میلیارد تومان چک رستوراندارها و چلوکبابیهایی که از تعاونی خرید کرده بودند، برگشت خورده. ما این چکها را بدون اینکه اقدامی کنیم نگه داشتهایم چون میدانیم توان پرداخت ندارند.
به هرحال آنها بهترین روزهای کاسبی را از دست دادهاند و اگر دولت همین امروز کمک نکند، خیلی از آنها ورشکست میشوند. خود من توی رستوران به هر سختی که بود حقوق و عیدی پرسنل را پرداخت کردم چون نمیخواستم شب عیدی شرمنده زن و بچه باشند. شرکت تعاونی را هم برای تثبیت قیمت و تأمین مایحتاج رستوران ها و چلوکبابیها راهاندازی کردیم که به این روز افتاده. صنف ما دچار ضرر و زیان وحشتناکی شد.
متأسفانه با وجود اینکه اعلام کردند تأمین اجتماعی بیمه بیکاری میدهد اما هنوز این کار انجام نشده و اگر قرار است دولت کمکی کند امروز باید انجام بدهد فردا خیلی دیر است. یکی از این کمکها میتواند بخشیدن مالیات این سه ماه باشد. همه میدانیم دولت به خاطر وضعیت قیمت نفت، تحریم و کرونا شرایط مالی خوبی ندارد اما حداقل میتوانند به ما قوت قلب بدهند و اگر قرار است کمکی بکند، فردا دیر است.»
منصور محمددوست مدیر یکی از تالارهای جنوب تهران هم میگوید شب عیدی با قرض توانسته حقوق کارگرهای تالار را بدهد:« صنف ما پنج ماه از سال بیکار است و هیچ مراسم و جشنی برگزار نمیکنند. با آمدن کرونا بقیه سال را هم از دست دادیم و این روزها با سیلی صورتمان را سرخ نگه میداریم. مگر شرایط تالارها از اتوبوسها و مترو بدتر است که اجازه بازگشایی به آنها داده نمیشود؟ حداقل اجازه بدهند که مردم با رعایت اصول بهداشتی بتوانند در تالارها مراسم ختم بگیرند.»
او ادامه میدهد: « سه ماه است که در تالارها بسته است و اگر همین فردا هم اعلام کنند میتوانیم دوباره باز کنیم یک سال طول میکشد تا سرپا شویم. مردم جنوب شهر اعتقاد زیادی به میهمانی افطاری دارند و هر سال در ماه رمضان همین جا افطاریهای زیادی برگزار میشد ولی امسال آن را هم نداریم. میتوانیم در سالنی که ظرفیت ۳۰۰ نفر دارد از ۱۰۰ میهمان پذیرایی کنیم. این روزها کسانی که عزیزشان را از دست میدهند نیاز دارند که فامیل و آشنا از نزدیک به آنها تسلی بدهند. تالار فقط برای عروسی که نیست.»
منصور از وعدههایی که برای کمک به صنف تالارها داده شده هم گلایه دارد: «به ما گفتند برای هر کارگر ۱۲ میلیون تومان وام میدهند ولی چه زمانی، هنوز مشخص نیست. اگر قرار است کمک کنند، باید همین امروز دست ما را بگیرند چون فردا خیلی دیر است.»
کریم هم وضعیت مشابهی دارد و سه ماه است که رستوران اجارهای او در خیابان گاندی تعطیل است. البته شانس با او یار بوده و صاحب رستوران اجاره اسفند و فروردینش را بخشیده است:« رستوران ما ۱۰۰ نفر ظرفیت دارد اما تا قبل از کرونا مشتری برای خالی شدن میز صف میایستاد. روزهای اول اسفند مقدار زیادی موادغذایی فاسد دور ریختم، بعد هم با ته مانده صندوق و هزار بدبختی حقوق کارگر و پول موادغذایی را دادم. توی این سه ماه دو بار دزد رستوران را زد؛ خلاصه بدبختی روی بدبختی. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند باید همه زندگیام را بفروشم و پول طلبکارها را جفت و جور کنم. اطراف رستوران ما شرکت و ادارات زیادی هست و سفارش غذا زیاد داشتیم اما امروز تعداد سفارشها به زور به پنج پرس رسید. با این شرایط صرف نمیکند که رستوران باز باشد.»
سه ماه است که در تالارها و باغتالارهای شهر نه خبری از عروسی است نه عزا. تالارداران میگویند اگر هم دستور بازگشایی صادر شود معلوم نیست مردم به این راحتیها راضی به برگزاری مراسم و میهمانی باشند یا نه. این را هم باید گفت که ظاهراً ذائقه مردم و سبک زندگی آنها تحت تأثیر کرونا درحال تغییر است. این خوب است یا بد، موضوع دیگری است اما هرچه هست، مردم دیگر به این راحتیها پا به باغ تالارها نخواهند گذاشت و در فست فودیها و رستورانها جمع نخواهند شد.
روزنامه ایران