رضا جوکار معروف به مرتضی جوکار در سن ۲۱ سالگی در عملیات دوم «والفجر مقدماتی» در ۱۳۶۱/۱۱/۲۰ به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمد.
این آزاده در خاطرهای از ماه مبارک رمضان در اسارت بعثیها روایت میکند: در زمان اسارت من را به اردوگاه موصل یک معروف به «موصل بزرگه» بردند اما در هنگام تفتیش وسایل ما، وسایل ممنوعه که شامل نوشتههایی از امام (ره) بود را کشف کردند و ما را به عنوان خرابکار (مَشاکل) به به موصل چهار انتقال دادند که در نهایت تا پایان اسارت آنجا بودم. این اردوگاه معروف به اردوگاه حاجآقا ابوترابی بود.
ماه رمضان به خصوص در سالهای اول اسارت خیلی دشوار بود و در آن سالها ماه رمضان در ماههای گرم سال بود و شرایط تغذیه دچار مشکل بود؛ بعثیها مخالفتی با روزه گرفتن در ماه رمضان نداشتن اما با روزهداری درغیر ماه رمضان مشکل داشتند.
برخی آزادگان در قالب برنامه خودسازی امام (ره) که موسوم به جهاداکبر بود، روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفتند و عراقیها و بعثیها برخوردهای سفت و سختی به جهت ممانعت این حرکت خودسازانه داشتند. حتی سربازی به نام «جمعه» وقتی متوجه شد بچههای اردوگاه جیره غذایی را به عنوان افطار و سحر زیر پتو میخورند، درب آسایشگاه را باز کرد و همه را به زیر باد کتک گرفت.
در اردوگاه موصل یکِ جدید، نماز جماعت ممنوع بود به همین دلیل در ماه رمضان مناجاتها تماماً فردی بود.استهلال ماه مبارک رمضان را از روزنامه و رادیوی دست بعثیها متوجه میشدیم. هر اردوگاه ویژگیهای خودش را داشت ولی در اردوگاه ما، بچهها تلاش میکردند بعثیها را تحریک نکنند و همین امر باعث شده بود کارها و فعالیتها به صورت نامحسوس ادامه پیدا کند.
در اوج گرما و فشار تشنگی، برای خنک کردن خود به قطرههای آبی که از کولر ته سالن چکه میکرد پناه میبردیم و زیر آن میایستادیم تا مقداری آب روی بدنمان چکه کند و خنک شویم تا بتوانیم روزهداری کنیم.