پیوند کلیه از جراحیهایی است که هنوز هم بعد از ۳۰ سال و خوردهای از انجام آن لذت میبرم؛ لحظاتی که پس از پیوند، ادرار کلیه پیوندی آغاز شده و شاهد موفقیت عمل پیوند هستیم، هرکدام خود به تنهایی خاطره و به معنای آغاز یک زندگی جدید است…
هر وقت که وارد بخش شده و کودکی را میبینم که پس از پیوند قادر به غذا خوردن است و به زندگی عادی بازگشته، همه این صحنهها مملو از احساس لذت بخش و وصف نشدنی است…
به گزارش ایسنا، این بخشی از صحبتهای دکتر ناصر سیم فروش یکی از اساتید تأثیرگذار در حیطه پزشکی ایران است که سهم قابل توجهی در پیشرفت و پرآوازه کردن نام پزشکی ایران در سطح بینالمللی ایفا کرده است.
وی به عنوان پایهگذار "پیوند نوین و پیشرفته کلیه" و با راهاندازی شیوه نوین پیوند کلیه از فرد زنده غیرفامیل یا همان مدل ایرانی پیوند کلیه (Iranian Model of Kidney Transplantation)، علم پیوند ایران را به یک الگوی موردتوجه کشورهای دنیا تبدیل کرده است.
وی علاوه بر تخصص، از منظر اخلاق پزشکی نیز الگو بوده و همگان بخصوص نسل جدید جامعه پزشکی را به رعایت اصول اخلاقی در امر پزشکی و بخصوص رعایت حال بیماران نیازمند تشویق میکند و در این رابطه میگوید: " نسل جوان باید بداند که بهترین دستمزد هر پزشک، بهبود بیمار است و هیچ مزد و لذتی بالاتر از آن نیست. "
وی پزشکی ایران یکی از سندهای افتخار کشور میداند و در این رابطه میافزاید: این موفقیت با همکاری مسئولین، نیروهای جوان و متخصص و همچنین مردم عزیز محقق شده است. با این اقدامات الگوی خودکفایی پزشکی را در کشور ترسیم کردیم، مسیر خودکفایی از همین مسیر طی شده؛ به عنوان نمونه ۱۵۰ اورولوژیست اوایل انقلاب امروز به بیش از ۱۲۰۰ نفر افزایش یافته است.
وی همزمان با چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، کارنامه پزشکی ایران را پرافتخار میداند و ضمن تشریح روایاتی از آغاز پیوند، صدور فتوای پیوند از جسد، تعطیلی سازمان نظام پزشکی و خاطراتی آموزنده از پزشکی کشور در دوره جنگ، از دستاوردهایی همچون تربیت نیروهای متخصص و فوق تخصص در تمامی رشتهها، بینیازی کشور از اعزام بیمار به خارج از کشور و چرخه معکوس ورود بیماران از کشورهای منطقه برای دریافت خدمات درمانی درجه یک در بیمارستانهای کشور، ادغام آموزش پزشکی در وزارت بهداشت، ایجاد پزشکی جامعهنگر و … به عنوان بزرگترین دستاوردهای نظام در این چهار دهه اخیر یاد کرد.
این استاد پیشکسوت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در سال ۵۹ و ۱۱ روز پس از اتمام دوره تخصص جراحی اورولوژی در امریکا به کشور بازگشت و از همان ابتدای جنگ اولین مرکز درمانی بیماریهای کلیه را به عنوان مهمترین مرکز ارجاع بیماریهای کلیوی و مجاری ادراری کشور در بیمارستان شهید لبافی نژاد راهاندازی کرد.
دکتر ناصر سیم فروش فوق تخصص اورولوژی (جراحی کلیه و مجاری ادراری)، چهره ماندگار پزشکی کشور، استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و رئیس انجمن اندویورولوژی ایران بوده و تاکنون صدها مقاله داخلی و خارجی و سخنرانیهای متعدد در کنگرههای داخلی و بینالمللی ارائه کرده است.
انجام و شروع پیوند کلیه از غیر فامیل در ایران، اجرای پیوند همزمان پانکراس و کلیه، نخستین کاربرد تحریک الکتریکی در باروری جانبازان نخاعی در ایران، شروع جراحی لاپاراسکوپی در رشته اورولوژی در ایران، نخستین کاربرد پروتز تناسلی در ایران برای درمان ناتوانایی جنسی، نخستین کاربرد داروی سیکلوسپرین در جلوگیری از دفع کلیه پیوندی در ایران، استفاده از پیوند معده و روده بیمار به مثانه برای حل معضل بیاختیاری ادراری برای نخستین بار در ایران و بسیاری دیگر از نوآوریها از دستاوردهای دکتر سیم فروش در عرصه پزشکی کشور بوده است.
راهاندازی مرکز ضایعات نخاعی جانبازان، ایجاد نخستین بخش جراحی کلیه اطفال در مرکز پزشکی شهید دکتر لبافینژاد، راهاندازی فلوشیپ فوق تخصصی پیوند کلیه و فلوشیپ فوق تخصصی جراحی کلیه اطفال، تأسیس فلوشیپ فوق تخصصی لاپاراسکوپی و آندویورولوژی از دیگر اقدامات وی بوده است.
عضویت در انجمن خاورمیانهای پیوند اعضا، عضویت شورای عالی دیالیز و پیوند کلیه کشور، عضویت هیئت مدیره انجمن جهانی اندویورولوژی و اورولوژی (SIU) برای اولین بار از ایران، عضویت هیئت مدیره انجمن خاورمیانهای پیوند MESOT، دریافت نشان دولتی «درجه دو دانش» از طرف رئیس جمهور، برنده بهترین مقاله لاپاروسکوپی سال ۲۰۰۴ در بیست و دومین کنگره جهانی اندویورولوژی و دریافت لوح تقدیر در دوازدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی برخی از دستاوردهای علمی این پزشک نام آشنا در حوزه پیوند کشور است.
دکتر ناصر سیم فروش، رئیس بخش جراحی کلیه و پیوند کلیه مرکز پزشکی شهید دکتر لبافی نژاد در گفتوگوی تفصیلی با ایسنا، به بیان خاطرات و دستاوردهایش در حوزه آموزش و درمان پزشکی کشور طی دوران جنگ و انقلاب پرداخت که در پی میخوانید:
-شما یکی از افراد تأثیرگذار و نام آشنا در تاریخ پزشکی کشور بخصوص حوزه کلیه و پیوند محسوب میشوید، در ابتدا تعریفی از شرایط و کمبودهای بهداشتی و درمانی کشور در ابتدای انقلاب و دوره جنگ داشته باشید.
دستآوردهای جمهوری اسلامی چیزی شبیه به معجزه است. به برکت رهنمودهای امام خمینی (ره) در انقلاب اسلامی که خود یک دانشگاه بزرگ بود و همچنین دوران جنگ که برای همه ما درسهای بزرگی داشت، دستاوردهای بزرگی داشتهایم. شهیدان و جانبازان همه به ما برای تلاش شبانه روزی و ارتقای سطح علمی، پزشکی، درمانی و همچنین سطح سلامت جامعه انرژی میدادند.
پیشرفتهای پزشکی و درمانی کشور ما در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب، یک برگ زرین است و انشاءالله که پزشکان ما نیز همگی رو سفید هستند؛ چراکه هم جنگ را اداره کردند و هم در ارتقای علمی کشور از هیچ کوششی دریغ نکردند. امروز بستر علمی بسیار خوبی در کشور ایجاد شده و انشاءالله با برنامهریزی صحیح و رفع تحریمها بیشتر نیز میشود.
در آن دوره کمبود پزشک متخصص در کشور بیداد میکرد و متأسفانه بیماران برای دریافت کمترین خدمات پزشکی مجبور به خروج از کشور و خرج هزینههای ارزی بالا بودند. از طرفی هم بسیاری از پزشکان به خاطر شرایط آن زمان کشور را ترک کردند؛ به گونهای که با جمعیت حدود ۳۰ میلیون و خوردهای، تنها حدود ۱۵۰ جراح کلیه در کشور فعالیت میکرد که رقم بسیار پایینی بود.
در ابتدای انقلاب پزشکان خارجی زیادی از هند، بنگلادش و فلیپین در ایران طبابت میکردند و جالب اینجاست که پزشکان درجه یک آنها به امریکا و انگلیس میرفتند و پزشکان درجه ۳ آنها در ایران فعالیت میکردند. مشکل بعدی تفاوت فرهنگی آنها بود که علاوه بر آن با بیماریهای بومی کشور ما نیز آشنایی نداشتند و همین مساله در آن دوره مشکلات فراوانی ایجاد میکرد.
زمانیکه از امریکا برگشتم، دکتر زرگر که در دوره پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران استاد بنده بودند، مسئولیت وزارت بهداشت را بر عهده داشتند، ایشان بنده را به دانشگاه علوم پزشکی یزد فرستادند و زندگی کاری بنده در ایران از این دانشگاه آغاز شد.
کمبود پزشک و اعزام بیمار به خارج از کشور برای درمان، از بزرگترین چالشها و معضلات پزشکی اوایل انقلاب بود. آن دوره در شورای عالی پزشکی فعالیت میکردم و به یاد دارم که هزینه اعزام هر بیمار چیزی حدود ۱۰۰ هزار دلار بود و برخی بیمارستانهای کشور با بیمارستانی در انگلستان در این زمینه قرارداد داشتند.
-کمبود نیروی مورد نیاز و توقف اعزام بیمار به خارج چگونه جبران شد؟
با هدف رفع این معضلات، جمهوری اسلامی عزم خود را برای تأمین نیروی پزشک مورد نیاز جزم کرد و ابتکاری معجزه آسا انجام داد به گونهای که از بیمارستانهای بزرگ هر شهر به عنوان بستری برای تربیت و آموزش دانشجوی پزشکی استفاده شد.
جالب است بدانید که تا پیش از انقلاب سالانه تنها ۳۰۰ پزشک عمومی تربیت میشد که نیمی از آنان پس از اخذ مدرک به خارج از کشور میرفتند، به خصوص دانشگاه شیراز یا همان دانشگاه پهلوی بیشترین تعداد دانشجویان خروجی را داشت، شاید ۸۰ درصد آنها برای ادامه تحصیل به امریکا یا اروپا رفته و برنمیگشتند. تنها ۴ جراحی اصلی در داخل کشور انجام میشد و بیمار مجبور بود برای جراحیهای کمی پیشرفته به خارج از کشور اعزام شود.
تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی یکی از بزرگترین قدمهای مثبت آن دوره و انقلاب پزشکی در جمهوری اسلامی ایران بود که با تحقق آن سالانه بین ۳ تا ۵ هزار پزشک تربیت و وارد چرخه درمانی کشور شدند. البته در آن دوره عدهای از پزشکان با این مساله یعنی افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی مخالف بودند و آن را منجر به کاهش کیفیت آموزش و تربیت دانشجوی پزشکی میدانستند.
این اعتراضات تا جایی پیش رفت که برخی اعضای سازمان نظام پزشکی آن دوره اعتصاب کرده و باعث تعطیلی موقت این سازمان شدند. با همه اینها برنامه وزارت بهداشت برای افزایش پذیرش دانشجوی پزشکی ادامه پیدا کرد؛ چراکه اکثراً معتقد بودند کمیت، مقدمه پزشکی باکیفیت است.
طی آن سالها تلاش زیادی برای جبران کمبود پزشک صورت گرفت و همین پزشکان عمومی در بستر جمهوری اسلامی وارد دوره تخصص و پس از آن فوق تخصص شدند. عزم و اراده دولت و اهمیت به علم و تولید دانش در آن دوره آنقدر قوی بود که حتی در طول دوران جنگ نیز تربیت نیروی متخصص و اعزام دانشجو به خارج از کشور برای دورههای تکمیلی متوقف نشد.
در همین دورهها بود که برای عضویت در انجمن جهانی کلیه اقدام کردم. آن زمان ایران فقط ۳ عضو داشت که آنها نیز به بهانه عدم پرداخت حق عضویت در آستانه اخراج قرار داشتند. گفتیم این مساله به خاطر وجود مشکلات ارتباطی بوده و همزمان ۱۰۰ همکار جوان اورولوژیست را در این انجمن جهانی ثبت نام کردیم و پس از آن تاریخ تا ۲ مرتبه موفق به اخذ مقام سوم ارائه مقاله و تولید علم در انجمن جهانی کلیه شدیم.
در حوزه آموزش پزشکی به دانشگاههای بدون دیوار معتقدم، به نظر بنده یکی از بزرگترین دستآوردهای انقلاب، ادغام آموزش پزشکی در وزارت بهداشت است، اگرچه هنوز خیلیها با این طرح مخالفند و آن را باعث تضعیف علم و آموزش میدانند.
در گذشته که آموزش پزشکی در وزارت علوم بود، آموزش در بالین بیمار و در محیط محقق نمیشد؛ یعنی بیمارستان اصلی شهر که پر از بیمار و پزشک بود در اختیار وزارت بهداری قرار داشت و دانشجو نمیتوانست در آن محیط به یادگیری اصول عملی پزشکی بپردازد. اما پس از انقلاب و با ادغام آموزش با درمان، پزشکی ما جامعهنگر شد و موفقیت به حدی رسید که یکی از مسئولان آموزش پزشکی سازمان بهداشت جهانی گفته بود اگر بخواهیم پزشکی جامعهنگر را ببینیم باید از روی شانههای ایران پزشکی جامعهنگر را تماشا کنیم.
یکی دیگر از دستاوردهای بزرگ انقلاب در حوزه پزشکی، راهاندازی خانههای بهداشت است؛ اگرچه هنوز کمبودهای زیادی داریم، اما نکات مثبت و مزایای این طرح بیشمار است که باید دیده و منعکس شود نه اینکه فقط کمبودها و بدیها را منعکس کرده و در بوق و کرنا کنیم. باید دستاوردهای بزرگ انقلاب مانند جادهسازیها و فراهم آوردن امکانات در دورافتادهترین نقاط کشور را دیده و منعکس کنیم.
پزشکی جامعهنگر دستاورد مثبت دیگر انقلاب است، امروز در اکثر نقاط محروم کشور خانههای بهداشت راهاندازی شده و جوانان تحصیلکرده در این مراکز مشغول به ارائه خدمات سلامتی و تشکیل پرونده سلامت برای افراد هستند. این امکانات به هیچ عنوان پیش از انقلاب وجود نداشت و مردم در مناطق محروم به حدی در فقر و محرومیت بودند که در شربت سینه نان تیلیت کرده و میخوردند.
جمهوری اسلامی ایران همچنین به عنوان اولین کشور در منطقه نسبت به برگزاری دورههای بازآموزی اقدام کرد؛ به گونهای که با هدف ارتقای سطح علمی پزشکان تربیت شده، تمدید پروانه مطب به کسب امتیاز بازآموزی منوط شده بود.
- منشأ این تحولات در حوزه پزشکی کشور را چه میدانید؟
شعار "ما میتوانیم" امام خمینی (ره) همواره سرلوحه کارها و پیشرفتهای ما در عرصههای مختلف بوده است؛ چراکه با تکیه بر توان داخلی میتوان تحت هر شرایطی بر مشکلات فائق آمد. مردم ایران این شعار را در عمل اثبات کردند و پیشرفتهای عرصه پزشکی هم یک گوشه آن است. مهندسی، علوم فضایی و ماهوارهای، تکنولوژیهای پیشرفته، نانومدیسین و سایر موضوعات همه اثبات کننده عزم و اراده و توان ایرانی است. تمام اینها نیز در حالی محقق شده که کشور ما تحریم بوده و اجازه ورود بسیاری از تکنولوژیها به داخل کشور نیز داده نمیشود.
به عنوان نمونه تکنولوژی ربات پزشکی به کشور ما داده نشده ولی با همکاری محققان دانشگاه صنعتی شریف به زودی ربات پزشکی ایرانی وارد بازار خواهد شد. بنابراین با وجود تحریم هم ما میتوانیم با تکیه بر توان داخلی به بسیاری از پیشرفتها و تکنولوژیها دست یابیم.
وزارت بهداشت در راستای تربیت نیروی متخصص پزشکی تلاش بسیار بالایی داشت، به عنوان نمونه در حیطه جراحی و پیوند کلیه، تعداد جراحان کلیه از ۱۵۰ نفر به ازای ۳۰ میلیون جمعیت اوایل انقلاب به بیش از ۱۲۰۰ جراح کلیه افزایش یافته که اکثر آنها دوره فوق تخصص را نیز گذراندهاند. بیش از ۳۵ جراح پیوند کلیه در مرکز لبافی نژاد و جمعاً ۹۰ جراح فوق تخصصی پیوند کلیه در کشور تربیت شدهاند که هم اکنون در اقصی نقاط کشور در حال انجام سختترین و پیچیدهترین جراحیهای پیوند کلیه هستند تا جایی که برخی از این جراحان در منطقه تحت پوشش خود به عنوان قهرمان پیوند ملقب شدهاند.
کمبود نیرو در اوایل انقلاب بیداد میکرد؛ به عنوان نمونه هفتهای سه یا ۴ بیمار برای درمان سنگ و سنگ شکنی به خارج از کشور اعزام میشدند؛ در حالی که امروز پیچیدهترین درمانهای سنگ مانند پی سی ان (خارج کردن سنگ از یک سوراخ)، لاپاراسکوپی، درمان تومورهای کلیه، بیماریهای مادرزادی و غیره در داخل کشور انجام میشود. حتی پیشرفت به جایی رسیده که دورههای فلوشیپ جراحی کلیه برای متقاضیان خارجی برگزار میشود. به عنوان نمونه زبردستترین لاپاراسکوپیست کویتی در مرکز شهید دکتر لبافی نژاد دوره دیده است. با این برنامهها و اراده بالای متخصصان و پزشکان ایرانی، آمار اعزام بیمار به خارج از کشور حتی در رابطه با پیچیدهترین جراحیها و بیماریها تقریباً به صفر رسیده است.
با وجود تمامی تحریمهای ظالمانه بر علیه کشور ما و حتی در دوره جنگ، تلاشهای شبانه روزی متخصصان برای انجام جراحیهای پیوند و همچنین تربیت نیروی متخصص متوقف نشد، بنده در دوره جنگ جزو تیم اضطراری بودم، در زمان اعلان مارش حمله برای اعمال جراحی و درمان مجروحین به جبهه میرفتیم و مجدداً برمیگشتیم پشت جبهه برای جراحی مجروحین و سایر بیماریها.
خلاصه نسل ما شبانه روز زحمت کشید تا الحمدالله امروز پزشکی خودکفا، مدرن، پیشرفته و بدون نیاز به اعزام به خارج داریم و حتی متخصصانی برای گذراندن دوره و الگوگیری از روشهای نوین مانند لاپاروسکوپی وارد کشور ما میشوند.
پزشکی ایران یکی از سندهای افتخار کشور ماست و این موفقیت با همکاری مسئولین، نیروهای جوان و متخصص و همچنین مردم عزیز محقق شده است. با این اقدامات الگوی خودکفایی در پزشکی را در کشور ترسیم کردیم، مسیر خودکفایی از همین مسیر طی شده؛ به گونهای که ۱۵۰ اورولوژیست اوایل انقلاب امروز به بیش از ۱۲۰۰ نفر افزایش یافته است.
ایران اولین کشوری است که در کل خاورمیانه اورولوژیست زن تربیت کرد در همین مرکز لبافی نژاد. در همین زمینه بنده کتابی منتشر کردم با عنوان آموزش پزشکی جمهوری اسلامی ایران (مقطع تخصص و فوق تخصص) که تمام اطلاعات مربوط به تربیت دانشجو در آن مستند شده و آمار آن نشان دهنده افزایش چشمگیر و بینظیر تعداد متخصصان در تمامی رشتهها بوده است.
به عنوان نمونه تا پیش از انقلاب در رشته اورولوژی یک دانشجوی خانم هم نداشتیم؛ در حالی که با اختصاص سهمیه ویژه برای پذیرش بانوان در زمان مسئولیت بنده به عنوان دبیر شورای گسترش، تا به امروز بیش از ۱۰۰ اورولوژیست زن تربیت شده که هم اکنون مشغول انجام جراحیهای پیچیده کلیه عمدتاً در خانمها و اطفال هستند؛ به گونهای که امروز تعداد جراحان زن کلیه در کشور ما نسبت به جمعیت کمی بیشتر از آمریکا و کمی کمتر از اروپاست.
امروز رئیس واحد فراهم آوری پیوند مرگ مغزی و رئیس بخش پیوند ریه بیمارستان مسیح دانشوری خانم دکتر صادق بیگی و یک چهره شناخته شده در سطح دنیاست. برخلاف تبلیغات برخی رسانههای بیگانه، امروز بیش از ۵۰ درصد پذیرش دستیاران پزشکی به خانمها تعلق گرفته که بسیار هم متعهدند.
در حال حاضر رشته فلوشیپ اورولوژی زنان در مرکز لبافی نژاد ایجاد شده و پذیرفتهشدگان تحت نظر خانم دکترشریفی آموزش میبینند. همچنین برای اولین بار در تاریخ اورولوژی کشور یک خانم دکتر به عنوان عضو هیأت مدیره انجمن اورولوژی ایران انتخاب شده که اولین کسی در ایران است که برای تحریک مثانههای فلج، استیمولاتور گذاشته است. بنابراین با افتخار اعلام میکنم که کشور ما در زمینه تربیت پزشک جراح زن در تمامی رشتهها بخصوص اورولوژی در سطح خاورمیانه اول است.
-مرکز لبافی نژاد در زمینه پیوند و جراحی کلیه همواره پیشرو بوده و ابتکارات زیادی داشته، در این رابطه توضیح دهید؟
در رشته تخصصی اورولوژی و جراحی پیوند کلیه در مرکز شهید دکتر لبافینژاد، نوآوریهای زیادی داشتهایم؛ به عنوان نمونه حدود ۱۰ سال پیش برای اولین بار پیوند همزمان کلیه و پانکراس در تهران در مرکز ما انجام شد و امروز یک تیم بسیار قوی و مشترک با همکاری بیمارستان مسیح دانشوری در این زمینه فعالیت میکند.
در این روش ابتکاری بیمار هم از دیالیز نجات پیدا میکند و هم از انسولین و شاید جزو معدود بیمارانی باشند که پس از عمل، تمامی عوارض ایجاد شده ناشی از بیماری آنها مانند تاری چشم یا نیاز به قطع عضو و تزریق انسولین و غیره از بین میرود. درصد موفقیت این نوع عمل قابل توجه است؛ به گونهای که از ۱۴ بیماری که در این مرکز جراحی شدهاند، ۱۱ مورد بهبودی کامل خود را به دست آوردهاند.
یکی از بزرگترین اقداماتی که مرکز ما مجدداً در آن پیشرو بوده، جراحی لاپاروسکوپی است که بیش از ۲۵ سال پیش برای آموزش آن به خارج از کشور رفته و پس از بازگشت پزشکان زیادی برای انجام این روش آموزش دیدند و امروز با این روش پیچیدهترین جراحیها انجام میشود.
به عنوان نمونه همین اواخر غده آدرنال که یک غده چند سانتی واقع در پشت شکم بالای کلیه است با روش لاپاروسکوپی جراحی شد. تا پیش از این مجبور بودیم یک شکاف بزرگ سراسری در شکم بیمار ایجاد کنیم که این روش برای بیماران چاق دارای مشکل هیلینگ دردسرساز بود؛ در حالی که در روش لاپاروسکوپی با ایجاد چند سوراخ کوچک و با ۸ برابر دید انجام میشود. امروز به جای برداشتن کل غده آدرنال فرد و ایجاد مشکل تا پایان عمر برای بیمار، تنها غده روی آن را به روش لاپاروسکوپی برمیداریم؛ روشی که بسیار مورد توجه جهان قرار گرفته و مقاله آن نیز به زودی به چاپ میرسد.
این روش اخیراً در رابطه با تومورهای موجود در غدد آدرنال در ۴۲ بیمار انجام شد و به جای برداشتن کل غدد آدرنال، تنها تومور روی آن برداشته شد و هم اکنون مشکل برطرف شده و دیگر نیازی به مصرف دارو وجود ندارد. در یکی از بیماران، فرد از خانوادهای بود که ۷ نفر از اعضای درجه یک خانواده وی نیز دچار همین مشکل بودند که ۴ نفر آنها را بنده با روش لاپاروسکوپی جراحی کردم و در حال حاضر با همکاری مشترک مرکز تحقیقات غدد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در حال مطالعه این پدیده از نظر ژنتیکی هستیم.
لاپاروسکوپی یکی از قلههای پیشرفت پزشکی در حیطه اورولوژی است تا جایی که امروز جراحیهای اهدای کلیه یا غدد آدرنال تنها با روش لاپاروسکوپی انجام میشود و دیگر هیچ دختر و پسر جوان و یا کودک دچار تنگی لگنچه کلیه با روش قدیمی و با شکاف باز درمان نشده و عارضه تنگی لگنچه کلیه با روشهای نوین و با ایجاد سوراخهای کوچک ۳ میلیمتری درمان میشوند.
پیشرفت کشور ما در زمینه لاپاروسکوپی و سنگ کلیه تا جایی پیش رفته که سال گذشته از طرف انجمن جهانی اورولوژی مستر کلاسی با مدرسی بنده برای اورولوژیست های بین المللی و با استقبال بالا برگزار شد. یا به عنوان نمونه با همین روش لاپاروسکوپی، سنگهای بزرگ شاخ گوزنی بدون ایجاد شکاف باز برای اولین بار در مرکز لبافی نژاد خارج شد.
کار کردن با عشق و علاقه به ابتکارات زیادی منتهی میشود، به همین دلیل در این مراکز نوآوریهای زیادی شده و از مراکز درمانی و آموزشی مختلف داخل و خارج از کشور به مقالات این مرکز ارجاعات زیادی صورت میگیرد.
یک روش ابتکاری دیگر بنده در پیوند کلیه مخصوص پیوند عروقی است که در این روش تنها با یک نخ بخیه و یک گره دور تا دور عروق کلیه را میدوزیم. در این تکنیک به صورت متعدد گره نمی زنیم و به جای چهار نخ بخیه، از یک نخ استفاده میکنیم که در سرعت کار بسیار مؤثر است. در مجموع پیوند کلیه با این روش در کمترین زمان و با حداقل عوارض و هزینه درمانی انجام میشود. این اقدام از لخته شدن احتمالی خون در کلیه هدیه شده پیشگیری میکند و همچنین عوارض انسداد عروقی در این روش بسیار کم است.
ابتکارات زیادی در مرکز ما انجام شده، به عنوان نمونه در پیوند کلیه به روش لاپاروسکوپی در آمریکا همه از " استپلر" دانهای ۳۰۰ دلار استفاده میکنند، ولی ما از "کلیپ" با هزینه ۴ دلار استفاده میکنیم که هم ایمنی بیشتری داشته و هم بسیار اقتصادیتر است و مقاله آن نیز با ارجاعات زیادی منتشر شده است.
به هرحال نسل جوان ما همه پویا هستند و در مرکز لبافی نژاد تقریباً ۹۰ در صد سنگها بدون شکاف و بدون جراحی، یا به روش سنگ شکن و "پی سی ان" خارج میشوند.
آن موقع در کتابها میخواندیم که فقط پنج درصد سنگها جراحی میشوند، اما باور نمیکردیم، اما امروز خود به این سطح از پیشرفت رسیدهایم و فارغ التحصیلان ما در شهرستانهای مختلف با مهارت کامل این روشهای نوین را بکار برده و بسیار موفق هستند. به عنوان نمونه دکتر موسوی بهار از فارغالتحصیلان این مرکز و رئیس دانشگاه همدان برای آموزش این شیوه نوین جراحی به متقاضیان خارجی سالانه چند بار به تاجیکستان میرود و همین اعمال ایران را به عنوان مرجع آموزش اورولوژی در سطح جهان معرفی میکند.
یا به عنوان نمونه تیم فارغالتحصیلان ما در مشهد از جمله آقای دکتر مهدوی از بنیانگذاران پیوند در مشهد به همراه آقای دکتر یارمحمدی، پزشکان افغان زیادی را در این زمینه آموزش دادهاند، کاری که آمریکا بعد از این همه سال حضور در افعانستان، انجام نداد و با این آموزشها هم اکنون تیم پیوند کلیه افغانستان راه افتاده و تا کنون صدها پیوند موفق نیز انجام داده است.
امروز ایران به عنوان مرکز آموزش و درمان عملهای پیچیده مانند لاپاروسکوپی و مینی لاپاروسکوپی و همچنین مرکز آموزش مداوم کوتاه مدت و درازمدت، پذیرای متقاضیان زیادی از کشورهای مختلف منطقه و جهان است.
فارغالتحصیلان مرکز لبافی نژاد در تمامی شهرهای کشور و حتی برخی کشورهای دیگر به صورت شبکهای باهم در ارتباط بوده و خدمات ارزنده درمانی و آموزشی زیادی را ارائه کردهاند. به عنوان نمونه شاید باور نکنید ولی در شهر بابل با همین جمعیت محدود، نزدیک به یکهزار پیوند کلیه انجام شده که این آمار در جای خود بی نظیر است. این پیشرفتها تا حدی است که برخی از فارغالتحصیلان مرکز لبافی نژاد با انجام جراحیهای زیاد و با کیفیت به قهرمان پیوند ملقب شدهاند.
یا مثلاً در زاهدان جراحیهای پیچیده کلیه انجام میشود و فارغالتحصیلان در زمینه PCN یا همان خارج کردن سنگ بدون شکاف و یا لاپاروسکوپی در استانهای کمتر برخوردار نیز مستقر بوده و اعمال جراحی پیچیده را انجام میدهند، درحالیکه تا پیش از انقلاب در بسیاری از این مراکز تنها چهار عمل اصلی مثلاً پروستات و درآوردن ساده سنگ به روش باز انجام میشد.
بعد از انقلاب در زمینه پزشکی پیشرفتهای زیادی صورت گرفت، مثلاً اولین مرکز ناباروری ایران در یزد ایجاد شد؛ درحالیکه تا پیش از این ماهانه چندین مورد برای درمان ناباروری به خارج از کشور اعزام میشدند، ولی امروز با پیشرفتهای صورت گرفته از تمام این اعزامها بینیاز شده و در بسیاری از موضوعات دارای مرجعیت علمی هستیم.
پس از تأسیس مرکز ناباروری یزد با حضور آقای دکتر افلاطون، آقای دکتر وحید و چند پزشک دیگر، تا مدتها اتوبوس بیماران نابارور از تهران یا سایر استانها برای بچهدار شدن به یزد میرفتند که این مساله نشان دهنده اراده و توان ایرانیان برای پیشرفت در حوزه پزشکی است، با این دستاوردها نه تنها دیگر هیچکس برای درمان ناباروری به خارج نمیرود، بلکه بسیاری از متقاضیان و بیماران از خارج کشور به مراکزی همچون پژوهشکده رویان جهاد دانشگاهی مراجعه میکنند. همین چند روز پیش از رادیو اعلام شد که بیش از ۳۵ هزار زوج با خدمات درمانی رویان بارور شدهاند.
-پیوند کلیه مدل ایرانی از ابتکارات شماست که در بسیاری از کشورها نیز به عنوان الگو استفاده میشود، نحوه آغاز این نوع پیوند و جزئیات آن را شرح دهید؟
در زمان جنگ اجازه قانونی و فتوای پیوند کلیه از مرگ مغزی را نداشتیم، بنابراین در آن دوره پیوند کلیه از زنده آغاز شد و اولین پیوند از برادر به خواهر و بعد از آن پیوند از غریبهها آغاز شد.
پیوند از فرد غیرفامیل برای اولین بار، انقلابی بزرگ در پیوند کشور ایجاد کرد. در اولین مورد این پیوند یک زن کلیه خود را به همسرش اهدا کرد که از نظر ژنتیکی غیرفامیل محسوب میشوند. سال ۱۳۶۵ اولین پیوند کلیه از غیرفامیل در بیمارستان شهید لبافی نژاد انجام شد، البته تاریخچه پیوند مفصل است؛ ولی قبل از انقلاب تنها حدود ۱۰۰ پیوند کلیه انجام شد که اغلب کلیهها از خارج آمده بود و کیفیت مناسبی نداشت و اکثراً ناموفق بودند. در مجموع پیوند کلیه تا پیش از انقلاب یک عمل جراحی لوکس محسوب میشد.
پیوند کلیه بعد از انقلاب با ابتکارات و دستاوردهای بزرگی همراه بود تا جایی که امروزه مدل ایرانی پیوند کلیه Iranian Model of Kidney Transplantation) به عنوان یک الگو در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا مورد توجه قرار گرفته و مدلهای شبیه آن در کشورهایی مانند هلند و امریکا در حال شکل گیری است.
خلاصه اینکه با تمام این ابتکارات و تلاشها، تا به امروز بیش از ۴۵ هزار پیوند کلیه در کشور انجام شده است. در زمان جنگ به دلیل محدودیتها و کمبودها، پیوند کلیه از فامیل وغیرفامیل شروع شد و این مسیر با اهدای کلیه یک زن به همسرش باز شد و پس از آن در صورت سازگاری انجام پیوند از دوست و آشنا نیز انجام میشد. به خصوص با کشف داروی جدید سیکلوسپورین، آمار پس زدن کلیه پیوندی به شدت کاهش یافت.
تمامی اعمال جراحی پیوند ما در مرکز علمی هایدلبرگ آلمان ثبت شده و قابل استناد است؛ به گونهای که نتیجه کارکرد کلیههای پیوندی ما بالای ۹۵ درصد در یک سال و جزو مراکز عالی و ممتاز در این حیطه ثبت شده است.
پیوند کلیه علاوه بر مرکز شهید لبافی نژاد در بیمارستانهای شهید هاشمی نژاد نیز آغاز شد و در همین مسیر حرکت به سمت خودکفایی فارغ التحصیلان این مراکز به شهرها و استانهای مختلف کشور رفته و خدمات ارزندهای تا به امروز از خود برجای گذاشتهاند تا جایی که امروز بیش از ۹۰ درصد بیماران برای درمان نیازی به مراجعه و اعزام به تهران ندارند. به عنوان نمونه اولین فارغ التحصیل ما در ارومیه تا امروز بیش از ۳ هزار پیوند کلیه انجام داده و این خدمت حتی در دوره جنگ نیز متوقف نشد و در جریان بمباران در زیرزمین بیمارستانها ادامه داشت.
- از ماجرای صدور فتوای پیوند از مرگ مغزی و آغاز این پیوند بگویید.
انواع اعمال جراحی و پیوند اعضا از فرد زنده ادامه داشت تا زمانیکه فتوای پیوند از جسد نیز در سال ۷۹ صادر و قانون پیوند از مرگ مغزی در مجلس تصویب و به دنبال آن پیوند از جسد نیز آغاز شد.
با آغاز پروسه پیوند از مرگ مغزی، آمار پیوند ایران به سرعت بالا رفت و به دلیل فراهم بودن بستر پیوند در تمام مراکز استانها و همچنین وجود نیروی متخصص، به محض تصویب قانون پیوند مرگ مغزی، در حال حاضر در آمار پیوند اعضا از مرگ مغزی در منطقه اول هستیم؛ به طوری که ۸۰ درصد پیوندها در ترکیه از فرد زنده است درحالیکه این آمار در ایران ۴۰ درصد از اهدا کننده زنده و ۶۰ درصد از مرگ مغزی است.
پیوند کلیه ایران از طریق مرگ مغزی در خاورمیانه و دنیا شناخته شده است. همچنین مرکز ما در زمینه استفاده از روشهای نوین پیوند کلیه از فرد زنده مانند لاپاروسکوپی و مینی لاپاروسکوپی پیشتاز است؛ به گونهای که در خاورمیانه تنها مرکزی هستیم که به طور روتین و روزمره پیوند کلیه از فرد زنده را تنها با لاپاروسکوپی انجام میدهیم.
لاپاروسکوپی جزو جدیدترین و با کیفیتترین متدهای جراحی اهدای کلیه است که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر کیفیت بسیار به صرفه و کاربردی است. در این روش با ایجاد چند سوراخ کوچک و یا از زیر شکم و با کنار زدن عضلات از هم، کلیه را خارج میکنیم به گونهای که هم عوارض آن بسیار پایین است و هم جای عمل جراحی کاملاً ناپیداست.
جالب اینجاست که بیشترین تعداد جراحی اهدا کلیه به روش لاپاروسکوپی در دنیا از مرکز دکتر لبافی نژاد گزارش شده که این یک سند افتخار برای جمهوری اسلامی است. عملکرد این مرکز به عنوان بهترین مقاله لاپاروسکوپی در سال ۲۰۰۴ در انجمن جهانی آندویورولوژی معرفی شد و تا کنون بیش از ۱۸۰ مرتبه به آن ارجاع شده است. در این مقاله به روش آرسی تی یا کارآزمایی بالینی، روش لاپاراسکوپی با عمل جراحی باز مقایسه شده و نشان دادیم که نتیجه پیوند با اهدای لاپاروسکوپی مشابه عمل باز بوده؛ در حالی که از نظر عوارض کمتر و از نظر ظاهری زیباتر است.
بنابراین ایران در این زمینه همواره پیشگام بوده و کشورهای زیادی از منطقه و جهان از مدل ایرانی پیوند اعضا الگوبرداری میکنند. در آخرین جلسه انجمن خاورمیانه پیوند نیز دو استاد ایرانی (بنده در مورد پیوند کلیه و دکتر ملک حسینی در مورد پیوند کبد) با عنوان بهترین دستاورد پیوند اعضا جایزه گرفتند.
در همین دوره با هدف کاهش محدودیتهای تحریمی و همچنین عوارض درمانی و اقتصادی دیالیز، عمل پیوند را به عنوان یک برنامه استراتژیک برای خود تعریف کرده و به دنبال آن با تربیت نیروی تخصصی و فوق تخصصی مورد نیاز نه تنها از پزشکان خارجی و همچنین اعزام بیمار به خارج از کشور بی نیاز شدیم، بلکه امروز روند معکوس شده و بیماران غیرایرانی زیادی از کشورهای منطقه و همچنین بسیاری از ایرانیان مقیم امریکا و اروپا به خاطر دریافت خدمات درمانی درجه یک و در عین حال ارزان، وارد کشور میشوند؛ به گونهای که امروز جزو پیشروترین مراکز پیوند کلیه در دنیا هستیم.
شاید جالب باشد بدانید که هزینه پیوند کلیه تقریباً یک هفتم دیالیز است و عوارض و سختیهای آن نیز برای بیمار بسیار کمتر است، بنابراین این اقدام استراتژیک هم از نظر انسانی و پزشکی و هم از نظر اقتصاد مقاومتی بسیار به صرفه بود. معنای این مساله زمانی آشکارتر میشود که هزینه ۱۰۰ هزار دلار به ازای خروج هر بیمار برای پیوند کلیه را در ۴۵ هزار پیوندی که تا به امروز در کشور شده ضرب کنیم و میزان صرفهجویی در هزینههای ارزی را محاسبه کنیم.
همچنین باعث افتخار است که ایران در حال حاضر دارای کوتاهترین لیست انتظار برای پیوند کلیه است و این موفقیت با ابتکارات متعددی همچون اهدای کلیه از فرد زنده فامیل و غیرفامیل و همچنین پیوند از مرگ مغزی محقق شده است. تمامی این ابتکارات باعث شده که امروز اکثر کشورهای امریکایی و اروپایی که شدیداً با کمبود کلیه برای پیوند روبرو هستند، به دنبال الگوبرداری از مدل ایرانی پیوند کلیه هستند.
امروز در امریکا بالای ۱۱۰ هزار نفر در لیست انتظار پیوند هستند و سالی بین ۵ تا ۷ هزار نفر در انتظار پیوند جان خود را ازدست میدهند و درحالیکه زمان انتظار برای پیوند در امریکا بین ۴ تا ۱۲ سال است، این زمان در ایران برای پیوند از فرد زنده تقریباً ۶ ماه و از مرگ مغزی حدود یک سال است.
پیوند کلیه از فرد زنده غیرفامیل اولین بار در سال ۶۵ همزمان با دولت مرحوم آیت الله رفسنجانی آغاز شد، در همان زمان برای تشویق اقدام ایثارگرانه اهدای کلیه حدود یک میلیون تومان به عنوان هدیه ایثار به فرد اهدا کننده داده میشد، البته رقم دیگری نیز بین دهنده و گیرنده رد و بدل میشد، ولی اصل قضیه تشویق دولت به انجام اقدام ایثارگرانه اهدا بود؛ روشی که هم اکنون در اکثر کشورهای پیشرفته اروپایی و امریکایی برای تشویق مردم به اهدا اجرا میشود.
با این ابتکارات افتخار آفرین، امروز دارای ارزانترین پیوند با بهترین نتیجه در سطح جهان هستیم؛ به گونهای که حدود ۹۵ درصد پیوندها موفقیت آمیز بوده و کلیه این نتایج و گزارشات کار در سایت هایدلبرگ آلمان ثبت شده است.
-مطمئنا در کارنامه پزشکی شما و به خصوص پیوند خاطرات و نمونههایی هستند که در ذهن شما باقی مانده، از آنها برایمان بگویید.
پیوند کلیه از جراحیهایی است که هنوز هم بعد از ۳۰ سال و خوردهای از انجام آن لذت میبرم، لحظاتی که پس از پیوند، ادرار کلیه پیوندی آغاز شده و شاهد موفقیت عمل پیوند هستیم، هرکدام خود به تنهایی خاطره و به معنای آغاز یک زندگی جدید است. هر وقت که وارد بخش شده و کودکی را میبینم که پس از پیوند قادر به غذا خوردن است و به زندگی عادی بازگشته، همه این صحنهها مملو از احساس لذت بخش و وصف نشدنی است.
اولین پیوندی که در مرکز لبافی نژاد انجام شد
شاید بزرگترین خاطره، همان اولین پیوند کلیهای بود که در این مرکز انجام شد، هیچکس باور نمیکرد که میخواهیم عمل پیوند را آغاز کنیم. زمان جنگ بود و ما از دفتر پرستاری اجازه گرفتیم که بیمار را در بخش آی سی یو بستری کنیم، در اولین پیوند یک برادر کلیه خود را به برادرش اهدا کرد و عمل نیز با موفقیت انجام شد.
یکی از جالبترین خاطراتی که به یاد دارم مربوط به راننده آمبولانس بیمارستان حضرت فاطمه (ص) بود، این فرد پیش از انقلاب توسط یک جراح انگلیسی تحت عمل جراحی سنگ لوله حالب قرار گرفته و دچار فیستول شده بود؛ به طوری که ادرار از محل اصلی خود خارج نمیشد. مجدداً عمل شده و باز فیستول کرده بود، در آخر پزشک لوله حالب را به روده وصل کرده بود، یعنی نصف ادرار از محل طبیعی و باقی از پشت خارج میشد. بنده پس از معاینه متوجه شدم که اگر جراحی شود مجدداً فیستول خواهد شد، بنابراین کلیه را برداشتیم و در طرف مقابل و در ناحیه لگن پیوند زدیم. پس از این عمل مشکل بیمار بعد از ۱۵ سال برطرف شد و تمام ادرار از محل طبیعی خود خارج میشد. با این اقدامات و انجام عملهایی که پزشکان خارجی نیز قادر به انجام آنها نبودند، ثابت کردیم که از تکنولوژی پیوند چیزی کم نداریم.
بعد از پیوند موفقیت آمیز کلیه یک خواهر به برادر، آرم ارام به ما تختهای بیشتری دادند و بخش گسترش پیدا کرد. تا به امروز هم هر روز به دنبال ابتکارات جدید و نوآوری در زمینه پیوند بوده و به عنوان یکی از مراکز پیشروی پیوند کلیه در سطح جهان شناخته شده هستیم، ولی روز به روز به جای آسان شدن کارها، عملها پیچیدهتر و سختتر میشود.
کوچکترین کودکی که در این مرکز تحت عمل پیوند قرار گرفت، یک کودک ۳ و نیم ساله بود که پدر و مادرش در حال گذراندن دوره پی اچ دی در امریکا بودند و برای درمان مشکل فرزند خود به مرکز ما مراجعه کردند. موفقیت این عمل و ترخیص و بازگشت بیمار به امریکا تنها دو هفته بعد از عمل، یکی از زیباترین خاطراتی است که به خاطرم مانده است. البته هر بار که وارد بخش شده و کودکان پیوندی را میبینم که پس از عمل به زندگی عادی خود برگشتهاند، واقعاً بهترین و بالاترین لذت را میبرم.
به یادماندنیترین خاطراتم مربوط به جبهه است، بنده در تیم اضطراری جراحی جبهه و در یک بیمارستان زیرزمینی خدمت میکردم، آن زمان آمبولانسی نبود و مجروحین با اتوبوسهای بزرگ فاقد صندلی که به آمبولانس اتوبوسی معروف بودند، جابجا میشدند. یکبار پزشک ارتش برای چک نهایی وارد اتوبوس مجروحین شده و یکی از رزمندگان را با رنگ بسیار پریده فوراً به داخل بیمارستان زیرزمینی بازمیگرداند. پای مجروح و دقیقاً روی شریان فمورال یا همان سرخرگ رانی وی تیر خورده بود و به محض باز کردن روی زخم خون فواره زد. انگشت خود را روی زخم گذاشته و مجروح را به اتاق عمل بردیم و با همکاری پزشکان دیگر با یک پچ وریدی شریان فمورال وی را بستیم.
نکته جالب این خاطره، وضعیت پیچیده و عمل جراحی بیمار نبود، مساله با اهمیت صحبتهای این جوان مجروح بود. در اتاق عمل متوجه شدیم که پای دیگر این مجروح نیز مصنوعی است و تنها پای سالمش نیز تیر خورده بود. جالب اینجاست که این رزمنده مکرراً درخواست داشت که پایش را قطع نکنیم و نمیگفت پایم را قطع نکنید چون جوانم، میخواهم ازدواج کنم یا آینده دارم. بلکه میگفت پایم را قطع نکنید چون میخواهم مجدداً به جبهه برگردم. این نوع خاطرات و اتفاقات همه برای من حکم دانشگاه را داشت؛ اینکه رزمندگان چگونه تمام وجود خود را برای آسایش و امنیت مردم فدا کردند تا ما امروز بتوانیم اینگونه پیشرفت کنیم.
خاطره دیگری که هیچ گاه از یاد نمیبرم مربوط به روزی است که چند پزشک عمومی و رزیدنت قرار بود از بیمارستان جبهه به خط مقدم اعزام شوند. هنگام عزیمت یکی از پزشکان نبود و یک رزیدنت ارتوپد با اصرار بجای آن پزشک به خط مقدم اعزام شد، مدام میگفت من امروز باید بروم و مقاوتها هم نتیجه نداد و اعزام شد. بعد از چند ساعت دیدیم که در بیمارستان یکدفعه غوغا شد، فهمیدم پزشکان اعزام شده به شدت مجروح شده و حالشان وخیم بود؛ همگی تحت عمل جراحی قرار گرفته و درمان شدند، ولی متأسفانه متوجه شدیم یکی از پزشکان برنگشته و شهید شده و آن شهید همان پزشک رزیدنت ارتوپدی بود که با اصرار و تکرار این جمله که "میدانم امروز باید بروم"، عازم جبهه شده بود.
نسل جوان ما باید این روایات و تعهد پزشکان آن دوره را بدانند تا انشاءالله پزشکان با اخلاقی داشته باشیم، البته در این دوره هم پزشکان متعهد و با اخلاق زیادی داریم که علاوه بر اخلاق پزشکی در حوزههای قرآنی و معنوی هم فعال هستند، به عنوان نمونه یکی از رزیدنتهای من نفر دوم قرائت قرآن در سطح بین المللی شده که شاید مردم این موضوعات را ندانند.
-علاوه بر دستاوردهای بی نظیر در حوزه پیوند، همواره از شما به عنوان استاد و پزشکی با اخلاق یاد میشود، توصیه شما به نسل جدید پزشکان جامعه چیست؟
هنوزهم رزیدنتها و حتی دانشجویان پزشکی برای آموزش وارد بخش ما میشوند، ظرف یک ساعت اول دوره، نکات اخلاقی مهمی که حتماً باید بدانند را آموزش میدهم. یکی از اصول آموزشی بنده این است که از اول ماه به دانشجویانم می گویم که هر کس جز ۳۰ قرآن را خوب بخواند، دو نمره تشویقی خواهد داشت که البته داوطلبانه است. جالب اینجاست که همه شرکت میکنند و شاید تعجب کنید که خانمها بهتر میخوانند.
به هر حال پزشکی که خدا را هر لحظه حاضر و ناظر فعالیت خود بداند، متعهد و پاسخگو نیز خواهد بود. پزشک زمان نسخه نویسی باید حس کند که نسخه برای فامیل و خانواده خود بوده و از تجویز دارو و درمانهای اضافه پرهیز کند. خوشبختانه پزشکان ما ثابت کردهاند که در خط مقدم اخلاق پزشکی هستند، البته در هر صنفی ممکن است تک و توک افراد بی اخلاق نیز دیده شود که انشاءالله آنها نیز هدایت خواهند شد.
البته نسل جوان پزشکی ما و در کل نسل جوان جامعه متأسفانه مقداری اقتصادی شده و همه فکر و ذکرشان به مسائل مادی منعطف شده است. بسیار غم انگیز است که دانشجویان پزشکی در زمان انتخاب رشته به دنبال رشتههای پولساز هستند نه رشتههای مورد نیاز جامعه و مناطق محروم کشور.
من در دوره دانشجویی و رزیدنتی همیشه به دنبال بخشهای دارای مشکل و حوزههایی بودم که دیگران به آن علاقهای نداشتند، مثلاً لاپاروسکوپی از عملهای بسیار سخت بود که نیاز به کار و تمرین بسیار زیادی داشت، جمعهها و روزهای تعطیل هم به بیمارستان میآمدم و با حوصله و یواش یواش بر روی عمل لاپاروسکوپی تمرین و تمرکز میکردم تا انجام این عمل برای من بسیار آسان شد.
نسل جوان باید بداند که بهترین دستمزد هر پزشک، بهبود بیمار است و هیچ مزد و لذتی بالاتر از آن نیست. البته پزشک نیز خانواده و زندگی دارد؛ ولی باید توقعات را کمتر کرده و تأمین مسائل مادی زندگی را در اولویتهای بعدی قرار دهیم. مسائل مادی خانواده هر طور شده حل میشود، ولی نباید خدایی نکرده به بیماران نیازمند فشار وارد کرده و آنها را مستاصل کنیم؛ چراکه اگر بیمار تحت فشار و با مشکل و سختی، هزینه مداوا را تأمین کند، این پول برکت ندارد. پزشک باید طبق تعرفه کار کرده، بیماران نیازمند را در نظر گرفته و در کار خود گذشت داشته باشد.
جوانان عزیز بدانند که پزشکی امروز به سادگی به دست نیامده، هزاران شهید و جانباز برای امنیت امروز مردم جانفشانی کرده و مردم نیز در طی انقلاب مرارتهای زیادی را متحمل شدهاند. این روزها نیز به خاطر تحریمهای ظالمانه در شرایط اقتصادی مشکلی به سر میبریم. با این حال مردم با تمام این گرفتاری و کمبودها انقلاب را رها نمیکند؛ چراکه میدانند استکبار جهانی میخواهد ملت بزرگ ما را که تصمیم گرفته آزاد و مستقل باشد، به زانو درآورد. علت وفاداری مردم به انقلاب این است که نسبت به نیت جمهوری اسلامی و انقلاب آگاهی دارند؛ چراکه زندگی ساده و ویژگیهای بارز امام خمینی (ره) را با رهبرهای دیگر دنیا مقایسه کرده و به نیت پاک و صداقت وی و همچنین شعار "ما میتوانیم" ایشان اعتماد داشتند.
رهبر معظم انقلاب نیز همین شرایط را دارند؛ هم جانباز بوده و هم سادهترین زندگی را دارند. انشاءالله همه مسئولین ما از ایشان الگو گرفته و بزرگانی همچون امام (ره)، شهید رجایی و همچنین شیوه زندگی آنان را از یاد نبرند.
البته این صحبتها به معنای عدم توجه به رفاه مردم نیست، بلکه یک پزشک متعهد و یا هر مسئولی باید سعی کند درد دیگران را درد خود دانسته و از هر کوششی برای رفع آلام مردم و نیازمندان دریغ نکند.
اگرچه گاهی برخی از مسئولین در این زمینه ضعیف عمل کردهاند، اما به هرحال همه دست به دست هم دادهاند تا به لطف الهی نصیحت همیشگی امام یعنی وحدت کلمه را فراموش نکنیم. بنده به تمام دورانی که در جمهوری اسلامی زندگی و خدمت کردم، افتخار میکنم و هر زمان که شرایط خود را با همکارانی که کشور را ترک کردند، مقایسه میکنم متوجه میشوم که به هیچ عنوان از نظر علمی، از نظر عشق و از نظر زندگی کردن با این مردم وفادار، قابل مقایسه نیست.
- به اعتقاد شما چالش مهم درمان و آموزش پزشکی امروز جامعه ما چیست؟
پزشکی ما هم بخشی از همین جامعه است. اوایل انقلاب و زمان جنگ همه به گونه دیگری فکر و عمل میکردیم، امروز از آن مسیر کمی دور شدیم، متأسفانه مادیگرایی باب شده و شرایط زندگی و حتی مراسم عروسی و ختم به تجمل گرایی تبدیل شده که همه نوعی آفت است.
بنابراین چالش امروز جامعه پزشکی و در کل جامعه امروز ایران همین تجملگرایی و توجه افراطی به مادی گرایی است؛ درحالیکه در گذشته به دلیل نبود دید مادی همه خوشبختتر و در آرامش بیشتری بودند.
مسائل معنوی در اوایل انقلاب و زمان جنگ بسیار پررنگتر بود و همه از تمام توان خود برای دفاع از کشور استفاده میکردند. الان متأسفانه اکثراً برای کسب مادیات باهم رقابت دارند. اخیراً حدیثی را شنیدم با این مضمون که پولدارها وکلای خداوند و فقرا عیال خدا هستند؛ به این معنا که ثروتمندان باید به اداره فقرا کمک کنند. اگرچه رعایت اصول این احادیث برای عموم جامعه واجب است، اما توجه مسئولین به این مسائل یک ضرورت است؛ چراکه آنان الگو هستند.
امام (ره) فرمودند مسئولین باید ساده زندگی کنند، ولی متأسفانه امروز مردم شاهد برخی اختلاسها و خلافهای سنگین در جامعه هستند که گرچه این افراد کم هستند، ولی همین مقدار هم برای مردم قابل تحمل نیست. مسئولین همه باید پاک دست، پرکار و خدوم باشند. مسئولی با این خصوصیات زیبنده و لایق جمهوری اسلامی است و گرنه اگر از جاده امروز حتی یک زاویه کوچک کج برویم، هر روز این مسیر منحرفتر میشود.
اصل پزشکی، آموزش در بالین و استمرار در تمرین است؛ به عبارت دیگر فارغ التحصیلان پزشکی باید عملاً اصول پزشکی را بیاموزند و به درستی به آن عمل کنند؛ وگرنه یادگیری تئوری بسیار ساده است. رزیدنت و دستیار پزشکی باید تشنه یادگیری اصول پزشکی از اساتید خود و در بالین بیمار باشد، متأسفانه برخی رزیدنتها و دانشجویان از تعطیلی بخشها خوشحال میشوند، درحالیکه اکثر بخشها و اتاق عمل ما در این مرکز تا ساعات ۶ یا ۷ بعداز ظهر فعال است و دانشجو میتواند از تمام این فرصتها برای یادگیری بهرهمند شود.
بنده در مناطق محروم زیادی خدمت کردم، کودکان در خرمشهر از سو تغذیه رنج میبردند و بیماری مراموس را میدیدم، اما امروز اضافه وزن در کودکان زیاد دیده میشود. اگرچه هنوز کمبودها و محرومیتهایی وجود دارد، ولی متأسفانه رسانهها آنگونه که باید دستاوردها و اقدامات مثبت را منعکس نمیکنند. برخی عادت کردند فقط بدیها را میگویند، واقعاً مملکت شرایط امروز را نداشت. به یاد دارم در برخی مناطق محروم در اتاقهایی جراحی میکردیم که تا قوزک پا در آب بودیم و شرایط بهداشتی مساعدی فراهم نبود.
شرایط امروز با اول انقلاب قابل مقایسه نیست، کشور را در شرایط نامطلوب و ویرانه تحویل گرفتیم. امروز در اکثر مناطق محروم امکانات بهداشتی، پزشکی، جراحی، آمبولانس و غیره فراهم است. به یاد دارم در یکی از مناطق محروم جنوب کشور حتی امکانات راه و جاده هم فراهم نبود، ولی امروز در همان منطقه ظرف نیم ساعت بیمار به مراکز درمانی دسترسی دارد. اینها را که میبینم واقعاً لذت می برم و همواره این پیشرفتها را به دانشجویانم گوشزد میکنم.
کشور در چهلمین سال انقلاب، دستآوردهای زیادی داشته که تمام اینها باید مستند شده و در اختیار جوانان و مردم قرار گیرد. البته انتقاد سازنده ایرادی ندارد، ولی حرف بنده این است که همه مطالب مطرح شود؛ هم خوبیها و هم بدیها. امروز دستاوردهای پزشکی ما قابل باور نیست؛ از تربیت پزشکان و جراحان برجسته خانم تا انجام جراحیها و دستاوردهای پیچیده پزشکی همه غرورآفرین است.
زمانیکه اوایل انقلاب در یزد خدمت میکردم، ۴ اتاق عمل ما تنها با تکنیسین بیهوشی میچرخید و فقط یک متخصص بیهوشی داشتیم، اما امروز تنها در همین مرکز ما روزانه بیش از ۲۰ عمل جراحی پیشرفته و پی سی ان انجام میشود. در گذشته همایش و کنگره علمی به ندرت برگزار میشد، ولی هم اکنون روزانه چندین کنگره و همایش علمی و بین المللی در داخل کشور برگزار میشود که همگی نشان دهنده پیشرفتهای علمی ماست.
مساله قابل توجه بعدی بزرگنمایی غیرمنصفانه برخی خطاهای اجتناب ناپذیر پزشکی در رسانهها و در سطح جامعه است. به عنوان نمونه بیماری حین بیهوشی جان خود را از دست میدهد؛ اگرچه مرگ هر بیماری ناراحت کننده است، اما انتشار و بزرگنمایی این اتفاقات در سطح جامعه به نفع هیچکس نیست. اگر خطا و سهل انگاری رخ داده، خاطی حتماً باید مجازات شود، اما از طریق مرجع اصلی خود یعنی سازمان نظام پزشکی، پزشکی قانونی و وزارت بهداشت.
رابطه و اعتماد بین پزشک و بیمار نباید خدشهدار شود؛ اگر پزشکی خطای زیادی دارد باید موقتاً از حرفه پزشکی محروم شده و بازآموزی شود. ولی متأسفانه این مسائل در جامعه از مسیر صحیح خود پیگیری نمیشود و برخی رسانهها تنها برای فروش بیشتر و تلویزیون تنها برای جلب بیننده بیشتر، خطاهای اجتناب ناپذیر جامعه پزشکی را در سطح گسترده منتشر میکنند که اصلاً زیبنده نیست؛ در حالی که تنها نتیجه این کار سلب اعتماد مردم نسبت به جامعه پزشکی، ایجاد تشویش و اضطراب در مردم و خدشهدار شدن قداست پزشکی است. هم پزشکان باید رعایت کرده و دقت و توجه بیشتری به خرج دهند و هم جامعه باید رعایت کند. قداست پزشکی یک نعمت بزرگ است که نباید با دست خود آن را نابود کنیم.
هدف بنده دفاع از جامعه پزشکی و خلافهای احتمالی این قشر از جامعه نیست، ولی اینکه جامعه پزشکی را به عنوان یک جامعه آلوده نشان دهیم، انصاف نیست، خلاف و خطا در هر صنفی وجود دارد، ولی به نظر من هر خطایی باید در جای خود و در مراجع قضائی و تصمیم گیر مربوط به خود رسیدگی شود نه در ملاءعام.
دکتر ناصر سیم فروش در خاتمه این گفتوگو با تاکید مجدد بر ضرورت انعکاس اخبار خوب و دستاوردهای مثبت جامعه در سطح گسترده، متذکر شد: روزانه صدها کار خوب در سطح جامعه پزشکی رخ میدهد، ولی زیاد مطرح نمیشود، مثلاً در شهر کوچکی مثل بابل تا کنون ۱۰۰۰ پیوند کلیه انجام شده، ولی مردم این را نمیدانند و این وظیفه رسانه هاست تا با انتشار اخبار خوب در سطح جامعه امید و آرامش برقرار کنند.