۰۹ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۴

کرونا جان سلام؛ نوشته‌های اینستاگرامی‌ای که قرار است کتاب شود

کرونا جان سلام؛ نوشته‌های اینستاگرامی‌ای که قرار است کتاب شود
صفحه اینستاگرامی «کرونا_جان_سلام» حاوی نامه‌های پراکنده و دلنوشته‌های مردمی است که در این روزها بیش از هرچیز نگران و درگیر رویارویی با ویروس کرونا شدند. قرار است این نامه ها علاوه بر انتشار در اینستاگرام بعدها و درقالب کتابی با درج نام نویسندگان به چاپ برسد.
کد خبر: ۱۵۷۳۷
تعداد نظرات: ۲ نظر

این روزها که مردم ما در یکی از تلخ ترین شرایط  قرار دارند و عزیزترین گوهر هستی خود و عزیزان‌ شان در معرض تهدید و  آسیب جدی قرار دارد، همچنین نگرانی‌هایی در روند تشخیص به‌موقع  و پیشگیری از گسترش غیر منتظره ویروس و بیماری کرونا و آسیب‌های غیر قابل جبران آن بر جای مانده و می‌ماند، هنرمندان و فعالان اجتماعی با انجام اقدامات مختلف در تلاشند که علاوه بر آگاهی رسانی در خصوص ابعاد مختلف این ویروس، به فرهنگ سازی مردم و تشویق آنها در به خانه ماندن مبادرت ورزند و هر شخص بنابر تخصص و سلیقه خود به راهی برای ارتباط با مردم و پرکردن اوقات فراغت و شکستن ایام سخت و سرد قرنطینه تلاش می کند.

در این میان و در هنگام رصد اینستاگرام با صفحه ای روبرو شدیم که نگاه و رویکرد ساده اما متفاوتی با ماهیت ویروس کرونا داشت و ایده پردازان این صفحه که به تازگی شکل گرفته سعی کرده اند با نگاهی نو و البته عمیق به برقراری ارتباط بیشتر مردم با ویروس کرونا در جهت کاهش استرس و نگرانی ناشی از شیوع آن بپردازند.

آرزو نیک پور ادمین این پیج و از طراحان اصلی نامه نگاری درباره ایده شکل گیری این صفحه ابراز داشت:  ایده جمع آوری نامه هایی به نام  «کرونا جان سلام» در جلسه ای جهت بررسی اثر اکوسیستم بر زندگی جمعی و فردی انسان در زمین به همراه متخصصین محیط زیست  شکل گرفت و ما سعی  داشتیم دنبال راه حلی بگردیم تا مردم رو با این ویروس که در ظاهر ظالم و خطرناک اما در باطن مفید و موثر برای ادامه بقای زمین به نظر می رسد به صلح برسانیم. در واقع به این نتیجه رسیدیم برای آگاهی بخشی هرچه بیشتر  و بهتر مردم را تشویق کنیم که با این ویروس به شکلی دوستانه وارد گفتگو شوند.
نیک پور درباره اهداف و تاثیرات جانبی این ایده و پیج می گوید:  از آنجا که بسیاری از این اپیدمی دچار هراس شده بودند  به صورت فردی و آزمایشی در فضای مجازی با مکالمه هرچند خیالی رفاقتی رو با این ویروس شروع کردیم و هدف این ویروس از رفتار تهاجمی اش را از زبان خودمان گفتیم که با استقبال مردم مواجه شد. پس برای مشارکت هرچه بیشتر مردم  همزمان فراخوانی در اینستاگرام دادیم. نامه ها با کرونا جان سلام شروع میشد و زمینه ایجاد صلح با اکوسیستم را فراهم می کرد و کم کم نگاه هراسناک دوستان در اینستاگرام به نگاهی عمیق تر تبدیل شد که برای خود ما هم جای شگفتی داشت.
وی درباره نحوه ارتباط با مردم نیز گفت: ما این فراخوان رو هر روز می دهیم و مطمئنا در نهایت کتابی با همین عنوان از آن به چاپ می رسانیم و سعی می کنیم این محصول اکوسیستمی رو با خود مردم بیشتر رو به رو کنیم تا هم از ترسشان کاسته بشود و هم همدلی و وحدتی در میان ما در مقابل این پدیده های به ظاهر خطرناک به وجود بیاد.

در ادامه یکی از نامه های پربازدید مخاطبان این پیج به ویروس کرونا را باز نشر می دهیم:

تا وقتی مبتلامون نکردی به نظرم جالب میای
ساعت کاریمونو کم کردی، تو خونه نگهمون داشتی و مجبورمون کردی از خلاقیتمون برای سرگرم کردن خودمون استفاده کنیم، باعث شدی پول کمتر خرج کنیم، به راحتی میتونیم با اونایی که حوصلشونو نداریم رفت و آمد نکنیم، حتی من امروز یوگا کردم برای اولین بار. غذای ناسالم سرکار رو نمیخورم و دارم خودم از خونه غذامو میبرم.
مجبورم برای بالا بردن دفاع بدنم، ویتامین و میوه بخورم و من همه اینا و یه عالمه کارای دیگه رو یادم رفته بود در قبال خودم وظیفمه و لطف به حساب نمیاد، که الان به عادت هام اضافه شدن
چند تا از همکارا و آشناها مبتلا شدن و این نشون میده داری نزدیک میشی، این باعث میشه فکر کنم شاید این آخرین دو هفته از زندگی من باشه و حساسیتم رو روی بعضی چیزا که قبلا فکر میکردم خیلی مهمه از دست بدم.  
کرونا جان لطفا مبتلامون نکن، ولی هنوز یه کم دیگه بمون. با اومدنت داری انسان بهتری رو از من بیرون میاری و من داره خوشم میاد.

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۰
به جای این سخنان مفت در پی کشف دارویی برای این ویروس باشید.
محمد حسن ابراهیمی
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۲۱:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۳
سلام من یک داستان بلند و چند داستان کوتاه درباره کرونا نوشتم لطفا در معرفی آن در قالب نوشتار یا صوت کمکم کنید .
یکی از داستانها را برایتان میفرستم
ماسک
اوضاع بدی بود. کرونا بر جهان چیره شده بود.
کمبود بعضی اقلام پزشکی راه را برای گرانفروشی عده ای باز کرده بود.
سارا ،پرستار بخش کرونا به مغازه دار گفت: ماسکها را برای بیماران و با پول خودم می خواهم بخرم لطفا کمی ارزانتر حساب کن.
مغازه دار گفت: بیماری دیگران به من ربطی ندارد.
سارا تمام ماسکها را با قیمتی معادل بیست برابر یک ماسک در روزهای عادی خرید. پرستار وقتی که داشت از مغازه خارج می شد چیزی به مغازه دار گفت که سبب خنده او شد.
چند روز گذشت . پرستار به بیمارستان رفت و ماسکها را به بیماران داد.او آخرین ماسک را هم به آخرین بیمار داد و گفت : من که گفته بودم یکی از ماسکها را رایگان برای خودت بردار.
مغازه دار با شرمندگی صورتش را زیر ماسک پنهان کرد.
گزارش خطا
تازه ها