این روزها در آستانه چهلسالگی انقلاب اسلامی چند جوان انقلابی دهه ۶۰ و ۷۰ کاری کردند کارستان تا در حرف که نه در عمل ثابت کنند پایبند به آرمانهایی هستند که در ناخودآگاه ذهنشان جاگیر شده است. آشتی میان سنت و مدرنیته، لبخند روستا در قاب شهر، همنشینی مسالمتآمیز شهرنشینان و روستاییها، نامش را هر چه بگذاریم اتفاق مبارکی است.جوانان آتش به اختیار درست در مرکزیترین نقطه کلانشهر تهران، بیخ گوش لانه جاسوسی آمریکا که این روزها پاخور گردشگران خارجی و پایتختنشینان است، با ایدهای نوبرانه، شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستایی کشور را راه انداختهاند تا با یک تیر دو نشان که هیچ، دهها نشان بزنند.
آنها با اجرای ایدههایشان چرخ تولید در کارگاههای از رونق افتاده روستاهای دور و نزدیک کشور را به حرکت درآورده و ۱۹۰ محصول که دسترنج دستان پینهبسته روستاییان است را در قلب پایتخت عرضه کردهاند؛ از صنایعدستی تا محصولات غذایی. با راهاندازی شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستایی در ۳۹ روستای ایران دست دلالان و واسطهها را از چرخه عرضه بسیاری از کالاها کوتاه کرده تا سود بیشتری نصیب روستاییان شود و محصول، با قیمت واقعی به دست مردم برسد. دغدغه بانیان راهاندازی این شبکه مردمی علاوه بر حمایتهای اقتصادی و رونق تولید در روستاهای دورافتاده، تحقق شعار غذای سالم است؛ برای این هدف چند ایده استارت آپی جالب را هم چاشنی کارشان کردهاند و از رهگذر اجرایی شدن این ایدهها دست دهها جوان در بازار پرمخاطره اشتغال بند شده است. علاوه بر این، با راهاندازی یک گروه جهادی متفاوت، انقلابی در روستاهای اطراف تهران ایجاد کردهاند.
حلقه مفقوده گروههای جهادی
در عصر روز زمستانی سراغ متولیان شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستایی رفتیم. جوانانی که دستهایشان را بهزانو گرفته و با یک یا علی جانانه بدون چشمداشت به حمایتهای دولتی کاری کردند کارستان. «وحید افشاری» جهادگر است. از آن جهادگران آتش به اختیاری که حلقه مفقوده بسیاری از فعالیتهای جهادی این روزها را پیداکرده است و میگوید: «فعالیت جهادی در روستاها ارزشمند است و همه جهادگران هم قابلتقدیر؛ اما در شرایط این روزهای کشورمان گروههای جهادی باید بهصورت هدفمندتری در روستاها فعالیت کنند. ما بسیاری از سالهای جوانیمان را در گروههای جهادی و روستاهای مختلف گذراندیم. مشکلات روستاییان را از نزدیک لمس کردیم. یکی از چالشهای همیشگی روستاییان مواجه اجباری آنها با دلالان است. دلالها به روستاها میآیند و صنایعدستی، تولیدات غذایی و محصولات اهالی را با نازلترین قیمت میخرند و حق کشاورزان و زنان زحمتکش روستایی، جیب دلالها و واسطهها را پرپول تر میکند. دو سال قبل بود که ایدهای در ذهنمان شکل گرفت و تصمیم گرفتیم این چرخه معیوب را با روشی متفاوت اصلاح و دست دلالها را کوتاه کنیم و هدف بعدیمان هم ارائه محصولات غذایی سالم به مردم بود. با این دو هدف برنامهریزی و تحقیق کردیم. نتیجه تلاش و مطالعه جمعی ما راهاندازی شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستاییان بود.»
شکلگیری شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستایی سختتر از تصورات ما بود. این را «رحمان کثیری» یکی دیگر از بانیان این شبکه میگوید و توضیح میدهد: «ما باید با دلالان رقابت میکردیم و این حساسترین مرحله کار بود. ورود ما به روستا برای خرید محصولات، حکم حرکت روی لبه تیغ را داشت. وقتی دلالی وارد روستا میشود تولیدات روستاییان را با حجم بالا و قیمت پایین خریداری میکند، از طرف دیگردلال ها از تمام مناطق روستایی در شهرهای مختلف اطلاعات جامعی دارند، اگر ما با سرمایه پایین وارد یک روستا میشدیم و درصد کمی از محصول کشاورز را میخریدیم، حتی بدون واسطه هم نمیتوانستیم با قیمت بازار رقابت کنیم، از طرف دیگر دلالان، دیگر از روستاییان خرید نمیکردند و کشاورزان متضرر میشدند. باید دو کار انجام میدادیم. انتخاب مباشر در روستاهای دورافتاده و فراهم کردن سرمایه موردنیاز برای خریدن بخش قابلتوجهی از محصول، علاوه بر این برای شکلگیری شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستایی باید چرخه کامل از تولید و بستهبندی تا توزیع شکل بگیرد. با همه این دغدغهها کار را در بسیاری از روستاهای ایران آغاز کردیم. جوانان روستایی که دغدغه افزایش تولید و بهبود اوضاع زندگی اهالی روستاهای دورافتاده را داشتند به کمکمان آمدند و اتفاقات جالبی رقم خورد. در بعضی از روستاهای ایران کاری کردیم که دلالها مجبور شدند مواد غذایی و محصولات کشاورزان را با قیمت بالاتری از آنها بخرند. در بعضی از روستاها هم ازجمله خور و بیابانک و تعدادی از روستاهای شهرستان اصفهان کارگاههای تولید صنایعدستی خاص همان روستاها را راهاندازی کردهایم، خانوادههایی که ازنظر مالی در مضیقه بودند با هنر ذاتی که خاص زنان و مردان همان روستا است صاحب کار و درآمد شدند و مهمتر آنکه این صنایعدستی بدون واسطه از دل روستا به قلب پایتخت میآید و در فروشگاه شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستاییان عرضه میشود.»
یک تیر و دهها نشان در روستاهای ایران
192 محصول غذایی سالم روستاهای مختلف ایران از شرق و غرب تا شمال و جنوب، از چینه و کوهرنگ و جرقوکه اصفهان تا روستای خور و بیابانک و مبارکه و دهستان موگویی با چه روشی میتوانست جای خودش را بر سر سفره شهرنشینان بیاید؟ این سؤالی بود که مدتها ذهن بانیان شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستایی را به خود مشغول کرد. جوانان ایده پرداز برای تحقق این هدف، یک استارت آپ طراحی کردند. «وحید افشار» میگوید: «شبکههای اجتماعی بهترین فرصت برای شناساندن محصولات سالم روستاییان به شهرنشینان بود. ما استارت آپی به نام «سبد ایرانی» طراحی و محصولات غذایی روستاها را با بستهبندیهای بهروز در فضای مجازی تبلیغ کردیم. بعد از مدتی کار رونق گرفت و مواد غذایی سالم و صنایعدستی روستاهای ایران طرفداران خودش را پیدا کرد، اما هنوز یک جای کار میلنگید، در جامعه سنتی و نیمهصنعتی امروز، علاوه بر فضای مجازی، باید مکان حقیقی هم برای ارائه محصولات وجود داشته باشد. نتیجه این ایده، راهاندازی فروشگاه شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستاییان در مرکزیترین نقطه شهر بود و نقطه قوت این انتخاب، علاوه بر تردد روزانه صدها شهروند تهرانی، رفتوآمد توریستهای خارجی به این مکان و واکنش جالب آنها بعد از تماشای این حجم از محصولات غذایی متنوع است.»
استارت آپی به نام سبد ایرانی
صحبتها که به اینجا میرسد شاهد هم از غیب میرسد و گردشگری ژاپنی با نگاهی توأم با تعجب وارد فروشگاه میشود. به قفسهها و محصولات خوراکیهای رنگارنگ و متنوع نگاهی میاندازد. نمیتواند تعجبش را از دیدن محصولات پنهان کند و با زبان انگلیسی پشت سر هم از مسئول فروشگاه سؤالات مختلفی را میپرسد. جالب آنکه متولیان شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستایی افرادی را برای کار در فروشگاه استخدام کردند که با زبان انگلیسی آشنا بوده و بتوانند با توریستها ارتباط برقرار کنند.
مباشران جهادگر
اعضای شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستاییان، دورافتادهترین و غریبترین روستاهای ایران را در چشم مردم شهرنشین به نامآشناترین روستاها تبدیل میکنند و برای تحقق این هدف مباشرانی با این شبکه همراهی میکنند. مباشران، اعضای گروههای جهادی مختلفی هستند که برای آبادانی و محرومیتزدایی به روستاهای دورافتاده میروند. «محمد رسول امین زاده» میگوید: «جهادگران در مرحله شناسایی روستاهای دورافتاده و صنایعدستی یا مواد غذاییاش به کمک ما میآیند و از این رهگذر گشایشهای بسیاری اتفاق افتاده است.»
استعفا از شغل دولتی، «ثمر» و انقلابی دیگر در روستاهای محروم
میگویند برای موفقیت در کار جهادی باید جهاد را از خودت شروع کنی، از نفست و دل کندن از دلبستگیهایت. شعار نمیدهند در عمل ثابت کردهاند وقتی قید شغل اداری و پشتمیزنشینی را زدند و آمدند وسط میدان. بعد از تشکیل شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستاییان یک گروه جهادی متفاوت راه انداختند. گروه «ثمر» که بانیانش معتقدند مهمترین محرومیتزدایی در روستاهای محروم، اشتغالزایی برای اهالیاش است و تنها مأموریت جهادگران ثمر هم همین اشتغالزایی است. «وحید افشار» میگوید: «من فوق لیسانی حسابداری دارم و شغل دولتی داشتم، اما دیدم پشتمیزنشینی و کار اداری با دغدغههایی که قرار بود برای تحققش دستبهکار شوم، در یک قاب جمع نمیشود. از کار دولتی استعفا دادم تا با تمام قوا برای تأسیس و بقای شبکه مردمی حمایت از تولیدات روستایی و راهاندازی گروه جهادی ثمر تلاش کنم.» «سید مهدی موسوی» میگوید: «گروه جهادی ثمر برای زنان روستایی سرپرست خانوار اشتغالزایی میکند. با کدام روش؟ موسسه محک برای تبلیغ و جذب کمکهای نقدی، صندوقهایی را در مکانهای عمومی و فروشگاههای مختلف دارد. ما به روش متفاوتتری عمل میکنیم و پایههایی شبیه به بوفه سیار را طراحی کردهایم. در این بوفهها که قرار است در فروشگاههای مختلف قرار داده شود، محصولات غذایی خانگی زنان سرپرست خانوار با عنوان آشپزباشی عرضه میشود و درآمد آن مستقیم به دست زنان سرپرست خانوار میرسد. بوفههای سیار علاوه بر درآمدزایی برای زنان سرپرست خانوار تلاش میکند بهطور غیرمستقیم سبک زندگی شهرنشینان را تغییر دهد و غذای سالم را جایگزین فست فود کند.» بانیان گروه جهادی با راهاندازی بوفههای سیار غذای سالم شرایط اشتغال برای دهها زن سرپرست خانوار روستایی را فراهم کردهاند.
منبع: فارس پلاس