عذرخواهی امیرحسین رستمی از این منظر مورد نقد است که چرا این توضیحاتی که بهصورت «خصوصی» به افراد داده میشود و آنها یکباره از خواب غفلت بیدار میشوند و روبهروی دوربین عذرخواهی میکنند، چرا به عموم مردم داده نمیشود تا آنها هم آگاه شوند؟ چرا پرسشهای افکار عمومی را آن قدر دیر یا بد پاسخ میدهند که طرح آنها این همه حاشیهساز شود، یک مجری در معرض شدیدترین توهینها قرار گیرد و یک بازیگر به شجاعترین مرد ارتقا یابد؟
احسان محمدی در عصر ایران نوشت: «امیرحسین رستمی تا این لحظه آخرین نفری است که عذرخواهی کرده و گفته از این که باعث «تشویش اذهان عمومی» شده، پوزش میخواهد. یکی دیگر از عذرخواهیهایی که هرگز به اندازه ادعاها از آن استقبال نمیشود. در این چند روز رکورد سرعت عذرخواهی در حال شکستن است. از سازنده کلیپ بارش بادمجان تا آن که دعوت به تجمع و مخالفت با بستن حرم حضرت معصومه(س) میکرد و علی ضیا و حالا امیرحسین رستمی.
برنامه تلویزیونی فرمول یک از جمله برنامههای پربیننده تلویزیون است. برنامهای مهمانمحور که معمولاً به مسائل روز میپردازد و تیمی از روزنامهنگاران خوب هم در تولید محتوای آن دخیل هستند.
سخنان دو شب پیش امیرحسین رستمی در این برنامه و غیبشدن ناگهانی او از استودیو باعث واکنشهای مختلفی شد. او یکشبه به در شبکههای اجتماعی مانند یک قهرمان ملی تحسین شد که حرف دل مردم را زده است تا این که امروز رسماً با انتشار یک ویدئو عذرخواهی کرد و گفت اطلاع نداشته و پاسخ پرسشهایش را در یکی - دو روز گذشته از مسئولان وزارت بهداشت گرفته و اگر باعث تشویش اذهان عمومی شده عذر میخواهد.
این عذرخواهی البته بدون حاشیه نبود و برخی از همانها که تحسیناش میکردند حالا تقبیحاش میکنند که تسلیم شده و جا زده و کم آورده و از این دست غش و ضعفهای ملی که انگار در ژن ما جا خوش کرده که خیلی سریع یک نفر را به عرش میبریم و فردایش از کوبیدنش به فرش لذت میبریم. از پرویز پرستویی و مهدی طارمی گرفته تا رامبد جوان و سعید معروف و صادق زیباکلام و فرزاد حسنی و شهاب حسینی و ... .
این اتفاق اما حاوی چند نکته است:
۱- بر خلاف تصور عمومی، در بیشتر برنامهها به مهمان «دیکته» نمیشود که چه بگوید. گاهی تلفنی موضوع برنامه را میگویند و اگر عوامل برنامه حال و حوصلهای داشته باشند قبل از شروع و در حین چای خوردن، کمی گفتوگو میکنند. گاهی هم مهمان آن قدر دیر میرسد که حتی مجال گریم هم نیست! در واقع این تصور که مغز مهمانها و کارشناسها را پر میکنند، عموماً حقیقت ندارد. البته که خطوط قرمزهایی وجود دارد و مهمانهایی که تجربه حضور مکرر دارند، خود به خود آن را رعایت میکنند. حرفهای امیرحسین رستمی نشان داد در فرمول یک این اتفاق نمیافتد و او حرفش را زد.
۲- یکی از مهمترین نقدها، قطع یکباره برنامه با آگهی بازرگانی و حذف یکبارهاش بود. در چنین مواقعی مجری برنامه مقصر قلمداد میشود. در حالی که این تصمیم فراتر از اختیار اوست؛ حتی اگر تهیهکننده باشد. درست یا غلط گاهی ناظر پخش و گاه مدیر شبکه در چنین مواردی مداخله میکند. به نظر میرسد در مورد امیرحسین رستمی هم این اتفاق افتاد و تصمیم فراتر از اراده علی ضیا بود. این هم یکی از آفات اجراست. همانطور که تحسینها همیشه بیشتر نثار مجری میشود، در چنین اتفاقاتی او نخستین قربانی است.
مرداد ۱۳۸۶ وقتی فرزاد حسنی در برنامه کولهپشتی و در یک گفتوگوی چالشی به سردار رادان، فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران تاخت، شب بعد امیرحسین مدرس جای او را گرفت و در توضیح این اتفاق، بیماری فرزاد حسنی و توصیه پزشک به استراحت را عنوان و ابراز امیدواری کرد که او به زودی از دام بیماریهایی که در اثر اجرای یک برنامه زنده متوجهاش شده است، رها شود! کسی بیماری یکشبه فرزاد حسنی را باور کرد؟ آیا او با اختیار خود برنامه را ترک کرد؟ آن هم درست وقتی که به شدت توسط طیف وسیعی از مردم تحسین شد.
۳- عذرخواهی امیرحسین رستمی از این منظر مورد نقد است که چرا این توضیحاتی که بهصورت «خصوصی» به افراد داده میشود و آنها یکباره از خواب غفلت بیدار میشوند و روبهروی دوربین عذرخواهی میکنند، چرا به عموم مردم داده نمیشود تا آنها هم آگاه شوند؟ چرا پرسشهای افکار عمومی را آن قدر دیر یا بد پاسخ میدهند که طرح آنها این همه حاشیهساز شود، یک مجری در معرض شدیدترین توهینها قرار گیرد و یک بازیگر به شجاعترین مرد ارتقا یابد؟
نکته دیگر این که آیا امکان پاسخگویی در همان برنامه با تماس تلفنی مقدور نبود؟ مشابه این اتفاق را در برنامه ۹۰ دیده بودیم که به محض ادعای یک فرد در استودیو یا حتی روی خط تلفن، با فرد سومی تماس گرفته میشد و او پاسخ میداد. اگر ادعاهای امیرحسین رستمی خلاف واقع و پرسشهای خطا بود، حذف او از صحنه که خطای بزرگتری بود و اتفاقاً در افکار عمومی او را مظلوم و بر حق نشان دادند و خودشان را کمطاقت و انحصارطلب. این رفتار نهتنها به علی ضیا و تیم تهیه فرمول یک ضربه زد که بار دیگر اعتبار تلویزیون را مخدوش کرد.
بیشتر بخوانید :
پست عذرخواهی امیرحسین رستمی و یک نکته از کاربران + فیلم
رستمی به سیم آخر زد و آنتن زنده گرفته شد!
۴- من از روز نخست منتقد سفیدنمایی و عادیسازی شیوع کرونا در تلویزیون بودهام اما تلویزیون هنوز بُرد وسیعی در ایران دارد. حتی اگر منتقدان و روزنامهنگاران و سخنرانان این حرف را نپذیرند. اتفاقاً اصرار آنها در این روزها بر ضعف تلویزیون در اطلاعرسانی در خصوص کرونا اعتراف به این نکته است که هنوز مهمترین مرجع خبری جمع کثیری از مردم تلویزیون است وگرنه اگر این طور نبود، چه جای این گله؟ این که ما تلویزیون نگاه نمیکنیم، به بخش های خبری آن اعتماد نداریم، آن را رسانه مرجع نمیدانیم و ... به این معنا نیست که میلیونها نفر دیگر مثل ما فکر میکنند. این رسانه اگر درست مدیریت شود، به جز بازیگر و خواننده، امکان حضور نویسنده و روشنفکر و ادیب و شاعر - ولو منتقد - هم در برنامههای پربینندهاش میسر شود و دست از تریبون دادن مداوم در همه عرصههای حتی تخصصی به سلبریتیها بردارد میتواند نقش کلیدیتری ایفا کند.
۵- تجربه نشان داده که در تلویزیون امکان نقد «دولت» وجود دارد اما نه همه وزارتخانهها و نه همه وزرا و چهرهها. برخی انگار مصونیت بیشتری دارند و البته کمتر در مورد قوای دیگر و نهادهای تاثیرگذار سیاسی کشور کسی نقدی جدی میکند ... درک می کنیم که دکتر نمکی و مجموعه ایشان زیر فشار خردکنندهای قرار دارند اما به پرسشها باید با زبان قانعکنندهای پاسخ داد وگرنه «تهدید» از جایگاه دولتی باعث میشود افکار عمومی به درست یا غلط در کنار کسی قرار بگیرند که قدرت کمتری دارد و نهایتاً «عذرخواهی» میکند.