یک دوستی دارم که خیلی ادعای مدیریت علمی دارد. همیشه وقتی بحث سیاسی میشود با متلک به من میگوید: تا این مسئولین را داریم نیاز به دشمنی آمریکا نیست.
تا این ملت بیفرهنگ را داریم نیاز به دشمنی آمریکا نیست.
تا این نابسامانیهای سیستماتیک و بقول خودش مشکلات خاص ما در حکمرانی هست؛ نیاز به دشمنی آمریکا نیست.
دوستم میگوید: دشمنی آمریکا با ما یک توهم است. اگر هم باشد به خاطر رفتارهای ما است و الا آمریکا به آن ابرقدرتی ، با مردمی که تا نیمه شب در کتابخانهها مشغول درس خواندن هستند. اروپا به آن فرهنگ و رفاه و سواد غنی و آن همه استانداردهای مربوط به اجرای حق شادزیستن توسط حاکمیت چه نیازی به یک کشور جهان سومی دارد؟
گاهی هم برای من فیلمهایی میفرستد از بقول خودش دیار کفر، که وضع تکنولوژی و جامعه و رفاه را ببنیم ، شاید از افکار ارتجاعی خودم دست بکشم.
اما امروز که فقط بوی #کرونا - تاکید میکنم بوی #کروناویروس - به اروپا و آمریکا رسیده و سیستم اقتصاد بازار آزاد و رقابتی و دموکراتیک آن نتوانسته از سادهترین دغدغههای معیشتی آن مردم مهربان و با فرهنگ عبور کند و ملتهایی که نه هواپیمایی ماهان دارند و نه دولتهایشان پنهانکارند، خبر از ابتلای دهها هزار نفر به ویروس را میدهند؛ خبری از افرادی که دهها سال بر طبل تحقیر ملی میکوبند، نیست.
ملتی که ۴۲ سال است تمام مجامع بینالمللی او را در اخر جداول جا داده تا احساس فلجی و بدبختی کند، با همه مشکلاتش، با زنان دهاتی که با دست و چادر کهنه الان دارند ماسک تولید میکنند. به رغم همان دکتر درسخوانده خارج که موقع خروج دو میلیون ماسک دستگیر شد. با دکترهایی که وضو میگیرند غسل شهادت میکنند و وارد بیمارستانهای تحریم شده از آمریکای جنایتکار میشوند. ملتی که فروشگاههایش غارت نشده و بچه بسیجیهایش مواد ضدعفونی رایگان در میادین تقسیم میکنند. به رغم خاوری و بابک زنجانیهایش، به رغم هر چیزی که شما میدانید و من هم میدانم اگر قرار است بمیرد، ایستاده میمیرد. ملتی که همین الان هم در اوج فقر همه دارند برای گرسنههای کورهپزخانهاش بسته ارزاق میبندند؛ باید در تحریم بماند زیرا اگر لحظهای زیر فشار خارجی نباشد، هیچ ملتی و حکومتی به گرد پای او نیز نمیرسد.
امروز ما هم از هراس غربیها خوشحال نیستیم.
اما میتوانیم به ملتی که زیر فشار دولتهای غربی و تحقیر رسانههای آنها و وطنفروشهای وابسته به ایشان دهههاست مرگ را زندگی کرده و تحقیر شده و باز همدل و مهربان مانده افتخار کنیم.
باید چهره مضطرب و درمانده ملتهایی که ۷۰ سال هیچ جنگ و تحریم و قحطی و دشمن بزرگ و نگرانی بزرگی نداشتهاند را ببینیم و بخاطر بسپاریم تا اگر روزی دوباره خندههای پلاستیکی شان را به ملت های پولادین وسط کورهی خاورمیانه دیدیم، دلمان فرو نریزد.
باید این صحنهها را ببنیم تا اگر یک ماه بعد از شروع کرونا به راحتی توی صف نان سنگک میایستیم و تنها دغدغهمان پاکیزه نگه داشتن نان وسط پارچه مان است و از این که نان و قوت مان غارت شود نگران نیستیم؛ احساس بدبختی نکنیم.
و باز یادمان نرود که اگر روزی یک درس خوانده برایمان از کارایی نظام سرمایه داری و بازار آزاد گفت، مثل بستنی وسط تابستان وا نرویم و حس فلاکت به ما دست ندهد.
و بالاتر از همه بدانیم که دشمن ما به رغم همه نقائص حکمرانی و فرهنگ ایرانی جرا میلیاردها دلار در سال خرج مهار ایران و ایرانی میکند؟
چرا ایرانی باید نداند؟
چرا ایرانی باید حس فلاکت کند؟
چرا ایرانی باید فلج شود؟
چرا ایرانی باید حسرت بخورد؟
و چرا ایرانی باید خودش را آخر و بدتر ببیند.
زیرا ایرانی را اگر رها کنند ، برتری را از دست دادهاند.
هموطنان عزیزم!
قمیهای عزیز که این روزها خیلی به شما تاختند.
گیلانی های عزیز که در هجوم بیماری و رطوبت و بی امکاناتی روزهای تلخی گذراندید.
میزبانان خواستنی مازندرانی و خراسانی که از برخی از ما دلگیرید.
اصفهانیهای مصیبت دیده
همه ایرانیان هم دل
دکترها و پرستاران جان
خبرنگاری که برای انعکاس این همدلی با جانت بازی کردی
بانکیها،نظامیها، دولتیها و شاگردهای نانوایی و فروشگاه که عاشقانه کار مردم را زمین نگذاشتید.
به همه شما افتخار میکنیم.
شما شایستهترین ملت و کارمند و کارگر جهان هستید