مدارس و دانشگاهها در کل کشور تعطیل شده و بسیاری از کسبوکارها هم متوقف شده و در مجموع جامعه در بلاتکلیفی است؛ این که این میهمان ناخوانده چه زمانی قرار است دست از سر کشور ما بردارد و وضعیت عادی شود، مشخص نیست. یکی از راهکارهایی که در این مواقع به کار میآید، مدلسازی آماری است.
از سوی دیگر تفاوت نرخ مرگ و میر ناشی از
ویروس کرونا در ایران با سایر کشورها به شایعاتی دامن زد. برخی میگویند همه موارد ابتلا تشخیص داده نشدهاند و برخی دیگر، تردیدهایی را درباره آمار موارد منجر به فوت، مطرح میکنند. در چنین فضایی میتوان با استفاده از مدلسازی آماری و سناریوسازی علمی، به سؤالات مطرح شده پاسخ داد.
در حالی که آمارهای رسمی میزان ابتلا به کرونا در ایران در حال افزایش است، بهنظر میرسد شناسایی با دقت بالاتر و بین جمعیت بیشتری در حال انجام است و این آمارها درصورت دقت و صحت، نشان دهنده کاهش نرخ مرگ و میر در ایران است.
با وجود این تردیدها و شایعات، اما برخی مدلسازیها و تحلیلهای آماری بهدنبال سناریوسازی برای پیشبینی زمان تقریبی پایان این اپیدمی در کشورهای مختلف هستند. این مطالعات برای ایران نیز در حال انجام است و از آنجایی که آمار اعلامی در ایران، بیشترین نسبت فوت به ابتلا را در بین سایر کشورها داشته، با استفاده از دادههای کشورمان نیز، بررسیهایی انجام شده است.
مقایسه آمارهای ایران با پنج کشور اصلی درگیر، نشان میدهد نرخ مرگ و میر ناشی از ابتلا به ویروس کرونا در ایران بیشتر از سایر کشورهاست. با این حال، براساس نتایج پژوهش مؤسسه بینالمللی وُلفرِم ریسرچ، اگر دادهها ایران را با دادههای جهانی تطبیق دهیم مشخص میشود که علت این نرخ بالا، احتمالاً مسئله شناسایی موارد ابتلاست؛ یعنی افرادی هستند که به ویروس مبتلا شدهاند، اما هنوز بیماری آنها تشخیص داده نشده و شناسایی نشدهاند.
کرونا چه زمانی از ایران میرود؟
براساس دادههای دانشگاه جان هاپ کینز و مدل مرسوم لاجستیک، میتوان چنین پیشبینی از ابتلاها و تعداد فوتها در روزهای آینده بهدست آورد. البته نباید فراموش کنیم که استفاده از مدل لاجسیتک، شروطی دارد تا نتایج آن، قابل اطمینان باشند. مدلسازی آماری با استفاده از دادههای رسمی اعلام شده میگوید با اطمینان ۹۵٪ و در یک سناریوی خوشبینانه احتمالاً موارد ابتلا به کرونا در ایران حدود دو ماه پس از گزارش اولین مورد ابتلا، به حدود ۴۳۰۰ مورد و موارد منجر به فوت به حدود ۱۷۰ نفر برسد. نمودارهای زیر، نتایج این مدل را با سه سناریوی خوشبینانه، بدبینانه و میانه نشان میدهند.
البته این مدل براساس آمارهای چین و گسترش ویروس در این کشور تهیه شده و طبعا شرط تحقق آن، انجام اقدامات مقابله با شیوع، مشابه آنجاست.
نقطه صفر این نمودار، ۲۱ ژانویه / اول بهمن، زمان اعلام شیوع کرونا در چین است و اعلام در ایران حدوداً روز سیام نمودار یعنی پایان بهمن بوده که تا روز ۱۵ اسفند منجر به ۱۰۷ فوت و شناسایی بیش از ۳۰۰۰ مورد ابتلا شده و با آمار اعلامی وزارت بهداشت نیز تا حدی همخوان است. در صورت بروز شرایط قرنطینه و تحقق این مدل، میتوان امیدوار بود که نمودار ابتلا و فوت، افقی شود که به معنای کنترل نسبی این بیماری است.
قرنطینه، شرط لازم تحقق پیشبینیها
البته نباید فراموش کنیم که استفاده از مدل لاجسیتک، شروطی دارد تا نتایج آن، قابل اطمینان باشند. شرط استفاده از این مدل، اجرای قرنطینه مشابه چین، کنترل تعامل بیمارها و همچنین مناطق بحرانی است؛ چرا که در غیر این صورت، چنین مدلی برای پیشبینی آماری پاسخگو نیست و شاید آنچه از قول مسعود مردانی، عضو کمیته کشوری آنفلوانزا درباره احتمال ابتلای ۳۰ درصد مردم تهران به کرونا منتشر شد، نیز دور از ذهن نباشد.
شهر ووهان در استان هوبئی که اولین گزارشهای ابتلا به ویروی کرونا از آن آغاز شد، در ۲۳ ژانویه / ۳ بهمن قرنطینه شد و بهدنبال آن، تمام حملونقلهای عمومی به داخل و خارج از این شهر، به حالت تعلیق درآمد. از آن زمان، حداقل در ۱۵ شهر دیگر در استان هوبئی نیز، حمل و نقل به همین ترتیب متوقف شده است. بسیاری از رویدادهای سال نو از جمله شهر ممنوعه در پکن، نمایشگاههای معابد سنتی و سایر مجالس جشن، نیز به دلیل جلوگیری از انتقال ویروس، بسته شدند.
البته روشن است که این گونه مدلسازیها تلاش علمی برای پیشبینی آینده است و تحقق آنها به عوامل مختلفی بستگی دارد که جدی گرفتن موضوع و اقدامات کنترلی از سوی مردم و مسوولان در رأس آنهاست.