سیوهشتمین جشنواره فیلم فجرهم بالاخره به ایستگاه پایانی رسید. ده روز نفسگیر در پردیس ملت و سینماهای بزرگ تهران و چند شهر بزرگ دیگر در سراسر کشور که البته مقدمهای طولانی از جنجال بر تحریمکردنها و تحریمنکردنها داشت.
قطار فجر سیوهشتم پیش از حرکت با نقص فنی مواجه شده بود. سینماگرانی که دو پاره شده بودند و یکی بر طبل تحریم و انصراف میکوبید و دیگری از حضور میگفت و رونق بخشیدن به بزرگترین رویداد سینمایی کشور. همین کشمکش و دوپارهگی بود که جشنواره سال ۹۸ را از همان ابتدا با حاشیه روبهرو کرد. حاشیههایی که در نشستهای خبری فیلمهای مهم بسیار پررنگتر از متن بودند و تا اختتامیه هم ادامه داشتند. با هم مروری خواهیم داشت بر این دوره از جشنواره ملی فیلم فجر.
تحریمکنندگانی که تیرشان خطا رفت
اولین خبرها از جشنواره فیلم فجر، درست در زمانی که مرور نامهای بزرگی که در حال فیلمسازی بودند نوید جشنواره پرشوری را میداد، پس از وقایع دیماه و سانحه سقوط هواپیما به گوش رسید. خبرهایی از موج تحریمی که با مسعود کیمیایی آغاز شد و دیگران ادامهاش دادند. آنها که هر کدام به دلایل شخصی دم از تحریم زدند، اما علت تحریم را همدلی با درد مردم اعلام کردند. تیری که به هدف ننشست و اغلب تحریمکنندگان در روزهای برگزاری جشنواره به صورتهای مختلف با سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر همراه بودند.
نشستهای خبری متشنج
این دوره از جشنواره فیلم فجر، با وجودی که در نهایت محافظهکاری برگزار شد، اما با حداکثر حاشیه و جنجال همراه بود. نشستهای خبری که با حضور اهالی رسانه برگزار میشد، هر چند برای جلوگیری از متشنج شدن فضا با سوالات کتبی همراه بود و حتی سوالات قبل از رسیدن به دست مجری جلسه چک و گاهی ممیزی میشدند، اما هر بار به جنجال کشیده میشد و ویدئوهای این دعواها و بحثهای جنجالی به سرعت در فضای مجازی وایرال میشد. از کارگردان مطرح سینما که بیبهانه و به یکباره به خبرنگاران تاخت و بر سرشان فریاد زد، تا بازیگر مطرحی که یک نمایش برای فیلم خارج از مسابقهاش گرفته بود تا بر سر آنها که پس از حمایتش از حضور در جشنواره بر او تاخته بودند فریاد بکشد. همه انگار آمده بودند تا هر آنچه فریاد دارند بر سر خبرنگاران بکشند که چه جایی بهتر از نشست رسانهای با حضور بیش از ۱۰۰ خبرنگار برای مطرح شدن و وایرال شدن صدای فریاد و رگ گردن برآمده و صورت سرخ از خشم!
فیلمهایی با زبان قومهای اصیل ایرانی
یکی دیگر از نکات مهم جشنواره سیوهشتم توجه به قومیتهای اصیل ایرانی بود. سه فیلم مهم این دوره از جشنواره فیلم فجر به زبانی غیر از فارسی معیار ساخته شده بودند و این نکته هر چند در یک مورد با اعتراض روبهرو شد و پاسخ قاطع فیلمنامهنویس «آتابای» را به دنبال داشت، اما از نگاه اغلب منتقدان و مخاطبان سینما از نقاط قوت این دوره از جشنواره بود. «آتابای» و «پوست» به زبان آذری و «درخت گردو» با زبان کُردی در این دوره از جشنواره عرضه شدند و هر سه فیلم هم مورد توجه قرار گرفتند.
«خورشید»ی که دیر رسید، اما درخشید
یکی از مهمترین حاشیههای جشنواره سیوهشتم، اما «خورشید» بود. تازهترین فیلم مجید مجیدی کارگردان نامآشنای سینمای ایران که از همان روزهای اول جشنواره رسیدنش به سانس نمایشش در سینمای رسانهها (با وجودی که به سانس آخر موکول شده بود) در هالهای از ابهام قرار داشت. این فیلم، اما در نهایت به سانس نمایشش رسید و حسابی هم مورد توجه قرار گرفت. فیلمی درباره کودکان کار و با بازی درخشان چند کودک کار. مجید مجیدی پس از چند فیلم آخرش که نتوانسته بود چندان مورد توجه قرار بگیرد این فیلم را با فیلمنامهای که مشترکا با نیما جاویدی نوشته بود جلوی دوربین برد و توانست نظر مثبت منتقدان و در نهایت سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره سیوهشتم را از آن خود کند.
رفتار بیسابقه عوامل «روز صفر»
«خورشید»، اما با این دیر رسیدن جشنواره را دچار حاشیههایی کرد. برخی رسانهها از این نوشتند که فیلم مجیدی نباید مورد داوری قرار میگرفت و برخی هم از اختیار دبیر جشنواره در این مورد و موارد مشابه برای حضور فیلم در بخش مسابقه جشنواره نوشتند. حاشیه اصلی، اما آنجا رخ داد که تیم «روز صفر» به همین بهانه اختتامیه این دوره از جشنواره را تحریم کردند و علیرغم دریافت ۵جایزه در این مراسم حاضر نشدند. ابراهیم داروغهزاده دبیر این دوره از جشنواره فیلم فجر در گفتگو با یکی از رسانهها این رفتار را «بیسابقه و تاسفبار» خواند و گفت: «عدم حضور تهیهکننده و عوامل فیلم خوب «روز صفر» در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر به بهانه اینکه چرا برخی افراد معترض یا قهر کننده با جشنواره مورد داوری قرار گرفتهاند و یا اینکه چرا فیلم «خورشید» علیرغم دیر رسیدن پذیرفته شد، باعث تعجب، حیرت و تاسف بود. تحریم مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر توسط عوامل فیلمی که پنج سیمرغ جشنواره را گرفته بودند، بیسابقه بوده است.»
شوری که کودکان کار به جشنواره دادند
یکی از مهمترین و در عین حال جذابترین حاشیههای جشنواره سیوهشتم بیتردید حضور بازیگران نوجوان فیلم مجید مجیدی در نشست خبری و اختتامیه این دوره بود. نابازیگرانی که به بهترین نحو زندگی خود را مقابل دوربین مجیدی بازی کردند و مجید مجیدی که مثل همیشه به بهترین وجه از پس بازی گرفتن از این کودکان برآمد. از روحالله زمانی که با لحن جذاب و منش لوطیاش در نشست خبری بارها مورد تشویق قرار گرفت، تا ابوالفضل و شمیلا خواهر و برادر افغان که با سخنرانی جذابشان به اختتامیه شور دادند. آنجا که شمیلا از آرزویش برای این گفت که هیچ کودکی در دنیا مجبور نباشد کار کند. سخنانی که به اذعان حاضران در مراسم از تمام سخنرانیهای اختتامیه جذابتر بود و ویدئوی آن به سرعت در تمام فضای مجازی بازنشر شد.
غایبان بیجایزه اختتامیه
اختتامیه جشنواره سیوهشتم، علاوه بر آنها که اصطلاحا تحریمش کرده بودند، غایبان دیگری هم داشت. آنها که، چون میدانستند جایزه نمیگیرند در این مراسم حضور نداشتند! اتفاقی که شاید تنها در جشنواره فیلم فجر رخ میدهد و اگر قرار بود نمونههای خارجی آن را هم ببینیم باید مارتین اسکورسیزی و لئوناردو دیکاپریو و رابرت دنیرو و... هم مراسم اسکار امسال را تحریم میکردند و در آن حاضر نمیشدند! اما جشنواره فیلم فجر سالهاست در این زمینه منحصربفرد است. سینماگران ایرانی وقتی نامشان در میان نامزدها نباشد یا خبرهای درِ گوشی به گوششان رسیده باشد که سیمرغ بر شانهشان نمینشیند، نیازی به حضور در اختتامیه نمیبینند و ترجیح میدهند در تشویق همکارشان که جایزه را در رقابت با آنها میبرد، سهیم نباشند. نمونههایی مثل ابراهیم حاتمیکیا، فرامرز قریبیان و جواد عزتی امسال غایبان مهم اختتامیه بودند. هرچند بودند افرادی مثل هادی حجازیفر که با وجودی که در بخش بازیگری و فیلمنامه علیرغم واکنش مثبت منتقدان، کاندیدا نشده بود، ولی در اختتامیه حضور یافت و همکارانش را تشویق کرد.
آغاز جوانگرایی در سینمای ایران
یکی از نکات جالب توجه برندگان سیمرغ در این دوره از جشنواره فیلم فجر میانگین سن آنها بود. تقریبا در هر بخشی که نام برنده سیمرغ خوانده میشد و فرد برنده برای دریافت جایزهاش به روی سن میآمد، با چهرهای جوان روبهرو میشدیم که به زحمت سنش بالای ۴۰ سال بود. نامها و چهرههای جوان، اما متخصصی که گوی سبقت را از باسابقهها ربوده و برای اولینبار به سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر میرسیدند. اتفاقی که به نظر میرسد نویدبخش آیندهای روشن و حرفهایتر برای سینمای ایران باشد.
پیشرفت ساخت در برابر فیلمنامهها
فیلمهای امسال از نظر کارگردانی، فیلمبرداری و در کل پروداکشن، اغلب از حالت آپارتمانی صرف درآمدند و پیشرفتهای محسوسی داشتند. پروژههای سنگینی که از لحاظ ساخت به سمت حرفهای شدن بیشتر میرود، اما نقطه ضعف آنها فیلمنامه است. از «درخت گردو» که به زعم منتقدان فیلمنامه قویای ندارد تا «مغز استخوان» یا «روز بلوا» که فیلمنامههای ابتر داشتند. در این میان البته نمیتوان از فیلمنامههای خوب فیلمهایی مانند «خورشید»، «آتابای» و «شنای پروانه» هم گذشت که همین نقطه قوت در کنار ساخت خوب باعث شد تا مورد توجه قرار بگیرند و در نهایت «خورشید» بهترین فیلم از نگاه داوران و «شنای پروانه» بهترین فیلم از نگاه مردم در این دوره از جشنواره شد.
چرا اختتامیه جشنواره فیلم فجر منظم نمیشود؟
این سوال بیپاسخی است که هر سال ۲۲ بهمن اهالی رسانه از خود میپرسند، اما برایش به پاسخی نمیرسند. مراسمی که از چند روز قبل بلیتهایش با قیمتهای باورنکردنی در اپلیکیشنها و سایتهای فروش کالا عرضه میشود و مورد تعجب اهالی سینما و رسانه میشود. امسال نیز کارتهای ورودی به مراسم اختتامیه که به رسم سالهای گذشته در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار میشد در سایت دیوار با قیمت ناقابل ۵۵۰هزارتومان! عرضه شده بود و مشخص نیست واقعا خریدار این بلیتها با این قیمت چه کسانی هستند. نکته دیگر، اما این است که هر سال صف طولانیای مقابل در سالن محل برگزاری ایجاد میشود و هر سال هم این صف با داد و فریاد و نهایتا عبور از حراست سالن به زور وارد میشوند و جایگاه اهالی رسانه را غصب میکنند. اتفاقی که با وجود تلاش مشهود تیم برگزاری هر سال رخ میدهد.
منبع: خبرآنلاین /
فاطمه پاقلعهنژاد / کد خبر: ۱۳۵۱۸۹۶