روستاهای
سیلزده و کپرنشین بلوچستان، منطقه دشتیاری چابهار شامل لانیاری، بجابازار، رانک، نوهانی بازار و نیک شهر روستاهای (هنزم، کلکی، جوگین) (سبز بالا، وسط، پایین) پس از سیل بر محرومیتشان اضافه شد.
البته
گروههای جهادی از شهرهای مختلف بخصوص مازندران به برخی از این مناطق سفر کرده تا کمکهای مادی و معنوی خود را برسانند، ولی در برخی از این روستاها تا الان هیچ گروه جهادی نرفته که البته راه دسترسی هم مشکل است حتی برق هم ندارند حدود ۴۰ کیلومتر از جاده خاکی است.
تاکنون از استان مازندران، گروههای اشتغالزایی (دام و زراعت، مزارع خراب شده)، گروه دامپزشکی (باتوجه به سیل دامها مریض و یا تلف شدند)، گروه سلامت شامل؛ دندانپزشک، چشم پزشک و متخصص داخلی با دارو و امکانات گروه عمرانی (ساخت و یا تکمیل مدرسه درحال ساخت و ساخت منبع بتنی آب و راهسازی)، گروه آموزشی درسی به ویژه نیاز به کتاب درسی و کتابهای کنکوری به این مناطق اعزام شدند.
یکی از مهمترین این گروهها نیروهای ساخت و ساز مسکن البته از نوع بلوکی با توجه به نبود امکانات است، یکی از این نیروها از نزدیک شاهد تخریب کامل پیرزن بلوچی بود، قرار شد اقدامات مربوط به ساخت خانه برای این زن بیپناه آغاز شود که همینطور هم شد، این نیروی جهادی در گفتگو با خبرنگار ما از یک اتفاق جالب سخن گفت، که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
روزی که به همراه دوستانم به روستای رودبار بلوچستان رفتیم، با خانه تخریب شده پیرزنی تنها مواجه شدیم، که در واقع در کَپَر (نام گونهای اقامتگاه سایهبانی در جنوب ایران و از جمله مناطق گرم به علت کمبود درآمد خانه و منزل محسوب میشود) روزگار میگذراند...
بیشتر بخوانید:
از این رو تصمیم به ساخت یک خانه کوچک بلوکی برای او گرفتیم، ناگفته نماند این پیرزن به غیر از این کپر ۵ دام داشت که در اثر سیل چهارتای آنها تلف شده و فقط یک بز کوچک باقیماند...
روز اول که شروع به ساخت و ساز کردیم این پیرزن قصد داشت تا به گفته خودش این بز را برای ما به زمین زده و قربانی کند، که ما مانع شدیم، با خودم گفتم آیا بخشندگی از ماست یا این خانم؟ که تنها داراییش که یک عدد دام است را میخواهد بکشد؟
روزها گذشت، کار سخت و ساز منزلش به نیمه راه که رسید متوجه شدم این خانم روزها مشغول انجام کاری است تا اینکه در شب شهادت فاطمه زهرا (س) مرا صدا زد و گفت برای قدردانی از شما چیزی آماده کردم... یک قندان حصیری در دست داشت..
او روزها مشغول ساخت صنایع دستی قندان برای ما بود، این یکی از بهترین هدیههایی بود که در طول عمرم گرفتم آن هم در شب شهادت بانوی دو عالم از این مادر بلوچ که برای من افتخار بزرگی بوده و بسیار جالب بود، خواستم به اشتراک بگذارم.
افرادی به جز کسانی که در این مناطق برای کمک حضور یافتند نمیتواند مشکلات این افراد بی گناه و مظلوم را بیان کند، قلم ما هم نمیتواند زیباییهای این حرکت جهادی و همچنین قدردانی این مردم ستمدیده، ولی با آبرو را به تصویر بکشد.