لَایَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنی وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا (سوره نساء-۹۵)
در میدان گاه سیاست و سیاست بازیهای خنّاسانه و سالوس مآبانه، چندی بود که هنگامه و غوغایی برپا شده بود و برای پیش دستی کردن در مذاکره با دشمن، و تهاتر و توافق بر سر دریافت «جیفههای ناچیز از دنیا» - که دنیا نیز با آن زبالههای متعفن که صدقهای از سوی دشمن است؛ هرگز آباد نمیگردد- سر از پا نمیشناختند و حریصانه و ملتمسانه به دنبال آنان رقابت کرده و سبقت میگرفتند. روزها و ساعتها لبخندهایی زده میشد- و یادگاریهایی با دشمن گرفته میشد- که از یک پیمانِ نابرابر و ناعادلانه ای- که از روی پشیمانی و ضعف بود- حکایت میکرد. پیمانی که هیچ گاه برای ملت نه فایدهای داشته و نه خواهد داشت. ذوق و لبخند مذاکره و سازش چنین بود که به یک باره تعهدات یک طرفهای بر ما تحمیل میکرد؛ بدون این که دشمن حتی ذرهای از عملکرد خویش کوتاه آمده باشد و رونقی بر سفره مردم نشسته باشد و ضمانت اجرایی آن، تنها حرف و وعده شیطان بود که «پوچ و توخالی» بود!
اما این لبخندها و آغوش باز کردن ها، تنها یک عایدی داشت و آن این که دشمن را وقیحانه تا پشت خاکریزهای عزت و شرف مان هدایت کرده و هرچه که داشته ایم؛ به ثمن بخس به تاراج میگذارد. مذاکرهای که در پس لبخند به شیطان زده میشد و دروغهایی که بر دستاوردها و نتایج آن بسته میشد تا بنماید آن چه را که نیست و بترساند از آن چه که نیست!
ممکن است هنوز زود باشد که تاریخ قضاوت کند؛ ولی فطرت بیدارِ ملتها از این سازش کاریها درس خواهند گرفت که اگر به دشمن، از روی ساده لوحی چراغ سبز نشان دادی، او نه تنها به کیان و ناموس تو طمع خواهد کرد؛ بلکه با چکمههای خویش بر روی خاکهای زرخیز تو فرود آمده و خود را برای دریافت طلبکارانه و جسورانه امتیازات دیگر آماده میکنند.
وجدانهای آگاه اکنون- پس از آسمانی شدن سردار- این درک را پیدا کرده اند که دشمن در پس هیچ توافقی پنهان نمانده و پایبند به هیچ معاهدهای نخواهد بود و اگر هم باشد؛ هیچ گردش آسانی برای سفره مردم اتفاق نخواهد افتاد که اگر روزنهای بیابد؛ از همانجا گلوگاه ما را فشار خواهد داد و همان تنفسِ گاه و بیگاه را خواهد گرفت. امروز همه مردم درک کرده اند که آنچه که برای شان آبرو و عزت به ارمغان آورده است؛ ایمان و صلابت مجاهدانی است که به پهنای این کره جغرافیایی سینه سپر کرده و ایستادگی را به همه مجاهدان هدیه کرده اند.
به نظر میرسد که اکنون در غروبِ زودهنگام «حاج قاسم» تقابلی میان لبخند و اشک؛ بغض و سازش؛ و التماس و نهیب به دشمن شکل گرفته است. ساده لوحانی که میاندیشیدند و سرمایه کشور و امت اسلامی را به سوی ترویج گفتگوی ذبونانه، ضجه مذبوحانه و دست دراز کردن پیش اجانب پیش میبردند؛ امروز توانسته اند محصول درخشان خود را هم، چون آفتاب درخشان به نمایش گذارند و آثار و برکات آن را به مردم نشان دهند که این عقب نشینی و نشستن پای «حکمیت» ِ شیطان، تنها با فدا کردن مجاهدان خالصی صورت میگیرد که سالها پاسداری از مرزهای عقیده و شرف این مملکت را برعهده داشتند. اکنون «دیپلماسی مذاکره» و «نه به جنگ» و «نه به موشک» و «نه به سپاه» نشان میدهد که برای این لجبازی بچه گانه که هیچ محصولی نداشته است؛ باید دستهای دشمن را باز گذاشت؛ تا با وقاحت پرچمدار میدان مبارزه را شکارِ هوسهای خود کند.
درست است که دیگر دیر شده است و نمیتوانیم به عقب بازگردیم. ولی در رفراندم «جنگ یا صلح»، در معرکه تشییع باشکوه پیکر سردار بزرگ اسلام نشان دادند که ما فقط و فقط در جبهه مقاومت میتوانیم شرافت و بزرگی خود را حفظ کنیم و در کنجِ ترس و انزوا و عوام فریبیهای روزگار؛ نه تنها هیچ محبوبیتی به دست نمیآوریم؛ بلکه محبوبیت از مردان خدایی است که در آسمانها بیشتر شناخته شده بودند تا در زمین. اما آلودگیهای مثلث گونه «زر و زور و تزویر» چنان درهم تنیده شده بود؛ که این حقیقت در پس ابر کسب و کار روزانه ما گم شده بود. مردانی که هم، چون پولاد آهنین اجازه هیچ تحرکی به دشمن نداده و برای عزت این مُلک، از آسایش و آرامش خویش میگذرند و تفریح شان در جهاد و مبارزه زیر بیرق حق است و برای رسیدن به اهداف دنیوی و پوشالی خویش از آمیختن حق و باطل و پیراستن ناحقها برحذر میباشند!
و عجیب این که «من کان لله؛ کان الله له» و این سنت الهی است که اگر بخواهی با بازیگریهای غیرخالصانه و با سوت و کفهای زودگذر برای خود جایگاه و منصبی بیابی؛ آن را زود از دست خواهی داد. اما اگر برای خدا؛ لباس خدمت به تن کردی؛ مردم سیل آسا در اقیانوس محبت و کرامت خویش تو را در آغوش گرفته و فرشتگان الهی بر جنازه ات بوسه خواهند زد و ولیّ زمان در فقدانت انگشت حسرت به دندان خواهد گرفت و گریه سر خواهد داد.
وواسفا که باید همواره در طول تاریخ هزینههای هنگفتی برای این درسهای تکراری و تلخ داد. باید مالک فدا شود تا چهره معاویه و اشعث و عمروعاص نمایان گردد. باید پرچم از دستی بیفتد تا عظمت پرچمدار دیده شود!
به هرحال طبق آیات حقه قرآن کریم اگر میخواهیم مصداق بارز فضیلت و برتری مجاهدان راه حق را با کسانی که در کنج عزلت نشسته و یا بر طبل گفتگو و مصالحه با دشمن میکوبند، ببینیم؛ به دریای خروشان مردم ایران و ملت عراق نگاهی بیندازیم. اگر میخواهیم ترس و واهمه در همه شالوده و پیکره نحیف استکبار را نظاره گر بوده و نمونه کوچکی از قیامِ مصلح کل را شاهد باشیم؛ خیره به چشمان بی قرار مشتاقان «حاج قاسم» بنگریم. اگر میخواهیم دگرگونیِ معادلات جهانی را- که محصول حماقت استراتژیستها و طلایه داران نظام سرمایه داری و روشنفکریِ التقاطی است- بنگریم؛ بیایید به این تشییع باشکوه و داغ ماندگار بر چهره امت اسلامی فکر کنیم. اگر میخواهیم فروریختن تمام نقشههای مزورانه و مکارانه آنان بیندیشیم- که نقش معکوس بر خانههای سست عنکبوتیِ طاغوت میزنند- بیایید به پیام دل انگیز و در عین حال مظلومانه سیدالشهدایِ شهدای مقاومت- که ایستادگی و پایمردی در برابر زورگوییهای دشمن است- گوش فرا دهیم و انعکاسش را در چهرههای متنوع و رنگارنگ مشتاقانش دنبال نماییم و اگر میخواهیم نتیجه چندسال مذاکره را که قرار بود برای ما نان و آبادانی و آسایش و رفاه به ارمغان بیاورد، ببینیم؛ در موشکهایی که حاج قاسم و ابومهدی را نشانه رفت و آنها را تکه تکه کرد؛ بنگریم و اگر میخواهیم قیمتی برای مذاکره و عادی سازی روابط با شیطان ذکر کنیم؛ به از دست دادن بهترین گوهرهای انسانیت هم، چون حاج قاسم و همرزمانش فکر کنیم
و هکذا که مردم در این چندروز نشان دادند که انتخاب شان چیست و نه تنها مردم- بلکه همه آزادی خواهان عالم و جبهه مقاومت بر این انتخاب صحه گذاشتند و مدال شجاعت و رشادت را بر دوشهای اندوهگین شان تا جایگاه ابدی آنان به دوش کشیدند و از همه مهمتر رضایت خداوند متعال از این همه مجاهدت است که به بهترینهای خود تقدیم میکند:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (توبه-۱۱۱)