تابناک جوان:
سانحه ی اتومبیل و کشته شدن 10 دانشجو در واحد علوم و نحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی برای چندمین بار در چند سال اخیر توجه افکار عمومی را به سمت بزرگترین بنگاه آموزشی غیر دولتی کشور متوجه کرد. موسسه بزرگی که سال هاست علاوه بر کشمکش سیاسی در مورد آن با اتفاقات زنجیره ای روبروست که همه نشانه هایی از یک اتفاق بزرگتر است که تمام رقبای تصاحب و اداره ی آن در مقابل آن چاره و تدبیری ندارند و در عین حال آن را پنهان می کنند.
تدریس دانشگاه با بهای مربی گری مهدکودک
وقتی سانحه ی اتوبوس فرسوده در دانشگاه آزاد رخ داد ، شاید اولین سوالی که برای دانشجویان و عموم مردم پیش آمد این بود که چگونه می شود یک بنگاه ثروتمند و پر درآمد این چنینی از تامین ناوگان جابجایی ایمن دانشجویان خود ناتوان باشد ، حال آن که افرادی که از نزدیک با این دانشگاه آشنا هستند از این موضوع تعجب نکردند.
آشنایان به دانشگاه آزاد خوب می دانند علی رغم تلاش بی حاصل چند مدیریت دهه ساله اخیر، این دانشگاه یک بنگاه اقتصادی ورشکسته و به شدت زیان ده است.
به جز هیات علمی و افرادی که برای کار توسط جریان های سیاسی به دانشگاه تحمیل شده اند، کارمندان و حتی مدرسان حق التدریس این دانشگاه وضع خوبی ندارند و با این که هنوز بسیاری از کلاس های این دانشگاه با 40 تا 60 نفر تشکیل می شود، حق الزحمه مدرسین ساعتی این مرکز آموزش عالی حدودا نصف رقمی است که از سوی دانشگاه علمی کاربردی برای مدرسین در نظر گرفته شده می باشد. یعنی حق الزحمه ای که مهد کودک های خصوصی به مربیان خود پرداخت می کنند.
اگر اتفاق فاجعه باری که در پذیرش فله ای دانشجویان علوم پزشکی این دانشگاه رخ داد را فقط یک اشتباه فردی و سیستمی تلقی کنیم ! همه ی آشنایان به استانداردهای آموزشی می دانند که سالهاست که مدیریت دانشگاه آزاد برای فرار از وضعیت سقوط اقتصادی برای گرفتن سهمیه ی دانشجو در تحصیلات تکمیلی می جنگد و برخی سال ها هم موفق می شود که چنان بدون حساب و کتاب دانشجوی ارشد و دکتری بپذیرد که به گواهی بسیاری افراد با حداقل شایستگی فقط برای پول در آن پذیرفته شوند.
کنکور دانشگاه برای مقطع کارشناسی به جز چند رشته و مرکز تقریبا تشریفاتی است و در مقطع ارشد نیز داوطلبانی که به راحتی قبول شده و حتی با نمرات صفر به صرف شرکت در آزمون پذیرش شده اند کم نیستند.
همه ی این نشانه ها و مشکلات و معضلات نشان از اتفاق بزرگی است که از سوی مدیران دانشگاه پنهان می شود.
خصولتی به زبان ساده
دانشگاه آزاد یک بنگاه غیر دولتی است که به صورت عقب مانده ای از روش های منسوخ دولتی اداره می شود.به جز مسائل مدیریتی و جایگاه انتظارات سیاسی که همیشه بین دو جناح از دانشگاه وجود داشته و جنگی که در سیزده ساله اخیر دانشگاه را چند بار بین جناح ها دست به دست کرده است؛ مشکل اساسی این بنگاه نوع اداره ی غیر اقتصادی و اشتباه آن از زمان تاسیس تاکنون است.
در واقع دانشگاه آزاد امروز مجبور است به جای ایمن سازی اماکن و کیفیت بخشی به فعالیت های علمی و آموزشی تمام عزم خود را جزم اداره ی پیکره ای فربه از نظام اداری تحمیلی،خیل عظیم پرسنلی که در زمان اوج تقاضا برای دانشگاه جذب شده اند، بازنشستگان مناصب سیاسی ، اماکن زیانده رفاهی و بیمارستانی ، مراکز تفریحی پرسنلی ، اداره ساختمان هایی که زمانی بدون مطالعه در مراکز بدون دانشجو ساخته شده اند. ترابری اساتید پروازی و سرویس کارکنان بین شهرها و واحدهای احداث شده در بیابان ها و... نماید.
دانشگاه آزاد اسلامی به جز نشریات تخصصی خود دو روزنامه سراسری و دو خبرگزاری دارد!!! یعنی حتی در دل خود هم دچار موازی کاری است. قطعا بزرگان مدیریت جهان با سرمایه قارونی هم با این روند توانایی اداره درست دانشگاه را نخواهند داشت.
فجایعی بزرگتر از حادثه اتوبوس در راه است
مشخص است که بدون تصمیم انقلابی درباره خروج دانشگاه از بنگاه داری و رفع هزینه های غیرضروری و غیر اقتصادی آسیب هایی که دانشگاه آزاد به کشور می رساند فراتر از آن چیزی است که امروز در لباس فاجعه اتوبوس فرسوده دیده ایم.
امروز گرچه جامعه متالم از کشته شدن جوانانی است که برای تحصیل به این دانشگاه رفته بودند شده است اما فاجعه ی بزرگ تر احتمالی این دانشگاه آن هزاران مهندس و دکتر و پزشک و متخصصی است که روزگاری از ورودیهای سطح پائین این سال های دانشگاه، قلم و قدم و تیغ جراحی به دست به سمت اجتماع روانه می شوند.
یکی باید جلوی دانشگاه آزاد بایستد. نه فقط برای این فاجعه یا تخلف زیست محیطی ساختن دانشگاه در ارتفاعی غیر مجاز یا ترابری فرسوده . بلکه به خاطر تهدیدی که این سازمان در معرض ورشکستگی به دلیل عدم شجاعت مدیرانش برای اصلاحات روز به روز متوجه دانشجویانش و در نهایت آینده ی ایران نموده است.