روزنامه ایران نوشت: «انگار درون یک فیلم سینمایی کمی ترسناک که قرار نیست تمام شود، گیر افتادهایم. هراسان از آن چه روی میدهد تنها نظارهگر زندگی در گذر خود هستیم. هوای پاکی برای تنفس نیست و بیماری از طرفی همه را نگران کرده است. تهرانیها در یک هزارتوی دیگری هم علاوه بر همه اینها گیر افتادهاند و آن یک بوی مرموز است.
تصویر آخرالزمانی نیست ولی میتواند برای مدتی تو را مبهوت خود کند.
وقتی از آمار حرف میزنیم، از عدد و رقم میگوییم که هیچ حسی در آن نهفته نیست، حتی اگر آمار مرگ باشد. آنفلوانزای h1n1 یا همان خوکی سابق از ابتدای مهرماه امسال ۵۶ فوتی داشته است که فقط در یک هفته اخیر یعنی از دوم تا هشتم آذر ماه ۱۹ نفر جان خود را از این بیماری از دست دادهاند. این خبر را علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت اعلام کرده است.
اما رقم و آمار وقتی معنی پیدا میکنند که عزیزی رقم این آمار را یکی بالاتر برده باشد. هفته گذشته جامعه مطبوعاتی یکی از بهترینهایش را از دست داد. همایون خسروی دهکردی، منتقد سینما و مدیرمسئول مجله «سینما و ادبیات» در سن ۶۸سالگی بهدلیل ابتلا به آنفلوانزای h1n1 درگذشت.
همچنین از آنانی که میشناسیم تورج شعبانخانی است که به علت ابتلا به آنفلوانزا در بیمارستان بستری است. شعبانخانی آهنگساز فیلم «آدمک» است و یکی از بازماندههای نسلی است که کارهای ماندگاری را در موسیقی پاپ از خود به جا گذاشته است. او رفیق فرهاد مهراد بود و کسی مانند فریدون فروغی را به جامعه هنری ایران معرفی کرد. اما او حالا یکی از آمار ۲۷۳ نفر بستری در بیمارستان است که اتفاقاً حال مساعدی نیز ندارد.
سؤال این است که آیا هر که به آنفلوانزا مبتلا میشود، با خطر مرگ روبهرو است؟ جواب سؤال قطعاً خیر است.
آنفلوانزای h1n1 که پیش از این به آنفلوانزای خوکی شناخته میشد فقط در مواردی خطرناک میشود و بیمار باید تحت مراقبتهای ویژه قرار بگیرد که بیمار یکی از بیماریهای زمینهای مانند بیماریهای ریوی و قلبی حاد، ایدز، نقص سیستم ایمنی بدن و سرطانهای مراحل بالا را داشته باشد. برای همین توصیه میشود که مبتلایان به این بیماریها به علاوه زنان باردار واکسن آنفلوانزا را بزنند. کارشناسان وزارت بهداشت معتقدند امسال به علت شروع زودهنگام سرما، موج این بیماری زودتر از سالهای پیش آغاز شده است. همچنین همجواری و آمد و شد با کشور همسایه عراق که در وضعیت بهداشتی مناسبی قرار ندارد، باعث شده این بیماری امسال شدیدتر از سالهای گذشته رخ نشان دهد.
خبر بد این که ما هنوز در موج اول این بیماری قرار داریم و موج دوم از اواخر آذرماه آغاز و شاید تا بهار به طول بینجامد.
اما این آنفلوانزا اگرچه در سال ۱۹۱۸ جان ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر را در سراسر جهان گرفت ولی در سالهای بعد نتوانست چندان قد علم کند و نزدیک به ۱۰۰ سال در خفا ماند. در آوریل ۲۰۰۹ بود که دوباره علائم این بیماری بهصورت فراگیر دیده شد. آن هم در امریکا و مکزیک. هرچند خیلی زود به همه دنیا سرایت کرد. سالیان سال از ۱۹۱۸ گذشته بود که دوباره آنفلوانزا توانست جان آدمی را بگیرد. اگر عامل این بیماری و سرایت آن به انسانها در آن زمانها، خوکها بودند اما امروزه با تغییر شکل پیدا کردن ویروس، ابتلا از انسان به انسان است. برای همین هم نام آن از خوکی به h1n1 تغییر کرد. این تغییر فقط شامل اسمش نیست، بلکه در حال حاضر کاملاً قابل کنترل است و اگر نکات بهداشتی و ایمنی به طور دقیق و کامل رعایت شود، خطر ابتلا را به زیر ۵ درصد میرساند.
اما نکته این است که بیماری را جدی بگیریم.
تهران روز قرمز خود را در هفته گذشته تجربه کرد. آلودگی هوا از مرز ۱۷۵ گذشت و برای همه گروهها ناسالم اعلام شد. شاخص آلودگی از نارنجی به قرمز تغییر رنگ داد. این در شرایطی بود که یکی از مناطق تهران شاخص آلودگیاش تا ۵۰۰ هم رسید. هر چند با تدبیر مسئولان بلافاصله چراغهایش خاموش شد. اما بودند بسیاری که عدد ۵۰۰ را دیده بودند.
دیگر نه روز تعطیل میتواند کمکی برای کاهش آلودگی هوا کند و نه انواع طرحهای ترافیکی. همه نگاهها فقط به آسمان است و به نوک درختها تا شاید نسیمی آنها را به تکان درآورد. آلودگی هوا اگر تا چند سال پیش فقط مختص تهران و برخی شهرهای صنعتی بود، امروز روی بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ ایران سنگینی میکند و بسیاری از شهروندان را روانه بیمارستان میکند.
۱۱ ماه پیش، یکی از عصرهای دی ماه ۹۷، بوی بسیار نامطبوعی به ناگهان بخشهای زیادی از شهر تهران را فراگرفت. بویی شبیه به مخلوط فاضلاب و زباله. ابتدا هر کس فکر میکرد در محدوده جغرافیایی که دارد این بوی نامطبوع را استشمام میکند ولی شبکههای اجتماعی زود این خبر را منتشر کردند که انگار این دیو ناشناس دستهایش را در بسیاری از مناطق تهران گسترده است. آن قدر این بو عجیب بود که به سرخط خبرها هم راه پیدا کرد. گمانهزنیهای ابتدایی از انتشار گاز بود تا بالا آمدن فاضلاب شهری و حتی شایع شد که لوله فاضلاب میدان انقلاب شکسته است. موضوعی که شهرداری منطقه آن را تکذیب کرد.
اما بو به همان ناگهانی که آمد، رفت. چند ساعتی میهمان ناخوانده و آزاردهنده تهرانیها بود و بعد مانند غول چراغ جادو به درون محفظه خود برگشت.
سازمان مدیریت بحران، محیط زیست، قرارگاه ثارالله، آتشنشانی، شرکت فاضلاب، شهرداران مناطق و سازمان پدافند غیرعامل در کارگروه ویژه شروع کردند به تحقیق و بررسی موضوع. هر کدام از این سازمانها، البته مشکل را به گردن دیگری میانداخت. محیط زیست میگفت که بو ناشی از کوه زباله در جنوب تهران است که شهرداری غیر اصولی آن را ایجاد کرده است. همان کوهی که مسافران فرودگاه امام وقتی از کنارش میگذرند بدون آن که آن را ببینند مجبورند که چند دقیقه بینی خود را بگیرند. اما شهرداری میگفت اگر چنین باشد پس باید این بوی نامطبوع در مناطق جنوبی شهر بیش از همه استشمام شود، در حالی که به تحقیق مناطق شمالی و مرکزی تهران بیشترین نصیب از این بو را داشتند. در همین راستا، مدیرکل اداره محیط زیست استان تهران احتمال دیگری را مطرح کرد و آن این که این بو شبیه مادهای به نام مرکاپتان است که شرکت گاز آن را به گاز مصرفی تزریق میکند، اما شرکت گاز این موضوع را رد کرد. با آنکه نهادهای درگیر و مسئول پیگیری این موضوع قول داده بودند که منشأ بوی بد را پیدا کنند، اما پس از گذشت ۱۱ ماه هیچ جوابی به افکار عمومی ندادند و منشأ بو همچنان ناشناخته باقی ماند.
حال پس از نزدیک به یک سال، در عصر روز دوشنبه یازدهم آذر ماه ۱۳۹۸ بوی نامطبوع و مرموز به تهران برگشت. بو همان بود و منشأ همچنان ناشناخته. مسئولان باز هم در مقابل این پرسش که منشأ این بو چیست سکوت اختیار کردند و فقط به این جمله که در حال بررسی هستیم بسنده کردند.
آیا بوی نامطبوع هم از این به بعد میهمان زمستانهای ما شده است، مانند وارونگی و آلودگی هوا، مانند آنفلوانزای h1n1؟»