این طنزپرداز در بخشی از یادداشت خود چند انتقاد درباره سریال «فوقلیسانسهها» مطرح کرده و چنین نوشته است:
«این سریال گاه در نشان دادن برخی از موضوعات آنقدر به هجویه کشانده میشود که مخاطب جدی خود را به اشتباه میاندازد و او را بخاطر اینکه فکر میکند با اثری لوس و بیمعنی مواجه است فراری میدهد. استفاده از هجویه بعضا میتواند متعادلتر، ملموستر و در عین حال رندانهتر مطرح شوند تا ظاهر کلی سریال تبدیل به اثری سطحی نگردد. برای این کار میتوان از اغراق در برخی از مسائلی که چندان نیاز به غلو بیش از حد در آنها نیست پرهیز کرد. این سریال برای هجو برخی از عادات و رفتارهای تکراری و کلیشهای خود به تکرار میافتد و همین امر باعث میشود غافلگیری مخاطب را از دست بدهد چون به دلیل تکرار برخی از هجوها این شوخیها از سوی مخاطبان قابل پیشبینی میشوند و طنز و اثرگذاری خود را از دست میدهند.
بیشتر بخوانید :
پخش «فوق لیسانسهها» به سال آینده کشیده شد!
به عنوان مثال اگر یک بار شخصیتی ناز کرد و یا بیان کرد که قطعا کار خاصی را خواهد کرد و یا نخواهد کرد و این موضوعات بارها و بارها در طول داستان فیلم تکرار شوند مخاطب بهراحتی حدس خواهد زد که شخصیت فوق دقیقا برعکس ادعای خود رفتار خواهد کرد که طبعا تعلیق و لطف داستان را از بین خواهد برد. لذا به عنوان نقطه ضعف این سریال میتوان به این نکته اشاره کرد که اغلب واکنشهای شخصیتها قابل پیشبینی است و حتی گاه در ابراز نفرتها بهخصوص (نفرت پدر و فرزندی) آنقدر اغراق میشود که غیرقابل باور و لوس به نظر میآید و مخاطبان را پس میزند.
در مورد داستان ضعیف فیلم هم باید گفت هر چند ممکن است اینگونه سبکها نیاز به داستانهایی همچون سایر ژانرهای نمایشی نداشته باشد اما استحکام و تداوم منطقی رویدادها میتوانست مخاطب را بیشتر جذب خود کند حتی میشد از داستانهای جدی که غالب مخاطبان با آن آشنایی دارند استفاده کرد تا هم از ساختار داستانپردازی آنها بهره جست و هم در عین مواجه بودن با یک نظیره انسانی شاهد یک نقیضه داستانی هم بود.
همچنین میشد از همین فضای ناب و کاملا خاصی که سریال به شکل موفقیتآمیزی ایجاد کرده و جا انداختن آن برای مخاطبان بسیار مشکل است استفاده کرد و درباره مسائل جدیتر و عمیقتر روابط انسانی و یا طرح مشکلات اقتصادی و سیاسی با زبانی نو و بدیعی که در سریال موجود است کمتر مورد اعتراض و سانسور قرار می گیرد با خیال راحت و بدون دغدغه بهره گرفت تا بیشتر بتوان به همان انتظار همیشگی تبسم در عین تفکر نزدیک شد.
به هر تقدیر ریسک عوامل سریال در ایجاد فضایی ناملموس برای مخاطب و در عین حال موفقیتش در بینندگان ستودنی است.»
فرزین پورمحبی در پایان مطلبش پیشنهاد داده است که سریال «فوقلیسانسهها» دیگر ادامه پیدا نکند؛ او نوشته است:
«ضمن احترام به کلیه عوامل از کارگردان محترم این سریال نو میخواهم که به همان دلایلی که ذکر شد از ادامه این سریال جدا خوددداری کند ـ هر چند که به شخصه معتقدم که ای کاش این سری هم ساخته نمیشد ـ تا لیسانسهها و خلق لحظات ناب آن در اثر تکرار بیش از حد هجویاتش مستهلک نمیشد و آن سریال و شوخیهای منحصر بفردش بهعنوان یکی از آثار خوش ساخت نظیره گویی باقی میماند. البته این سری هم مختصات خاص خودش را دارد از جمله سرگرم ساختن بخش قابل توجهی از عموم جامعه که چیز کمی نیست.
با آرزوی موفقیت برای کلیه عوامل به خصوص بازیگران مجموعه که از عهده نقشآفرینی خاص این سریال برآمدهاند؛ به ویژه هوتن شکیبا که گاه یک تنه بار طنز کل سریال را به دوش میکشد که البته برای خود شخص ایشان قابل ارج است و برای کلیت سریال به نوعی نقطه ضعف محسوب میشود!»