"باغ سنگی" متعلق به درویشخان اسفندیارپور یک کشاورز اهل سیرجان کرمان است. آن روز سخت برای درویشخان که به خاطر اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۰تمام زمینهایش را از دست داد، انگیزهای شد تا او باغ سنگیاش را بنا کند تا دیگر کسی نتواند از این به بعد به او و زمینش چشمداشتی داشته باشد. درویشخان اسفندیار شروع به حفر کردن چالههایی در زمین خشک کرد. او درختان خشکیده را در این چالهها به وسعت زیادی کاشت و این کار را ادامه داد. زمانی که کاشت این درختان خشکیده تمام شد، شروع به آویزان کردن سنگهایی از شاخههای درختان کرد. در نهایت وسعت این باغ سنگی به ۱۰۰۰ متر رسید و ۱۸۰ درختی که در آن کاشته شده بودند و سنگهایی که مانند میوه از آن آویزان بود، حس غریب و گاه هولناکی را به این باغ داده بود.
میگویند که درویشخان، از این کار بسیار خوشحال شده و حس میکرد که نشانه ناراحتی و اعتراضش، به باغی منجر شده که هرگز از بین نمیرود. خانوادهاش میگویند که شاید، چون او نمیتوانسته صحبت کند، این نوع اعتراض به ذهنش رسیده است. البته به جز سنگ، او چیزهای دیگری مانند لاستیکهای پنچر شده، آینههای شکسته، فنر و هر چیزی که به نظرش میرسیده را به درخت آویزان میکرده، اما بخش بیشتر باغ سنگی سیرجان را همان میوههای سنگی تشکیل دادهاند. در سال ۱۳۵۵ هم پرویز کیمیاوی فیلمی را به نام "باغ سنگی" با شرکت درویشخان اسفندیارپور ساخت که برنده جایزه "خرس نقرهای" جشنواره بینالمللی فیلم برلین شد.
باغ در گذر زمان
اهالی سیرجان میگویند؛ درویشخان از طایفه "بچاقچی" یکی از طوایف اصیل سیرجان بود که شکارچی بودهاند و درویشخان از میانشان "هنرمند" شده است. اینکه درویشخان هم فردی قوی بوده، مشخص است؛ چون با زور بازوی خاص خودش سنگهای بزرگ را مثل پر کاه بلند میکرده و به شاخه میآویخته. او دو پسر داشت که یکی از آنها در ٢٥سالگی درگذشت، اما پسر دیگرش که خانواده بزرگی دارد، سعی کرد باغ پدر را به همان صورت حفظ کرده و میراث خانوادگی را برای فرزندانش زنده نگه دارد. خانه درویشخان حالا دیگر به سادگی خانهای که در فیلمهای پرویز کیمیاوی بود، نیست. پذیرایی وسیعی دارد با یک اتاق خواب کوچک و آشپزخانه اوپن. روی دیوارهای سفیدکاری شدهاش به جز گلهای مصنوعی، عکسهایی از درویشخان و همسرش، ایستاده مقابل سیاه چادر، قاب شده است. خانه در روزهای تعطیل شلوغ است. بازدیدکنندههای ایرانی هر هفته گذرشان به باغ میافتد و خارجیها هر ماه با گروههایشان میآیند و مدام از درویشخان و بازماندههایش میپرسند.
میوههای سنگی
یکی از عجایب باغ سنگی سیرجان، این است که بیشتر سنگهای این باغ، دارای سوراخی هستند که شاخهها از آن رد شدهاند. وجود این همه سنگ یکسان با این ویژگی خاص، مسالهای است که ذهن افراد زیادی را به خود مشغول کرده است. اینکه این سنگها از کدام منطقه بودهاند؟ آیا در همین اطراف وجود داشتهاند و یا سنگها را درویشخان از مناطق دورتری به باغ میآورده است؟ شایعات متفاوتی در این مورد وجود دارند. برخی معتقدند که این سنگها در یک مکان مشخص بودهاند که درویشخان آن را پیدا کرده بوده و به اینجا میآورده و برخی نیز میگویند که خود او سنگها را به این شکل در میآورده است. اما به هر حال کسی تا به حال پیدا نشده که بگوید او را در هنگام سوراخ کردن سنگها دیده و البته هیچ نوع وسیلهای هم برای سوراخ کردن سنگ در باغ یافت نشده است.
مسیر دسترسی
با این تعریفها اگر تشویق شدید باغ سنگی درویشخان را از نزدیک ببینید باید به سمت استان کرمان و شهر سیرجان حرکت کنید. از شهر سیرجان باید به سمت بافت بروید و در جاده سیرجان به سمت بافت بعد از آن که چیزی حدود ۳۰ کیلومتر را گذراندید و از بلورد، حیدرآباد و میاندوآب عبور کردید، میتوانید تابلوی باغ سنگی سیرجان را مشاهده کنید. تابلویی سر جاده نشانی "اثر ملی باغ سنگی" را میدهد؛ با دیدن این تابلو بایه به جادهای فرعی بپیچید که خاکی است. بعد از ۴ کیلومتر رانندگی، میتوانید باغ عجیب سنگی درویشخان را ببینید. باغی به شکل یک ٦ ضلعی نامنظم، با ٢٠٠ درخت، یک اثر سوررئال وسط بیابان. در دوسوی جادهای که به باغ سنگی میرسد، زمینها لمیزرعاند و باغهای پسته دِیمی. " با اینکه درویشخان چند سالی است دیگر نیست، اما باغ سنگی" سیرجان هنوز سرجایش است؛ آوای گنگ درویشخان خاموش شده و رازی که او با بیابان، سنگهای مشبک و درختان مرده داشت، سربهمهر مانده است.