از روزی که دسترسی به
اینترنت محدود و شاید بتوان گفت کلا مسدود شد، دنیای رسانه و خبر فضای متفاوتی را تجربه میکند؛ فضایی که برای خبرنگاران و روزنامه نگاران باسابقهتر یادآور یکی ـ دو دهه قبل است. روزگاری که تنها وسیله ارتباطی فکس و تلفن بود و تنها مرجع خبری، خبرگزاری و روزنامه.
روزگاری که
شبکههای اجتماعی و کاربرانشان عرصهای برای عرض اندام نداشتند و البته زمینه گسترش فیک نیوز یا همان اخبار جعلی هم به حداقل میرسید.
در فضای رسانهای آن روزها که این روزها دوباره تکرار میشود، هر خبر، ارزش کامل یک خبر را داشت. خبرنگاران با حوزههای خبری خود تعامل بیشتری داشتند و اخبار دریافتی رسانهها به حداقل میرسید. هر رسانه بر اساس رویکرد و تعریفی که از پیش مشخص بود، رنگ و بوی خود را میگرفت و طبیعتا مخاطب خود را هم جذب میکرد.
میگویند محدودیت خلاقیت میآورد، اما در وضعیت جدید پیشآمده که یادآور فضای رسانهای چندان دوری هم نیست، شاید بهتر است بگوییم رسانه و مخاطب بار دیگر نفس کشید؛ نفس کشید از اخبار جعلی و فشار شبکههای اجتماعی، نفس کشید از خبرهایی که هر روز سازمانها و نهادها بر اساس مصالحشان به رسانهها قالب میکنند و در مجموع نفس کشید از انبوه اطلاعات پراکندهای که از هر طرف به سمتش هجوم میآورد.
بیشتر بخوانید:
این روزها و در این فضای آرام و شسته رفته رسانهای، پیش از همه یک پرسش به ذهن اهالی رسانه متبادر میشود، در کمتر از دو دهه و به واسطه گسترش تکنولوژی چه چیزهایی را از دست دادیم و آن وقت است که شاید دوست داشته باشیم یک لحظه چشمهایمان را ببندیم و دکمه خاموشی اینترنت را در ذهنمان برای همیشه فشار بدهیم.
علی اکبر قاضیزاده ـ استاد روزنامهنگاری ـ دربارهی موضوع «قطع اینترنت» و پیامدهای منفی و در عین حال مثبت آن نظر دیگری دارد.
این روزنامهنگار باسابقه میگوید: با فناوری نمیشود جنگید و آن را حذف کرد. موقت میشود تعلیق کرد، اما اصلا به صلاح جامعه نیست. نیاز مردم به آگاهی داشتن است؛ البته آن بخشی که جلوی شلخته کاریها را میگیرد، جای خوشحالی است، ولی واقعیت این است که وقتی ما با تکنولوژی خو میگیریم، دیگر نمیتوانیم به دوران صد سال پیش برگردیم.
او دربارهی کاهش اخبار جعلی در رسانهها و همچنین دربارهی اینکه با قطع اینترنت هر رسانهای رنگ و بوی خاص خود را پیدا کرده است هم چنین اظهار میکند: همهی همنسلهای من لابد از این خبر خیلی خوشحالند و جشن میگیرند، ولی نمیدانم، یک نکته من را متاسف میکند و آن اینکه ما نمیتوانیم به جنگ فناوری برویم؛ نه اینکه نتوانیم، میتوانیم برویم، منتهی خیلی ضررها را هم باید تحمل کنیم. درست است این فضا کار را برای فضای حرفهای رسانهها ممکنتر کرده است، اما به شرط اینکه خبرنگاران بدن مبارکشان را از صندلیها تکان بدهند و واقعا دنبال اطلاعرسانی باشند.
وی در ادامه با این توضیح این مساله که «قطعی اینترنت» را باید کمی کلیتر دید، میگوید: من در این چندروزه میبینم که واقعا دست و بالمان بسته است. زمانی همهی اتکای ما به آرشیو روزنامه بود. در روزنامه کیهان آن روزگار، خانومی به نام آوانسیان آشیودار ما بودند و ما ناچار هر چه که میخواستیم باید به آرشیو مراجعه میکردیم و از داخل پوشهها درمیآوردیم. چیزی که هم وقتگیر بود، گاهی دقیق و کامل نبود و خیلی اوقات اشتباه پیش میآمد. خب حاصل آن، آن نوع روزنامهنگاری شد. اما حالا شما با یک دکمه میتوانید کتابخانه یک دانشگاه بزرگ را روی صفحهی مانیتورتان بیاورید. من فکر میکنم قطع شدن اینترنت خیلی برای مردم حیف است؛ به ویژه برای جوانترها که با کامپیوتر زندگی و در فضای مجازی زندگی میکنند؛ البته آن بخشی که جلوی شلخته کاریها را میگیرد، جای خوشحالی است، ولی واقعیت این است که وقتی ما با تکنولوژی خو میگیریم، دیگر نمیتوانیم به دورانی برگردیم که تلویزیون نیست. دیگر سخت است برگردید به دورانی که از رادیو نمیشود خبر گرفت.
قاضیزاده میگوید: فکر نمیکنم این مبازره چندان انتهای خوبی داشته باشد. اما کمی از این شلخته کاریها جلوگیری کرده است. خود من هر چند روز یک بار تلفنم را دستم میگیرم و بیاغراق به مدت نیم ساعت شروع به پاک کردن فیلمهایی که برایم ارسال میشود میکنم تا فضای گوشیام باز شود. شاید این موارد کم شود.
قاضیزاده سپس با اشاره به تصاویری که توسط افراد در شلوغیهای گرانی بنزین گرفته شده بود، با ابراز تاسف میگوید: تقریبا دو سوم آدمهای حاضر در این قضایا دوربین دستشان بود، نمیدانم این کار چه افتخاری دارد. شما اگر کشورت را ناامن نشان دهی، فقیر، بیمبالات و بیتمدن نشان بدهی اسباب افتخار من ایرانی و تو ایرانی است؟ دعا میکنم این تعلیق، تلنگری باشد تا به این نوع کارهایمان فکر کنیم که بعید میدانم.
این استاد روزنامهنگاری در پایان گفت: با فناوری نمیشود جنگید و آن را حذف کرد. موقت میشود تعلیق کرد، اما اصلا به صلاح جامعه نیست. نیاز مردم به آگاهی داشتن است. فرصت خوبی است که رسانهها به دنبال خبر باشند. آنطور که دنیا دنبال آگاهی است.