۳۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۲

یلدا یعنی غمگین نباشی

یادگار دوران دیرین را پاس بداریم
کد خبر: ۱۱۲۲

به گزارش خبرنگار مهر، یلدا یا شب چله از کهن‌ترین آیین‌های ایرانی است که فلسفه خاص خودش را دارد و دقت در آن مسائل مهمی از فرهنگ کهن و گذشته ایرانیان را آشکار می‌کند. همه ما این آیین را برگزار می‌کنیم و به دیدار همدیگر می‌رویم و از بزرگترها دیدار می‌کنیم، اما این برگزاری این سال‌ها همراه شده با وجهی از نمایش و مصرف زدگی. شاید ما صرفا این آیین را بحای می‌آوریم تا آن را بجای آورده باشیم و از فلسفه آن بی‌اطلاع هستیم.

به مناسبت در پیش بودن یلدایی دیگر با امیرکاووس بالازاده، اسطوره‌شناس به گفت‌وگو نشستیم تا شاید به بخشی از رمزهای یلدا دست پیدا کنیم. بالازاده عضو هیات علمی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز و پژوهشگر و مدرس اسطوره شناسی و فرهنگ عامه است. او از شاگردان زنده‌یاد دکتر مهرداد بهار بود و کتاب «مهر و داد و بهار: یادنامه دکتر مهرداد بهار» به کوشش او منتشر شده است. از دیگر تالیفات منتشر شده او می‌توان به «جنگ، نمایش، اسطوره»، «پسر شهرزاد»، «موسم نور»، «فرهنگ یک جلدی فارسی معین» و «فرهنگ نام ایرانیان» اشاره کرد.

اگر موافق باشید بحث را با نمادهای اصلی «یلدا» در فرهنگ و اساطیر ایران آغاز کنیم. بفرمایید که این نمادها در فرهنگ امروز ایران حامل کدام معانی هستند؟

درباره واژه یلدا پژوهش‌های مهمی انجام شده و  بسیاری معتقدند که این واژه به معنی تولد است. نماد مهم «یلدا» خورشید است و در واقع در روزهای آخر پاییز بسیار کوچک شده و از یلدا به بعد می‌رود تا بلند شود. بنابراین به نظر می‌رسد یلدا به معنی تولد و تولد خورشید است. گمان می‌رود که واژه یلدا، تعریب شده باشد، اما برخی ایران‌شناسان اعتقاد دارند که چون «ر» گاهی در زبان فارسی به «ل» تبدیل و مثلا «دیوار» بدل به «دیفال» می‌شد، ممکن است اصل واژه «یلدا» هم «یردا» بوده و «یر» آن با واژه سال در زبان آلمانی و «year» انگلیسی از یک تبار باشد. پس برخی یلدا را به معنی تولد و برخی هم به معنای سال گرفته‌اند سالی که آغاز و تقویمش با از ابتدای دی‌ماه آغاز می‌شود.

 بسیاری معتقدند واژه یلدا به معنی تولد است. نماد مهم «یلدا» خورشید است و در واقع در روزهای آخر پاییز بسیار کوچک شده و از یلدا به بعد می‌رود تا بلند شود

منتهی این تقویم بعدها دچار فعل‌وانفعالاتی شده و بسیاری گمان می‌کنند اتفاق تولد مهر در این شب یعنی شب یلدا رخ داده و چون مهر مسیحاست و حافظ نیز در اشعارش به مهرمسیحا اشاره کرد، بسیاری گمان دارند که این تقویم با تولد مهرمسیحا آغاز شده و ادامه پیدا کرده است. اکنون مسیحیان که بسیاری از آیین‌هایشان تحت تاثیر آیین‌های مهری است، اعتقاد دارند که روز چهارم دی تولد حضرت مسیح(ع) است. در صورتی که به نظر این اشتباه می‌آید. یعنی تولد مسیح(ع) در آن اعتقاد باید قاعدتا در همان شب یلدا یعنی بین ۳۰ آذر و اول دی اتفاق افتاده باشد و این رفتن به روز چهارم به خاطر فعال و انفعالاتی است که در کبیسه گرفتن سال پیش آمده است. به همین ترتیب تقویم میلادی که از ۱۱ دی آغاز شده به نظر درست نمی‌آید.

پس اساسا یلدا جشن تولد خورشید است. خورشیدی که آرام آرام سردر آورده و بزرگتر و بزرگتر می‌شود تا در اول تابستان به اوج خودش برسد.

نمادهای آیین مهر هم ارتباطی با یلدا دارند؟ و آیا می‌توان با همسنجی میان این دو مثلا به خوراکی‌هایی رسید که مردم در زمان کهن در یلدا مصرف می‌کردند؟ مثلا یکی از نمادهای آیین مهر «خروس» است. آیا از گوشت خروس در شام شب یلدا استفاده می‌شد؟

قاعدتا خروس در آیین یلدا حضور داشته، اما گمان نمی‌کنم این خروس در سفره شام یلدا بوده باشد. در دین زرتشت و عقیده پیشینیان ما این باور وجود داشته که وقتی خروس آواز می‌خواند، اهریمن پراکنده می‌شود. شب یلدا درازترین شب سال است و در تفکر زرتشتی شب نماد اهریمن است و به همین دایا مردم شب‌ها دورهم جمع شده و آتش روشن می‌کردند. در برخی از مناطق ایران در شب یلدا آیین‌هایی برگزار می‌شد که به آن آیین آتشان می‌گفتند.

روشن کردن آتش، به معنی این است که در اینجا نوری وجود دارد و اهریمنی که می‌خواهد در شب حمله کند با دیدن این نور به کناری برود. خروس در زمره حیوانات مقدس در دین زرتشت است که آواز و نمادش باعث می‌شود اهریمن فرار کند. در متون اوستایی هم گفته شده که با آواز خواندن خروس اهریمن فرار می‌کند. در نتیجه قاعدتاً باید در شب یلدا جایگاه خاصی به خروس داده می‌شد، اما ما امروز چیزی از آن نمی‌دانیم و اثری از آن نمی‌بینیم.

قاعدتاً یلدا باید با آیین‌های کشاورزی مرتبط باشد. در زمستان زمین استراحت کرده و فعل و انفعالاتی در آن ایجاد می‌شد تا برای کشت بهار آماده شود. برنامه‌های آیین یلدا هم بیشتر به کشاورزی مرتبط هستند. امروزه جامعه ما نه صنعتی است و نه کشاورزی و بسیاری از چیزها در آن رنگ باخته و هویت ندارند

یک مساله مهم برای فرهنگ امروز ایران تاثیراتی است که آیین‌های سنتی می‌توانند در ارتقای این فرهنگ داشته باشند. در آیین یلدا چه نمادها و المان‌هایی وجود داشته که امروزه فراموش شده؟ در ذات این جشن و این آیین چه چیزهایی وجود داشته که ما اکنون از آن غافل هستیم؟

قاعدتاً یلدا باید با آیین‌های کشاورزی مرتبط باشد. در زمستان زمین استراحت کرده و فعل و انفعالاتی در آن ایجاد می‌شد تا برای کشت بهار آماده شود. برنامه‌های آیین یلدا هم بیشتر به کشاورزی مرتبط هستند. امروزه جامعه ما نه صنعتی است و نه کشاورزی و بسیاری از چیزها در آن رنگ باخته و هویت ندارند. بسیاری از آیین‌ها و جشن‌های ما هویت خود را از دست داده‌اند، چرا که شرایط اجتماعی و فرهنگی ما مثل سابق نیست. ما مانند دوره‌های گذشته دیگر ملتی کشاورز نیستیم. اکثر مردم در شهر زندگی می‌کنند و شهرنشینی باب شده است. در نتیجه می‌بینید با آمدن یلدا هجم عظیمی از تجمل به آن اضافه می‌شود.

ما امروز یک جامعه سنتی و حتی یک جامعه مدرن هم نیستیم و یک ساختار حاشیه‌ای داریم که این ساختار از فرهنگ‌های غالب متعددی تاثیر گرفته است. شهر ایرانی امروزه یک شهر بی‌دروپیکری است که هیچ چیزش با هم هماهنگ نیست. در این حالت آیین‌ها استحاله پیدا می‌کنند. شما می‌بینید که در این سال‌ها قطاری برای یلدا درست شده که مردم را سوار می‌کند. یا رستوران‌ها آگهی برای شب یلدا می‌دهند و شام و موسیقی در آنجا با مبالغی کلان مصرف می‌شود. هدف از آیین یلدا که این چیزها نبوده است.

یلدا مانند نوروز یک آیین کشاورزی بوده است، اما امروز از لباس اصلی خود به درآمده و داخل در یک لباس دروغین و جعلی شده است. به همین دلیل است که مردم در آن به تجمل روی آورده‌اند. شاید این تجمل تصنعی به دلیل نبودن تفریح برای مردم است. ببینید برای اینکه یک شب تفریح کنند حاضرند پول‌های زیادی خرج کنند و فی‌المثل ترافیک سنگینی را که در این شب درست می‌شود حمل کنند تا دقایقی را دور هم جمع شده و به شادی دست پیدا کنند. واقعیت را بخواهید من این شادی را تصنعی می‌بینم و اصلا هیچ چیز شادی در این روند وجود ندارد.

شادباشی و سرخوشی ذات این آیین بوده است؟

بله صد در صد بوده. اساساً در ایران باستان به این معنی که امروز گفته می‌شود غم جایگاه چندانی نداشته است. البته نظریه دیگری هم وجود دارد که در ایران باستان نیز برخی موبدان باور داشتند که این جهان بی‌اعتبار است و شادی در آن معنایی ندارد و به همین دلیل هم مردم را به عزا و عزاداری توصیه می‌کردند. این نظریه وجود دارد اما واقعیت را بخواهید من در متون کهن چیزی مبنی بر توصیه به غصه خوردن ندیده‌ام.

یلدا مانند نوروز یک آیین کشاورزی بوده است، اما امروز از لباس اصلی خود به درآمده و داخل در یک لباس دروغین و جعلی شده است. به همین دلیل است که مردم در آن به تجمل روی آورده‌اند. شاید این تجمل تصنعی به دلیل نبودن تفریح برای مردم است. ببینید برای اینکه یک شب تفریح کنند حاضرند پول‌های زیادی خرج کنند

در دین زرتشت گفته می‌شود که انسان زاده اهورامزدا است و او مایل نیست انسان غمگین باشد در نتیجه بیشتر شادی توصیه می‌شود. طبیعتاً جمع شدن مردم زیر کرسی‌ها در شب یلداهای قدیم نوعی مبارزه با اهریمن تلقی می‌شد. البته در آن دوران هم معمولا سردی زمستان بسیار سخت بود و مثل امروز نبود که پیشرفت تکنولوژی روی شرایط اقلیمی اثر گذاشته و سرمای زمستان را کمتر کند.

مردم قدیم با روشن کردن آتش، گفتن، خندیدن و شاد بودن در یلدا سعی می‌کردند اهریمن را در درازترین شب سال فراری دهند و شب هر چه زودتر سپری شده و صبح آید. وقتی طلیعه خورشید دیده می‌شد مردم شادمان به منازلشان می‌رفتند. به چنین مراسمی غم راهی نداشته است.

یعنی می‌فرمایید که این شادباش و شاد بودن یک آیین مذهبی و معنوی بود؟ در متون هم داریم که با جمع شدن خانواده یک آیین دعاخوانی و طلب آرزوی خیر کردن هم وجود داشته است.

 بله دقیقاً این‌طور بود.

 بنابراین یلدا شب مبارزه با اهریمن بود و برآمدن روز نشانه پیروزی بر اهریمن. این شب در دوره‌های مختلف تاریخی چگونه و با چه برنامه‌هایی به روز می‌رسید؟

بزرگترهای جمع و پیران قوم قصه‌خوانی می‌کردند و مثلا داستان‌های شاهنامه را می‌خواندند. در دوره‌های مختلف حافظ خوانی هم می‌شد، البته مردم حافظ را درست نمی‌شناختند و هنوز هم همینطور است. ما با حافظ بیشتر فال می‌زنیم. همچنین قصه‌های بلندی چون «سمک عیار» و «امیر ارسلان نامدار» هم بسیار طرفدار داشت و بسیار خوانده می‌شد. یعنی فضایی درست می‌شد تا این قصه‌ها نیز گفته شود. بنابراین فضای یلداهای قدیم بیشتر به گفتن و شنیدن و البته بیشتر شنیدن بوده است. مردم اعتقاد داشتند که با بیان این قصه‌ها زمان زودتر سپری شده و روز یعنی ساعت پیروزی بر اهریمن زودتر از راه می‌رسد.

در دین زرتشت گفته می‌شود که انسان زاده اهورامزدا است و او مایل نیست انسان غمگین باشد در نتیجه بیشتر شادی توصیه می‌شود. طبیعتاً جمع شدن مردم زیر کرسی‌ها در شب یلداهای قدیم نوعی مبارزه با اهریمن تلقی می‌شد

نکته‌ای را درباره تاثیر آیین مهر بر مسیحیت فعلی بیان کردید، شجاع‌الدین شفا نیز در کتاب «تولدی دیگر» به آن اشاره کرده بود. یعنی در دوره‌های نخستین مسیحیان برای ماندگاری آیین خود، روزها و اتفاقات مهم مسیحی را در اصل در تقویم مهری گذاشتند. روند عجیبی که امروزه در میان ایرانیان باب شده در تهیه درخت کاج کریسمس، ممکن است ارتباطی به خدای خورشید و مهر در کیش مهری داشته باشد؟

استاد ما مرحوم دکتر مهرداد بهار که واقعاً جایش در بهشت باد، مقاله مهمی با عنوان «درخت مقدس» دارد. اساساً در تفکر ایرانی درخت هرقدر که کهن‌سال‌تر باشد مقدس‌تر است. در تاریخ داریم که درخت سروی در کاشمر بود که اعتقاد داشتند توسط زرتشت کاشته شده است. این درخت را خلفای عباسی از بیان می‌برند که باعث سرخوردگی و ناامیدی مردم می‌شود. همچنین در تواریخ نوشته شده که سپاه هخامنشی وقتی به سرزمین‌های مختلف حمله می‌کرد بویژه در یورش‌های خود به یونان، در مسیر به هر درخت کهنی که می‌رسیدند، اشیای تزیینی روی آن آویزان کرده و آن را آبیاری می‌کردند و گرامی می‌داشتند و سپس به مسیر خود ادامه می‌دادند. بنابراین درخت هرچه کهنسال‌تر باشد در تفکر ایران باستان جایگاه خاصی داشته است. من حدس می‌زنم که آنچه در آیین مسیحی نسبت به درخت کاج کریسمس وجود دارد، تجلیاتی از تقدس درخت کهنسال در ایران باستان است، اما اثبات شده نیست و نباید گفت ایرانیانی که در ابتدای دی درخت کاج تهیه می‌کنند مشغول پاسداشت آیینی از ایران باستان  هستند. خیر این‌چنین نیست.

در اینجا این کلام شما بسیار مهم است که بیان کرد ما نه سنتی و نه مدرن هستیم. در این دوران گذار معمولا درباره آیین‌ها ما با نوعی از استحاله مواجه هستیم. به همین دلیل درباره آیین شب یلدا هم بدون آنکه نسبت معناداریِ آن بین کیش مهری و مسیحیت درک شود، وارد فاز مصرفی نمایشی شده است. یعنی درباره این آیین بومی خودمان هم دوست‌ داریم شبیه غربی‌ها شویم شاید که در دید دیگران پیشرفته‌تر به حساب آییم. نظر شما در این باره چیست؟

کاملاً با نظر شما موافقم. امروزه جامعه ما متاسفانه مقلد شده و در نتیجه معنای بسیاری از نشانه‌هایی را که مصرف می‌کند، نمی‌داند. ما ملتی مصرفی بار آمده‌ایم و این مصرف‌گرایی اثرات مخربی بر فرهنگ ما دارد. مدام به سمت چیزهایی می‌رویم که بیشتر به چشم بیاید. این روند مخرب به جشن‌ها و أیین‌های ما هم راه پیدا کرده است و همه سعی دارند برای بیشتر نمایش دادن بیشتر خرج کنند. این در صورتی است که در دوره‌های پیشین این‌گونه نبوده است.

اگر شما به منابع کهن درباره یلدا مراجعه کنید، متوجه خواهید شد که چون چیزی به اسم یخچال وجود نداشت، مردم از ابتدای پاییز مقداری از خوردنی‌های رایج خود را در زیرزمین‌های خنک و یا سردابه‌ها قرار می‌دادند تا در این شب خاص که همه دورهم جمع می‌شدند آن خوردنی‌ها را درآورده و در کنار هم مصرف کنند. آنها هیچگاه نمی‌رفتند از بیرون مثلا کشمش یا نخودچی خریداری کنند. اصلا یلدا آیینی است برای جامعه‌ای که تولید کننده است. جامعه ما هم در دوران کهن تولید کننده بود و از همه چیزهایی که خود تولید می‌کرد در شب یلدا بهره می‌برد. ما امروزه هیچکدام از اینها را نداریم. ما مصرف کننده هستیم و برای نمایش هرچه بیشتر در این مسابقه مصرف مدام اقلام را از خارج وارد می‌کنیم. این واردات اقلام قاعدتا به واردات فرهنگ هم می‌انجامد. در این حالت که شکل اصیل آیین‌ها باقی نمی‌مانند.

مردم از ابتدای پاییز مقداری از خوردنی‌های رایج خود را در زیرزمین‌های خنک و یا سردابه‌ها قرار می‌دادند تا در این شب خاص که همه دورهم جمع می‌شدند آن خوردنی‌ها را درآورده و در کنار هم مصرف کنند. آنها هیچگاه نمی‌رفتند از بیرون مثلا کشمش یا نخودچی خریداری کنند. اصلا یلدا آیینی است برای جامعه‌ای که تولید کننده است

حتی نماد کریسمس و عید مسیحی را هم ما وارد کرده‌ایم و این‌گونه نبوده که از باورهای کهن خودمان بگیریم.

دقیقا درست است. آیین‌های بومی ایرانی واقعا استحاله پیدا کرده‌اند. در همین آیین شب یلدا همه فکر می‌کنند که باید حتما هنداونه مصرف کنند و این مرسوم شده در صورتی که به نظر من هندوانه هیچ معنای سمبلیکی ندارد تا در آیین یلدا مصرف شود. تازه در این دوران کجا آن هندوانه‌های قرمز قدیم پیدا می‌شود؟ هندوانه برای تولید به آب زیادی نیاز دارد. در کشوری که بحران آب دارد، شما تخمین بزنید که برای همین هندوانه شب یلدایش که گفتم هیچ معنای سمبلیکی هم ندارد چه مقدار باید آب مصرف کند؟ هیچکس به این نکات توجه ندارد و همه می‌خواهند به قول خود با خرید هندوانه سنت را حفظ کنند!

در حالی که این روند حفظ سنت نیست و ما بجز محتوا ساختار سنت را نیز از دست داده‌ایم!

بله. ببینید امروزه کشاورزی ما مانند کشاورزی دوره قدیم نیست و عجیب آنکه حتی مدرن هم نشده است. یک ساختار من‌درآوری دارد. همچنین مردم به دلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی که امروز هست سعی دارند گذشته را بازسازی کنند، اما چه گذشته‌ای؟ در اصل دارند گذشته‌ای را بازسازی می‌کنند که وجود خارجی ندارد. ایراد اصلی در اینجاست. به نظر من ما در دورانی زندگی می‌کنیم که حتی نمی‌شود نام آن را دوران گذار گذاشت. دوران گذار دورانی است که جامعه در حال حرکت رو به جلو است، اما ما که روبه جلو حرکت نمی‌کنیم، ما یا درجا می‌زنیم یا به عقب می‌رویم.

در دهه‌های گذشته این مساله نمایشی شدن وجود داشت؟ من فکر نمی‌کنم که حتی در دوران پهلوی هم که کل حکومت تمایل شدید به غرب داشت و مدام نمادهای غربی را وارد می‌کرد و فضای فرهنگی کشور نیز غربی شده بود، مردم به مصرف نشانه‌های آیین مسیحیت گرایشی نشان داده باشند! مثلا آیا در دوران پهلوی ایرانیان مسلمان به خرید نمادهای عید ژانویه و بزرگداشت این عید اقدام می‌کردند؟

ایراد بزرگ ما در برخوردهایی است که بالادستی‌ها با پایین‌دستی‌ها می‌کنند. ببینید وقتی قرار است روی مساله‌ای دست گذاشته و مردم را از آن نهی کنید باید درست و عالمانه دلیل این نهی را توضیح بدهید. چنین چیزی اتفاق می‌افتد؟ قطعا خیر. هر انسانی با نهی دستوری بدون ارائه دلیل مقابله می‌کند و درست برعکس نهی فرمانی عمل می‌کنند. ببینید بسیاری از آیین‌های شادی آور گذشته امروزه منسوخ شده‌اند. ما در طول سال عزاداری هم زیاد داریم. ملت نیاز به شادی دارند و وقتی شادی و تفریح را از آنها بگیریم به سمت مسائل و آیین‌هایی پناه می‌برند که برای خودشان نیست و درک درستی از آنها ندارند. به عبارتی با مراجعه به این آیین‌ها می‌خواهند شادی کاذب برای خود درست کنند.

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا