در حال حاضر اهمیت ارتباط تنگاتنگ صنعت و دانشگاه غیر قابل انکار است. پیشرفت علم و فناوری و شکوفایی تکنولوژیهای نوین و همچنین رقابت گسترده در بازارهای جهانی، صنایع کوچک و بزرگ کشورها را در حوزههای متعدد به مراکز علمی و پژوهشی به ویژه دانشگاهها وابسته کرده است. البته نگاه دولتمردان و سیاستگذاران هر کشور در استفاده از تکنولوژی متفاوت است.
گروهی نگاه به خارج از مرزها دارند و بر این باورند که تکنولوژی متعلق به چند کشور غربی است و باید در تعامل و خرید از آنها از امکانات و ابزارهای نوین بهره برد. در مقابل گروه دیگر معتقدند خرید کالا و خدمات فناوری از خارج، کشور را به یک مصرف کننده وابسته و منفعل تبدیل میکند که صرفا منابع محدود و تجدید ناپذیر خود را بدون ارزش افزوده مفت فروشی میکند و در عین حال استقلال و پیشرفتی نخواهد داشت.
این جریان فکری با نمونههای فراوان در حوزههای مختلف علم و صنعت نشان داده است ظرفیتهای بالقوه بی شماری وجود دارد که میتواند جایگاه اقتصادی کشور را به یک مرجع مستقل صنعتی و پیشرفته که دیگران را به خود وابسته کند تبدیل شود و کافی است که به این داشتهها اعتماد کرد و میدان داد.
در همین رابطه با دکتر سید عباس موسوی؛ عضو هیئت علمی و معاون سابق پژوهشی و روابط بین الملل دانشکده نفت دانشگاه شریف که گوشهای از ظرفیتهای علمی بالقوه کشور را با کمک نخبگان جوان ایرانی بالفعل و شکوفا کرده است، گفتگو کردیم.
الزامات ارتباط صنعت و دانشگاه را چه میدانید؟
به نظرم تا زمانی که نظام ترفیع و ارتقاء دانشگاه درست نشود بحث ارتباط صنعت و دانشگاه جدی گرفته نخواهد شد. در حال حاضر این نظام در دانشگاه مبتنی بر پژوهش صرف است و به پژوهش هدفمند و ایجاد فناوری توجهی نمیکند. نمونه آن در عرصه انتخاب پژوهشگر برتر دانشگاه که تاکید عمده آن بر تولید مقاله است قابل مشاهده میباشد.
گاها دیده میشود امتیازی که به یک قرارداد بزرگ ملی صنعتی مثل ایجاد یک تکنولوژی غیر موجود در کشور داده میشود با یک یا حداکثر ۲ مقاله ISI و برابر است؛ لذا اولین الزام ارتباط دانشگاه و صنعت تشویق مناسب پژوهشگران در نظام ترفیع و ارتقاء است. شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم بایستی نظام ترفیع و ارتقاء در دانشگاهها را اصلاح کنند. نکته دیگر بی اعتمادی صنعت به دانشگاه است. طی سالیان گذشته برخی کارهایی که از صنعت به دانشگاه ارجاع شده در نهایت به نتیجه مطلوب نرسیده است و همین موضوع یک جو بی اعتمادی از طرف صنعت نسبت به دانشگاهها ایجاد کرده است.
.
شاید یکی از دلایل اصلی این باشد که صنعت مسائلی را مطرح میکند که مسئله روز آن است و انتظار دارد که دانشگاه در یک پروسه زمانی کوتاه به آن پاسخ دهد درحالی که صنعت باید مسائل آتی خود را به دانشگاه ارائه دهد تا زمان کافی برای پژوهش و توسعه فناوری وجود داشته باشد. در واقع بی صبری صنعت و انتظار رسیدن به نتایج مطلوب در کوتاه مدت به جو بی اعتمادی دامن زده است؛ بنابراین صنعت باید با در نظر گرفتن دور نمای خود مسائل ۵ تا ۱۰ سال آینده خود را به دانشگاه ارائه دهد.
تقویت ارتباط دانشگاه و صنعت برای دو طرف چه ارزش افزودهای دارد؟
پایان نامهها در دانشگاه به دو صورت تئوری و تجربی انجام میشود، در پژوهشهای تجربی وجود قراردادهای ارتباط با صنعت میتواند به دانشگاهها در تامین زیرساختهایی نظیر ایجاد آزمایشگاه و تامین تجهیزات کمک کند. ارزش افزوده این ارتباط برای صنایع حل مشکلات و ارائه راهکارهای جدید برای چالشهای موجود در صنعت است. اگر این ارتباط شکل بگیرد هر دو طرف در یک بازی برد- برد وارد میشوند.
در یک فرصت مطالعاتی خارج از کشور که حضور داشتم، پروژههای دکتری دانشجویان یک قطعه کوچک از پازل بزرگی بود که به حل یک مسئله صنعتی در یک شرکت مطرح اروپایی منجر میشد؛ لذا به نظر میرسد چیزی که در کشور مغفول مانده است عدم تعریف پروژههای بزرگ و تقسیم آنها به پروژههای کوچک و سپردن آنها به دانشجویان در قالب پایان نامهها است. چند سال پیش از طرف وزارت علوم تعدادی مگا پروژه در قالب طرحهای ملی تعریف شدند، اما مشخص نشد به کجا رسید.
تصور عمومی در رابطه با مسائل صنعتی بر این است که بسیاری از این مسائل پیش افتاده و غیرقابل انجام در پایان نامه ارشد و دکتری است در حالیکه اینطور نیست.
در یک مقطعی به یاد دارم شرکتی برای تولید قطعهای در صنعت خودرو با مشکل مواجه شده بود و هزینه بسیار زیادی برای رفع این مشکل با روش آزمون و خطا صرف کرده بود. من مشکل این شرکت را در یک مجله علمی در حوزه مهندسی پلیمر جستجو کردم، دقیقا حل همان مسئله به عنوان یک مسئله علمی روز در این مجله به چاپ رسیده بود.
صنعت باید به دانشگاه مراجعه کند یا دانشگاه به صنعت؟
هر دو طرف، صنعت باید مسائل خود را ارائه کند و دانشگاه توانمندیهایش را. مزیت اصلی دانشگاه نیروی انسانی با کیفیت است، اما اگر صنعت مسائل خود را عرضه نکند دانشگاه نمیتواند ورود کند. البته یک مشکل همین است که صنعت نمیداند چه مشکلاتی دارد و زمانی که با دانشگاه و جامعه علمی تبادل نظر میکند تازه به مسائل و مشکلات پی میبرد.
چه کسی یا چه نهادی میتواند این ارتباط یا بستر آن را فراهم کند؟
دفاتر ارتباط با صنعت ذیل معاونت پژوهشی نقش عرضه توانمندیهای دانشگاه به صنعت را به عهده دارد. از سوی مقابل برای عرضه مسائل صنعت به دانشگاه باید یک تدبیر اساسی صورت بگیرد که به نظر میرسد متولی آن باید جایی مثل وزارت صمت یا معاونت علمی ریاست جمهوری باشد. البته وزارت نفت هم به تنهایی ظرفیتهای عظیمی از حفاری و اکتشاف نفت گرفته تا پالایش و فرآوری نفت و گاز و پتروشیمی برای این ارتباط دارد. اما متاسفانه نگاه کشور در صنعت نفت به جای توان داخل به خارج از کشور معطوف شده است.
اگر به توان داخلی اعتماد میکردیم و به مزیت رقابتی خود در کشور که همان صنعت نفت و گاز و پتروشیمی است توجه میکردیم و متمرکز میشدیم شرایط و زیر ساختهایی در کشور فراهم میشد که در بسیاری از صنایع دیگر بی نیاز میشدیم. چه اشکالی دارد وزارت نفت برای یکبار هم که شده به متخصصان و محققان ایرانی اعتماد کند و از صفر تا صد یک پالایشگاه کوچک را به ظرفیتهای داخلی و دانشگاهی بدهد؟!
برای مثال در همین صنعت نفت ابزارهای خاصی وجود دارد که برای ازدیاد برداشت نفت به کار میرود. این ابزارها اصلا در کشور وجود نداشت و در شرایط تحریم تامین آنها همواره با مشکلات فراوانی همراه بود. با تلاش بسیار زیاد به دانشگاه اعتماد شد که نتیجه آن ساخت این ابزارها بوده است.
نمونه دیگر در صنعت شیرین سازی آب است. در این صنعت قطعهای به نام غشا وجود دارد که نقش جداسازی نمک از آب را بر عهده دارد. تکنولوژی تولید این قطعه در اختیار چند کشور معدود در دنیا میباشد. اعتماد سازمان گسترش و نوسازی وزارت صمت به دانشگاه منتهی به ساخت و راه اندازی خط تولید این قطعه استراتژیک در کشور گردید؛ بنابراین آنجا که عرضه مسائل صنعت به دانشگاه صورت گرفت و به دنبال آن اعتماد نیز برقرار شد نتیجه مطلوب به دست آمد.
آیا گسترش ارتباط صنعت و دانشگاه میتواند در جلوگیری از خروج متخصصان دانشگاهی از کشور موثر واقع شود؟
قطعا همینطور است، در همین دو نمونهای که عرض کردم کادر علمی جوان و با انگیزه دانشگاه شریف با متوسط سنی زیر ۳۰ سال نقش اساسی را برعهده داشت. در همان برهه شرایط بورس دکتری از یکی از دانشگاههای خوب ژاپن فراهم شد که وقتی به دانشجویان فعال در تیم پروژه ارائه کردیم هیچکدام حاضر به رفتن نشدند و دلیل آن هم رضایتمندی ایجاد شده در درون آنها بود. وقتی متخصص و نخبه ما ببیند که تحصیلات و اندوخته هایش در حال تبدیل به یک تکنولوژی و فناوری حیاتی برای کشور است و میتواند باری از دوش جامعه خود بردارد دلیلی نمیبیند که وطنش را ترک کند.
آیا مرکزی وجود دارد که نیازهای صنعتی را بویژه آن مواردی که تحریم در آنها اثرگذاری بیشتری دارد، شناسایی کرده و به دانشگاه ارائه دهد؟
تا آنجایی که بنده اطلاع دارم چنین جایی وجود ندارد که در اینصورت ضروری به نظر میرسد که ایجاد گردد. به نظرم اگر در هر صنعتی یک اتاق فکر با مشارکت دانشگاه وجود داشته باشد که نیازهای آتی خود را شناسایی کند اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد. اما متاسفانه نگاه به آینده در سیستم صنعت کشور وجود ندارد. نکته دیگر لزوم حمایت از پژوهشها است که در واقع نوعی سرمایه گذاری با ارزش افزوده بالا است.
آیا ظرفیتهای علمی کشور توانایی حل مشکلات صنعت و کمک به صنعتی شدن را داد؟
به نظرم این توانایی کاملا وجود دارد. یکی از مهمترین پارامترهای حل مسئله علمی نیروی انسانی است که ما بهترینها را داریم. البته امکانات کم است. اگر صنعت در کنار دانشگاه به تامین زیرساختها و امکانات کمک کند بدون شک توانایی حل مشکلات بسیار بزرگ در کشور وجود دارد. اگر دیگران مسئلهای را حل کرده اند ما نیز میتوانیم.
کدام کشورها در برقراری ارتباط صنعت و دانشگاه موفق عمل کرده اند؟ چه الگوهایی را میتوانیم سرلوحه قرار دهیم؟
در همه کشورهای پیشرفته یک رابطه تنگاتنگ و مستمر بین دانشگاه و بخش صنعت وجود دارد. در این کشورها پروژههای بزرگ صنعتی را به چندین پروژه کوچک و قابل حل تبدیل به پروژههای ارشد و دکتری میشکنند و این پروژههای شکسته شده محور پژوهشهای دانشجویی و دانشگاهی در قالب گرنتهای پژوهشی میشوند؛ لذا پژوهش هدفدار بوده و در جهت دستیابی به یک فناوری است نه هدفمند برای تولید مقاله.
مهمترین پروژهای که در سالیان اخیر در حوزه صنعت انجام داده اید چیست؟
مهمترین کاری که انجام دادیم همان ساخت و راه اندازی خط تولید غشای اسمز معکوس برای شیرین کردن آبهای شور و لب شور بوده است. البته تولید انواع دیگر غشاها نظیر میکروفیلتراسیون، اولترافیلتراسیون و نانوفیلتراسیون هم انجام شده است که همگی آنها برای اولین بار در منطقه خاورمیانه رقم خورد. در همین پروژه به طور مستقیم دست کم ۴۰ نفر نیروی انسانی متخصص و با تحصیلات عالی تکمیلی اعم از استاد و دانشجو و بطور غیر مستقیم نیز تعداد خیلی بیشتری درگیر کار بودند.
در حوزه تصفیه فاضلاب، سیستمهای تصفیه فاضلاب جدیدی مبتنی بر فناوری غشایی ساخته شد که نمونهای از آنها به صورت پایلوت در عراق قرار گرفت تا فاضلاب تولید شده در پیاده روی ایام اربعین را به آب تصفیه شده تبدیل کند. سطح اشتغالی که این نوع از فعالیتها ایجاد میکنند با توجه به تکنولوژی بالایی که دارند با صنایع معمولی متفاوت است. در توسعه این نوع فناوریها، افراد شاغل باید دارای تحصیلات دانشگاهی و تواناییهای علمی بالایی باشند.
مانع شما در تبدیل علوم دانشگاهی به فناوری و کاربردی کردن و ثروت زایی آن از طرف مسئولین دولتی چیست؟
یکی از معضلات اصلی تبدیل علوم به فناوری و ایجاد ارزش افزوده با توجه به اینکه صنایع ما بویژه صنایع بزرگ دولتی است، تغییر و تحول و جابجایی زیاد مدیران و مسئولان و سلایق مدیریتی متفاوت آنها است که اساتید و محققان دانشگاهی را با مشکل جدی مواجه میکند. بنده خودم دریکی از طرحهای صنعتی که با یک مجموعه دولتی داشتم طی ۵ سال چهار رئیس دیدم؛ برخی کاملا حامی طرح و برخی کاملا مخالف طرح. با این وضع اگر آستانه تحمل استاد و محقق دانشگاهی بالا نباشد پروژه را رها میکند و به همان تدریس و مقاله نویسی خود باز میگردد.
توصیه شما به همکاران خود در دانشگاهها و مدیران صنعت کشور در خصوص حل مشکلات صنعتی چیست؟
به نظرم ما اساتید مکلف به تزریق امید و تقویت روحیه تلاش مضاعف برای فائق آمدن نسبت به مشکلات در میان دانشجویان هستیم. از طرفی برقراری ارتباط بهتر اساتید و مدیران و صنعت گران مستلزم صبر و تحمل بیشتری است که به یک از خودگذشتگی با نگاه به منافع ملی و رشد و پیشرفت کشور نیاز دارد؛ و نکته آخر اینکه اعتماد مدیران و صنعت گران به توان داخل و نخبگان جوان همواره به دستاوردهای بزرگ و خلق تکنولوژیهای نوین در کشور منجر شده است.
متاسفانه علی رغم توصیههای اکید و مکرر مقام معظم رهبری به لزوم توجه به توان نخبگان داخل و استفاده از این نیروی خلاق که به ایجاد فناوریهایی با سطح دانش بالا در کشور انجامیده است، نهادهای دولتی با نگاه به خارج از مزرهای کشور به عقد قراردادهایی با هزینههای گزاف با آنها میپردازند و این فرآیند همچنان ادامه دارد در حالی که تمامی این ظرفیتها در داخل کشور تنها به دلیل سرمایههای اندکی که دولت به آن اختصاص میدهد خوابیده و از فعالیت باز مانده است؛ لذا امیدوارم بجای امید بستن به خارج از کشور و انتقال شغل به کارگر خارجی، به ظرفیتهای حیرت انگیز داخل بیش از پیش توجه کنند و با توجه به آنچه در این سالها رخ داده است دولتمران «راه تکرار برخطر بندند» و بدانند «تا ریشه درآب است امید ثمری هست».
منبع: خبر دانشجو