اطلاعرسانی درباره تاریخ انتشار این آلبوم جنجالی و پرحاشیه که به نظر میآید، فضای متفاوتی نسبت به تجربههای قبلی خوانندگی هر دو خواننده خواهد داشت، از مرداد ۹۳، زمانی که کمتر از یک سال از تولید آلبوم گذشته بود، آغاز شد؛ پروسه کم سروصدا اما پرحاشیهای که تا آبان ماه سال ۹۸ ادامه پیدا کرد.
واقعیت این است که روند انتشار این آلبوم میتوانست در فضای آرامتر و بیحاشیهتری طی شود اما حالا شاهد چالشهایی هستیم که هم صاحبان اثر را پیش روی برخی منتقدان قرار داده و هم موجب نبش قبر فضایی غیردیالکتیکی شده و مشخصاً چهرهای متفاوت و تندمزاج از همایون شجریان بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین خوانندگان موسیقی ایرانی در یک دهه گذشته را مقابل مخاطبان و اصحاب رسانه قرار داد.
علیرضا قربانی و همایون شجریان هنرمندانی هستند که حسادت بر توانایی آنها در عرصه خوانندگی بیگمان خطایی بچگانه و از روی بغض است اما متاسفانه در جریان فعالیتهای موسیقایی کشور، چه بخواهیم و چه نخواهیم همواره شاهد رگههایی از آن بودهایم. آنها در این سالها یقیناً از جمله سرمداران موسیقی ایرانی بودهاند که با ترفندها و روشهای متفاوتی در قالب همراهی با آهنگسازان، ترانهسرایان، نوازندگان و تهیهکنندگان توانمند، به شکلی از اجرا رسیدند تبدیل به نقطه اتکایی برای موسیقی اصیل ایرانی در مواجهه با جریان موسیقی مردمپسند شوند. بدیلی در مقابل همان جنس موسیقیای که با عشوههای آنچنانی خوانندگان پاپ، تمام توجه و تمرکزشان روی عاشقانههای نوجوانپسند بوده و سعی در تسخیر بازار موسیقی ایران داشته و همچنان هم دارد.
در این روزها یک اتفاق بد افتاده و آن تولید ناخواسته و شاید «خواسته» حاشیههایی است که پیرو خبر انتشار این آلبوم ویژه از رسانهها با طرح چند نکته انتقادی از سوی برخی منتقدان سربرآورد و کار را به جایی رساند که مزه شیرین شنیدن یک آلبوم ویژه را برای شنوندگانش کمی تلخ کرد
این دو خواننده که در توفیقشان در این پیشتازی تردیدی نیست، در این سالها هریک بعد از تجربههای تلخ و شیرین، وارد کارزار جدیدی از موسیقی شدند که هم درآمیخته با تجارت و اقتصاد بود و هم وجوه هنری را حفظ میکرد. شرایطی که اکنون در کمتر خوانندهای دیده میشود و چون مجالی برای پرداخت آثار سایر هنرمندانی از این دست نیست فعلا از بیان جزییات آن صرف نظر کرده و به روایت آنچه پیرامون آلبوم تازه این دو هنرمند اتفاق افتاده میپردازیم.
مرداد ۹۳ ؛ شروع ماراتن حاشیهها
مهیار علیزاده که حضورش در فرآیند تولید آثار موسیقایی کشورمان با آلبوم پرطرفدار «حریق خزان» به خوانندگی علیرضا قربانی و آهنگسازی سریال تلویزیونی «پردهنشین» تثبیت شد، ۱۱ مرداد سال ۹۳ از انتشار یک آلبوم به خوانندگی مشترک علیرضا قربانی و همایون شجریان خبر داد.
این آهنگساز درباره این آلبوم و زمان انتشارش گفته بود: «آلبوم جدیدی در دست تولید دارم که خوانندگی آن را علیرضا قربانی و همایون شجریان، دو خواننده سرشناس موسیقی ایرانی بر عهده دارند. پروژه در ژانر موسیقی ارکسترال است که ضبط آن به پایان رسیده و در مراحل میکس قرار دارد. البته هنوز زمان دقیقی برای انتشار آلبوم مشخص نشده است ولی با توجه به فعالیتهای هر دو خواننده زمان انتشار آن به زودی مشخص خواهد شد. به هر حال برای اولین بار است که بعد از انقلاب دوخواننده سرشناس موسیقی ایرانی در کنار هم قرار میگیرند و اثری مشترک تولید میکنند»
آلبوم مشترک همایون شجریان و علیرضا قربانی در راه است
پس از انتشار اظهارات مهیار علیزاده بود که حدود ۱۶ ماه از نحوه انتشار این اثر مشترک خبری نشد تا اینکه در روز ۱۸ آبان ۹۴ سکوت مهیار علیزاده شکست و وی از سرنوشت آلبوم مشترک قربانی و شجریان و البته آلبوم دیگری به نام «شخصی» خبر داد.
وی در این مصاحبه که به صورت سراسری برای رسانهها ارسال شده بود، گفت: «ضبط یک اثر موسیقایی با عنوان «آلبوم مشترک» که در آن همایون شجریان و علیرضا قربانی به صورت مشترک خواندهاند به پایان رسیده و در مرحله میکس قرار دارد. تلاش ما بر این است که این آلبوم اسفندماه امسال (سال ۹۴) به بازار عرضه شود در غیر این صورت اردیبهشت سال ٩٥ باید منتظر انتشار آلبوم مشترک علیرضا قربانی و همایون شجریان بود. [...] البته هنوز تاریخی برای انتشار این پروژه در نظر گرفته نشده ولی قطعا با هماهنگی و فاصله منطقی و پس از پروژهای که در آن علیرضا قربانی و همایون شجریان به صورت مشترک خواندهاند، این آلبوم نیز روانه بازار خواهد شد. اما پیشبینیها به این شکل است که اواخر سال ۹۴ آلبوم مشترک منتشر خواهد شد»
آبان ۹۶؛ حاشیهها با یک گفتگو وارد فاز تازهای شد
تقریبا بعد از حدود دو سال بود مهیار علیزاده باردیگر سکوت خبری درباره این پروژه را شکست و در حاشیه بازدید از نمایشگاه مطبوعات به نکته جالبی اشاره کرد که به نوعی به خوانندگان اثر ارتباط داشت. وی در این گفتگو بود که ضمن اشاره به دیگر کارهای عقب مانده خود در حوزه موسیقی، با نام بردن از یک ناشر که گفته میشد پیش از معرفی ناشر جدید آلبوم «افسانه چشمهایت» ناشر اثر مشترک قربانی و شجریان بوده اما بنا به دلایلی نامشخص از حضور در پروژه انصراف داده یا خارج شده، گفت: «کارهای آلبوم علیرضا قربانی و همایون شجریان که به نام آلبوم مشترک مطرح شده خیلی وقت است که به اتمام رسیده، مسترینگ شده و منتظر انتشار است اما تصمیم نهایی را در این زمینه علیرضا قربانی و همایون شجریان اتخاذ میکنند.
طبق صحبتهایی که شنیدهام امکان انتشار این آلبوم در سال جاری (سال ۹۶) وجود دارد. یک آلبوم دیگر با آهنگسازی مشترک فردین خلعتبری و من داریم که خواننده آن محمد معتمدی است. شرکت «آوای باربد» ناشر این است و حدود یک سال پیش مستر آن را تحویل دادیم و من هم مثل شما منتظر انتشارش هستم. به اندازه خودم حتماً از ناشر پیگیری میکنم تا این آلبوم را هم در سال جاری ارایه کنیم.»
تیر ماه ۹۷ ؛ یک وعده اینستاگرامی که آن هم عملی نشد
در تیرماه ۹۷ بود که مهیارعلیزاده که به غیر از مواردی معدود اعتقادی به نقش موثر رسانهها در جریان انعکاس رسمی اخبار و رویدادهای موسیقایی نداشته در صفحه اینستاگرامی خود به شکلی نامحسوس به سرنوشت آلبومهای منتشر نشده خود اشاره کرد و گفت: «دو روز پیش ضبط این قطعه را شروع کردیم، محمد معتمدی که مثل همیشه بینظیر خواند و ضبط سازها هم به زودی تکمیل میشود... حتما از مراحل ضبط، فیلم تهیه خواهیم کرد تا با شما یاران همیشگی به اشتراک بگذارم و قول میدهم این مجموعه که یک آلبوم بسیار خاص است در سریعترین زمان ممکن در دسترس شما دوستان عزیز قرار گیرد؛ علیرغم دو مجموعهای که مدتها منتظرش هستید و بعدها درباره دلایل عدم انتشارشان تا به امروز خواهم نوشت.»
و این «بعدها» فرا نرسید تا دور تازه حاشیههای مربوط به آلبوم مشترک همایون شجریان و مهیار علیزاده با انتشار چند متن دیگر در اینستاگرام که این بار هم جنبهای رسمی نداشت وارد مرحله تازهای شود.
۲۹مهر ۹۸؛ معرفی نام آلبوم و انتشار تصاویر دردسرساز
اما ۲۹ مهرماه سال ۹۸ بود که علیرضا قربانی و همایون شجریان ابتدا هرکدام در پستهایی جداگانه از انتشار آلبوم مشترک خود با نام «افسانه چشمهایت» با اشعاری از احمد شاملو، دکتر شفیعی کدکنی، محمدعلی بهمنی، سیمین بهبهانی و علیرضا کلیایی بعد از چند سال تاخیر و وعده در توزیع این اثر خبر دادند.
به فاصله اندکی از انتشار این خبرهای غیررسمی چند تیزر و عکس از پشت صحنه حضور علیرضا قربانی و همایون شجریان در کتابخانه مجلل و لاکچری مجموعه «ایران مال» در غرب تهران که از مجموعههای وابسته به یکی از چهرههای سرمایهدار پایتخت محسوب میشود، موجب بروز حاشیههای جدیدی برای پروژه شد که نه تنها تاثیر مثبتیبر جریان معرفی آلبوم نداشت، بلکه با واکنشهای تند همایون شجریان موجب تلخ کامی شنوندگانی شد که مایل بودند این اثر در شرایط آرام تری بشنوند.
بعد از انتشار تصاویر، روزنامه «جوان» در واکنش به حضور این دو خواننده در لوکیشن یاد شده که گویا برای ساخت چند تیزر به کارگردانی رامین حیدری فاروقی انتخاب شده بود، نوشت: «فلسفه هنری که در مسیر راهپلههای ایرانمال، گام برمیدارد، همان است که تودههای مردم و طبقات پایین اجتماع را از درک و فهم هنر عاجز و مخاطب هنر را فقط طبقه بالا و سرمایهداران و خرده سرمایهداران میداند؛
طبقهای که ثروت و شهرت دو ویژگی آن است و تحقیر و تحمیق تودههای مردمی، کار آن. بیگمان همایون شجریان نخبه هنری و چکیده موسیقی ایران است، اما ایران نه «ایرانمال»! مردم ایران قرنهاست که «هنر نزد ایرانیان است و بس» را که نشانه جاری بودن هنر در میان عموم مردم است، به رخ نظامهای سرمایهداری که هنر را در سالنهای لاکچری محبوس کردهاند، کشیدهاند و هنر مردمی را به هنر اشرافی برتری دادهاند. هنرمندان ایرانی معمولاً از مردم زیاد دم میزنند و کمتر در مقابل مردم از «مایه و مال» سخن میگویند، اما مایه اصلی هنر در ارتباط صحیح، محترمانه و خلاقانه با مخاطبان هنر است. شما برای در و دیوار آواز نمیخوانید، اگر برای مردم میخوانید، بروید در جنوب شهر، بروید در نازیآباد، بروید جایی که صدای شما در همهمه و هیاهوی صدای مشتاق مردم بپیچد نه در جایی که انعکاس صدای شما از دیوارها و ستونهای بلند «ایرانمال» نغمه «ثروت انباشته شده» را ساز کند!
نگویید که این صرفاً یک «لوکیشن لوکس» بود که میتوانست جای دیگری باشد. شما به مقبره سعدی و حافظ نرفتهاید، در یک سالن اختصاصی موسیقی اجرا نکردهاید، شما نماد ابتذال سرمایه و انفعال اخلاق و سمبل مصرف و مصرفگرایی و یک «دکان به تمام معنا» را برای ترانهسرایی و آوازخوانی از غزلها و ترانههای عرفانی انتخاب کردهاید! این پارادوکس مشمئزکننده، هنر زیبای شما را به تمامی تخطئه کرد.» و این جان کلام طیف گستردهای از منتقدان انتشار تصاویر حاشیهساز از ویدئو کلیپ معرفی آلبوم «افسانه چشمهایت» بود که بخش عمدهای از آن نیز در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی انعکاس پیدا کرد.
لوکیشن یا اسپانسر؟
از سوی دیگر اما روزنامه «سازندگی» ارگان رسمی حزب کارگزاران اسلامی با اختصاص تیتر و عکس نخست خود به این پروژه موسیقایی در گزارشی با تیتر «سلاطین آواز زیر تیغ» عنوان کرد: «صرف نظر از نگاه سیاسی برخی از رسانهها به آلبوم مشترک همایون شجریان و علیرضا قربانی، عجیب است که گروهی فراموش میکنند که هنر برای عرضه شدن به اسپانسر و حامی مالی احتیاج دارد. البته هنوز این آلبوم منتشر نشده که بشود درباره وجوه هنری آن البته کیفیت همکاری این دو نفر با هم صحبت کرد. اما انتقاد اصلی به نبود نهادهای فعال و البته سالم برای حمایت از انتشار آثار هنری در این سطح است. اینکه فعالان عرصه هنری برای ارائه کارشان نیاز به حامی دارند و در این قطعه تصویری مجموعه ایران مال به عنوان لوکیشین و احتمالا حامی، وارد شده است.»
شایعه تزریق پولهای مشکوک به این آلبوم موسیقی، در صورت صحت، تمام ابعاد دیگر را تحتتاثیر قرار خواهد داد و احتمالاً دیگر «حامی» تبدیل به «پاشنه آشیل» اثر خواهد شد؛ همان بلایی که در سالهای اخیر پول کثیف بر سر تولیدات سینمایی و گاه شبکه نمایش خانگی آورده است!
این موضع دفاعی در حالی است که شایعه تزریق پولهای مشکوک به این آلبوم موسیقی، در صورت صحت، تمام ابعاد دیگر را تحتتاثیر قرار خواهد داد و احتمالاً دیگر «حامی» تبدیل به «پاشنه آشیل» اثر خواهد شد؛ همان بلایی که در سالهای اخیر پول کثیف بر سر تولیدات سینمایی و گاه شبکه نمایش خانگی آورده است!
عصبانیتی که جایگزین عقلانیت شد
در کنار واکنشهای رسانهای نسبت به مواد تبلیغی این پروژه موسیقایی اما عجیبترین اتفاق زمانی رخ داد که همایون شجریان به عنوان خوانندهای آرام و کمحاشیه که البته رابطه خوبی هم با رسانهها نداشته و ندارد، دست به قلم شد در قالب انتشار یک نوشته واکنشی تند به انتقادات نشان داد و نوشت: «چند سالی میشود که بعد از هر حرکت و خبری از فعالیتهای صاحب این قلم، عدهای کمر به تخریب میبندند. اینکه انگیزه و غایتشان چیست باشد برای فرصتی بهتر. همیشه بودهاند کسانی که به نقد اصولی و هنری کارهای من پرداختهاند و با نگاهی عالمانه و قلمی پاک و آزاده نقطه نظراتشان را به نگارش درآوردهاند اما گروهی نیز بودهاند که به مثال قدارهکشان و قمهکشان، قلم از پر شال برداشتهاند و با جوهر حسادت و تعصب کور و به قصد تخریب وارد عمل شدهاند. اینها به سیاق آن قمهکشان، قلمکشانند.»
شجریان در بخش دیگری از این نوشته پر از عصبانیت بیان کرد: «اوج هنر قلم کشان در کنسرت «سی» به عرصه نمایش درآمد و از خودی و غیرخودی شنیدیم و هیچ نگفتیم و هنوز ادامه دارد. به تازگی حضور حقیر همراه علیرضا قربانی در لوکیشن انتخابی مدیر هنری به منظور گرفتن چند عکس و مصاحبه، همراه تصاویر مرتبط با آیین رونمایی که آن هم تنها به دلیل خاص بودن طراحی کتابخانه و دالانی با معماری ایرانی از سوی ایشان پیشنهاد گردیده بود، برای قلمکشان ایجاد انگیزه کرده است. تا امروز که روزانه هزاران نفر از اقشار مختلف مردم به بازدید و خرید و عکس یادگاری میپرداختهاند خبری از ایشان نبود! تا عکسی از همایون در کتابخانه دیده شد آتش خشم شعله زد!! اخبار کذب جان گرفتند که آهنگ مشترک در مال اجرا کردهایم؟ کاش تصاویر این اجرا را هم میگذاشتید!! شنیدهها حاکی از تخلفات گسترده است!؟
چرا دایر است پس چنین جایی!؟ چرا تعطیلش نمیکنند تا مردم و هنرمندشان تکلیف خود را بدانند. قلمکشان محترم شما به من یاد ندهید چه بکنم چه نکنم. درسم را پس از سالها شاگردی و همنفسی با بزرگان ادب و هنر این مرز و بوم آموختهام. من فراتر از این مردم نیستم و هر جا آنان میتوانند حضور داشته باشند چنانچه لازم باشد من هم خواهم بود. چه آنجا کاخ سعد آباد و کنسرت «سی» باشد چه کتابخانهای در یک مرکز خرید عمومی و چه سالن مجلل اسپیناس، چه فرهنگسرای بهمن که در رکاب پدر و گروه آوا افتتاح شد، چه کنسرت در خیابان و ته ناکجا آباد که آرزوی من است.»
چند روز پس از انتشار این متن غیرمنتظره از همایون شجریان، شب گذشته علیرضا قربانی نیز دست به قلم شد و در حمایت از همآوازش در آلبوم «افسانه چشمهایت» اینبار با لحنی آرامتر تلاش کرد برخی از ابهامات درباره این پروژه را برطرف کند.
مهمترین بخش این بیانیه هم جایی بود که قربانی تلویحاً نقش «حامی مالی» مجموعه «ایرانمال» در پروژه موسیقایی «افسانه چشمهایت» را تکذیب کرد و نوشت: «پروژه افسانه چشمهایت همانطور که در تبلیغات هم مطرح شده است توسط یک حامی مالی (اسپانسر) و حقیقتا با یک نگاه فرهنگی حمایت میشود و غیر از آن هیچ شخص حقیقی یا حقوقی دخل و تصرفی در پروژه ندارد. استفاده از یک مکان خاص برای فیلمبرداری صرفا به پیشنهاد مدیرهنری و کارگردان تصویری پروژه بوده و بر اساس معیارهای دیداری متناسب با شعر و ادب و زیبایی بصری انتخاب شده است. »
قربانی در عین حال در موضعی نسبتاً مشترک با شجریان، بخشی از نقدهای مطرح شده در روزهای اخیر را «بدخواهی» توصیف و تأکید کرد: «از تمام آنهایی که دلسوزانه و مستدل موضوعی را تذکر میدهند یا با نیکاندیشی در موردی نوشتهاند و گفتهاند، حقیقتا سپاسگزاریم. اما از بعضی هم که اسم و رسم و منافع گروهی آنها بر ما پوشیده نیست، اگر با بدخواهی در این مورد گفتند و نوشتند و هدفشان جز ضربه زدن به اعتبار هنرمندان و آسیب زدن به فرهنگ و هنر کهن ماست، نخواهیم گذشت و امیدواریم با رجوع به اخلاق و کرامت انسانی بیاموزند هرگز انتقاد سازنده را با غرضورزی و کینه آغشته نسازند.»
فارغ از این جزییات، آنچه این روزها شاهد آن هستیم یک اتفاق بد یعنی تولید ناخواسته و شاید حتی «خواسته» حاشیههایی است که پیرو خبر انتشار یک آلبوم ویژه فضای رسانهای را فراگرفته و کار را به جایی رسانده که مزه شیرین شنیدن خبر انتشار این آلبوم برای علاقمندان موسیقی ایرانی را کمی تلخ کرده است. شرایطی که به طور حتم اگر از سوی تولیدکنندگان این اثر کمی منطقیتر مدیریت میشد، همه چیز این چنین به حاشیه کشیده نمیشد.
مواجهه با حاشیههای پیشبینی شده و نشده آلبوم جدید علیرضا قربانی و همایون شجریان که در نوع خود اتفاقی کمنظیر در موسیقی ایرانی است، نیازمند هوشمندی بیشتری از سوی عوامل است. آنها قطعا باید از این پس حتی عصبانیت را با عقلانیت پاسخ دهد نه با عصبانیتی مضاعف
در پیشرو بودن همایون شجریان در عرصه موسیقی ایرانی تردیدی وجود ندارد. اما ایکاش او نیز به پیروی از همکار خود در این پروژه یعنی علیرضا قربانی که با سیاست معقولانهتری در فضای پرچالش فعلی ظاهر شده است، راه و رسم مواجهه با رسانهها را آن گونه که خود معتقد است فراگرفته، پی نمیگرفت!
ای کاش شجریان جوان میدانست که یکی از کارکردهای رسانه نقد است. انتقاداتی که ممکن است باب میل او هم نباشد. پس وقتی در طول سال حتی حاضر به پاسخ گویی به رسانهها نیست، چگونه انتظار دارد که منتقدانش با شیوه دلخواه او به نقد عملکردش بپردازند؟
همانگونه که شجریان خود را در پارهای از موارد محق میداند، پس قبل از نگارش نوشتار تندش نیز باید به منتقدان و رسانهها این حق را میداد که در شرایطی برابر و نه آنچه او میخواهد، دیدگاه انتقادی خود را طرح کنند. او قطعا طرفداران میلیونی دارد که در این بزنگاه شاید چشم بسته حق را به او بدهند اما باید بداند که شرایط تبلیغاتی و اطلاعرسانی آلبوم «افسانه چشمهایت» آن هم در شرایطی که بخشی از تصویربرداری تیزرها در لوکیشن پرحاشیه و البته معناداری به نام «ایران مال» انجام گرفته، نمیتواند از چشمان تیزبین اهالی رسانه با هر گرایشی، دور بماند.
مواجهه با حاشیههای پیشبینی شده و نشده آلبوم جدید علیرضا قربانی و همایون شجریان که در نوع خود اتفاقی کمنظیر در موسیقی ایرانی است، نیازمند هوشمندی بیشتری از سوی عوامل است. آنها قطعا باید از این پس حتی عصبانیت را با عقلانیت پاسخ دهد نه با عصبانیتی مضاعف. بهخصوص که بخش عمدهای از ابهامات مطرح شده پیرامون تولید آلبوم مهم «افسانه چشمهایت» سئوال بسیاری از اصحاب رسانه و طبیعتا مخاطبان این اثر هنری نیز هست و نمیتوان آن را محدود به شخص و یا جریان خاصی دانست.
منبع مهر