«ارشا اقدسی» با پوشیدن لباس مرد عنکبوتی، به صورت غافلگیرانه، پشت پنجرههای خانه عماد ظاهر شد و کودکان خانه را غرق در شادیِ برآورده شدن رویایشان کرد.
در کنار آن کودکی که آرزو داشت مرد عنکبوتی شود، با همراهی ارشا اقدسی و پوشیدن لباس مرد عنکبوتی، دقایقی شهر را زیر پای خود دیدند و نظارهگر هیاهوی شهر شدند. شاید که مرد عنکبوتی کوچک ما و آرزویش، تلنگری شود برای ما تا هر روز، ساده از کنار کودکان سرزمینمان نگذریم و باور کنیم که آرزو داشتن حق همه کودکان است و همین آرزوهای کوچک معجزه ایست برای از پا ننشستن و جنگیدن کودکان در روزهای سخت زندگیشان. باور کنیم ما در برابر کودکان و رویاهایشان مسئول هستیم.