با این حال و در شرایطی که همچنان مهاجرت از روستاها به شهرها - علیرغم برخی آمارها از کاهش آن - قابل توجه است، یک روند موازی مهاجرت معکوس از شهرهای بزرگ به حاشیه شهرها، شهرکها، شهرهای اقماری و حتی روستاها به وجود آمده است. با این حال، این روند بر خلاف انتظار نه زمینهای مثبت که رویهای منفی در خود دارد.
کارشناسان آمار میگویند در پنج سال گذشته چهار میلیون و ۷۰۹ هزار و ۱۴۹ نفر در داخل کشور مهاجرت کردهاند که سهم مناطق شهری از آن ۸۴.۴ درصد و مقاصد روستایی ۱۵.۶ درصد است. در سال ۸۵ جمعیت مهاجران در کشور ۱۲میلیون و ۱۴۸هزار و ۱۵۰نفر بود که ۷۴.۱ مقصد شهری و ۲۵.۹ مقصد روستایی داشتند. با توجه به آخرین نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت در معرض مهاجرت در این سال نسبت به سال ۱۳۸۵ حدود ۲.۶ برابر کاهش یافته است. این در حالی است که در سال ۹۰ جمعیتی بالغ بر پنج میلیون و ۵۳۴ هزار و ۶۶۶ نفر در کشور مهاجرت کردند که مقصد ۷۷.۷ درصد آنان شهری و ۲۲.۳ درصد روستایی بوده است، بر اساس آخرین آمارها، حدود ۳۳ هزار روستا و آبادی در کشور خالی از سکنه شدهاند.
با اینکه برخی نهادها از آغاز مهاجرت معکوس در کشور خبر میدهند اما آمارها چنین شرایطی را تایید نمیکند؛ به شکلی که از مجموع مهاجرتها تنها ۱۵.۶درصد (۷۳۶هزار و ۲۵۳ نفر) به مقصد روستاها مهاجرت کردهاند. به واقع میتوان گفت، کاهش مهاجرت در سال ۹۵ ناشی از این است که جابهجایی جمعیت در سالهای گذشته رخ داده است؛ به طوری که اکنون نزدیک به ۷۴ درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری و تنها ۲۶ درصد در مناطق روستایی کشور زندگی میکنند. نتیجه این که حدود ۳۳ هزار روستای کشور، خالی از سکنهاند.
بیشتر بخوانید :
مسکن در تهران، گرانتر از منهتن آمریکا!
اما این فرآیند مهاجرت معکوس مورد اشاره برخی مسئولان از کجا میآید؟ اگر زمانی مهاجرت از روستا به شهر یا از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، به دلیل کاهش امکانات و منابع زیستی همچون خشکسالی یا تخریب محیط و نیز بیکاری و در جستوجو کار و پیشرفت بود، امروزه بیش از هر چیز شرایط اقتصادی و گرانی زندگی در شهرها در کنار درآمدهای نامتناسب با هزینههای زندگی شهری در معکوس شدن این روند موثر است. با این حال مثلا موضوعی مثل افزایش قیمت خرید و اجاره خانه در شهرهای بزرگ، الزاما با مهاجرت کامل همراه نشده؛ بلکه بسیاری از مهاجران از شهرهای بزرگ، به حاشیه شهرهای بزرگ و شهرها و شهرکهای اقماری آنها مهاجرت میکنند. در واقع این عده خانه و زندگی خود را به شهرهای کوچک و حاشیهای بردهاند، اما عملا از نظر شغلی و سایر امکانات، به شهرهای بزرگ وابستهاند.
مهدی جمالینژاد، معاون عمرانی وزیر کشور دیروز در همایش ملی مصون سازی زیرساختها و صیانت از مردم اعلام کرد: «یک سوم مراکز استانها مهاجرت منفی دارند. شهرهای تبریز، اصفهان، قزوین، خرمآباد، اراک، اهواز، زاهدان، تهران، ساری و بجنورد دارای خالص مهاجرت منفی هستند. این یعنی در این شهرها اقداماتی انجام شده است. همچنین در شهرهای کرج، رشت، شیراز، سمنان و قم بزرگترین خالص مهاجرت داخلی را دارند. این شهرها باید اقدامات بیشتری انجام دهند همچنین تهران، مشهد، قم، اصفهان، شیراز و کرج از اصلیترین مقصدهای مهاجران خارج از کشور هستند. همچنین مهاجرت معکوس تهران به سمت شهرهای پیرامونی خودش که در طرح مجموعه شهری حضور دارند، انجام میشود».
وی همچنین اشاره کرده است: «باید در بحث پدافند غیرعامل توجه ویژهای به مهاجرت شود. مهاجرت بحث مهمی است. افزایش بیرویه مهاجرت و عدم کنترل جریانهای مهاجرتی منجر به تغییر ساختارهای اجتماعی، جمعیتی، فرهنگی و ... میشود و در نهایت بذر آسیبهای اجتماعی یعنی حاشیهنشینی، کاهش امنیت اجتماعی و ... را اگر کنترل شده نباشد، میپاشیم».
جمالینژاد در ادامه گفت: «در سال ۹۵ برای اولین بار آمارگیری درخصوص مهاجرت انجام شد اما چرا مدیران شهری به آن توجه نمیکنند؟ چرا شهرداران شهرهای میانی بزرگ و کوچک به این موضوع توجهی ندارند؟ اگر به عنوان شهردار شهرهای بزرگ و کوچک و میانی به این آمارها توجه میکردیم که از شهرهای ما به چه شهرهایی مهاجرت میشود و اگر در شهرهای مبدا مهاجرت خدمات و امکانات مناسبی ارائه میدادیم، میتوانستیم در مانایی جمعیت موثر باشیم. این آمارهای مهاجرتی برای تک تک شهرها احصا شده است».
معاون عمرانی وزیر کشور افزود: «این آمارها برای نخستین بار در سال ۹۵ با استفاده از تکنولوژیهای نوین امکان گردآوری اطلاعات مربوط به جابجایی جمعیت جمعآوری شد، اما چه کسی از آن استفاده کرد؟ آیا شهرداری از آن استفاده کرده است؟ این آمارها به شهرداران کمک میکند. رویکردها نشان میدهد در ماتریس مهاجرتی مدل مهاجرت در دهه هفتاد از روستا به شهر بود، اما امروزه مدل مهاجرت متفاوت و از شهر به شهر شده است».
صحبتهای این مقام مسئول نشان میدهد که مساله برای تصمیمگیران سیاستهای کلان این حوزه ناشناخته نیست. با این حال به نظر میرسد راهکارهایی که در حال حاضر اجرایی میشود، بیشتر در تثبیت وضعیت یا رفع موقتی و اورژانسی آسیبها هستند، نه یک درمان قطعی. مثلا در شرایطی که تهران به دلیل افزایش سرسامآور اجارهبها با هجوم مردم به شهرها و شهرکهای اطراف مثل پردیس، پرند، اندیشه و زمینهساز افزایش رفت و آمدها از شهرهای حاشیه به تهران و بالعکس شده است، راهکارها به سمت بهبود مسیرها و نه شرایط زندگی است تا شرایط فعلی مدیریت شود. یا در شرایطی که گزارشهای فراوانی درباره کلونیهای ماشینخوابی مهاجران شهرهای دیگر در تهران به ویژه درباره کسانی که در تاکسیهای اینترنتی کار میکنند به گوش میرسد، راهکار رفع این معزل، تبدیل ممانعت از کار کردن ماشینهای پلاکهای غیرتهران در تاکسیهای اینترنتی تهران به قانون عنوان میشود.
بیشتر بخوانید :
سالمندان در کدام مناطق تهران بیشتر اند؟
در این میان، چه شرایط کلان مثل اوضاع اقتصادی و چه ویژگیهای محلی مثل گرانی خانه و اجاره خانه، رفت و آمد، تامین مایحتاج زندگی، توزیع نامتناسب کار و بیکاری در شهرهای کوچکتر یا سطح درآمد در این شهرها چنان که باید و شاید مورد توجه قرار نمیگیرند. به نظر میرسد این شرایط نیازمند توجه ویژه است، چرا که به عنوان مثال افزایش قیمت منازل یا هزینهها در همین شهرهای حاشیهای و نیز آسیبهای رفت و آمدی اعم از ترافیک، تصادفات، آثار سوء زیستمحیطی و ... در حال افزایشند و چه بسا در آینده مهاجرت جدیدی از همین شهرهای حاشیهای به سوی حلبیآبادها و توسعه حاشیهنشینی شکل گیرد و آن که معضلی که در دولتهای نهم و دهم به عنوان یکی از مسائل و مشکلات عمده شهرهای بزرگ عنوان میشد، بار دیگر و در ابعادی وسیعتر متاستاز کند و البته همه آسیبهایش نیز به همین نسبت تشدید شوند.
منبع ابتکار