تلویزیون یا فروشگاه بزرگ اقلام مصرفی؟
قوطیشو بدم، شیشهشو بدم...؟
مصرفگرایی، فرهنگی است که بیمحابا در حال رشد و در نوردیدن جامعه است؛ فرهنگی که خرید و مصرف کردن در آن با بودن افراد پیوند محکمی دارد و هر کس مصرف نکند در واقع نیست!
تلویزیون را خاموش میکنم تا کمی این ذهن آشفته و پریشان آرام بگیرد، چشمانم را روی هم میگذارم، ولی ناگهان صدایی آشنا به گوش میرسد و سراسیمه چشم باز میکنم شاید دستم خورده به کنترل تلویزیون و روشن شده، اما تلویزیون در همان وضعیت قبلی است و صدا از جایی آنسوی دیوارهای نازک واحد مسکونی خودمان به گوش میرسد. صدایی که چند لحظه پیش با خاموش کردنِ تلویزیون آن را ساکت کرده بودم حالا روزنهای از میان بافت آجر و سیمان و گچ پیدا کرده و خود را به گوش من رسانده است. انگار از این صدا و صداهای مشابه تکراری رهایی نداریم. صداهایی که میتوان گفت یک احظه هم پخش شدن آنها از تلویزیون قطع نمیشود و حداقل در یک شبکه پخش میشود و ذهن و روان مخاطب را خراش میدهد. صداهایی مانند «زندگی یعنی همین...»، «خاویار بادمجون...» و یا «دوغش رو میخوای، شیرش رو میخوای ...»
این صدا فقط صدای تبلیغات تلویزیونی نیست، فقط صدای بازاریابی نیست، بلکه صدای مصرفگرایی بیحد و مرز است! مصرفگرایی که برخاسته از اصالت سود است و هرقدر بیشتر مصرف کنیم بیشتر صاحبان سرمایه سود میبرند.
این روزها از دست تبلیغات تلویزیونی رهایی نداریم و هر شبکهای را باز میکنیم، یکی از این نشانهای تجاری مشغول جولان دادن روی ذهن و روان مخاطب است. مخاطبی که بیاختیار است و برای گذران نیمساعت از اوقات فراغت انتهای شبهای تابستانی خود به «رسانه ملی» متوسل شده، ولی آنجا نیز با ترافیک شدید تبلیغات بازرگانی «دانشگاه عمومی» روبهرو است. تبلیغاتی که بیمحابا مخاطب را به مصرف و خرید دعوت میکند و در این ماراتن بزرگ سعی میکنند گوی سبقت را از هم بربایند.
مصرفگرایی یکی از اصلیترین خصیصههای زندگی در عصر جدید است و سرمایهداری تلاش میکند با ترغیب و تهییج اعضای یک جامعه به مصرف بیشتر پایههای خود را مستحکمتر کند. این واقعیت که در جامعهای با رویکردهای سرمایهداری زندگی میکنیم گریزناپذیر است.
بیشتر بخوانید:
سرمایهداری با دعوت شهروندان به مصرف بیشتر در واقع زمینه محکم شدن پایههای خود را فراهم میکند؛ زیرا مصرف بیشتر به بازگشت سود بیشتر کمک میکند. مصرفگرایی عملی، مبتنی بر نیاز نیست و با ایجاد زرق و برق تلاش میکند تا نیاز کاذب ایجاد کند و خرید و مصرف را دامن بزند و از این طریق سود بیشتر کسب کند. در حالی که در فرهنگ دینی و حتی بومی ما مصرف بهقاعده توصیه شده و فرهنگ قناعت بر فرهنگ اسراف غلبه دارد. «در جامعه مصرفی، هر چیز و هر فرآورده، از جمله محصولات فرهنگی (بینشها، اندیشهها، ارزشها، گرایشها، سلیقهها، نمادها، الگوها و... در قالب متون و اقلام رســانهای)، حتی بدن و شــخصیت افراد و نیز اشیای فاقد مالکیت نظیر هوا و امور نفسانی غیر قابل انتقال، نظیر عشق و... قابلیت تبدیل شدن به کالا با نرخ و قیمت خاص متناسب با معیارهای حاکم بر بازار مربوط و معادله عرضه و تقاضا را دارد.» ۱ به همین خاطر است که میبینیم امروز در جامعه تبرج و مصرف بیش از هر چیز دیگری اصالت دارد و هرکس بیشتر مصرف کند، جایگاه بهتری در میان افکار عمومی پیدا میکند. حتی طبقاتی که توانایی همراه شدن با موج مصرفگرایی ندارند نیز با رضایت دادن به مصحولات و کالاهای دست چندم از نظر کیفیت سعی میکنند از این قطار شتابان مصرف جا نمانند.
تلویزیون خواسته یا ناخواسته در این زمین بازی میکند. هرچند میدانیم وضعیت اقتصادی سبب میشود که رسانه به سمت جذب سرمایه برود و بهترین راه تبلیغات بازرگانی است، ولی خب رسانه ملی بنا به فرمایش رهبر کبیر انقلاب «باید دانشگاه عمومی باشد»، اما چیزی که امروز شاهد هستیم، بیشتر به یک فروشگاه بزرگ اقلام مصرفی شباهت دارد.
«اصالتیابی مصرف، پدیدهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اســت که تقریبا پس از وقوع انقلاب صنعتی در غرب و عمدتا پس از جنگ دوم جهانی به این طرف، اشاعه یافته و اکنون به یکی از الگوهای متعارف و عادتهای نوعی در سبکزندگی عموم تبدیل شده است. مصرفگرایی متضمن ایدئولــوژی و بلکه خود، نوعی ایدئولوژی اسـت که در قالبهای رفتاری مسرفانه نمود مییابد. مدعای ایدئولوژی نهفته در مصرفگرایی، این است که خوشبختی این جهانی، چیزی جز قدرت و امکان بهرهبرداری پیاپی از کالاها و خدمات متنوع و ارضاء کننده نیست.» ۲
نکتهای که در برابر مصرف بیرویه وجود دارد این است که پایانی برای آن متصور نیستیم و نمیتوانیم بگوییم کجا متوقف میشود. بلکه مانند شعله آتشی است که با مصرف بیشتر زبانه میکشد و نفس انسانی را سیراب نمیکند. تنها راه مقابله با این فرهنگ، تقویت فرهنگ قناعت و پرهیز از اسراف است. فرهنگی که با کار فرهنگی صرف نمیتوان امید به گسترش آن داشت بلکه نمود آن در رفتار اقطاب اثرگذار جامعه میتواند زمینه فراگیر شدن و نفوذ آن در میان عموم را انتظار داشت. رفتاری که دیگر خریدن و مصرف کردن در آن اصالت ندارد و بودن انسان با مصرف کردن او گره نخورده است.
۱: سیدحسین شرفالدین، مصرفگرایی در سبک زندگی مدرن و دینی.
۲: همان.
۲: همان.
منبع: فارس / ۱۳۹۸۰۵۲۷۰۰۰۴۴۸
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۰
برادر من هر چیزی حدی داره اندازه ای داره تبلیغات هم مهینطور تازه من نمیدونم چرا دروغ تبلیغ میکنید مثلا مرغ سالم میزاری رو تاوه سوخاری میشه !!!! یا صدای تبلیغ یک مرتبه میره بالا گوشت کر میشه میدوی دنبال کنترل و این وسط فحشهای ناخاسته ای که جلوی بچه ها نا خودآگاه از بهم ریختگی اعصاب بر زبان جاری میشود!!!کشورهای دیگر این مسئله را ده ها سال هست که حل کردن...
چه حرفهای سوسیالیستی بی محتوا و ضد توسعه ای. خب پرفسور شما راه حل بده. دست از این روشنفکری چپ گرای لنین پرستانه و کهنه و نخ نما بردارین
تبلیغات تابناک هم دست کمی از صدا و سیما نداره. هرخبری که باز میکنی این پیام میاد " به تبلیغات ما بپیوندید "
اصلا تلویزیون کلا فقط صدای یک سازمان است که ارزش هایش به طور کلی از نظر همه زیر سوال است
بنده به عنوان فردی که کارمند صدا و سیما به چند دلیل موافق این مقاله نیستم :
اولاً اینکه کارکرد رسانه را تنها دانشگاه بدانیم دیدگاه درستی نیست . البته قطعا مهمترین کارکرد رسانه آگاهی و آموزش عمومی اقشار مختلف جامعه است که دراین خصوص برنامه های مختلفی از شبکه های مختلف صدا وسیما تولید پخش می شود .
ثانیا یکی از کارکردهای رسانه های ارتباط جمعی در کنار آموزش عمومی تبلیغات است که نه فقط در رادیو تلویزیون کشور ما بلکه در رادیو تلویزیون های دولتی و غیر دولتی در سراسر جهان بمنظور حمایت از بازاریابی بنگاههای تجاری و صنعتی ضمن درآمدزایی برای رادیو و تلویزیون صورت می گیرد .
ثالثا در جایی که رسانه ای در مقیاس صدا و سیما با چند ده هزار پرسنل شاغل و بازنشسته و ده ها شبکه رادیو و تلویزیونی هرسال بودجه ای از سوی دولت تعلق می گیرد که بخش اعظمی از آن صرف حقوق و دستمزد پرسنل شاغل و بازنشسته سازمان می شود ، اندیشه درخصوص حذف تبلیغات از صدا وسیما مانند لطیفه ای است که فردی به کنار ساحل دریا رفت و گفت چی می شد که به جای آب دریا دوغ می داشتیم . نمیشه ! ولی اگه بشه چی می شود . اگر تبلیغات صدا وسیما نباشد چگونه تولید برنامه در صدا وسیما انجام شود ؟ ضمن آنکه اقدامات توسعه ای فنی در صدا و سیما و بهبود کیفیت پخش در روستاهای استانهای مختلف کشور نیز نیازمند بودجه فراوانی است که در این زمینه نیز صدا وسیما مورد بی مهری قرار می گیرد .
شایان ذکر است در حال حاضر وزارت نفت جمهوری اسلامی صدهزار نفر پرسنل شاغل و بازنشسته و وزارت نیرو هفتاد هزار پرسنل شاغل و بازنشسته دارد ، درحالیکه این وزارت خانه ها خود دارای منابع درآمدی هستند سالیانه از بودجه بسیار بالاتری از صدا وسیما برخوردار هستند .
اولاً اینکه کارکرد رسانه را تنها دانشگاه بدانیم دیدگاه درستی نیست . البته قطعا مهمترین کارکرد رسانه آگاهی و آموزش عمومی اقشار مختلف جامعه است که دراین خصوص برنامه های مختلفی از شبکه های مختلف صدا وسیما تولید پخش می شود .
ثانیا یکی از کارکردهای رسانه های ارتباط جمعی در کنار آموزش عمومی تبلیغات است که نه فقط در رادیو تلویزیون کشور ما بلکه در رادیو تلویزیون های دولتی و غیر دولتی در سراسر جهان بمنظور حمایت از بازاریابی بنگاههای تجاری و صنعتی ضمن درآمدزایی برای رادیو و تلویزیون صورت می گیرد .
ثالثا در جایی که رسانه ای در مقیاس صدا و سیما با چند ده هزار پرسنل شاغل و بازنشسته و ده ها شبکه رادیو و تلویزیونی هرسال بودجه ای از سوی دولت تعلق می گیرد که بخش اعظمی از آن صرف حقوق و دستمزد پرسنل شاغل و بازنشسته سازمان می شود ، اندیشه درخصوص حذف تبلیغات از صدا وسیما مانند لطیفه ای است که فردی به کنار ساحل دریا رفت و گفت چی می شد که به جای آب دریا دوغ می داشتیم . نمیشه ! ولی اگه بشه چی می شود . اگر تبلیغات صدا وسیما نباشد چگونه تولید برنامه در صدا وسیما انجام شود ؟ ضمن آنکه اقدامات توسعه ای فنی در صدا و سیما و بهبود کیفیت پخش در روستاهای استانهای مختلف کشور نیز نیازمند بودجه فراوانی است که در این زمینه نیز صدا وسیما مورد بی مهری قرار می گیرد .
شایان ذکر است در حال حاضر وزارت نفت جمهوری اسلامی صدهزار نفر پرسنل شاغل و بازنشسته و وزارت نیرو هفتاد هزار پرسنل شاغل و بازنشسته دارد ، درحالیکه این وزارت خانه ها خود دارای منابع درآمدی هستند سالیانه از بودجه بسیار بالاتری از صدا وسیما برخوردار هستند .
آیا صدا و سیما که با بودجه عمومی یا همان بیت المال اداره می شود می تواند تمام شبکه هایش را در اختیار چند برند خاص قرار دهد تا آنها را دیوانه کننده تبلیغ کنند؟
مهدی م
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۲
بودجه عمومی کدومی؟! خیانتی که دولت روحانی در قطع بودجه صدا و سیما به خاطر 2 تا انتقاد و سریال کرد باعث شده کل بودجه از طریق همین تبلیغات مسخره جبران بشه و وا اسفا به حال ما و فرهنگ و اقتصاد و ساست ما!!
متأسفانه همه ارگانها و سازمانهای ایران دستشون تا آرنج در جیب مردم بی نوا است و افرادی هم هستند که با ساده لوحی گول تبلیغات دروغ رو می خورند و سرمایه دار رو سرمایه دارتر می کنند و همین سرمایه دارها با بزرگتر شدن وحشتناکتر از قبل می شوند و با بازی تورم و رکود سود بیشتری می برند و مردم بی نوا هم هر روز در مسیر موج سهمگین این غولهای خود ساخته ته مانده جیب خود را باید خالی کنند و البته چاره ای هم ندارند.