فیلم سینمایی چرا گریه نمیکنی: داستان، بازیگران، نقد
داستان فیلم چرا گریه نمیکنی؟ بر روی احساسات نقش اصلی فیلم تمرکز دارد. ژانر فیلم چرا گریه نمیکنی را می توان ترکیبی دانست. فیلم سینمایی چرا گریه نمیکنی؟ به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معتمدی و تهیهکنندگی سید رضا محقق ساخته ۱۴۰۱ است. این فیلم در چهل و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد و میثم مولایی تدوینگر فیلم چرا گریه نمیکنی؟ برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین تدوین در این جشنواره شد.
داستان فیلم چرا گریه نمیکنی؟
چرا گریه نمیکنی؟ روایت زندگی فردی به نام علی شهناز است که پدر و مادر خود را از دست داده و خود را موظف به مراقبت از برادر کوچکترش که بهتازگی ازدواج کرده میداند. اما بنا بر اتفاق و حادثهای برادر کوچک او نیز از دنیا میرود. علی شهناز حال در یاس و ناامیدی بر پیله تنهایی خود تمام احساسهای جهان را از خود دور کرده و به پوچی مطلق رسیدهاست. در این میان مهمترین معضل او این است که گریه نمیکند! تمامی توصیه همراهان از دوست و همکار و فامیل؛ در مواجهه با او تمام هم و غمشان را بر این گذاشتهاند که در نهایت امر او را به گریه کردن دعوت کنند و مدام از او میپرسند چرا گریه نمیکنی؟
بازیگران فیلم چرا گریه نمیکنی؟
علیرضا معتمدی، فرشته حسینی، باران کوثری، هانیه توسلی، علی مصفا، مانی حقیقی، لیندا کیانی، نهال دشتی و امیرحسین فتحی از بازیگران چرا گریه نمیکنی؟ هستند.
بیوگرافی بازیگران
- علیرضا معتمدی متولد ۱۳۵۷، نویسنده، هنرپیشه، و کارگردان است.
- باران کوثری متولد ۲۵ مهر ۱۳۶۴ بازیگر تئاتر و سینما و تلویزیون است.
- هانیه توسلی متولد ۱۴ خرداد ۱۳۵۸ که هم در سینما و هم در تلویزیون بازی کرده است.
- فرشته حسینی متولد ۶ اردیبهشت ۱۳۷۶، بازیگر ایرانی افغان تبار است.
- مانی حقیقی متولد ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۸، بازیگر، کارگردان و فیلمنامهنویس است.
- لیندا کیانی متولد ۲۳ شهریور ۱۳۵۹، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است.
- نهال دشتی متولد ۱۳۷۱ در تهران که از سال ۱۳۸۹ فعالیت خود را در تئاتر شروع کرد، و با سریال شهرزاد معرفی شد.
- امیرحسین فتحی، فرزند دوم حسن فتحی کارگردان سینما متولد ١٠ مهر ١٣٧٢ است.
- علی مصفّا متولد ۱۱ آذر ۱۳۴۹، بازیگر و فیلمساز است. او فرزند مظاهر مصفا و امیربانو کریمی و همسر لیلا حاتمی است.
عوامل فیلم چرا گریه نمیکنی
نویسنده و کارگردان: علیرضا معتمدی، مدیرفیلمبرداری: علی تبریزی، تدوین: میثم مولایی، صدابردار: امین میرشکاری، طراح گریم: عظیم فراین، طراح لباس: آرام موسوی، طراح صحنه: پوریا اخوان، علیرضا معتمدی، جلوههای ویژه کامپیوتری: حسن نجفی، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیگ، هماهنگی تولید: امیرمهدی نوری، مدیر تدارکات: سعید رضوی، عکاس: زهرا مصفا، مشاور رسانهای: آیدا اورنگ، طراح گرافیک: حمیدرضا بیدقی، تهیهکننده: رضا محقق.
بیشتر بخوانید:
نقد فیلم چرا گریه نمی کنی؟
رسانه های مختلفی به نقد چرا گریه نمی کنی؟ پرداخته اند که نظرات مثبت و منفی به همراه دارد. بخشی از نقدهایی که فیلیمو در وبسایت خود منتشر کرده است را می خوانید.
سایت میدان آزادی
ایمان سرمدی | با وجود مضمون و خط قصه آمیخته با فقدان، ما با فیلمی تلخ و سیاه طرف نیستیم. فیلم همچون شخصیتِ اصلی آن (علی) از آن جنس افرادیست که در جمع، همه نگاهها را به سمتش میکشاند و خنده میگیرد و لحظههای مفرَّحی را برای دیگران ایجاد میکند. اول نمیخواهید جدیاش بگیرید از بس رها و فارغ از خوب و بد دنیاست. بعد آنهایی که نزدیکش میشوند تازه میفهمند که دردی نهفته دارد و او حتی به این درد نهفتهاش هم بیاعتناست. دیگران، اما دورش میچرخند و سعی میکنند او را از این وضعیتی بدی که دارد خلاصش کنند و این طور داستان پیش میرود. علی میخواهد دیگران رهایش کنند، ولی در این خواستن هم بیانگیزهست، طوری که کلید خانهاش را همه دارند و هر موقع بخواهند به خانه او سر میزنند.
سینماخانه
حمید عبدالحسینی | یک فیلم کوچک و کم ادعا، اما به اندازه و موثر که به خوبی در ارتباط با مخاطب کار میکند و علی رغم شخصیت محور بودن فیلمنامه، دچار ملال و خستهکنندگی نیست. حضور کارگردان که اینجا نیز مشابه فیلم اول اش، خود بازیگر نقش اصلی است از جمله نکات مثبت و کارای فیلم است که به خوبی زیر و بمهای کاراکتر علی را به ظهور و بروز میرساند و نمودار مناسبی از مناسبات رفتاری و روابط را در مواجهه با دیگر شخصیتها به نمایش میگذارد. درخصوص سایر آدمها نیز فیلم در بازیگر گزینی و هدایت آنها موفق است و خلاقیتهای پردازش کاراکترها را در فیلمنامه به اجرا پیوند میزند.
فیلم درشروع درگیر کننده است و هرجا که لازم به دادن اطلاعات در خصوص شخصیت محوری دارد را نه به صورت رو و شعار که با ترفند صحبت با روانشناس طرح میکند تا بیننده با شناخت کاملتری به دنبال کردن شخصیت علی در طول فیلم بپردازد. با اینکه فیلم در درونمایه به موضوع تلخی میپردازد و از یک عارضه روحی سخن میگوید، اما زاویه دید فیلمساز به مسأله، آمیخته به یک نوع رهاشدگی و بیانی طنز است که قصد دارد مسائل و مشکلات مختلف را به هجو بکشد و در کنار گریستن از خنده نیز سخن به میان آورد. هر چند که تغییر زاویه دید شخصیت اصلی فیلم به زندگی در پایان، آنچنان که باید و شاید دارای منطق دراماتیک نیست، اما با این همه «چرا گریه نمیکنی؟» از جمله فیلمهای قابل تأمل و دوست داشتنی جشنواره چهل و یکم است که ما را با خود همراه میکند.
خبرنامه دانشجویان ایران
محمد قربانی | این فیلمی چیزی از سینما ندارد؛ بنابراین من مجبورم حرف بسازم و با حرفهای فیلمساز در فیلم همراه شوم؛ زیرا این فیلم یک بیانیه عصبانی و کودکانه است که فیلمساز، چون نتوانسته بهصورت مستقیم بیان کند، احتمالاً پشت عناوینی همچون پستمدرن پنهان شده است. بهطورکلی دوستان آقای مانی حقیقی به این فضا علاقهمند هستند و فکر میکنند هر ملغمهای را که رنگ کنند میتوانند پستمدرن بنامند و بعد بگویند شوخی کردم، چون فکر میکنند اینگونه حرفزدن بهایی ندارد. فیلمساز باید از زیست بگوید؛ اما هر زیستی شایسته هنر نیست؛ در سکانسی دختر میگوید ما گاویم پسر نیز میگوید ما الاغیم و بعد نتیجه میگیرد حیوان نباید حیوان را بخورد و این دیالوگ در توجیه گیاهخواری است؛ اما فیلمساز نباید این روایتها را تعمیم دهد؛ در حقیقت فیلمساز میخواهد آنچه را از زندگانی فهمیده است بیان کند؛ ولی زندگی را نفهمیده است.
چارسو پرس
مصطفی محمودی | معتمدی در فیلمنامه خود شوخیهای خطرناکی نیز با برخی مقولات مورد احترام جامعه انجام داده که چندان پسندیده نیست و آرزو میکردم وی بدون حرکت به سوی موضوعات یاد شده فیلمنامه و فیلم خود را پیش میبرد: صحنه حضور علیرضا در یک هیات مذهبی و بستری شدنش در اتاق سرم مجاور هیات، صحنه حضور علیرضا و عمه بر سر مزار و یله دادن و تخمه شکسن علیرضا در آن مکان، صحنه قرآن خواندن امیرحسین بالای قبری که با همکاری علیرضا حفر شده و وی در آن خوابیده تا با مفهوم مرگ راحتتر کنار بیاید و صحنه حضور توامان زن عقدی و زن مثلا صیغهای علیرضا به همراه وی در منزل از جمله شوخیهایی است که خط قرمز عقاید شرعی و اخلاقی محسوب شده و معتمدی به شکلی از این خط قرمزها عبور کرده است.
اما فینال قصه و صحنه پایانی همانجایی است که فیلمساز و نویسنده فیلمنامه جریان روشنفکری مدرن این روزها را ریشخند کرده است، آن همه تلاش سخت و سنگین و طاقتفرسای بیحاصل برای گریه کردن و یک رخداد بیاهمیت و بچهگانه که موجبات گریه را فراهم میسازد و شاید هوشمندانهترین پایانی است که میتوانستیم برای چنین روایتی متصور باشیم و خوشبختانه این اتفاق در پایان «چرا گریه نمیکنی» رخ داده است.
خبرگزاری تسنیم
مریم فلاح | معتمدی، علیرضای داستانش را وادار به تلاش میکند. او را وامیدارد که یکبار دیگر با زندگی بجنگد. او باید بدود تا به نتیجه برسد. این بار زندگی برای او به پهنای یک زمین ورزش تعریف میشود. اما نتیجه این همه دویدن و جنگیدن باید چه باشد. علیرضا نباید برنده این پهنه باشد هر چند که تمام توانش را به کار برده باشد و خود را مستحق شکست نداند. او باید در این شکست بار دیگر احساساتی، چون عصبانیت، خشم، حیرانی، یاس و دل شکستگی را تجربه کند. تجربهای که با مرگ برادرش با ذره ذره تار و پود روحش آن را چشیده بود و حالا یکبار دیگر دنیا نتیجه تلاش او را پس میزند؛ و این بار او موفق میشود صدای هق هق بغض فروخوردهاش را بشنود.
خبرگزاری فارس
نفیسه ترابنده | مشخص نیست چگونه فیلمساز ادعای نقد فضای شبهروشنفکری مدرن را دارد درحالیکه در تمام ۹۰ دقیقه شخصیتی را به تصویر میکشد که تمام قد پیرو همین جریان است و در آخر نیز فیلم پایان خاصی در جهت تحول او ندارد. حتی سکانس پایانی فیلم تأیید ضمنی بر بیهوده بودن همه چیز است؛ آنجا که بعد از ۹۰ دقیقه تلاش اطرافیان علی او در نهایت به بهانه یک اتفاق بسیار ساده و کودکانه اشک میریزد. در یک کلام باید گفت فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» فیلمی فاقد هرگونه ارزش ساختاری و محتوایی است که تماشای آن روح مخاطب را میآزارد.