چگونه با "پذیرش" ِ غم و اندوه از آن رها شویم؟
بدون شک همه ما در زندگی غم و اندوه را تجربه کرده ایم. زندگی بدون رنج بی معناست. از دست دادن عزیزان، جدایی از کسانی که دلبسته آنانیم، شکست مالی، طلاق، بیماری و بسیاری از موقعیت های دیگر، تجربه اندوه را نصیب مان کرده اند.
خوب می دانیم که شادی و غم هر دو گذرا هستند. افراد در دوره های زمانی مختلف با تجربه های متفاوت از این مراحل عبور می کنند. بعضی ها زودتر و برخی دیرتر. اما هستند کسانی که متاسفانه هرگز مثلا با از دست دادن عزیزان شان کنار نمی آیند، اندوه شان تمامی ندارد و نمی دانند چگونه رنج را تحمل کنند.
مقابله با غم و اندوه نیاز به تلاش و اراده قابل توجهی دارد؛ نیازمند مشارکت فعال و سرمایه گذاری منابع مختلفی مانند زمان، انرژی درونی، ایمان و حمایت شدن است. برای عبور از احساسات و چالشهای غم و اندوه، باید اراده لازم برای رویارویی با احساسات، تعهد به کار در طول فرآیند، ایمان به توانایی خود برای درمان و دسترسی به منابعی مانند درمان یا شبکههای حمایتی را داشته باشیم.
چگونه با پذیرش ِ غم و اندوه از آن رها شویم؟
روانپزشک سوئیسی-آمریکایی، دکتر الیزابت کوبلر راس، در سال 1969 نظریه ای را ارائه کرد مبنی بر اینکه مواجه با غم پنج مرحله دارد:
انکا، عصبانیت، چانه زنی، افسردگی و "پذیرش".
این نظریه در محافل دانشگاهی و فرهنگ عامه به طور یکسان محبوبیت پیدا کرد.
وقتی با موقعیتی ناراحت کننده روبه رو می شویم، ابتدا انکارش می کنیم، سپس از آن عصبانی می شویم و شروع می کنیم به دست و پا زدن و تقلا کردن و در پی آن غم و اندوه به احساس غالب ما تبدیل می شود.
"پذیرش" شرط گذار از این مرحله است. بالاخره اتفاقی را که افتاده است، می پذیریم. اما در تمام این مراحل رنج می بریم. گاهی در این رنج دست و پا می زنیم و توانایی رهایی از آن را نداریم.
توجه داشته باشیم که اینکه هر کدام از این مراحل چقدر طول بکشند در افراد مختلف، متفاوت است و وابسته به شرایط روحی - روانی فرد، بستر اندوه و عوامل تعیین کننده دیگری است.
وقتی در مرحله انکار هستیم، کوچک ترین نشانه ها آزارمان می دهند. مثلا اگر عزیزی را از دست داده باشیم، در این مرحله هر چه که ردی از او در خود داشته باشد، حتی نگاه کردن به تصویری از چهره اش دردناک است.
با گذر زمانی کوتاه خشمگین می شویم، دیگران یا دنیا را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش می کنیم. از روزگار گله می کنیم، همه چیز بی معنا به نظر می رسد، حس رهایی را از دست می دهیم و اسیر آن لحظات آکنده از درد می شویم.
غم و اندوه بدون اشک، با سپری کردن لحظاتی در تنهایی، احساس ناامیدی و میل به ادامه ندادن، التیام نمی یابد
چگونه با پذیرش ِ غم و اندوه از آن رها شویم؟
غمْ بدون درد کشیدن، درمان نمی شود
ممکن است متناقض به نظر برسد، اما غم بدون درد درمان نمی شود. باید که در چاه احساسات مان فرو برویم. انکار کنیم، عصبانی شویم، تا بتوانیم تمام غم و اندوهی را که در درون مان نشسته است، رها کنیم. در این مرحله ماقبل آخر، ناامیدی ظاهر می شود.
حس ناامیدی میل به انجام هر کاری را از بین می برد. احساس می کنیم قربانی شرایط هستیم و به تدریج افسرده می شویم، حس می کنیم قدرت ادامه دادن نداریم.
در این جاست که همه چیز به طرز عجیبی به دیدگاه ما به جهان و به واقعیت موجود بستگی دارد. نگاه ما به واقعیت اطراف مان تعیین کننده است. اگر در آن لحظات درد آنقدر عمیق باشد که باور کنیم هیچ امیدی به ما نیست، همینطور خواهد بود. ما وارد اتاقی تاریک شده ایم و در حال حاضر قدرتی برای بیرون رفتن نداریم.
این احساس ممکن است ما را هفته ها و حتی ماه ها اسیر کند. اما با گذر زمان یک روز از خواب بیدار می شویم و می بینیم که واقعا می خواهیم از آن چاه غمی که اشک های مان در آن غرقمان کرده است، بیرون بیاییم.
اگر احساس کردید انرژی ادامه دادن ندارید، اگر ناامیدی و غم شما را فرا گرفته باشد، دنیا غیرقابل تحمل می شود و ادامه دادن سخت می شود. در چنین شرایطی به زمان هایی فکر کنید که خوشحال بودید. آن زمان که احساس رضایت و خرسندی داشتید.
چگونه با پذیرش ِ غم و اندوه از آن رها شویم؟
بینش و نگاه ما به جهان بسته به احساسی که داریم تغییر می کند
در اینجا به تدریج به مرحله "پذیرش" نزدیک می شوید. وقتی شما می کوشید واقعیت موجود را درک کنید، یعنی به نهایت آن رنج و غمِ از دست دادن یا اندوه رسیده اید و آن را به عنوان بخشی از زندگی که این هم می گذرد، پذیرفته اید.
در این مرحله خشم و درد به تدریج فروکش می کنند و شما آرام تر می شوید. بخش هایی از زندگی تان را مرور می کنید و با نگاه به آینده، برنامه زندگی تان را با بینشی جدید، با تجربه ای که از درد کشیدن برده اید، با قدرتی که دوباره در خود کشف کرده اید و شناختی از خود ِ جدیدتان شروع می کنید.
با این درک که هیچ چیز برای همیشه باقی نمی ماند و شرایط ناپایدار است؛ غم همان قدر گذراست که شادی و افرادی که دوست شان داریم قرار نیست همیشه پیش ما بمانند، ادامه راه را با نگاه دیگری به جهان روبه رو و واقعیت های غیر قابل انکار آن ادامه می دهید.
بنا بر پژوهش های دکتر سارا گاندل در مرحله "پذیرش" غم، افراد قادر به "پذیرش" واقعیت موجود هستند و این به معنای لغزیدن دوباره به سمت انکار نیست.
دکتر گانل می گوید "پذیرش" به معنای آگاهی از زمان حال، درک فقدان به جای مبارزه با آن، پذیرفتن مسئولیت خود و سپس شروع سفر به سمت مرحله جدیدی از زندگی با رضایت است.
مراحل "پذیرش" غم و اندوه از دید دکتر گاندل
برخی از مراحل "پذیرش" غم و اندوه از دید دکتر گاندل عبارتند از:
- احساس امیدواری کردن
- به دنبال معنای جدیدی در زندگی گشتن
- احساس امنیت و آرامش بیشتر پیدا کردن
- درگیر شدن با واقعیت آن گونه که هست به جای آن چیزی که فکر می کردید
- متمرکز بودن بیشتر با حواس جمع
- مقابله و سازگاری با شرایط بدی که گذشت
- توانایی تحمل احساسات و آسیب پذیر بودن
- برقراری ارتباط صادقانه، قاطعانه و باز
- مراقبت از خود و داشتن حس شفقت نسبت به خود
فرض کنید که متاسفانه مطلع می شوید که یک بیماری لاعلاج دارید، وقتی به مرحله "پذیرش" برسید به جای مبارزه با زمین و زمان، با پذیرفتن واقعیت موجود می کوشید که در زمان باقیمانده برخی از کارهای را که دوست داشتید انجام دهید و ندادید را شروع کنید.
یا اینکه متاسفانه به مرحله ای در زندگی زناشویی می رسید که طلاق را تنها راه حل می بینید، در اینجا وقتی به مرحله "پذیرش" می رسید دیگر می کوشید به جای تمرکز برهر چیز منفی بین خود و شریک سابق تان ، تمام آموخته ها و تجربیات مثبتی را که از رابطه کسب کرده اید، در زندگی جدیدتان با چشم اندازی روشن برای ادامه توشه راه کنید.
یا هنگام پردازش مرگ یکی از عزیزان، به جای تمرکز بر درد و تمام چیزهایی که از دست دادهاید، تمام لحظات خوبی را که با هم گذراندهاید و تمام خاطرات خوشی را که باید گرامی داشته باشید، به یاد آورید.
با این درک که زندگی کوتاه است، قدر بودن در کنار عزیزان تان را بدانید. همیشه شکرگذار لحظه های شیرینی باشید که در زندگی پیش می آیند.
برای رسیدن به مرحله "پذیرش" از دوستان تان کمک بگیرید. از خانه بیرون بروید. گاهی بازی بچه ها را در پارک تماشا کنید. ورزش کنید. درد دل کنید و از گریه کردن خجالت نکشید.
منبع: سواد زندگی