صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۲۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۵

ماجرای سریال دلدادگان + بیوگرافی بازیگران

ماجرای سریال دلدادگان به سه فصل از این سریال بازمیگردد که فصل اول آن به یک داستان در زمان گذشته مربوط است.
کد خبر: ۷۰۴۸۵

سریال دلدادگان به کارگردانی منوچهر هادی و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی ساخته شده است. تصویربرداری این سریال در ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ آغاز و در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۹۷ به پایان رسید. سریال دلدادگان بارها بازپخش شده است و حالا در سال ۱۴۰۲ نیز تکرار دلدادگان پخش میشود. بینندگانی که برای اولین بار این سریال را میبینند سوال میکنند که ماجرای سریال دلدادگان چیست؟ در این مطلب داستان فصل های سریال دلدادگان را با جزییات آورده ایم. همچنین بیوگرافی بازیگران سریال دلدادگان (بازیگر مرد دلدادگان و زن) را می توانید بخوانید.

ماجرای سریال دلدادگان چیست؟

هشدار لو رفتن داستان: در ادامه ماجرای سریال دلدادگان را طبق اطلاعات دانشنامه ویکی پدیا در فصل های اول، دوم و سوم آورده ایم که احتمال لو رفتن سریال وجود دارد و اگر تاکنون سریال را ندیده اید فقط تا بخشی که داستان را متوجه شوید، بخوانید.

داستان فصل اول دلدادگان

این سریال داستان زندگی یک دختر جاه‌طلب و پر از آرزو‌های دور و دراز به نام فرزانه زندی (لیندا کیانی) است که ابتدا عاشق یک جوان ساده و جاهل مسلک بنام مالک پورسلیم (آرش مجیدی) می‌شود. در ادامه داستان، مالک به‌طور اتفاقی با یک گروه انقلابی آشنا می‌شود و با آن‌ها همکاری می‌کند. در همین زمان جوان دیگری به نام نادر سلیمانپور (حمید گودرزی) که ظاهراً صاحب یک شیرینی‌فروشی است، اما در اصل یک عنصر امنیتی و وابسته به ساواک است وارد این محل می‌شود و به فرزانه دل می‌بندد.

نادر برای به دست آوردن فرزانه، مالک را لو می‌دهد و او پس از دستگیری به سیستان تبعید می‌شود. فرزانه که از بازگشت مالک ناامید است برای ارضای جاه‌طلبی‌های خود از مالک دست می‌کشد و به عشق نادر جواب مثبت می‌دهد و با او ازدواج می‌کند. از طرف دیگر مرضیه (سمیرا حسن‌پور) دوست فرزانه که در ابتدا از شخصیت مالک خوشش نمی‌آید و از فرزانه می‌خواهد با او ازدواج نکند، بعد از اینکه متوجه انقلابی بودن او می‌شود، کم‌کم به او علاقه‌مند شده و با او ازدواج می‌کند.

کینه اولیه فرزانه از مرضیه از همین‌جا شکل می‌گیرد که یکی از پایه‌های اصلی روند قصه در سریال است. نادر هم که بعد از انقلاب سعی دارد با زرنگی خود را انقلابی جا بزند موفق نمی‌شود و سوابق امنیتی و قاچاق او توسط دوستان سپاهی مالک برملا می‌شود. شبی که قرار است نادر دستگیر شود مالک به خانه او می‌رود تا کمک کند که این دستگیری بی سر و صدا انجام شود تا آبروی نادر و خانواده حفظ شود. اما نادر خانه خود را آتش می‌زند تا به همراه خانواده اش بگریزد، اما فقط موفق به نجات همسرش می‌شود.

در آن شب، خواهر و شوهر خواهر فرزانه (برادر نادر) نیز در خانه آن‌ها بودند و آتش می‌گیرند و بقیه فکر می‌کنند که نادر و فرزانه از بین رفتند. نادر حین فرار به زندان می‌رود و کشته می‌شود. فرزانه کینه مرگ فرزند و همسرش را از مالک به دل می‌گیرد. عنایت دوست نادر به کمک فرزانه می‌آید و سراغ پول و طلا‌های نادر می‌روند و ثروت زیادی به دست می‌آورند.

مالک و مرضیه به تازگی صاحب فرزندی به نام بهار شده‌اند و فرزانه که به خیال بقیه کشته شده‌است و نام جدید خود را افسانه گذاشته‌است برای انتقام فرزند آن‌ها را می‌دزدد و نامش را ارغوان می‌گذارد در حالی که مالک و مرضیه هیچ تقصیری نداشتند. مالک و مرضیه فرزند فرزانه سهیل را از آتش‌سوزی نجات داده‌اند و به فرزندی قبولش کرده‌اند و نامش را امیر گذاشته‌اند. اما انتقام‌گیری فرزانه که از زنده ماندن پسرش بی‌خبر است هنوز تمام نشده‌است و در فصل‌های ۲ و ۳ ادامه دارد.

خلاصه سریال دلدادگان فصل دوم و سوم

فرزانه زندی که نام خود را افسانه مشکات گذاشته‌است رئیس شرکتی است که در آن پول‌شویی انجام می‌شود. امیر (سهیل) در کنار مالک و مرضیه زندگی خوبی دارد. او مأمور اطلاعات است و به خاطر خلاف‌هایی که در شرکت افسانه انجام می‌شود در نقش یک حسابدار ساده به شرکت می‌رود.

افسانه که متوجه می‌شود او پسر مالک است فکر انتقام به سرش می‌زند و تصمیم می‌گیرد خود را به امیر نزدیک کند. او از دخترش ارغوان که در واقع دختر مالک است می‌خواهد که وانمود کند عاشق امیر است و ارغوان نامزدش هاتف که پسر عنایت است را راضی می‌کند که در مدت کوتاهی این نقش را بازی کند. افسانه می‌خواهد اسناد شرکت را به نام امیر کند، اما چون امیر آگاه است که در این شرکت چه اتفاق‌هایی می‌افتد قبول نمی‌کند.

امیر متوجه می‌شود که عشق ارغوان به او یک بازی است. اما طی مدتی ارغوان واقعاً به امیر دل می‌بندد و امیر متوجه محبت واقعی ارغوان می‌شود و خود نیز عاشق ارغوان می‌شود. در طی این مدت افسانه خانواده مالک را از هم می‌پاشاند.

نامزد عقدی حدیث دختر مرضیه و مالک که پارسا نام دارد گرفتاری زیادی دارد. مادر او به علت یک قتل غیرعمد در زندان است، اما او توان پرداخت دیه را ندارد. از این رو افسانه از او می‌خواهد که به شرط آزادی مادرش حدیث را رها کند و او از سر ناچاری قبول می‌کند، چون در غیر این صورت مادرش را از دست می‌دهد. او کسی را می‌فرستد تا پسر کوچک مالک حامد را که یک نخبه است معتاد قرص کند و حامد فکر می‌کند این قرص‌ها قرص‌های شب امتحان هستند. در این حال که دیگر خانواده مالک از هم پاشیده افسانه قصد فرار دارد.

هاتف حس می‌کند افسانه سرش را کلاه گذاشته‌است و برای به دست آوردن ارغوان قصد کشتن امیر را دارد. عنایت عاشق افسانه بود و در مهار کردن هاتف به افسانه کمک می‌کرد و فکر می‌کرد افسانه می‌خواهد با او ازدواج کند، اما افسانه سر عنایت را هم شیره مالیده بود. کسی که حامد را معتاد کرده بود و باعث شده بود او به بیمارستان منتقل شود به پیش مرضیه و مالک می‌رود و می‌گوید که افسانه پشت این ماجرا بوده است.

در همین حال هاتف امیر و ارغوان را به جای دوری برده‌است و می‌خواهد امیر را بکشد. مالک و مرضیه با افسانه درگیر می‌شوند و افسانه می‌گوید که چه کسی است و ارغوان دختر آن هاست و قرار است پسر آن‌ها کشته شوند، اما متوجه می‌شود که امیر پسر خود اوست و ادامه داستان ... (سریال دلدادگان قسمت اخر)


بیشتر بخوانید: 


بیوگرافی سریال دلدادگان

در ادامه بیوگرافی بازیگران این سریال را آورده ایم.

مسعود رایگان در نقش مالک در دلدادگان فصل دوم

ویکی پدیا: مسعود رایگان (زاده ۱ بهمن ۱۳۳۳) بازیگر اهل ایران است. او دارای مدرک کارگردانی تئاتر از دانشکده هنر‌های دراماتیک است. وی همسر واقعی رؤیا تیموریان است. مسعود رایگان چند سالی را در اروپا و کشور سوئد به بازیگری پرداخت، ولی در سال ۱۳۸۰ به ایران بازگشت.

نام مسعود رایگان با فیلم خاموشی دریا بر سر زبان‌ها افتاد، اما خیلی دور، خیلی نزدیک او را به شهرت رساند؛ به طوری که جایزه جشن‌خانه سینما را برای بازی در این فیلم از آن خود کرد. وی همچنین کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در بیست و سومین دوره جشنواره فیلم فجر، برای بازی در این فیلم شده‌است. وی همچنین در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم برلین منفی ۷ گردید.

آرش مجیدی در نقش جوانی مالک

آرش مجیدی متولد ۷ اردیبهشت ۱۳۵۳ و مدرک تحصیلی وی کارشناسی ادبیات نمایشی است. از فعالیت‌های وی می‌توان به بازی در سریال‌های احضار، سرباز، زیر هشت، ارمغان تاریکی، رستگاران و دلدادگان و فیلم سینمایی شوکران اشاره کرد.

پانته آ بهرام در نقش افسانه مشکات (فرزانه زندی)

پانته‌آ بهرام متولد ۱۳ اسفند ۱۳۴۸ بازیگر ایرانی است. او برای بازی در فیلم و تئاتر، نامزد و برندهٔ چند جایزه از جشنواره فیلم فجر شده‌است. فعالیت او با بازی در سری سوم مجموعه تلویزیونی آینه (۱۳۶۸) آغاز شد و همان سال نیز در هامون داریوش مهرجویی ظاهر شد. او برای بازی در بچه‌های ابدی (۱۳۸۵) برندهٔ سیمرغ بلورین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره فیلم فجر شد. جدا از سینما و تلویزیون، او در بیش از ۲۰ تئاتر، مانند مرگ یزدگرد، بازی کرده‌است.

لیندا کیانی در نقش جوانی افسانه

لیندا کیانی متولد ۲۳ شهریور ۱۳۵۹ بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است. کیانی در آبادان متولد شد. کیانی دوره کارشناسی ارشد فلسفه را در دانشگاه مفید گذرانده‌است. فعالیت‌های هنری را با شرکت در دوره‌های آموزش بازیگری در کلاس‌های آموزشی تحت نظارت محمدرضا شریفی‌نیا و آزیتا حاجیان آغاز کرد. پس از این دوره، در کلاس‌های آموزشگاه بازیگری سمندریان و کلاس‌های فن بیان خانم مهتاب نصیرپور شرکت کرد؛ و با معرفی شریفی نیا، وارد مجموعه بازیگران سریال تلویزیونی ساعت شنی شد و با بازی در این مجموعه تلویزیونی در نقش مهتاب، توجه علاقه‌مندان سینما را به بازی و توانایی‌های خود جلب کرد.

مهرانه مهین ترابی در نقش مرضیه همسر مالک و دوست فرزانه

مهرانه مهین‌تُرابی متولد ۲۰ مرداد ۱۳۳۶ بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است. مهین‌ترابی اصالتاً تفرشی و دارای کارشناسی بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. نخستین تجربه بازیگری او در تئاتر تله نوشته محسن یلفانی و به کارگردانی دیانا در سال ۱۳۵۶ بود.

وی با فیلم گلبهار به کارگردانی تهمینه اردکانی در سال ۱۳۶۵ به سینما آمد و با مجموعه تلویزیونی مش خیرالله صندوقچه اسرار در سال ۱۳۷۰ وارد تلویزیون شد و با نقش آفرینی در مجموعه‌های همسران و خانهٔ سبز به اوج محبوبیت رسید.

سمیرا حسن پور در نقش جوانی مرضیه

سمیرا حسن‌پور متولد ۱۶ آذر ۱۳۶۳ است. اولین حضور او در سینما برای فیلم تمشک (۱۳۹۲) بود که برای آن نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن شد. او برای نقش‌آفرینی در سه کام حبس (۱۳۹۸) نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد.

حمید گودرزی در نقش نادر سلیمان‌پور همسر فرزانه

حمید گودرزی متولد ۲ آذر ۱۳۵۶، بازیگر و مجری است. او فارغ‌التحصیل بازیگری از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران است. وی فعالیت هنری را با بازی در نمایش «کشتی اسپرانزا» به کارگردانی محمد رحمانیان آغاز کرد. نخستین تجربه سینمایی او، بازی کوتاهی در فیلم «سهراب» به کارگردانی سعید سهیلی است.

سامان صفاری در نقش امیر در سریال دلدادگان

نماوا نوشت: سامان صفاری، بازیگر سینما و تلویزیون، سال ۱۳۶۶ در تهران متولد شد. وی دارای مدرک کارشناسی جهانگردی است. خانواده او اصالتا یزدی هستند و او دارای ۲ برادر ساکن در آلمان است که یکی از آن‌ها فیلم‌نامه‌نویس و دیگری تهیه‌کننده است. سامان صفاری برای اولین بار در سال ۱۳۸۹ با بازی در فیلم کوتاه «قیلوله» وارد دنیای سینما شد.

سانیا سالاری در نقش ارغوان دلدادگان

سانیا سالاری بازیگر ایرانی سینما و تلویزیون، متولد ۲۰ تیر ماه ۱۳۶۸ است. سانیا سالاری فارغ التحصیل رشته تدوین است و فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز نمود. او با بازی در سریال دلدادگان شناخته شده و به شهرت رسیده است. او در نمایش هایی، چون مجلس ضربت خوردن، نام تمام مادران، فیلم تئاتر آینه‌های روبرو، لیلا و چند مسافر حضور داشته است. از جمله آثار او می‌توان به گیسو، ستایش، دلدادگان، ملاقات و مطرب عشق اشاره کرد.

ملیکا شریفی نیا در نقش حدیث

ملیکا شریفی‌نیا متولد ۲۱ آبان ۱۳۶۵ است. وی فرزند آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی‌نیا و خواهر مهراوه شریفی‌نیا است. او دانش‌آموختهٔ رشتهٔ گرافیک بوده و در زمینه‌های گرافیک، عکاسی، تصویرسازی کتاب و ساخت آثار حجمی فعالیت می‌کند. وی بازی در سینما را از سال ۱۳۷۰ با فیلمی به نام اوینار به کارگردانی شهرام اسدی شروع کرد.

شاهرخ استخری در نقش هاتف برزگر

شاهرخ استخری متولد ۱۴ مهر ۱۳۵۹ است. از جمله فعالیت‌های او می‌توان به مجموعه‌های تلویزیونی دلنوازان، فاصله‌ها، آمین، ماه و پلنگ، سوگند، پرواز در ارتفاع صفر و دلدادگان اشاره کرد. او که به واسطهٔ بازی در سریال‌های دلنوازان و فاصله‌ها شهرت پیدا کرده بود، برای مدت ۱۰ سال وارد عرصهٔ بازیگری در سینما شد و از تلویزیون فاصله گرفت.

 

گردآوری: تابناک جوان

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.