شعر زیبای ناصرالدین شاه در رثای امام حسین (ع)
ناصرالدین قاجار طبع شعر داشته و اصلا دیوان شعر هم دارد! اشعاری هم دارد در مدح ائمه معصومین (ع) و از همه مشهورتر شعری است درباره امام حسین (ع) و واقعه کربلا که خیلیها شنیدهاند، ولی نمیدانند شاعرش ناصرالدین است.
ناصرالدین آنطور که خودش میگفت و رفتارش نشان میداد، عاشق امام حسین (ع) بود و یکی از نشانههایش اینکه در دوره وی مجالس عزاداری ایام محرم در تهران و شهرهای بزرگ رونق گرفت. در آن روزگار تعزیه یکی از آیینهای مهم عزاداری محرم بود و «عبدالله مستوفی»، مورخ دوره قاجار روایت کرده است که فقط در طهران بیش از ۲۰۰ مجلس تعزیه برپا میشد؛ «در دهه اول محرم، سر هم رفته، بین دویست، سیصد از این مجالس تعزیهداری، اعم از روضهخوانیهای اعیان و تکیههای محل در شهر تهران دایر بود». معلوم است ناصرالدین شاه که طبع شعر داشته اشعاری هم دارد درباره حادثه کربلا و از همه مشهورتر این شعر است که ذوق و قریحه شاه قاجار را بهخوبی به رخ میکشد و نشان میدهد چرا میگویند کم شعر گفته، ولی با کیفیت گفته:
عشقبازی کار هر شیاد نیست
این شکار دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق، از معشوق اول سر زند
تا به عاشق جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
******
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم، این پیکرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
این عروس دست و پا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این نالههای زینبم
******
پس خطاب آمد ز حق کای شاه عشقای حسین یکهتاز راه عشق
گر تو بر من عاشقیای محترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت دادهای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که میکشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پاانداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل، گل علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت
عشقبازی کار هر شیاد نیست
این شکار دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق، از معشوق اول سر زند
تا به عاشق جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
******
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم، این پیکرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
این عروس دست و پا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این نالههای زینبم
******
پس خطاب آمد ز حق کای شاه عشقای حسین یکهتاز راه عشق
گر تو بر من عاشقیای محترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت دادهای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که میکشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پاانداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل، گل علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت
بیشتر بخوانید
منبع : فارس
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
در خانه حضرت امام حسین علیه السلام و همچنین اجداد بزرگوارشان به روی همه باز است و مخصوصا برای عاشقان و شیفتگان و ارادتمندان آن حضرت باز بوده و هست در مورد این موضوع باید دقت کرد که خداوند به همگی عزیزان وعاشقان دربار علوی و فرزندانش نظر لطف ذات الهی خود را از ما دریغ نفرماید آمین یا رب العالمین
این شعر زیبا هم از ناصرالدین شاه بوده:
یم فاطمی در سرمدی، گل احمدی، مه هاشمی
ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی
به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه در ، به علی گهر
به حسن جگر، به حسین پسر چه نجابتی چه اصالتی
به ملک مطاع ، به خدا مطیع ، به مرض شفا به جزا شفیع
چه مقام بندگیش منیع به چه بندگی و اطاعتی
خم زلف او چه شکن شکن به مثال نقرة خام تن
سپری بکتف و کفن به تن بچه قامتی چه قیامتی
ز جلو نظر سوی قبله گه ، ز قفا نظر سوی خیمه گه
که نمود شه بقدش نگه ، به چه حسرتی و چه حالتی
ز قفا دو زن شده نوحه گر، یکی عمه گفت و یکی پسر
که نما به جانب ما نظر، به اشارتی و نظارتی
یم فاطمی در سرمدی، گل احمدی، مه هاشمی
ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی
به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه در ، به علی گهر
به حسن جگر، به حسین پسر چه نجابتی چه اصالتی
به ملک مطاع ، به خدا مطیع ، به مرض شفا به جزا شفیع
چه مقام بندگیش منیع به چه بندگی و اطاعتی
خم زلف او چه شکن شکن به مثال نقرة خام تن
سپری بکتف و کفن به تن بچه قامتی چه قیامتی
ز جلو نظر سوی قبله گه ، ز قفا نظر سوی خیمه گه
که نمود شه بقدش نگه ، به چه حسرتی و چه حالتی
ز قفا دو زن شده نوحه گر، یکی عمه گفت و یکی پسر
که نما به جانب ما نظر، به اشارتی و نظارتی
تمامی افرادی که مملکت رو به باد دادن، داعیه ی مریدی امام حسین رو داشتند. ولی در عمل ...
اشعار زیبایی بود ،قبلا شنیده بودم وی نمیدانستم سراینده اش کیست ، ممنون
امام حسین از فردی که امیرکبیر را کشته متنفر است
خیلی زیبا بود