چگونه با یک کار کسل کننده کنار بیاییم؟!
شما میتوانید برای اینکه دیگر در سر کار کسل نباشید، یک قدم بردارید و آن اینکه از کسل بودن در سر کار دست بردارید! میدانم، شاید الان پوزخندی زدهاید و میخواهید صفحه را ببندید یا به مطالعهی مقالهی دیگری مشغول شوید، اما لطفا دست نگه دارید.
چرا قدرت خود برای کنترل کردن اوضاع را دستکم میشمارید. وقتی در سر کاری که هر روز آن را انجام میدهید کسل باشید، یعنی اینکه هیچ چیزی در آن کار نمیبینید که شایستهی علاقهی شما باشد.
بیایید و جور دیگری نگاه کنید؛ من فکر میکنم هیچچیزی بهطور ذاتی کسلکننده نیست. طبق تعریف «فرهنگ لغت وبستر» کسالت عبارت است از «حالتی از خستگی و بیقراری ناشی از فقدان علاقه.» میبینید؟ طبق این تعریف، ملالت مربوط به چیز یا شیء نیست، بلکه بهدلیل نداشتن علاقهمندی است. پس هیچچیز بهخودیخود کسالتبار نیست، بلکه شما به آن کار یا چیز علاقهی کافی ندارید و طبیعتا برای شما کسلکننده است؛ درحالیکه برای شخص دیگر ممکن است کاملا جذاب باشد؛ بنابراین راه رهایی از یک کار کسلکننده این است که به آن علاقهمند شوید. علاقهمندی واقعی – یعنی نیاز به درک یک کار و تسلط بر آن – قدرتی است که شما را قادر میسازد تا با تمام وجود غرق یک کار شوید. فقط کافی است به چیزی که به آن واقعا علاقهمندید فکر کنید؛ خواه آن چیز یک تفریح باشد، یا یک مکان یا حتی یک شخص و ببینید که درگیر شدن با آن چیز چقدر جالب و حتی مفید است و حس کنجکاوی شما را ارضا میکند.
درواقع، یادگیری از کنجکاوی تغذیه میکند. برای اینکه بتوانید با کنجکاوی بیشتری با کاری درگیر شوید، باید به آن ندای درونیتان که مدام به شما میگوید «شغل من خیلی کسلکننده است» گوش نکنید و درعوض از زاویهی دیگری به کارتان بنگرید و چیزهای جالبی در آن کشف کنید.
فرض کنیم مثلا رئیس شما دارد با شما راجعبه فرایند جدیدی حرف میزند که قرار است صورتموجودی محصولات جدیدتان را رصد کند. همینطور که رئیس مشغول حرفزدن است، شما هم در دل خود میگویید «وااای، چقدر کسلکننده!». اما فرض کنیم که شما دیگر از اینکه در سر کار کسل باشید خسته شدهاید و از این به بعد میخواهد غرق کار شوید. بعد ممکن است از خودتان بپرسید «چرا رئیس اینقدر راجعبه این چیز هیجانزدهست؟» یا «این چیز چطور میتونه کار من رو راحتتر کنه؟» و یا حتی «نمیدونم این بهتر از قبلیه یا فقط ایدهی احمقانهی یه نفره» (یادتان باشد که حتی یک پرسش شکاکانه هم، درصورتیکه صادقانه به آن پاسخ دهید، میتواند شما را از کسالت خارج کند). تقریبا جملاتی که با چرا، چطور و یا نمیدونم آیا… شروع میشوند میتوانند شما را از کسالت خارج کنند. چون با این جملات شما حداقل دارید در این شغل کسالتبار بهدنبال چیزی میگردید که برایتان جذاب باشد.
فقط سوءِتفاهم نشود. منظور این نیست که با این ترفند، از این بعد فرایند ردیابی صورتموجودی به کار محبوب شما تبدیل خواهد شد. من فقط میخواهم این را بگویم که میتوان به هرچیز علاقهمند شد. بالاخره این دیدگاه نسبتبه این باور که بعضی چیزها ذاتا کسالتبار هستند و هیچ علاقهای در وجود آدم ایجاد نمیکنند، مفیدتر است. اگر آن دیدگاه منفی را رها نکنید، درطول زندگی خیلی چیزهای کسالتبار در کنار کارتان پیدا خواهید کرد. من به شما توصیه میکنم که وقت بگذارید و امتحان کنید و ببینید که آیا میتوانید در رابطه به مسائل کاری خود علاقمند شوید یا نه.
خدا را چه دیدید، شاید واقعا به کارتان علاقهمند شدید، اما اگر به هیچوجه نتوانستید چیز جالبی در کارتان پیدا کنید، آنوقت بهتر است که، کارتان را رها کنید.
کسل کنندهترین شغلهای دنیا کدامند؟!
برای استنباط این که چه نوع افرادی باعث کسالت میشوند پژوهشگران از نزدیک به ۵۰۰ داوطلب خواستند تا ویژگی ها، مشاغل و سرگرمیهای معمولا بی حس کننده ذهن را برای مطالعه با عنوان "افراد خسته کننده: ویژگیهای کلیشه ای، ارتباط بین فردی و واکنشهای اجتماعی" رتبه بندی کنند.
از نظر شغلی، پاسخ دهندگان تجزیه و تحلیل داده ها، حسابداری، مالیات، بیمه، نظافت و بانکداری را در میان خسته کنندهترین مشاغل قرار دادند. در این میان، مشاغل در هنرهای نمایشی، علوم، بهداشت، تدریس و روزنامه نگاری به عنوان هیجان انگیزترین حوزههای شغلی و کاری قلمداد شدند.
پاسخ دهندگان خسته کنندهترین سرگرمیها را خوابیدن، تماشای تلویزیون، مشاهده حیوانات و ریاضیات ذکر کردند.
زمانی که از داوطلبان پرسیده شد چه چیزی باعث میشود یک فرد یکنواخت به نظر برسد داوطلبان ویژگیهایی از جمله فقدان علایق، عدم وجود حس شوخ طبعی، نداشتن نظر و تمایل به شکایت را فهرست کردند.
این مطالعه هم چنین نشان داد که کسالت آور قلمداد شدن احتمالا شایستگی پایینتر افراد را نشان میدهد. هم چنین اعتقاد بر این است که آنان در معرض خطر بیش تری نسبت به آسیبهای اجتماعی، اعتیاد و مسائل مربوط به سلامت روان در مقایسه با سایرین قرار دارند. این در حالی است که حقیقت آن است که افرادی مانند بانکداران و حسابداران بسیار توانمند هستند و در جامعه دارای قدرت هستند شاید ما باید سعی کنیم آنان را ناراحت نکنیم و آنان را خسته کننده تصور نکنیم.
چگونه با یک کار خسته کننده کنار بیاییم
بیایید این موضوع را در کارهای پیچیده تری در نظر بگیریم. یکی از کارهایی که معمولا خیلیها از آن کناره میگیرند تغییر دادن و یا سازمان دادن فضای کار یا فضای منزل هست. در ادامه راهکاری آورده میشود که در آن نقاط قوت شخصیتی باعث میشود نه تنها وظیفه را کامل انجام دهید بلکه از انجام دادن آن لذت هم ببرید. پس چرا از این انرژی طبیعی خود کمک نگیریم؟ از این ۵ مرحله برای رسیدگی به فضای کاری بهره گیری کنیم.
دقت خود را به فضای کار متمرکز کنید و از خود این سوالها را بپرسید:
همین حالا چه چیزی در فصای کاری من مفید کار میکند؟
چه چیزی در فضای کاری من انرژی من را بالا میبرد و باعث میشود احساس خوبی داشته باشم؟
چه چیزی در فضای کاری انرژی من را تحلیل میبرد؟
چگونه میتوانم ارزشهای شخصی ام را در این فضا بیان کنم «مانند خانواده، سخت کوشی، دوستان، معنویات»؟
نقطه قوت خلاقیت داشته باشید
اجازه بدهید ایدههای اخیر به ذهن تان بیاید. قضاوت و انتقاد از خود را کنار بگذارید و هر ایده ممکنی را برای تغییر فضای کاری ارائه بدهید.
از نقطه قوت “احتیاط” برای سازماندهی استفاه کنید
احتیاط باعث میشود برای ایدهها نقشه بریزید، برنامه ریزی کنید و در نحوه اجرا و پیاده سازی آن تصمیم گیری کنید. ابتدا تنها با یک ایده شروع کنید و وارد عمل شوید. این ایده میتواند تغییر مکان کشوها یا اضافه کرده تصویر یا تغییر جای مبلمان باشد.
نقطه قوت خود تنظیمی را به کار ببرید
زمانی که حواستان پرت میشود یا علاقه به کارتان را از دست میدهید از قدرت خود تنظیمی بهره گیری کنید و تمرکز را به کار بازگردانید. چندین بار اینکار تکرار کنید.
نقطه قوت درک زیبایی را به کار ببرید تا از کارتان لذت ببرید
بنشینید، نفس عمیق بکشید و به فضای کارتان نگاه کنید. لحظهای مکث کنید و به خودتان اجازه بدهید که لذت، شادی و فضایی که در آن هستید را حس کنید. به احساسات مثبت امتداد بدهید و از فضای که در آن هستید قدردانی کنید.