هووهایی که پونک تهران را آباد کردند!
مرور تاریخ شفاهی محله پونک یا در لفظ قدیمیها پونه بسیار شنیدنی است؛ اگرچه این محله امروز چیز زیادی از تاریخ خود به یادگار ندارد و همه باغها و خانههای قدیمیاش زیر سایه زندگی شهری به خاطره تبدیلشده است.
دور و بر شخصیتی به نام فرمانفرما، مالک و ارباب بزرگ محدوده وسیعی از باغها و زمینهای پونک، حکایتهای شنیدنی زیاد است، بهخصوص آنجا که بحث اندرونی و دعوای زنان ارباب پونک به میان میآید. «احترام فدایی»، دختر مرحوم «محمد فدایی»، آخرین کدخدای محله پونک، بانوی فرهیخته و با کمالاتی است که حرفهایی شنیدنی از روزگار قدیم دارد.
احترام فدایی میگوید: «آن روزها خان پونک و فرحزاد فرمانفرما دو همسر داشت: یکی بتول و دیگری معصومه. بتول زنی بهقولمعروف شهری بود و معصومه که بزرگتر بود بانویی محجبه و با سواد قرآنی بود. خان پونک نیمی از پونک را به بتول داده بود و نیمه دیگرش را به معصومه. جالب است بدانید که نگاه و منش این دو زن در شکلگیری پونک نقش مهمی داشته. بتول که بیشتر به فکر مهمانیهای بزرگ و اشرافی و لباس و تجملات بود، قبل از هرچیزی زمین بزرگی را به پدرم بهعنوان کدخدا داد تا برای محله پارک درست کند. پارک پونک در حاشیه بزرگراه اشرفی اصفهانی بخشی از همان زمین است. اما معصومه خانم که زنی مذهبی با دیدگاه دینی بود، خدمات بیشتری به پونک کرد. اول از همه برای ساختن حمام پونک زمینی را اهدا کرد. بعد برای ساخت مدرسه پونک کمک کرد و زمین بزرگی را هم برای ساخت بیمارستان در نظر گرفت. البته بیمارستان ساخته نشد، ولی حسینیه بزرگ پونک و مسجد محل از همان زمینهای اهدایی معصومه خانم ساخته شد. مادرم تعریف میکند که معصومه خانم همیشه برای خواندن نمازهای یومیه به مسجد میآمد و در کنار دیگر زنان روستا نماز میخواند. اهل قرآن بود و اگر کمکی از او طلب میکردیم، دریغ نمیکرد.»
فدایی درباره رابطه هووهای معروف پونک قدیم میگوید: «بتول و معصومه خانم رابطه خوبی با هم نداشتند. آنقدر که فرمانفرما برای ورود و خروج زنانش به امامزادگان عینعلی و زینعلی (ع)، امامزادگان معروف محله پونک، دو در مجزا ساخته بود.»
احترام فدایی میگوید: «آن روزها خان پونک و فرحزاد فرمانفرما دو همسر داشت: یکی بتول و دیگری معصومه. بتول زنی بهقولمعروف شهری بود و معصومه که بزرگتر بود بانویی محجبه و با سواد قرآنی بود. خان پونک نیمی از پونک را به بتول داده بود و نیمه دیگرش را به معصومه. جالب است بدانید که نگاه و منش این دو زن در شکلگیری پونک نقش مهمی داشته. بتول که بیشتر به فکر مهمانیهای بزرگ و اشرافی و لباس و تجملات بود، قبل از هرچیزی زمین بزرگی را به پدرم بهعنوان کدخدا داد تا برای محله پارک درست کند. پارک پونک در حاشیه بزرگراه اشرفی اصفهانی بخشی از همان زمین است. اما معصومه خانم که زنی مذهبی با دیدگاه دینی بود، خدمات بیشتری به پونک کرد. اول از همه برای ساختن حمام پونک زمینی را اهدا کرد. بعد برای ساخت مدرسه پونک کمک کرد و زمین بزرگی را هم برای ساخت بیمارستان در نظر گرفت. البته بیمارستان ساخته نشد، ولی حسینیه بزرگ پونک و مسجد محل از همان زمینهای اهدایی معصومه خانم ساخته شد. مادرم تعریف میکند که معصومه خانم همیشه برای خواندن نمازهای یومیه به مسجد میآمد و در کنار دیگر زنان روستا نماز میخواند. اهل قرآن بود و اگر کمکی از او طلب میکردیم، دریغ نمیکرد.»
فدایی درباره رابطه هووهای معروف پونک قدیم میگوید: «بتول و معصومه خانم رابطه خوبی با هم نداشتند. آنقدر که فرمانفرما برای ورود و خروج زنانش به امامزادگان عینعلی و زینعلی (ع)، امامزادگان معروف محله پونک، دو در مجزا ساخته بود.»
- عکس تزیینی است.
منبع: همشهری آنلاین
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی: ۰
چطور میشه بیمارستان ساخته نمیشه و مسجد و حسینیه ساخته میشه
یعنی...باهم میسازن...؟
الان زمین که وقف حسینیه بوده وقراربوده قبلادرمانگاه ساخته شه درسال ۹۸توسط بنیادتصاحب شده آقای سعیدی کیادستورتصاحب زمین را داد الآنم حیاط حسینیه دست بنیاده از آقای فتاح تقاضا داریم زمین رابه حسینیه واگذارکندآقای فتاح شما خیلی معتقدومذهبی هستی ازشماخواستارم بخاطرامام حسین زمین پونک رابه حسینیه پونک واگذارکنبد تاروزهای محرم بتونیم مراسم برگزار کنیم مدتی هست محلیابخاطرگرفتن زمین باهم دعوادارن شماروقسم میدم به امام حسین تقاضای بندروانجام وزمین رابه حسینیه بازگردانید
خیلی جالب بود
۶۰ نفر از بچه هایاداره مان و من انجا ۳۰ سال پیش زمین مسکونی خریدهایم .ان زمین معارض داشت .شهردا ی و نیروی انتظامی همه گفتهاند زمین مال ماست. همه مان پول مان سوخت شد و ضرر کردهابم .بک نفر بعنوانمالک این زمین فروخته به ما.همان پشتامامزاده زینعلی پونک..دیگر نتوانستیم صاحب خانه شویم.
جالب بود در مورد پونک در واقع عین علی زین علی یک نفر بودن
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۲/۳۱
خیر
سلام، دستتون درد نکنه، کاش مطالب این فرمی رو بیشتر بذارید
ولی من چیزهای دیگری شنیدم در مورد فرمانفرما
داستان بسیار جذابی بود
اهالی پونک دعا به جون فرمانفرما داشته باشن که این امکانات ودر اختیار زنهاش گذاشت اونام با نگاه ودرایت خودشون آباد کردن نه مثل دولتمردان کنونی بفکر سیسمونی ودزدی باشن
بیمارستان نساخت مسجد و حسینیه ساخت؟
سجاد
۱۳:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۴
تو برو بساز
اونوقت این اموالی را که سخاوتمندانه می بخشیدند از کجا بدست آورده بودند ؟ لابد عرق ریخته بودند وکارگری کرده بودند .چپاول وغارت مملکت توسط حاکمان همیشه تو این کشور رواج داشته ودارد .
جالب بود
بدبخت ما که کلی پول میدیم برای اجاره خونه های پونک