معرفی بازی ایرانی: یه قل دو قل
یه قل دو قل؛ از بازیهای جذاب و اصیل ایرانی، در عین رقابت سالم، رفاقت بسیاری را برای شرکتکنندگانش به همراه دارد.
تصور کنید الان بیش از دو دهه از روزهایی که با دوستان، اعضای خانواده و یا فامیل دور هم مینشستید و تنها با چند سنگ که شاید ساعتها برای پیدا کردنشان زمان میگذاشتید، گذشته است.
سنگهای به ظاهر ساده و در اندازههای مختلفی که اگر دستان کوچکی داشتید تمام تلاشتان را میکردید تا مُشت گره خورده تان باز نشود و سنگها از میان آنها نریزند و برای برنده شدن در این بازی، از تمام قدرت جسمی و تمرکزتان استفاده میکردید؛ بازی که شاید برای نسلهای امروزی تنها به یک اسم ختم شود، اما برای نسلهایی که بازنده شدن به قیمت قهقهه هایشان بود خاطره شیرینی به وسعت تمام زندگیشان است.
یه قل دو قل؛ بازی سنتی جذاب و خاطره انگیزی که اگرچه متعلق به منطقه خاصی از کشور نیست، امّا در برخی از نقاط مختلف، با نامهای متفاوتی، چون یک گل دو گل، تیلوبازی، بش داش، پنج سنگ و... از آن یاد میشود و نکته جالب توجه این که از دیرباز، نحوه این بازی گروهی در شهرهای مختلف ایران متفاوت بوده است که از آن جمله میتوان به دلیجان در استان مرکزی، آذربایجان، نهاوند در استان همدان، کاشان در اصفهان، اصفهان، اهواز، لرستان، سمنان و.. اشاره کرد.
به طور مثال؛ بازی یه قل دو قل در شهر اصفهان، برای سپری کردن اوقات فراغت در خانه و یا حتی ایوان به منظور سرگرمی و رقابت بین افراد، در گروه دو تا پنج نفره، آن هم در رده سنیهای متفاوت و تنها با پنج سنگ مناسب انجام میشده است که در کتاب «وازیگاه»، نحوه بازی آن در شهر اصفهان، این طور شرح داده شده است که شرکت کنندگان، پنج عدد سنگ صاف، مدور و فندوقی تمیزی را تهیه میکردند و وارد مراحل بازی که شامل یه قل، دوقل، سه قل، چارقل، تخم کن، بشکن، نشکن، گل آبپاش، دروازه و در نهایت چاله میشدند. بدین صورت که در مرحله اول، سنگها را روی زمین میریختند و یکی از آنها را در دستشان میگرفتند و به طرف آسمان (بالا) پرتاب میکردند و زمانی که سنگ پرتابی در هوا بود، یکی دیگر از سنگها را از روی زمین بر میداشتند و سنگ پرتابی قبلی، قبل از رسیدن به زمین گرفته میشد و تا جمع آوری کردن همه سنگریزهها از روی زمین ادامه داشت و مرحله دوم که دو قل بود نیز همانند مرحله اول انجام میشد و تنها تفاوتشان این بود که در این مرحله، سنگها دوتا، دوتا از روی زمین برداشته میشد و در مرحله سه قل، پس از پرتاب کردن سنگ به سمت بالا، سه سنگ همراه سنگ پرتابی گرفته شده و سپس، سنگی که باقی مانده بود، برداشته میشد ودر چارقل، پس از انداختن سنگ، این بار چهار سنگ از روی زمین برداشته و پس از آن، سنگ پرتابی گرفته میشد. در مرحله تخم کن، با پرتاب کردن سنگ به سمت بالا، به ترتیب، سنگها روی زمین گذاشته و دوباره از روی زمین برداشته میشد و شاید بتوان گفت که چالش بیشتر شرکت کنندهها از مرحله چارقل به بعد بود و پس از آن، نوبت به بشکن میرسید و در این مرحله، پس از این که سنگها روی زمین پخش میشد باید مثل مرحله یه قل، از روی زمین برداشته میشدند و تفاوت این مرحله با مرحله اول در این بود که هنگام قرار گرفتن دو سنگ داخل دست و زمان برگشتن سنگ پرتاب شده باید صدایی از آن تولید میشد که بشکن بودن را نشان میداد و در قسمت بعدی که نوبت به نشکن میرسید، وقتی سنگ به طرف بالا پرتاب میشد، سنگهایی که روی زمین بودند، جمع شده و با فرود آمدن سنگ پرتاب شده، گرفته میشدند و تفاوتش با مرحله قبلی در این بود که سنگها باید به گونهای در دست قرار میگرفتند که صدایی از آنها تولید نشود و نشکن بودن را نشان میدادند.
سنگهای به ظاهر ساده و در اندازههای مختلفی که اگر دستان کوچکی داشتید تمام تلاشتان را میکردید تا مُشت گره خورده تان باز نشود و سنگها از میان آنها نریزند و برای برنده شدن در این بازی، از تمام قدرت جسمی و تمرکزتان استفاده میکردید؛ بازی که شاید برای نسلهای امروزی تنها به یک اسم ختم شود، اما برای نسلهایی که بازنده شدن به قیمت قهقهه هایشان بود خاطره شیرینی به وسعت تمام زندگیشان است.
یه قل دو قل؛ بازی سنتی جذاب و خاطره انگیزی که اگرچه متعلق به منطقه خاصی از کشور نیست، امّا در برخی از نقاط مختلف، با نامهای متفاوتی، چون یک گل دو گل، تیلوبازی، بش داش، پنج سنگ و... از آن یاد میشود و نکته جالب توجه این که از دیرباز، نحوه این بازی گروهی در شهرهای مختلف ایران متفاوت بوده است که از آن جمله میتوان به دلیجان در استان مرکزی، آذربایجان، نهاوند در استان همدان، کاشان در اصفهان، اصفهان، اهواز، لرستان، سمنان و.. اشاره کرد.
به طور مثال؛ بازی یه قل دو قل در شهر اصفهان، برای سپری کردن اوقات فراغت در خانه و یا حتی ایوان به منظور سرگرمی و رقابت بین افراد، در گروه دو تا پنج نفره، آن هم در رده سنیهای متفاوت و تنها با پنج سنگ مناسب انجام میشده است که در کتاب «وازیگاه»، نحوه بازی آن در شهر اصفهان، این طور شرح داده شده است که شرکت کنندگان، پنج عدد سنگ صاف، مدور و فندوقی تمیزی را تهیه میکردند و وارد مراحل بازی که شامل یه قل، دوقل، سه قل، چارقل، تخم کن، بشکن، نشکن، گل آبپاش، دروازه و در نهایت چاله میشدند. بدین صورت که در مرحله اول، سنگها را روی زمین میریختند و یکی از آنها را در دستشان میگرفتند و به طرف آسمان (بالا) پرتاب میکردند و زمانی که سنگ پرتابی در هوا بود، یکی دیگر از سنگها را از روی زمین بر میداشتند و سنگ پرتابی قبلی، قبل از رسیدن به زمین گرفته میشد و تا جمع آوری کردن همه سنگریزهها از روی زمین ادامه داشت و مرحله دوم که دو قل بود نیز همانند مرحله اول انجام میشد و تنها تفاوتشان این بود که در این مرحله، سنگها دوتا، دوتا از روی زمین برداشته میشد و در مرحله سه قل، پس از پرتاب کردن سنگ به سمت بالا، سه سنگ همراه سنگ پرتابی گرفته شده و سپس، سنگی که باقی مانده بود، برداشته میشد ودر چارقل، پس از انداختن سنگ، این بار چهار سنگ از روی زمین برداشته و پس از آن، سنگ پرتابی گرفته میشد. در مرحله تخم کن، با پرتاب کردن سنگ به سمت بالا، به ترتیب، سنگها روی زمین گذاشته و دوباره از روی زمین برداشته میشد و شاید بتوان گفت که چالش بیشتر شرکت کنندهها از مرحله چارقل به بعد بود و پس از آن، نوبت به بشکن میرسید و در این مرحله، پس از این که سنگها روی زمین پخش میشد باید مثل مرحله یه قل، از روی زمین برداشته میشدند و تفاوت این مرحله با مرحله اول در این بود که هنگام قرار گرفتن دو سنگ داخل دست و زمان برگشتن سنگ پرتاب شده باید صدایی از آن تولید میشد که بشکن بودن را نشان میداد و در قسمت بعدی که نوبت به نشکن میرسید، وقتی سنگ به طرف بالا پرتاب میشد، سنگهایی که روی زمین بودند، جمع شده و با فرود آمدن سنگ پرتاب شده، گرفته میشدند و تفاوتش با مرحله قبلی در این بود که سنگها باید به گونهای در دست قرار میگرفتند که صدایی از آنها تولید نشود و نشکن بودن را نشان میدادند.
گل آبپاش، مرحلهای بود که ابتدا باید سنگها روی زمین ریخته شده و سپس یک سنگ برداشته و به طرف بالا پرتاب شده و یکی از سنگها با مهار کردن سنگی که معلق در فضا بود، مهار میشد و سپس، دو سنگ و به ترتیب سه سنگ و چهارسنگ تا در این مرحله، چهارسنگ به بالا انداخته و سنگ باقی مانده برداشته میشد.
در مرحله دروازه، ابتدا، با قرار دادن انگشتهای سبابه و شَست بر روی زمین، شکلی مثل دروازه به وجود میآمد و سپس، سنگها روی زمین ریخته شده و با پرتاب کردن یکی از آنها به سمت بالا، به ترتیب، سنگهای دیگری که روی زمین بودند با دست دیگر به داخل دروازه هدایت میشدند و در پایان هم، سنگی که به بالا انداخته و تمام سنگهایی که از دروازه رد شده بودند یکدفعه جمع میشدند و سنگ پرتابی هم گرفته میشد.
چاله، آخرین مرحله بازی بود که در آن، یکی از دستها به شکل مُشت شده در میآمد و در قسمت بالای آن، سوراخی مثل چاله قرار میگرفت و ادامه اش هم مثل مرحله قبلی بود.
افتادن سنگ پرتابی به زمین، خوردن دست بازیکن به سنگی غیر از سنگی که باید برمی داشت یا حرکت میداد، برخورد کردن سنگها با یکدیگر در مرحله نشکن، برخورد نکردن سنگها با هم در مرحله بشکن و با موفقیت برداشتن سنگها در هر مرحله، نکاتی است که هر یک از بازیکنان باید رعایت میکردند چراکه در غیراین صورت، دچار خطا در بازی شده بودند.
اگر در هر یک از مراحل، بازیکن به طور مداوم دچار خطا میشد باید نوبت را به بازیکن بعدی میداد و بازیکنی که خطا کرده هم در دورِ بعدی که نوبتش میشد باید دقیقاً از همان مرحلهای که متوقف شده بود، بازی اش را ادامه میداد.
در مرحله دروازه، ابتدا، با قرار دادن انگشتهای سبابه و شَست بر روی زمین، شکلی مثل دروازه به وجود میآمد و سپس، سنگها روی زمین ریخته شده و با پرتاب کردن یکی از آنها به سمت بالا، به ترتیب، سنگهای دیگری که روی زمین بودند با دست دیگر به داخل دروازه هدایت میشدند و در پایان هم، سنگی که به بالا انداخته و تمام سنگهایی که از دروازه رد شده بودند یکدفعه جمع میشدند و سنگ پرتابی هم گرفته میشد.
چاله، آخرین مرحله بازی بود که در آن، یکی از دستها به شکل مُشت شده در میآمد و در قسمت بالای آن، سوراخی مثل چاله قرار میگرفت و ادامه اش هم مثل مرحله قبلی بود.
افتادن سنگ پرتابی به زمین، خوردن دست بازیکن به سنگی غیر از سنگی که باید برمی داشت یا حرکت میداد، برخورد کردن سنگها با یکدیگر در مرحله نشکن، برخورد نکردن سنگها با هم در مرحله بشکن و با موفقیت برداشتن سنگها در هر مرحله، نکاتی است که هر یک از بازیکنان باید رعایت میکردند چراکه در غیراین صورت، دچار خطا در بازی شده بودند.
اگر در هر یک از مراحل، بازیکن به طور مداوم دچار خطا میشد باید نوبت را به بازیکن بعدی میداد و بازیکنی که خطا کرده هم در دورِ بعدی که نوبتش میشد باید دقیقاً از همان مرحلهای که متوقف شده بود، بازی اش را ادامه میداد.
شاید با خود فکر کنید که اصلاً هدف از بازی یه قل دو قل چه بوده است؟
باید گفت کنترل دستان و قویتر کردن آن ها، تمرکز زیاد، تقویت هوش حرکتی و جنبشی افراد، هماهنگیهای عضلانی، چابکی فرد و یادگیری مهارت و بازیهای گروهی، بخشی از هدف این بازی بوده است که علاوه بر پُر کردن اوقات فراغت افراد، اوقات خوشی را برای آنها به همراه داشته است.
حسن ذوالفقاری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، نویسنده و پژوهشگر ادبی، در رابطه با پیدایش و اهمیت بازی میگوید: بازی، یکی از نیازهای ضروری هر انسانی و مقدمه زندگی است که این موضوع در کودکی بیشتر احساس میشود و کودکان را برای بستر زندگی آماده میکند و با توجه به ضرورت نیازهای بدنی، تربیتی و...، همیشه بازی کردن در میان بچهها مرسوم بوده است.
این نویسنده، ابتدای خلقت انسان را زمان پیدایش بازیها میداند؛ به طوری که میگوید بازی در سنتهای گذشته، ضرورت و جزئی از زندگی بوده که اوقات فراغت افراد را تأمین میکرده و در حال حاضر نیز فرصتی است برای بچهها که بتوانند فرصتهای آزادی که دارند را با بازی کردن سپری کنند و بعضاً با هم سن و سالان خود تعامل داشته باشند و رشد پیدا کنند.
این نویسنده، ابتدای خلقت انسان را زمان پیدایش بازیها میداند؛ به طوری که میگوید بازی در سنتهای گذشته، ضرورت و جزئی از زندگی بوده که اوقات فراغت افراد را تأمین میکرده و در حال حاضر نیز فرصتی است برای بچهها که بتوانند فرصتهای آزادی که دارند را با بازی کردن سپری کنند و بعضاً با هم سن و سالان خود تعامل داشته باشند و رشد پیدا کنند.
بیشتر بخوانید:
نکتهای که وجود دارد این است که همیشه تصور میکنیم بازی صرفاً برای کودکان است و باید گفت این طور نیست چراکه در گذشته، بزرگترها نیز بازیهای خود را داشته اند. به طور مثال؛ در ماه رمضان، پس از افطار در محلهها شروع به بازی میکردند و یا در ایام عید و شب نشینیها بازیهای مختص به خود را داشتند و مشغول به بازی کردن میشدند.
در گذشته، بازیهای سنتی که بچهها انجام میدادند به چند صورت بوده است. یعنی معمولاً جنبه بدنی و حرکتی داشته اند یا کلامی و یا شامل هردو میشده اند که از آن جمله میتوان به بازی عموزنجیرباف و... اشاره کرد که در عین حرکتی بودن، با شعر نیز همراه بوده است و در حقیقت، در گذشته، هرکدام از بازیها فوایدی داشته اند.
ذوالفقاری، با اشاره به تفاوت بازیهای دیروز و امروز ادامه میدهد: بازیهای حرکتی، به تربیت بدن و بازیهای کلامی به توسعه و تقویت زبان و قدرت بیان کمک میکرده اند و اغلب این بازیها گروهی بوده اند که همین موضوع نشان دهنده تفاوت بازیهای سنتی دیروز با بازیهای رایانهای امروز است که در مورد دوم، فرد میتواند به تنهایی انجام دهد و در این صورت، مهارتهای زیادی را هم بدست نمیآورد. اما وقتی بازی شکل جمعی پیدا کند فرد مهارتهای گروهی و ایجاد تفاهم با تک تک اعضا را بدست میآورد تا آنها بتوانند کاری جمعی را با یکدیگر انجام دهند. البته به دلیل این که امروزه فضای بازی بچهها از کوچه، محله، فضای میدانی و باز به خانههای اغلب، آپارتمانی تغییر کرده طبیعتاً، سبک و نوع بازیها از کلامی و حرکتی به سمت فکری رفته است که این موضوع، آسیب جدی به شمار میآید. زیرا بازیهای رایانهای امروز، روحیه هیجان و نشاطی که باید در بازی شکل بگیرد را ندارند. از طرفی هم، بازی نکردن، تنبلی فکری، بدنی و بدنبال آن، اضافه وزن به همراه دارد که تحقیقات امروزه هم مصداق بارز این حقیقت است.
به گفته این پژوهشگر، اوضاع گذران فراغت برای بچهها در دوران کرونا شرایط مناسبی نداشته و همه اینها نشان میدهد که نهادهای مسئول باید امکان و شرایط بازیهای جمعی را در فضاهای مناسبی مثل پارکها و... فراهم کنند چراکه اغلب بچهها دیگر مثل گذشته نمیتوانند در کوچه و محله با یکدیگر بازی کنند و مکانهای تفریحی، بستر مناسبی برای گذراندن اوقات فراغت آن هاست که باید به این مسئله توجه شود.
برخی از بازیهای سنتی هستند که در گذشته محبوب بوده اند. امّا متأسفانه امروز، یا فراموش شده اند و یا این که در حال به فراموشی سپرده شدن هستند و میتوان با زنده کردن آن ها، این نوع بازیها را در خانه انجام داد که یک قل دو قل از آن جمله است و در مقابل، بازیهایی مثل وسطی، هفت سنگ و... به مکان باز نیاز دارند تا بچهها بتوانند براحتی این بازیها را انجام دهند و بدنبال آن، برخی از بازیهای سنتی میتوانند به دلیل وجود فضای باز، در مدارس کشور تبلیغ و انجام شوند و ترویج همه این بازیهای ایرانی، کمک والدین، معلمان و مسئولان مربوطه را میطلبد تا نسل امروز، همانند نسل گذشته، خاطرات شیرینی از آنها را داشته باشند که بسیار ماندنی هستند و زنده کردن هر یک از آنها کمک بزرگی به نسل امروز است.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
مطلب خوبی بود.یادش بخیر من با خواهرام این بازی را خیلی دوست داشتیم و همیشه من با شیطنت میبردم و جایزه اش این بود که یک سنگ کوچک روی قوزک بازنده میزاشتیم و بعد با سنگ بزرگتر ضربات ریزی وارد میکردیم که کمی درد داشت.بعضی مواقع هم محکم میزدم و در میرفتم.!
یادش بخیر بهترین فایده ش دورهمی بود الان هرکی گوشه ی کز کرده و سر در گوشی که حتما در اینده مهره گردن....
یادش بخیر