ماجراهایی بامزه از کتابها و نویسندهها
کدام رییس جمهور بیشتر از هر سیاستمدار دیگری در تاریخ کتاب میخواند؟ قدیمیترین کتابخانه هنوز فعال دنیا کدام است؟ کدام شهر بیشترین کتابخانه را دارد و مردم کدام کشور بیشتر از همه کتاب میخوانند؟ دانستن اینها کسی را با معلومات و اهل دانش نمیکند. اما جذاب است. خواندنش گاهی لذتبخش است. خارجیها آن را Fun facts مینامند.
کدام رییس جمهور بیشتر از هر سیاستمدار دیگری در تاریخ کتاب میخواند؟ قدیمیترین کتابخانه هنوز فعال دنیا کدام است؟ کدام شهر بیشترین کتابخانه را دارد و مردم کدام کشور بیشتر از همه کتاب میخوانند؟ دانستن اینها کسی را با معلومات و اهل دانش نمیکند. اما جذاب است. خواندنش گاهی لذتبخش است. خارجیها آن را Fun facts مینامند. ده تا از این نکات را برایتان جدا کرده و نوشتهایم.
هری پاتر لهستانی!
اولین «هری پاتر» دنیای ادبیات را خانم جی کی رولینگ ننوشته. بلکه اولین هری پاتر یک داستان کوتاه بوده است که در سال ۱۹۷۲ در لهستان در یک نشریه ادبی کمونیستی منتشر شد. نویسندهی آن یان وستوروفسکی یک نویسنده و شاعر لهستانی بود که به عنوان سرباز ارتش لهستان بیست و هشت سال از عمرش را در بریتانیا گذرانده بود. او سال ۱۹۷۵ از دنیا رفت.
داستان وستوروفسکی درباره یک پسر ۱۷ ساله است که البته برخلاف هریِ خانم رولینگ نامهای از هاگوارتز به دستش نمیرسد. زندگی او خیلی معمولی است. در واقع او یک ماگل به تمام معناست. یک مغازهدار در بریتانیا که سوسیسهای اصل کراکوف و ترشی به مشتریان میدهد. اما او یک روز ناپدید میشود. بوگوسلاو وستوروفسکی پسر یان شرح میدهد که این داستان در واقع یک خاطره شاعرانهی پدرش را زنده میکرد از زمانی که در بریتانیا گوشت به مغازهدارها تحویل میداد و هری قصه او در واقع قرار بود صاحب مغازه را به تصویر بکشد؛ و خب فامیلی پاتر هم در بریتانیا خیلی معمول است!
داستان وستوروفسکی درباره یک پسر ۱۷ ساله است که البته برخلاف هریِ خانم رولینگ نامهای از هاگوارتز به دستش نمیرسد. زندگی او خیلی معمولی است. در واقع او یک ماگل به تمام معناست. یک مغازهدار در بریتانیا که سوسیسهای اصل کراکوف و ترشی به مشتریان میدهد. اما او یک روز ناپدید میشود. بوگوسلاو وستوروفسکی پسر یان شرح میدهد که این داستان در واقع یک خاطره شاعرانهی پدرش را زنده میکرد از زمانی که در بریتانیا گوشت به مغازهدارها تحویل میداد و هری قصه او در واقع قرار بود صاحب مغازه را به تصویر بکشد؛ و خب فامیلی پاتر هم در بریتانیا خیلی معمول است!
طولانیترین نام برای یک کتاب
طولانیترین نام کتاب، نامی است که ۳۷۰۰ کلمه است. چه کسی چنین نامی برای کتابش گذاشته؟ (حتماً گوشه چشمی به رکوردهای گینس داشته!) این کتاب را ویتیالا وتیندرا نوشته و در مارس ۲۰۱۹ به بازار عرضه شده. نام کتاب هست «توسعه تاریخی….» و ۲۶ هزار کاراکتر ادامه مییابد! این اسم بسیار طولانی است، چون نویسنده تصمیم داشت تمام گونههای مختلفی که در کتاب به آنها اشاره میشود را ذکر کند و پنجاه سوال مختلفی را که کتاب به آنها پاسخ میدهد هم در عنوان ذکر کند!
قدیمیترین کتابخانهی فعال دنیا
این صومعه در مصر محلی است که قدیمیترین کتابخانه همچنان فعال در جهان در آن قرار دارد. کتابخانهای که در سال ۵۶۵ بعد از میلاد یعنی ۵۶ سال قبل از هجرت پیامبر اسلام تاسیس شد. کتابخانه صومعه کاترین قدیس در پای کوه سینا در مصر قدیمیترین کتابخانه همچنان فعال در جهان است و بعد از واتیکان بیشترین نسخ خطی را در خود جا داده است. این صومعه در فهرست آثار باستانی مورد حمایت یونسکو قرار دارد. حدود ده درصد از جمعیت مصر را مسیحیان قبطی تشکیل دادهاند. هرچند خیلی از آنها در سالهای اخیر مهاجرت کردهاند.
شهر عاشقان کتاب
ورشو، پایتخت لهستان، شهری است که بیشترین نسبت تعداد کتابخانه به جمعیت را داراست. در این شهر به ازای هر ۱۰۰ هزارنفر جمعیت ۱۱.۵ کتابخانه وجود دارد. در واقع ورشو بهشت کتابخوانهاست. بعد از آن سئول و بروکسل قرار دارند که به ازای صدهزارنفر جمعیت به ترتیب ۱۱ و ۱۰ کتابخانه دارند. اما شهری که بیشترین کتاب از کتابخانههای آن به امانت رفته است توکیو است. شهروندان پایتخت ژاپن در یک سال ۱۱۹ میلیون کتاب به امانت گرفتهاند. کتابخوانترین ملت هم هندیها هستند.
کتابفروشی تک کتابی!
موریوکا شوتن گینزا. اسم کتابفروشی منحصر به فردی است در ژاپن که هر هفته فقط یک کتاب میآورد و میفروشد و جلسات نقد و بررسی برای همین یک کتاب تشکیل میدهد. ایدهی single room with a single book را اولین بار یوشیوکی موریوکا برای افزایش تمرکز روی یک کتاب ابداع کرد. استدلال موریوکا این بود که به این ترتیب رابطهی خواننده با کتاب شخصیتر میشود و این مساله لذت او را از خواندن کتاب خیلی بیشتر میکند. کتابفروشی موریوکا شش روز متوالی تنها یک عنوان کتاب را عرضه میکند و مشتریانش را تشویق میکند تا جلسات بحث عمومی راه بیاندازند و به این ترتیب نویسنده و خواننده به هم مرتبط شوند. روز هفتم هم که تعطیل است! موریوکا حالا به یک مقصد گردشگری برای توریستهایی که به شهر بزرگ توکیو میآیند تبدیل شده است. یک کتابفروشی بسیار کوچک در دل شهری بسیار بزرگ با آسمانخراشهای بسیار مرتفع. به هر حال این هم ایدهای است.
کتابخوانترین سیاستمدار
تئودور روزولت رییس جمهور اسبق آمریکا نه تنها کتابخوانترین سیاستمدار دنیا که یکی از کتابخوانترین آدمهای دنیا بود. مشهور است که او هر روز حداقل یک کتاب میخواند. برنامه روزانه او این بود که پیش از صبحانه هر روز یک کتاب میخواند و بسته به برنامه کاریاش یک یا دو کتاب دیگر هم عصرها میخواند، حتی در دوره ریاست جمهوریاش. (از حجم و قطر کتابهایی که میخواند اطلاعی در دست نیست!) روزولت زبانهایی مثل آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و لاتین میدانست و بسته به مود روزش ژانرهای مختلفی از تاریخ یونان تا داستانهای دیکنزی و علوم نظامی را برای خواندن انتخاب میکرد. روزولت بیستوششمین رییس جمهور آمریکا بود که از ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۹ در این سمت قرار داشت. اگر با تاریخ ایران قیاس کنیم، اعلام مشروطیت و سپس استبداد صغیر و در انتها ورود مشروطهخواهان مسلح به تهران در زمان ریاست جمهوری او بر آمریکا اتفاق افتاد. گزارشها از دوران کمپین انتخاباتی روزولت در سال ۱۹۰۰ نشان میدهد در این دوران برنامه روزانه او شامل ۴.۵ ساعت مطالعه در شش زمینه مختلف بوده است.
ادگار آلن پو و کلاغ و طوطی!
ادگار آلن پو و فضای سیاه و تاریک آثارش همیشه با تصویرسازیهایی در ذهن آورده میشود که یک کلاغ سیاه و شوم هم جایی روی شاخه نشسته است. اما جالب است بدانید کلاغ معروف در اثر کلاسیک گوتیک آلن پو در ابتدا قرار بوده یک طوطی باشد! ادگار آلن پو در این فکر بود که چگونه میتواند کلمه محبوب و ترجیعبند شعرش Nevermore را در تمام طول شعرش تکرار کند و براساس وزن کلمه در انگلیسی اول از همه به طوطی فکر کرد. اما خب زرق و برقی که این پرنده دارد با ماهیت تلخ کار او سنخیتی نداشت. در حالی که کلاغ هماهنگ با مضمون آن بود. (اگر میخواهید در این مورد بیشتر بدانید به اینجا مراجعه کنید)
نویسندگان افقی!
فرشتهی الهام. کی این فرشته الهام سراغ نویسنده میآید؟ ترومن کاپوتی معتقد بود وقتی که او افقی باشد! کاپوتی خودش را یک نویسنده افقی میدانست! چون فقط وقتی دراز کشیده بود میتوانست به درستی فکر کند و خلاقیت داشته باشد. بعضی نویسندهها موقع راه رفتن ایدهها به ذهنشان خطور میکند. بعضی کافهنشیناند و بعضی دیگر فقط در سکوت مطلق میتوانند کار کنند. بعضی نویسندگان، اما دراز کشیدن در تختخواب را بهترین راه برای افزایش خلاقیت خود میدانند. به ترومن کاپوتی هم منحصر نیست. غیر از او، مارک تواین و جرج اورول و وودی آلن هم چنین عادتی داشتند. در مقابل برخی دیگر از نویسندهها مثل همینگوی و ویرجینیا وولف و دیکنز در حالت ایستاده مینوشتند.
سگی که موشها و آدمها را خورد
بله، این سگ، سگِ جان اشتاین بک بود که نسخه اوریجینال رمان موشها و آدمها را خورد! سگ ایرلندی محبوب اشتاین بک به نام توبی به معنی واقعی کلمه این رمان را خورد. نیمی از نسخه اصلی این رمان حالا دیگر کلاسیک ادبی را. اما اشتاین بک اینقدر این سگ را دوست داشت که در نامهای به ناشرش نوشت حالا باید دوماه کار را از اول انجام بدهم. من واقعاً دارم دیوانه میشوم، ولی شاید این پسر کوچولو انتقادی داشته..
ویکتور هوگو را حبس کنید!
وقتی ویکتور هوگو متوجه شد ضربالاجل ناشرش برای نگارش «گوژپشت نتردام» در حال اتمام است و هنوز اثر به پایان نرسیده، از خدمتکارش خواست لباسهایش را بردارد و پیش خودش نگه دارد تا او از خانه بیرون نرود. اقتصاد و ددلاین ناشر، حتی با نویسنده بزرگی مثل ویکتور هوگو هم شوخی نداشت! ویکتور هوگو بیش از شش ماه بیوقفه روی این رمان سه جلدی کار کرد تا توانست آن را تمام کند. موقع کار کردن روی این رمان بیشتر مواقع خودش را در اتاق محبوس میکرد و حتی از خدمتکارها خواسته بود تا وقتی فصلی از رمان را تمام نکرده لباسهایش را به او ندهند. همسر هوگو در خاطراتش نوشته است شوهرش موقع نوشتن گوژپشت نتردام یک شال بافتنی بزرگ خریده بود که مثل پتو آن را دور خود میپیچید و چنان در کارش غرق شده بود که انگار در زندان است. او نوشته ویکتور هوگو در آن ایام بسیار غمگین بود.
بیشتر بخوانید
منبع : وینش
ارسال نظرات