صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۳:۴۵
نگاهی به «نشستن بر نگاه دیگری» رضا پورحسین

شرط درست‌گفتگو‌کردن درست‌شنیدن است

یزدان سلحشور
کد خبر: ۵۳۴۱۲
کارنامه‌ی رضا پورحسین متولد 1338، دارای مدرک کارشناسی روانشناسی بالینی، کارشناسی ارشد روانشناسی و دکترای تخصصی روانشناسی، کارنامه‌ی پر و پیمانی‌ست هم در بخش کتاب‌شناسی فارسی و هم مقالات انگلیسی و فارسی؛ البته بخش اعظمِ کتاب‌هایش در حوزه روانشناسی کودک است و کمتر به سراغ روانشناسی بزرگسالان رفته. کتاب «نشستن بر نگاه دیگری» هم بیش از آنکه روانشناسی فردی یا اجتماعی باشد، به نوعی حولِ رفتارشناسی شکل گرفته. شاید فرض من اشتباه باشد که می‌خواهم دنبال ردِ پای «اریک برن» و «تحلیل رفتار متقابل» در این دوازده فصلِ کتاب بگردم اما چه کنم که در این چهار دهه‌ی اخیر، هر که را دیده‌ام که در این حوزه حرف حساب می‌زند به نوعی وامدار «اریک برن» است؛ شاید بشود اسم‌اش را گذاشت «دیگراریک‌برن‌پنداری»! ظاهرِ قضیه این است که نویسنده، دنبالِ ریشه‌ی مناقشه‌های اجتماعی و سیاسی‌ست و می‌خواهد این ریشه را در شکل‌گیری فردیت بزرگسالانه‌ی ما بیابد. «اریک برن» هم در «‌بازی‌ها» [با نام اصلی «Games People Play» که در 1964 منتشر شد] همین کار را می‌کند اما با بازگشت به بازی‌ها و دنیای کودکی ما. البته می‌دانیم وقتی پورحسین به سراغ مناظره‌های اول انقلاب می‌رود و بعد می‌خواهد مناظره‌های دو دهه‌ی اخیر را آسیب‌شناسی کند، اگر بخواهد یک‌راست به سراغِ کودکی فردی یا جمعیِ حاضران در مناظره برود در جامعه‌ای که «کودک بودن» معادل «توهین» است، اولین گره را به کارش انداخته؛ بنابراین سعی می‌کند همان اول‌اش با بخشِ «بالغ» و «والد» مخاطبان طرف شود؛ نوعی نصیحتِ بزرگسالانه همراه با خردورزی جمعی؛ که خود می‌گوید متأثر است از کتاب «المراجعات»، مناظره‌های مکتوب مرحوم سیدعبدالحسین شرف‌الدین، عالم شیعی لبنانی، و مرحوم سلیم بشری، عالم سنی و رئیس وقت دانشگاه الازهر مصر. اصلاً بی‌خیالِ «اریک برن» و «تحلیل رفتار متقابل» شویم! به نظرم دارم وارد بازی «حدس بزن که توی جعبه چه دارم؟» می‌شوم! این کتاب، کتابِ سرراستی‌ست که قرار است خیلی محترمانه به جامعه بگوید مشکلات ما بیشتر از آنکه مال خوب حرف نزدن باشد، ریشه‌اش در بدشنیدن است! ما جامعه‌ای ملتهب هستیم فرقی نمی‌کند کدام دوره را در نظر بگیریم؛ صفویه باشد، افشاریه باشد، زندیه باشد، قاجاریه باشد، پهلوی باشد یا جمهوری اسلامی؛ مشکلاتِ عمومیِ ما تغییری نکرده است چه خود را روشنفکر بدانیم چه منورالفکر؛ چه خود را مقید به ایدئولوژی بدانیم چه فارغ از آن؛ چه اوضاع مالی مردم خوب باشد چه بد؛ چه جنگ باشد چه نباشد؛ چه حکومت متمرکز داشته باشیم چه ملوک‌الطوایفی باشیم؛ چه رشد اقتصادی کشور مثبت باشد چه رشد اقتصادی کشور منفی باشد؛ چه اهل دیپلماسی باشیم چه اهلِ ورود به فاز نظامی؛ چه نفت‌مان ملی باشد چه نباشد. چرا ملتهب‌ایم؟ چون بیشتر از آنکه صدای بیرونِ ذهنِ خود را بشنویم، صدای ذهنِ خود را می‌شنویم. ما جامعه‌ای هستیم با «پیش‌فرض»های خود؛ گاهی در حمایت از دولت وقت و گاهی بر ضدِ آن؛ [حتماً ماجرای آن جوانی را که صبح 28 مرداد 32 فریاد می‌زد «زنده‌باد مصدق!» و عصر همان روز داد می‌زد «مرگ بر مصدق! زنده‌باد شاه!» را شنیده‌اید؛ ممکن است افسانه باشد اما واقعیت این است که ملت‌ها معمولاً از تجربیاتِ نسلیِ خود افسانه می‌سازند] آیا این مختصِ ماست فقط؟ به عنوان ملتی جهانِ سومی؟ پورحسین می‌خواهد به این سؤال‌ها جواب دهد اما نه از دریچه‌ی علوم سیاسی یا فلسفه‌ی سیاسی یا نظام طبقاتی یا نگاه اقتصادی؛ می‌خواهد بگوید مشکلِ ما «عدمِ درک متقابل» است حتی موقعی که به یک زبان سخن می‌گوییم چون زبان در دایره‌ای معیوب، از کارکردِ اصلی خود که به اشتراک گذاشتنِ معانیِ موردِ نظرِ دو یا چند کاربرِ زبان است، باز مانده است؟ مشکل از زبان است یا کاربرانِ زبان؟ وقتی زبان، کارکردِ جمعیِ خود را از دست می‌دهد یا لااقل به نتایجی حداقلی منجر می‌شود، آن وقت درکِ رسانه‌ای را باید چه کرد؟ نتیجه‌اش مشخص است البته؛ آن وقت مردم چیزی می‌گویند که اربابِ رسانه چیزِ دیگری می‌شنوند و اربابِ رسانه چیزی می‌گویند که مردم چیزِ دیگری می‌شنوند. نویسنده‌ی «نشستن بر نگاه دیگری» در چرخشی مداوم، به سؤال‌هایی از این دست می‌رسد و البته اگر نگوییم در پاسخ دادن محافظه‌کار است، دستِ کم ملاحظه‌کار است! گرچه در جامعه‌ای که بیشترِ ما عادت به «شنیدن» نداریم، احتیاط شرط عقل است! [الله‌اکبر! نمی‌دانم چرا باز هم فکر می‌کنم همه‌ی این سؤال‌ها و جواب‌ها، جوهره‌ی «تحلیل رفتار متقابل» اریک برن است! احتمالاً من هم به جای خواندنِ کتابِ دکتر پورحسین، دارم صدای ذهنِ خودم را می‌خوانم!]
 
 
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.