صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۲۴ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۸

۱۵ راهکار برای تقویت اعتماد به نفس کودکان

شکل گیری اعتمادبه‌نفس به‌تدریج از دوران کودکی در حدود ۳ تا ۵ سالگی شروع می شود (به عقیده برخی حتی در سنین پایین‌تر) و به اینکه دنیای پیرامون کودک چگونه است و والدین چطور با او رفتار می‌کنند بستگی دارد.
کد خبر: ۴۴۵۷۳

شکل گیری اعتماد به نفس در کودکان

شکل گیری اعتمادبه‌نفس به‌تدریج از دوران کودکی در حدود ۳ تا ۵ سالگی شروع می شود (به عقیده برخی حتی در سنین پایین‌تر) و به اینکه دنیای پیرامون کودک چگونه است و والدین چطور با او رفتار می‌کنند بستگی دارد. در این زمان واکنش‌های والدین و مراقبان در شکل‌گیری اعتمادبه‌نفس بسیار مهم و تأثیرگذار است، چراکه آن‌ها می‌توانند اعتمادبه‌نفس مثبت را تسهیل کنند. کودکان از همان اوان کودکی خواستار استقلال و در جستجوی راه آزادی هستند و  دوست دارند به خود متکی باشند. این نیاز در همه کودکان وجود دارد، حتی در آن‌ها که فوق‌العاده ضعیف‌اند.
از حدود چهارسالگی این تمنا در آن‌ها آشکار می‌شود، متکی به نفس و مفتخر به آن هستند و به کارهایشان هم با دید اعجاب و تحسین می‌نگرند. اما این فرایند حتی قبل از این سن شروع‌شده است زمانی که یک نوزاد یا طفل نو پا به مرحله مهمی از زندگی می‌رسد، حس کمالی را تجربه می‌کند که تکیه‌گاه رشد اعتمادبه‌نفس در او خواهد بود.
زمانی که کودک پس از تلاش‌های پی‌درپی و ناموفق، قادر به بردن قاشق به دهان می‌شود، یک حس توانستن را تجربه می‌کند؛ مفهوم موفقیت در پی تلاش‌های پی‌درپی. همچنان که کودک تلاش می‌کند، شکست می‌خورد درباره توانمندی‌های خود به باورهایی می‌رسد و در همان زمان، بر اساس تعاملاتش با سایر افراد، در حال شکل دادن افکاری درباره «خودش» می‌شود.
از حدود پنج‌سالگی او  به خود بیشتر توجه می‌کند و سعی دارد کمتر تحت تأثیر القائات قرار گیرد. در شش‌سالگی ممکن است به مادر پیشنهاد کند که اگر خواست به‌جایی برود  او  خانه را نگهداری خواهد کرد و در فاصله سنی چهارتا هفت‌سالگی  اعتمادبه‌نفس در او مستقر می‌شود، حالت خود گرایی او سبب می‌گردد که به کارهای شخصی، فوق‌العاده توجه نماید و از دیگران روی‌گردان شود.
از حدود سنین پس از هفت‌سالگی اعتمادبه‌نفس در او ریشه‌دار شده و حتی کودک را به فرماندهی و امرونهی وامی‌دارد. میل دارد در امور، دخالت و اظهارنظر کند و برای حل مشکلات شخصاً اقدام نماید. اعتمادبه‌نفس او همراه با خودنمایی و خودبینی است و می‌کوشد هر روز از روز قبل تواناتر و کامل‌تر شود؛ و از وضعی که در آن است و هم از وابستگی‌های گوناگونش به پدر و مادر نجات پیدا کند و البته این والدین و مربیان کودک‌اند که می‌بایست چنین موجباتی را فراهم سازند. هنگامی‌که والدین از این نیازها و مقتضیات سنی کودکشان آگاه باشند و به آن‌ها احترام بگذارند می‌توانند اعتمادبه‌نفس را در کودکان پرورش دهند.

 نقش والدین در شکل گیری اعتماد به‌ نفس کودکان

عکس‌العمل مناسب والدین در تقویت و ایجاد اعتمادبه‌نفس کودکان نقش کلیدی دارد و باید تلاش کرد تا در کوچک‌ترین نهاد اجتماعی که همان خانواده است زمینه‌های لازم و ضروری تقویت اعتمادبه‌نفس کودکان خود را فراهم کنیم. تمام والدین برای افزایش و تقویت اعتمادبه‌نفس فرزندشان تلاش می‌کنند. کودکی را تصور کنید که برای اولین بار تصمیم دارد از یک پارچ آب برای خودش آب بریزد. اولین واکنش پدر و مادرها معمولاً این است: «عزیزم! حواست رو جمع کن آب رو نریزی.» اما به نظرتان این جمله چطور است؟ «آفرین که خودت برای خودت آب می‌ریزی، عزیزم!» در این مطلب روش‌هایی برای تقویت اعتمادبه‌نفس کودک پیشنهاد شده است.

راه‌ افزایش اعتماد به نفس در کودکان

کودک خود را بدون قید و شرط دوست بدارید و به او محبت کنید

از جمله مسائل مهم در پرورش اعتمادبه‌نفس کودک توجه به این نکته است که او را بدون قید و شرط دوست بداریم. منظور از محبت و دوستی بی‌قیدوشرط آن است که والدین کودک خود را در هر شرایطی دوست بدارند و این دوست داشتن را بی‌دریغ به او ابراز کنند. و برای آن اماواگر نیاورند. به طور کلی  می‌توان گفت که نباید تحت هیچ شرایطی با احساسات و عواطف کودکمان بازی کنیم و آن را خدشه‌دار کنیم. اگر کودک شما کار اشتباهی انجام می‌دهد، رفتار اشتباه او را سرزنش کنید نه کل شخصیتش را. گفتن عباراتی مانند پسر بد! دختر بی‌تربیت! دوستت ندارم! تو را رها می‌کنم! بدترین تأثیرات را بر روی شخصیت کودک دارد. فرزند شما باید بداند تحت هر شرایط موردعلاقه‌ی شما است و شما حتی اگر به خاطر رفتار اشتباهش از او ناراحت یا عصبانی باشید باز هم او را دوست دارید. وقتی فرزندتان کار غلطی انجام می‌دهد، برای او توضیح دهید که کارش اشتباه است و دلایل اشتباه بودن آن را نیز توضیح دهید. صبور باشید زیرا ممکن است کودک شما یک اشتباه را چند بار تکرار کند. او در حال شناخت جهان است و قدرت یادگیری و حافظه‌اش از بزرگ‌سالان کمتر است. بنابراین طبیعی است که شما مجبور شوید یک موضوع را چندین بار برای او توضیح دهید.

تشویق و تعریف شما از اطفال – تا ۶ سالگی- و پرهیز از محدود کردن آن‌ها

این موضوع سنگ بنای داشتن فرزندانی با اعتمادبه‌نفس بالا است. احساس کودکان نسبت به خودشان وابسته به احساسی است که والدین نسبت به آن‌ها دارند. اگر شما به فرزند خود اعتماد کنید و او را به خاطر کارهای درست و خوبش تشویق کنید، او نیز خود را دوست خواهد داشت و به خود اعتماد خواهد کرد.
 
 استعدادها و توانایی‌ها و پیشرفت‌های دیگران را به رخ فرزندان خود نکشید. شاید فکر کنید با تعریف کردن از دیگران می‌توانید کودک خود را ترغیب به تلاش بیشتر کنید. اما این‌یک تفکر کاملاً اشتباه است. تفاوت‌های فردی کودکتان را بشناسید. استعدادهای او را کشف کنید و به‌جای ایجاد حس رقابت و حسادت، سعی کنید در او انگیزه‌های درونی را بیدار کنید. انگیزه‌هایی مثل میل به بهتر شدن، میل به یادگیری و …

از بی‌توجهی به فرزندان خود بپرهیزید

 

از بی‌توجهی به فرزندان خود بپرهیزید؛ طوری رفتار کنید که او احساس کند وجودش باعث گرمی خانواده است. نادیده گرفتن کودک یکی از مصداق‌های کودک‌آزاری ست. کودکانی که مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند، دوست داشتن و دوست داشته شدن را یاد نخواهند گرفت. روش درست ارتباط برقرار کردن و اعتماد کردن را نیز بلد نیستند. این کودکان در نوجوانی و بزرگ‌سالی یا تبدیل می‌شوند به افرادی سرد و خشن که نمی‌توانند کسی را دوست داشته باشند و رنج و درد دیگران برایشان بی‌اهمیت است و یا تبدیل می‌شوند به اشخاصی وابسته و به‌اصطلاح چسبنده.

در رفتار نسبت به فرزندان خود، عدالت را رعایت کنید؛

اگر یکی از فرزندان شما به خاطر کارهایش مستحق محبت یا رسیدگی بیشتر است، به‌گونه‌ای رفتار کنید که دیگر فرزندان علت این توجه و رسیدگی را بدانند.نمی‌توان با دروغ گفتن فرزند را راست‌گو تربیت کرد. با اعمال خود رفتار نیک را به او یاد دهید. از کلمات و الفاظ رکیک و زشت هرگز استفاده نکنید. کودکان بیشتر از اینکه نصیحت‌های شما را یاد بگیرند از شما الگوبرداری می‌کنند. بنابراین سعی کنید الگوی خوبی برای آن‌ها باشید.

هرگز سؤالات فرزندان خود را بی‌پاسخ نگذارید.

پرسش های فراوان کودکان نشانه کنجکاوی و تیزهوشی آن‌هاست. اجازه بدهید حس کنجکاوی کودکتان پرورش یابد. با صبر و حوصله به سؤالات او پاسخ دهید. اگر جواب آن‌ها را نمی‌دانید از او وقت بخواهید و در مورد موضوعات موردعلاقه‌اش اطلاعات کسب کنید.

از تحقیر فرزندان خود در بین دوستانش یا اعضای فامیل واقعاً بپرهیزید

از تحقیر فرزندان خود در بین دوستانش یا اعضای فامیل واقعاً بپرهیزید. تذکرات لازم را بعداً در فضایی محبت‌آمیز، آرام و بدون سرزنش به او بگویید.عقاید فرزندان را نمی‌توان با تحقیر، اجبار و … تغییر داد؛ سعی کنید اختلاف‌سلیقه فرزندانتان را با خودتان درک کنید و آن‌ها را تحمل نمایید و عقاید انحرافی آن‌ها را با آگاهی دادن اصلاح کنید.
از اعمال نیک و پسندیده فرزندان خود بسیار یاد کنید. بگذارید فرزندانتان با شنیدن تعریف‌های شما احساس خوش‌آیند حضور در جمع بزرگان را تجربه کند..

برای کودکتان آینه‌ای پاک و شفاف باشید

آدم نمی‌تواند همیشه قیافه‌ای شاد و بشاش به خود بگیرد اما باید بدانیم که ناراحتی، از پدر یا مادر به فرزند منتقل می‌شود. در نخستین سال‌های زندگی، برداشت کودک از خود، وابستگی تنگاتنگی با برداشت مادر از خودش دارد! کودکتان از شما چه بازتابی دریافت می‌کند؟ کودکان متوجه ناراحتی پنهان پشت یک قیافه‌ی شاد می‌شوند. آنها ناراحتی پدر و مادرشان را به خود نسبت می‌دهند. حتی نوزادان هم می‌دانند که وجود آنها باید مایه‌ی شادی والدین باشد و هنگامی که بزرگ‌تر می‌شوند حتی ممکن است شاد کردن پدر و مادر را وظیفه‌ی خود بدانند! و وقتی شما احساس خوبی ندارید برداشت کودک این است که او به اندازه‌ی کافی خوب نیست. بنابراین اگر از مشکلات جدی مانند افسردگی یا اضطراب رنج می‌برید حتما پیش از اینکه بر فرزندتان اثر بگذارد، برای درمان اقدام کنید.

شکاف‌ها را وصله‌پینه کنید

شما باید سال‌های نخست را صرف ایجاد اعتماد به نفس در کودکان و سال‌های بعد را صرف محافظت از آن ‌کنید. بسیاری از کودکان ریزنقش و کم‌بنیه در موقعیت‌های دشوار نیاز به حمایت دارند. یک بار در بررسی‌های رایجِ مخصوص کودکان پیش‌دبستانی داشتم وضعیت کودک ۵ساله‌ای را بررسی می‌کردم. او کودک حساسی بود و درحالی‌که من با مادرش گفت‌وگو می‌کردم با ترازوی دفترم بازی می‌کرد، ترازویی که قیمت بالایی داشت و این بپر بپرها برایش اصلا خوب نبود! به نظرم ترازویم بیشتر از کودک در خطر بود پس مستقیما به او تذکر دادم: «عزیزم لطفا با ترازو بازی نکن.» در‌حالی‌که کودک به خاطر جمله‌ی غیرمنتظره‌ی من دلخور شده بود و حتی در مرز در هم شکستن بود، مادرش بی‌درنگ گفت: «چون تو پسر قوی و پُرزوری هستی!!» این مادر می‌دانست چطور احساسات کودکش را کنترل کند.

بگذارید کودک آغازگر بازی باشد

فعالیتی که به انتخاب کودک باشد، بیشتر از فعالیتی که یک بزرگسال پیشنهاد می‌کند دوام می‌آورد. خودِ انتخاب کردن یک آموزش است و حس ارزشمند بودن را تقویت می‌کند: «بابا همون کاری رو دوست داره که من دوست دارم!» البته که شما خیلی زودتر از کودکان از لگو‌بازی خسته می‌شوید؛ خواندن کتاب مورد علاقه‌ی او برای هزارمین بار کار سختی است. اینها مصائب پدر و مادر بودن است! شاید بتوانید چیز جدیدی به بازی اضافه کنید، مثلا در میانه‌ی داستان از کودکتان بپرسید «فکر می‌کنی اگر وینی‌پو این همه عسل نمی‌خورد چی می‌شد؟»

کاری کنید فرزندتان بداند مهم است

در طول بازی به کودکتان توجه کنید. اگر جسمتان با کودک باشد ولی ذهنتان جای دیگری، کودک‌تان متوجه می‌شود، حس می‌کند ارزشی برای‌تان ندارد و نتیجه می‌گیرد مهم نیست.

بر ارزش نسبی تأکید کنید

ممکن است فرزندتان در فوتبال خیلی خوب باشد اما به هر حال جز ۱۱ نفر اصلی نباشد. به او نشان بدهید که او را به خاطر خودش دوست دارید نه به خاطر اینکه خوب فوتبال بازی می‌کند یا خوب پیانو می‌زند. این را با تماس چشمی، نوازش و توجه کردن به او فارغ از اینکه نتیجه‌ی بازی یا امتحان چه بوده است، نشان بدهید. او باید بداند که عشق شما به او، به اینکه از بازی یا امتحانش راضی باشید یا نه، بستگی ندارد. تنها چیزی که او باید در آن بهتر شود این است که «خودش» باشد.

موفقیت‌ها را یادآوری کنید

کارنامه‌ی درخشان، کاپ‌ها و مدال‌های ورزشی یا تقدیرنامه‌ها را نگه‌ دارید و آنها را به نمایش بگذارید. موفقیت‌ها را ثبت کنید. مهم نیست اگر کودک‌تان ورزش‌کار نیست یا ساز نمی‌زند؛ پایان پیش‌دبستانی یک موفقیت است، شرکت در اردوهای مدرسه‌ یک فعالیت ارزشمند است، روزنامه دیواری، کاردستی و… از این موقعیت‌ها عکس بگیرید و آنها را به نمایش بگذارید. در گذر سالیان کودک‌تان پیوسته با مجموعه‌ای از موفقیت‌هایش رو‌به‌رو می‌شود که به او حس ارزشمند بودن می‌دهند.

پایگاه امن خانه را حفظ کنید

در روند طبیعی رشد، کودک تمایل دارد قدم به دنیای ناشناخته‌ها بگذارد. همانطور که نوزاد دلبسته می‌آموزد از آغوش مادرش فاصله بگیرد، کودک دوست دارد چیزهای جدید را تجربه کند. و طبیعی است که هر از گاهی از جنگل ناشناخته‌ها به محیط امن و آسوده‌ای که می‌شناسد (خانه و خانواده) بازگردد. پس مهم است که که کودک یک پایگاه اتصال محکم داشته باشد.
خجالتی بودن به این معنی نیست که کودک برداشت مثبتی از خود ندارد بلکه او برای پیشروی مطابق با زمانبندی درونی خودش و کنار آمدن با موقعیت‌ها و روابط جدید به اعتماد به نفس بیشتری نیاز دارد. در چنین موقعیتی معمولا پدر و مادرها با این پرسش مواجه‌اند که چه اندازه وابستگی به محیط امن خانه لازم است. زمانی معین مثلا یک سال را در نظر بگیرید. اگر فرزندتان هیچ تمایلی برای تجربه‌ی موقعیت‌های نو نداشت، احتمالا مشکلی وجود دارد. اگر کم‌کم و با احتیاط بیرون رفتن را آغاز و موقعیت‌های نو را امتحان کرد، فرزندتان شخصیتی حساس دارد که در برقراری و ایجاد روابط اجتماعی محتاط است و احتمالا به جای دوستان و روابط سطحی فراوان، دوستان و روابطی اندک اما عمیق و پرمعنی خواهد داشت.

 به فرزندتان مسئولیت بدهید

مسئولیت‌پذیری در خانه و انجام آن مسئولیت‌ها باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس در کودکان می‌شود.
 
بچه‌ها باید مسئولیت‌پذیر باشند. یکی از مهم‌ترین راه‌های تقویت اعتماد به نفس در کودکان و ذاتی کردن ارزش‌ها، کمک به نگه‌داری از فضای زندگی است. پس برخی کارهای خانه را به فرزندتان بسپارید. با این کار او احساس باارزش بودن می‌کند و نیز علاقه‌ی بیشتری به کارهای خوشایندتر و کسب مهارت نشان می‌دهد.
زود شروع کنید
بین ۲ تا ۴سالگی، کودک مفهوم مسئولیت در قبال خود، خانواده و لوازم شخصی را می‌فهمد. پس از درک مسئولیت در قبال این موارد، در یک روند طبیعی مفهوم مسئولیت در قبال اجتماع در کودک شکل می‌گیرد. پس، از سنین پایین به کودک‌تان مسئولیت بدهید؛ می‌توانید با کارهایی شروع کنید که او به آنها علاقه نشان می‌دهد. فرزند ۲ساله‌ی من عاشق تا کردن دستمال سفره‌ است به همین خاطر ما هر شب پس از شام مرتب کردن دستمال‌ها را به او می‌سپاریم.
کودک ۳ساله می‌تواند یاد بگیرد که میز غذاخوری را با دستمال یا اسفنج پاک کند. بچه‌های ۳-۴ساله علاقه‌ی خاصی به جدا کردن لباس‌های رنگی و غیررنگی دارند. بچه‌ی ۵ساله می‌تواند بشقاب‌ها را جمع کند و در سینک یا ماشین ظرف‌شویی بگذارد (البته بهتر است از ظروف شکستنی استفاده نکنید). در ۷سالگی، کودک مواد غذایی لازم برای تهیه‌ی برخی غذاها را می‌شناسد و می‌تواند در خرید آنها و تهیه‌ی آن غذا کمک کند. کودکان غذای دست‌رنج خودشان را با میل و لذت بیشتری می‌خورند. پس از اینکه به آنها آموزش دادید و آنها به خوبی آموختند، از اینکه در آشپزخانه تنهایشان بگذارید، نترسید! راحت‌شان بگذارید و به گپ‌وگفت با دوست‌تان ادامه دهید!
مأموریت‌های ویژه به کودک بدهید!
«یه مأموریت ویژه برات دارم!» این جمله کافیست تا کودک‌تان علاقه‌ی بیشتری به انجام کاری پیدا کند. ظاهرا کلمه‌ی‌ «ویژه» جادو می‌کند. شاید کودک فکر می‌کند «یه کار ویژه به من دادند، حتما من آدم خاصی هستم!»
یک جدول کاری تهیه‌ کنید
کارهای مختلف و افراد مسئول هر یک از آنها را در جدولی بنویسید. اگر فرزندان‌تان مایلند، امکان جابه‌جایی وظایف را به آنها بدهید. می‌توانید وظایف را به چند دسته تقسیم کنید: وظایفی که با دستمزد همراهند، وظایفی که برای انجام آنها پاداش ویژه‌ای داده می‌شود و وظایفی که انجام آنها ضروری است. خوب است برای کارهای ناخوشایند پاداش در نظر بگیرید. بهتر است دستمزد یا پاداش بلافاصله پس از پایان کار پرداخت شود. با این روش، در آینده و طی ۵ تا ۱۰سالگی کودک می‌آموزد که هرچه مزایای انجام کاری بیشتر باشد، مسئولیت بیشتری به همراه دارد.
گل و گیاه داشته باشید
باغچه و گل و گیاه امکان خوبی برای آموزش مسئولیت‌پذیری فراهم می‌کند. فرزندتان می‌داند اگر به گیاهان آب بدهد آنها به خوبی رشد می‌کنند، اگر علف‌های هرز را بچیند گل‌های زیباتری می‌رویند.
فرزتدان‌تان را در انجام کارهایی مانند شستن ماشین، جارو زدن، رسیدگی به گیاهان، گردگیری و… با خود همراه کنید. در ۷ یا ۸سالگی آنها می‌توانند لباس‌ها را در لباس‌شویی بگذارند و در ۱۰ سالگی به تنهایی آن را راه بیندازند. وقتی کودکان کارهای خانه را انجام می‌دهند، شما می‌توانید زمانی را به خودتان اختصاص دهید. همچنین کودک احساس می‌کند وجودش در خانه معنادار است و احساس مفید بودن می‌کند.

 کودکان را تشویق کنید احساس‌شان را توصیف کنند

برون ریزی احساسات باعث افزایش اعتماد به نفس در کودکان می‌شود.

برای داشتن فرزندی با اعتماد به نفس، به او بیاموزید احساساتش را به راحتی بیان کند. این به معنای انفجار در هر گره‌ی احساسی نیست بلکه به معنای ایجاد تعادل بین توصیف احساس و کنترل آن است. او باید بتواند در صورت نیاز سرپوشی روی احساساتش بگذارد اما نه آنقدر محکم که نتواند آن را بردارد. این سرپوش باید در موقعیت مناسب مثلا هنگام دویدن (گاهی دویدنِ دیوانه‌وار فشار زیادی را از روی شما بر می‌دارد)، یا در صحبت با یک دوست صمیمی برداشته شود. کودکان نوپا بدون دغدغه احساساتشان را بروز می‌دهند اما با گذر زمان یاد می‌گیرند چگونه آرامش خود را در موقعیت‌های دشوار حفظ کنند. برون‌ریزی و کنترل زیاد هر دو منجر به مشکلات در بزرگسالی می‌شوند. کودکی که هیج کنترلی روی احساساتش ندارد، به یک بچه‌ی لوس تبدیل می‌شود. در مقابل تأکید بر کنترل بیش از حد احساسات این پیام را به فرزندتان می‌دهد که احساسات او شما را نگران می‌کند یا اینکه اهمیتی برای شما ندارد. در نتیجه کودک گمان می‌کند بیان احساسات و یا حتی داشتن احساس چیز بدی است. استدلال کودک این است که اگر احساسات او بی‌اهمیت هستند پس خودش هم بی‌اهمیت و بی‌ارزش است.
بدتر از بی‌تفاوتی به احساس فرزندتان، پاسخ غلط به آن است: «دیگه نمی‌خوام چیزی در مورد عروسکت بشنوم!» ترس از واکنش پدر و مادر، کودک را رنج می‌دهد. در مقابل کودکی که می‌داند می‌تواند آزادانه از احساساتش بگوید، این پیام را از پدر و مادر می‌گیرد: «احساسات تو برای من مهم است، هر وقت خواستی من در کنارت هستم. تو برای من مهم هستی!» در نتیجه‌ی توصیف احساسات و آگاهی والدین از آنها، امکان صحبت درباره‌ی آن موقعیت و یافتن راه حل فراهم می‌شود.
برخی پدر و مادرها درباره‌ی این موضوع اشتباه فکر می‌کنند، به گمان آنها اعتماد به نفس هم باید مانند غذا و لباس گرم به طور منظم به کودک داده شود. «سامان تو بد نمی‌خونی؛ فقط از نظر آوایی یه کم مشکل داری.» «اعتماد به نفس سارا جریحه‌دار شده، برادرش دیشب موقع بازی اون رو زده!» اعتماد به نفس چیزی نیست که هر روز اندازه بگیرید، امروز کم باشد و فردا به اندازه‌ی قبل برگشته باشد.
نوزادی که نیازهایش برآورده می‌شود، دارای اعتماد به نفس است. مانند یک باغبان که درختی را پرورش می‌دهد، برای ایجاد و تقویت اعتماد به نفس در کودکان باید به فرزندتان خوراک مناسب بدهید، محیط را طوری آماده کنید که او قوی بار بیاید و سراغ بازی با شاخه‌های نازک و شکننده نرود! با تعریف کردن از کودک‌تان و فلان فعالیت یا فلان بازی خاص و تکرار آنها اعتماد به نفس ایجاد نمی‌شود. البته که به مدرک روانشناسی هم نیازی ندارید؛ تا می‌توانید فرزندتان را در آغوش بگیرید، به نیازهایش با حساسیت توجه کنید و از وجود او لذت ببرید. همین‌ها برای اینکه تماشاگر شکفتن و پروش اعتماد به نفس در یک انسان باشید، کافیست.
مجله اینترنتی تابناک جوان
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.