راهکارهایی برای ایجاد یک تغيیر بزرگ در زندگی
زندگی شما میتواند بهطرز شگفتانگیزی تغییر کند، کافی است مایل به تغییر باشید. تصمیم بگیرید، عمل کنید. رفتارهای جدیدی انتخابیتان را تمرین کنید و تا زمان رسیدن به نتیجهی دلخواهتان ثابتقدم بمانید.در ادامه تمرین هایی برای تغیر با یکدیگر مرور میکنیم.
تغییر یعنی چه؟
تغییر یعنی حال خوب و زندگی جدید، چرا یک قدم همین حالا بر نمی دارید منتظر چه چیزی هستید؟ خیلی از ما انسان ها منتظر این هستیم که یک شخصی پیدا شود و یک تلنگر به ما بزنه و خیلی از ما تلنگر هم به ما می زنند اما حرکت نمی کنیم، چرا؟
تغییر یعنی دست برداشتن از تکرار مکررات ذهنیت نامیدانه گذشته، تغییر یعنی شادی و نشاط و طراوت و تازگی در روند کاری و زندگی، تغییر یعنی اینکه دوباره رشد بدیم شرایط زندگیمون رو، وقتی شرایط اون چیزی نیست که ما میخوایم.
تغییر یعنی شروع تو
همه چیز از من و تو شروع میشه و همه چیز از جایی که الان هستیم شروع میشه اگه میخوایم کاریو بکنیم باید در هر جایی هستیم با هر شرایطی شروع کنیم و اگه میخواین تغییری رو ایجاد کنیم همین الان همین لحظه وقتشه.
ما بایستی تصمیم بگیریم و شروع کنیم وقتی این تصمیم رو بگیریم و شروع کنیم اونوقت میتونیم هر تغییری لازم باشه رو اعمال کنیم.
اما مهم اینه که الان با چه باوری به خودمون و شرایطمون نگاه میکنیم با این باور داریم نگاه میکنیم که میشه یا نمیشه؟ اگه الان در شرایطی که هستین میگین نمیشه تغییر داد روند زندگی رو دلیلش ذهنیت منفی و باورهای نادرستیه که در مورد خودتون و توانایی هاتون دارین.
و بایستی اول بیایم روی این موضوعات کار کنیم همه افرادی که ما اونارو الگوهای درستی برای زندگی میدونیم افرادی هستن که باور کردن و انتخاب کردن تغییر دادن زندگیشون رو بدون اینکه بخوان خودشون رو درگیر شرایط کنن یا شرایط رو بهونه ای کنن واسه تغییر نکردن پس بایستی بهونه هارو کنار بزاریم و بیایم باور کنیم ما هم میتونیم.
دراین مطلب سعی بر این داریم مجموعه از تمرین ها برای آغاز یه تغییر خوب و ارزشمند رو ارائه بدیم، لطفا با ما همراه باشید.
گام اول : دوستانتان را پاک سازی کنید
شاید به مذاق بسیاری خوش نیاید ولی چارهای نیست. موضوع خیلی مهم است. حتما این عبارات تاکیدی را شما هم شنیدهاید که بزرگی میگفت: حال و روز شما و کیفیت زندگی شما معدل 5 نفر دوستان صمیمی شما است! جای دیگر میگویند: درآمد شما معدل درآمد 5 نفر از دوستان صمیمی شماست! من بین دوستانم رفتم و در مورد تک تک آنها از خودم این سوال سرنوشت ساز را پرسیدم که آیا این فرد به من در موفقیت کمک میکند یا مرا پایین میکشد.
اگر پاسخ منفی بود، او را از شبکههای اجتماعی و حتی لیست تماس تلفنم حذف کردم و به راه خود ادامه دادم. این کار ممکن است اوایل برای شما نیز سخت گیرانه به نظر برسد، اما گاهی همین تصمیمات سخت به شما کمک خواهد کرد تا به موفقیتهای عظیمی دست یابید. دوستان اگر شناخت صحیحی از دوستانتان داشته باشید، متوجه خواهید شد که برخی دوستان دقیقا و دانسته یا نادانسته مانع رشد و ترقی شما هستند، خوب! چه لزومی دارد این افراد را هر روز ببینید؟!
تنها استثنا برای من این بود که اگر کسی ثابت می کرد قصد تغییر دارد، من به او اجازه می دادم که دوباره بازگردد. انجام این کار به من احساس کنترل بر روی زندگیام را میداد. من تازه متوجه شدم در طی سالها به بسیاری باج داده ام. با بسیاری حس خوب نمی گرفتم. از بسیاری می ترسیدم ولی همه آنها را همیشه می دیدم. بعد از این پاکسازی بود که کم کم افراد جدیدی وارد شبکه دوستانم شدند که هر کدام افراد بزرگی هستند و همیشه به من کمک کرده اند.
گام دوم : ساعت تان را نیم ساعت به جلو بکشید
هرگز 24 ساعت زمان شبانه روز برای کسی که قصد شروع چیزهای جدیدی را دارد کافی نیست. خیلی وقت ها هنگامی که می خواهید دست به تغییر و شروع دوباره بزنید زمان کم می آورید. پس چطور است به جای اینکه تلاش کنید برنامه های تان را اصلاح کنید و تغییر دهید یا دستاوردهای عظیمی داشته باشید، زنگ هشدار ساعت تان را فقط نیم ساعت زودتر کوک کنید؟ فقط نیم ساعت زمان بیشتر در اول صبح و پیش از رفتن به سر کار می تواند فرصتی باشد که تغییرات زیادی در زندگی تان ایجاد کنید.
گام سوم : جای کنترل تلویزیون را با کتاب عوض کنید
تماشای تلویزیون هیچ اشکالی ندارد اما برای بسیاری از ما تماشای تلویزیون تبدیل به یک فعالیت پیش فرض شده است. این خیلی راحت است که به خانه بروید، روی مبل لم بدهید و مستقیم و بدون هیچ فکری تلویزیون را روشن کنید. اگر این کار عادتی است که سعی به ترک آن دارید، کنترل تلویزیون را جای دیگری بگذارید وجای آن را با کتاب پر کنید
گام چهارم : سازگاری را یاد بگیرید
اگر نتوانید سازگار شوید، چیزهای جدید را امتحان کنید، روشهای جدید، افراد جدید و تصمیمات جدید را وارد زندگیتان کنید، عقب میمانید. روشی که دیروز نتیجهبخش بود، ممکن است امروز دیگر اثرگذار نباشد. شما میتوانید برنامهی غذایی دوران کودکیتان را ادامه دهید؟ میتوانید همانقدر که در بچگی فعال بودید، فعالیت کنید؟ مسلما مسئولیتها و علایقتان هم تغییر کردهاند. این شما هستید که باید با محیط جدید، نقش جدید و ظاهر جدیدتان سازگار شوید و به جایی که میخواهید برسید.
گام پنجم : هر روز به کتابهای صوتی گوش کنید
اگر قرار بود این عنوان را برای مردم بیست سال پیش بنویسم. اینگونه مینوشتم:
هفته ای یک بار به کتاب فروشی محل مراجعه کنید و کتابی بخرید و بخوانید. دوست من میدانم، وقت نداری. میدانم حوصله نداری. میدانم کتاب هیچ جایی در سبد خرید خانوار ایرانی ندارد. میدانم آمار مطالعه در کشور ما … است. میدانم کتاب گران شده.
میدانم… اما این را نیز میدانم همه اینها بهانهای بیش نیست. شما در هر زمینهای کتاب بخواهید در اینترنت هست. امروز کار من و شما راحتتر شده است. به نظر من کتاب صوتی بهترین اتفاق بعد از اختراع لامپ است. من در لحظه به لحظه بیکاری و تنهاییهایم، حتی پشت ترافیک سنگین خیابانهای تهران دارم کتاب میخوانم.
بیشتر بخوانید :
چرا سادهترین کارها را به تعویق میاندازیم؟
۵ معما با جواب برای ورزش مغزتان
چگونه می توان به خودتخریبی پایان داد!
گام ششم : یک صفحه در لینکدین (LinkedIn) باز کنید
لینکدین یکی از سایتهای شبکه اجتماعی است که پایه کار آن بدین گونه است که کاربران را تشویق می کند تا یک پروفایل کاملا حرفه ای بسازند و از این پروفایل ساخته شده می توانند در همه فضای دنیای مجازی به عنوان یک رزومه کاری استفاده نمایند! امروزه آدرس لینکدین در کارت ویزیت نوشته میشود و یک اعتبار و هویت شغلی تخصصی برای صاحب آن محسوب میشود. من برای مدتی طولانی، از لینکدین دوری می کردم چون فکر میکردم که در ایران چندان اهمیت و کارایی ندارد.
اما اکنون دریافتهام که اگر شما کاربر واقعی و قابل اعتماد باشید و چیزی برای پنهان کردن نداشته باشید، ابزارهایی مانند لینکدین میتوانند در کمک به شما بسیار قدرتمند عمل کند. ساخت آدرس لینکدین مانند گردآوری سرمایه اولیه برای راه اندازی کسب و کار شما است. این کار شاید تنها 10 دقیقه از وقت شما را بگیرد، اما میتواند فرصتهایی را برای شما بوجود آورد و داخل مقیاسهایی شوید که هرگز حتی فکر نمی کردید ممکن باشد.
گام هفتم : یک بطری آب روی میزتان بگذارید
حتما شنیده اید که هر فرد به صورت میانگین روزانه باید 6 تا 8 لیوان آب بنوشد، اما آیا واقعا به این توصیه عمل می کنید؟ آیا پس از اینکه صبح یا بعدازظهر بدن تان از کم آبی رنج می برد، هنگامی که تشنه بودید آب خوردید؟
یکی از ساده ترین ترفندهای ساده این است که یک بطری آب روی میز کارتان یا هر جایی که هستید (مانند ماشین) در دسترس خود قرار دهید زیرا اگر آب نوشیدنی در دسترس تان باشد راحت تر می توانید به صورت مرتب آب بنوشید.
گام هشتم : غذای خانگی بخورید حتی در محل کار
آیا می خواهید پول پس انداز کنید یا غذای سالم بخورید؟ آیا از اینکه نیمی از زمان ناهارتان را در انتظار تحویل سفارش غذای تان می گذرانید خسته شده اید و به ستوه آمده اید؟ پس ناهار خودتان را از خانه با خود ببرید. اینکه غذا را در منزل درست کنید هم هزینه کمتری برایتان دارد و هم زمان کمتری از وقت شما را می گیرد و از کیفیت غذا مطمئن می شوید.
گام نهم : رسانههای منفی را از زندگیتان حذف کنید:
دزدان وقت را در زندگیتان دستگیر کرده و اجازه ندهید همیشه و هر شبانه روز ساعاتی را بیهوده و بی نتیجه از دست بدهید.
چقدر زمان در تلگرام و اینستاگرام و کانالهای مختلف صرف میکنید؟
آیا میدانید، این زمانها را اگر صرف خواندن کتاب میکردید، متخصص کشوری و جهانی زمینه کاری خود میشدید! حتما تحقیقات مختلف در این موضوع را بارها در کانال ما (روانشناسی موفقیت) خوانده اید. آمار تکان دهنده نیست! وحشتناک است! فقط مربوط به ایران نیست! تعداد مردم دنیا را تنها در یک ساعت وقت تلف شده روزانه بررسی بکنید، اگر دو یا 5 ساعت باشد ببینید چه تعداد نفر ساعت وقت روزانه تلف میشود؟
این همه وقت که همه میگویند گویا طلا هم هست را چرا دور میریزیم .
گام دهم : کمی مدیتیشن، کمی رژیم سلامتی و کمی ورزش مرتب هفتگی داشته باشید:
ما کار میکنیم، پول در میآوریم و همین کارها را دهها و شاید صدها سال ادامه میدهیم و بعد در زمانی بخودمون می آییم تا از آن تجربه و پول استفاده کنیم که دیگر سلامتی باقی نمونده تا از آن همه اندوخته استفاده و لذت ببریم.
تعجب نکنید. لطفا در گوگل کتاب ” مرجع تغذیه و رژیم های غذایی ” رو جستجو کنید. این کتاب به شما نمیگوید چه بخورید و چه نخورید. سیستم گوارش را بصورت تخصصی ولی به زبان ساده تشریح میکند و بعد بلاهایی که سر گروه های مختلف هرم غذایی در مسیر گوارش وارد میشود را داستان وار تشریح میکند. اخرین توصیه های fda در مورد میزان مصرف مجاز گروه های مختلف غذایی توسط افراد را در جداولی به شما ارایه میکند، حال شما جراعت داری بیشتر یا کمتر بخور. آنقدر آگاهی به شما میدهد که نظام منطقی ذهن شما کنترل مصرف مواد غذایی را آگاهانه در اختیار میگیرد و با توضیحاتی در مورد اثار ورزش و سبک زندگی شما را بطور ناخودآگاه به سمت ورزش روزانه و رژیم دایمی سلامتی سوق میدهد.
بیشتر بخوانید:
۵ معما با جواب برای ورزش مغزتان
برخی از راهکارهای رها شدن از بند افسردگی
حقایق جالب روانشناسی که شاید ندانید
گام یازدهم: شغل خود را تغییر دهید
بیشتر افراد موفق کسانی بودند که از کار خود اخراج شدند و مجبور شدند به دنبال ایدههای خود بروند. بسیاری از مردم از تغییر زندگی شان میترسند و فکر میکنند امتحان یک شغل دیگر خطرناک و دلهره آور است. من پروفایل افراد را در “لینکدین” مطالعه کردم و به مسیرهای متنوع شغلی آنها نگاه کردم. یک الگوی مشترک جالب را دیدم تقریبا هیچ کدام از این افراد یک شغل ثابت را در زندگیشان تجربه نکردهاند.
در حقیقت کسانی که تغییرات بزرگی در مسیر شغلی خود داشتهاند؛ به بیشترین موفقیتها دست پیدا کردهاند. این مثل یک قانون نانوشته در جامعه مصداق دارد.
گام دوازدهم: تا جایی که میتوانید اطلاعات به دیگران ببخشید
بخشش چیزی بود که من همیشه میگفتم مهم است و خوب، اما هرگز قدرت آن را درک نکرده بودم. در ابتدای کسب و کارم فکر میکردم که همه چیز حفاظت از مالکیت معنوی است و اینکه به هیچ کس چیزی در مورد ایدههایم نباید بگویم! چیزی که الان می دانم این است که ایده ها تا زمانی که شما کاری در رابطه با آنها انجام ندهید، هیچ ارزشی ندارند. حتی اگر شما یک ایده ی بسیار بزرگ داشته باشید، اکثر مردم تنبلتر و منفیتر از آن هستند که آن را از شما بدزدند.
اکنون من با همه در مورد ایدههایم صحبت می کنم و اغلب متوجه می شوم که این کار درهایی را به روی من باز می کند که هرگز نمی دانستم وجود دارند. به لطف اینترنت می توان اطلاعات را به آسانی پیدا کرد. بنابراین آنها را به اشتراک بگذارید. من حتی آدرس کتابهایم را هم به اشتراک میگذارم چون به لطف شبکههای اجتماعی هر کسی قابل جستجو کردن است. من از طرق مختلف دوستان و مراجعین را راهنمایی میکنم و این باعث افزایش چند برابری طرفدارانم میشود، عجیب نیست؟
گام سیزدهم : از گفتگوهای منفی درونی یا با افراد دیگر دوری کنید
در مغز همه ما گفتگوهای ذهنی در حال تکرار است. جنس این گفتگوها، سرنوشت افراد را رقم میزند. کیفیت این گفتگوها را بطور کلی به دو گروه منفی و مثبت تقسیم میکنیم. سرنوشت افراد از همینجا از هم متمایز میشود.
در ذهن شما چه گفتگوهای شخصی تکرار می شود؟
بعنوان یک کار عملی، یک روز از صبح تا شب دفترچهای همراه داشته باشید. همیشه و هر لحظه به حرفهایی که با خود میگویید یا از ذهن شما میگذرد توجه کنید. این گفتگوها را یاداشت کنید.
شاید در دفعات اول متوجه این گفتگوها نشوید. بگذارید مثالی بزنم. به یک میهمانی رفتید. وارد محل میهمانی شدید؛
- وای این ها هم که اینجان! اصلا دوست نداشتم ببینمشون.
- ببین چه آرایشی کرده با اون قیافش!
- یعنی من خوبم؟ یعنی لباسم خوشگل دیده میشه؟
- شکم و باید بدم تو تا لاغرتر به نظر برسم.
- میترسم حرف بزنم. خاک تو سرت که هیچوقت بلد نیستی حرف بزنی.
- تشنمه. ولی ولش کن تحمل میکنم.
- بذار به این خانم بگم، نه ولش کن. زشته تا خونه تحمل میکنم.
- چرا اینقدر حرف میزنی. بسه. قیافهها رو ببین. حوصلشونو سر بردی! …
اگر گفتگوهای هفتگی خودت را یاداشت و تحلیل کنی، براحتی میتوانی بفهمی ذهن تو و در نتیجه افکار و سرنوشت تو چه سمت و سویی دارد. تاثیر گفتگوی درونی در سیستم قانون جذب به مراتب قویتر و قدرتمندتر از افکار شماست. پس از این به بعد به گفتگوهای درونی خود اهمیت دهید. همینطور که هر حرفی را در جمع نمیزنید، هر حرفی را از ذهن نگذرانید. در مورد دیگران هم همین پرهیز کلامی را داشته باشید. نه خودتان منفی بگویید و نه گفتگوی منفی دیگران را لازم است بشنوید. اگر پدر و مادری دارید که تمام وقت منفی و بد حرف میزند، متاسفم ولی نمیتوانم سرنوشت خوبی برایتان در پیش ببینم مگر اینکه خودتان را از شنیدن آنها محروم کنید.
گام چهاردهم : به خودتان ایمان داشته باشید
خود باوری از عزت نفس بالا و اعتماد بنفس قدرتمند شکل و فرم می گیرد. پس برای اینکه به خودتان ایمان داشته باشید باید این دو ویژگی را تا حد ممکن در خود تقویت کنید. من مدتها روی عزت نفس یا همان حرمت نفس خودم کار ترمیمی کردم. بعد از جوانب مختلف به مشکل ضعف اعتماد بنفس خودم حمله کردم. به عنوان یک قانون از من بیاد داشته باشید در رفع مشکلات سلامتی (جسمی و روانی) از همه لحاظ و از همه ابزار باید به مشکل توجه و حمله کرد.
به تدریج چیزی که باعث شادابی و طراوت من شد ایمان به خودم بود. من یک بازی را با خودم شروع کردم و سعی کردم در موقعیتهایی قرار بگیرم که هیچ ایدهای در مورد آنها نداشتم. به یاد دارم که از من خواسته شد که دنبال یک رابطه یک میلیارد تومانی با یک مشتری باشم و من هیچ ایدهای نداشتم. قبول کردم چون میدانستم این فرصتی برای یادگیری است. از آن به بعد همیشه به چیزهای که می دانستم برایشان آمادگی ندارم بله می گفتم. می دانستم که وقتی آماده نیستم این زمانی برای رشد و شروع یک تغییر بزرگ است.
سمینار آنتونی رابینز به من یاد داد که بزرگترین نیاز انسان، نیاز به رشد و پیشرفت است. سعی کردم که این نیاز را تا آنجا که می توانم تغذیه کنم. هر چقدر که رشد بیشتری تجربه می کردم. اعتماد به نفس بیشتری به دست می آوردم. این اعتماد به نفس منجر به ایمان به خودم میشد حتی وقتی هیچ کس دیگری به من ایمان نداشت.
گام چهاردهم : بیشتر سفر کنید
برای مدتی طولانی، بر این باور بودم که برای موفقیتهای بزرگ باید تا سر حد مرگ کار کرد. در حالی که قبول دارم که سخت کوشی شرط است. شما در میان مردم و از خود ملل گوناگون خیلی چیزها میآموزید که هرگز در هیچ کتاب و دوره ای آموزش داده نمیشود. متوجه شدم که این مسافرت ها به زندگی من چشم انداز و ایدههای جدیدی می دهند. هر زمان که فکر جدیدی به ذهنم میرسید که باید در کسب و کارم اعمال میکردم، متوجه میشدم که آن را در زمانی که مسافرت بودهام دریافت کردهام.
شما به آسانی می توانید در جامعه خودتان گم شوید، ایدهها و افکارتان محدود همین منطقه خواهد ماند. بنابراین اگر دنبال ایده های نو و جهانی شدن هستید، از آن بیرون بیاید و جهان را ببینید چون یک روز ممکن است برای دیدن آن نباشید. من هر روز و هر ساعت در کشورهای مختلف مشغول آموختن بودم و این را توشه راه موفقیتهای بعدی کردم. من با بسیاری از دوستان خوبم و بسیاری از افراد موفق و مشهور در همین مسافرت ها آشنا شدم.
گام پانزدهم : به افراد موفق دسترسی پیدا کنید
در نزدیکی به افراد موفق شما ناخوداگاه الگوبرداری میکنید و این باعث میشود تا جنس خواستههایتان نیز تغییر کند. شما به کم راضی نمیشوید و خود را در چند قدمی رویاهایتان میبینید. همچنین ذهن با این واقعیت مواجه میشود که اگر دیگران توانستهاند من نیز باید و حتما میتوانم. تردید بزرگ شما در مورد اینکه ” آیا من نیز ممکن است بتوانم ” ؛ به تدریج به یک باور بسیار قوی ” من حتما میتوانم ” در ضمیر ناخودآگاه شما تغییر فرم می دهد.
گام شانزدهم : به همه فرصت دوباره بدهید
من یاد گرفتم که به همه فرصت دوباره بدهم، بدون توجه به اینکه چه کاری انجام دادهاند. این بخشش به من این فرصت را می داد که ضعف افراد را ببینم و بپذیرم که هیچ کس کامل نیست. پذیرش اینکه هیچ کس کامل نیست دیگران را وادار میکرد که از من انتظار کامل بودن نداشته باشند. هیچ کس عمدا کاری برای آزار دادن شما انجام نمیدهد.
مساله این است شما چگونه این موضوع را تفسیر می کنید. روزی از مدیر عامل شرکت هندا پرسیدند چرا آن مهندسی را که در پروژه قبلی میلیونها دلار به شرکت خسارت زد اخراج نکردی؟ ایشان با تعجب پاسخ داد: شوخی میکنی؟ من برای آموزش این آقا میلیونها دلار هزینه کردم حالا براحتی اخراجش کنم؟
کارمندان و کارگران خود را از بهترینها انتخاب کنید ولی اگر اشتباه کردند فرصتی دوباره به آنها دادید، چه بسا انقلابی در شرکت شما روی دهد. بنابراین شما نکاتی در مورد اینکه چگونه زندگی من متحول شده در اختیار دارید. نکاتی که بسیاری از مردم هرگز با دیگران در مورد آن صحبت نمیکنند. حالا شما تمام دانش و تجربیاتی را که من به آن عمل می کنم در اختیار دارید. حتی اگر فقط سه مورد از این نکات را انجام دهید. من به شما قول می دهم که شروع یک تغییر بزرگ خوب را خیلی سریع در زندگیتان تجربه کنید.
پیشنهاد میکنم، به تدریج و گام به گام روشهای بیان شده را بکار بگیرید. اگر فکر میکنید: به برخی از آنها اعتقاد ندارید. برخی در زندگی شما جایی ندارد.ایرادی ندارد! تعداد زیاد است. لازم نیست شما همه روشها را بکار بگیرید، کاربردیترینها را انتخاب کنید و عنوانهای آنها را یادداشت و از فردا صبح شروع کنید. هیچ بهانهای جایز نیست. تصور کنید شما به گنجی دست یافتهاید، چه حسی دارید؟ چطور عمل میکنید؟ همان کار را بلافاصله انجام دهید.