تصویری که هیولا از زنان ساخت
رسانهها موجب انباشت تصاویر ذهنی و ایجاد تفکرات قالبی از زن در اذهان عمومی میشوند، ارائه تصویر زنان در خانه و دغدغه ظواهر دنیوی و زیبایی داشتن چیزی است که رسانهها برای ما ساختهاند و این تصاویر و انگارهها، عامل مهمی در ساخت اجتماعی واقعیت در بین مخاطبان و افراد جامعه محسوب میشوند؛ کاری که مهران مدیری در سریال «هیولا» به خوبی از عهده آن برآمد!
سعیده رضوانی: تصویر زن در مجموعه «هیولا»، کاریکاتور تقلیدشدهای است از آنچه که واقعیت ندارد و نتیجه این میشود که مخاطبان با تماشای این سریال تأییدی بر رفتارهای غلط اجتماعی خود مییابند و به این دور باطل ادامه میدهند. در این یادداشت سعی میکنم به این بپردازم که این سریال از چه زاویه و عینکی به زنان جامعه نگریسته است و این قشر چگونه بازنمایی شدهاند؟
بازیگر اصلی زن سریال «هیولا»، شبنم مقدمی در نقش شهره، همسر هوشنگ شرافت است، شخصیتی که به خاطر حجم دیالوگهای تکراریاش از جایی به بعد در مخاطب ایجاد دلزدگی میکند. شهره اگر سوار ماشین شاسی بلند میشود، اگر در خانه لازانیا درست میکند و مارچوبه میخورد و ... بیش از هر چیز سعی میکند به زنان دیگر به ویژه مینا (سیما تیرانداز) فخر بفروشد و آن را نمایش دهد.
تورستین وبلن (جامعه شناس و اقتصاددان)، در اواخر قرن نوزدهم در نظریهاش تحت عنوان «نظریه طبقه تنآسا»، جامعهای را به تصویر میکشد که سرچشمههای اصلی مصرف در آن، تظاهر و تقلید است که در بالای آن طبقه مالکان قرار دارد، طبقهای که ناز و نعمت خود را به وسیله مصرف نمایش میدهد، طبقه مرفه گروهی از مردم هستند که صرفاً درصدد ارضای نیازهای فیزیکی، روانی و روشنفکرانه خود نیستند، بلکه همواره کالاهایی را برای خودنمایی و نه رفع نیاز مصرف میکنند. این نوع مصرف را وبلن مصرف نمایشی مینامد. نمونه این ویژگیها را در سرتاسر سریال در اکثر شخصیتهای زن به ویژه شهره و مینا میبینیم.
در واقع در این سریال، کالا برای رفع نیاز مصرف نمیشود، بلکه زنان سریال به دنبال تظاهر به مصرف و نمایش آن هستند. وبلن معتقد بود که مصرف زمانی از معنای طبیعی و اصلی خود فاصله میگیرد که بتواند بیانگر انگیزهای باشد که فرایند متفاوتی از انباشت کالا را در پی داشته باشد. انگیزهای که ریشه مالکیت از آن آب میخورد چشم و همچشمی است. همین انگیزه چشم و همچشمی در سیر تکامل خود، نهاد مالکیت را شکل میدهد و این نهاد در همه جنبههای تکامل ساختار اجتماعی نفوذ پیدا میکند. داشتن ثروت، بزرگی و افتخار میآورد و این امتیاز رشکانگیزی است. به یاد بیاورید صحنهای که شهره و هوشنگ سوار بر ماشین شاسی بلند، نزدیک خانه هستند و شهره مدام در جستجوی آشنایی است که بتواند با نمایش آن کالا به او فخر بفروشد. در واقع او که سالها با نداری همسرش به عنوان یک معلم ساده سر کرده، اکنون که شرایط را برای بهبود شرایط اقتصادی خانواده مناسب میبیند، از این فرصت استفاده میکند. هدف او صرفاً استفاده از کالا نیست، بلکه نمایش و تظاهر به داشتن کالاست (شهره بیشتر از آنکه عقده نداری داشته باشد، عقده تظاهر و فخرفروشی دارد).
مهری، مادر هوشنگ (گوهر خیراندیش) نیز که در ابتدا به شرافت همسر مرحومش میبالد و مخاطب توقع دارد که در برابر زیاده خواهیهای پسر و عروسش ایستادگی کند، در دام تجملات و توجه بیش از حد به ظواهر دنیوی میافتد. پس این زنان اگر آب ببینند، شناگران خوبی میشوند.
بازیگر اصلی زن سریال «هیولا»، شبنم مقدمی در نقش شهره، همسر هوشنگ شرافت است، شخصیتی که به خاطر حجم دیالوگهای تکراریاش از جایی به بعد در مخاطب ایجاد دلزدگی میکند. شهره اگر سوار ماشین شاسی بلند میشود، اگر در خانه لازانیا درست میکند و مارچوبه میخورد و ... بیش از هر چیز سعی میکند به زنان دیگر به ویژه مینا (سیما تیرانداز) فخر بفروشد و آن را نمایش دهد.
تورستین وبلن (جامعه شناس و اقتصاددان)، در اواخر قرن نوزدهم در نظریهاش تحت عنوان «نظریه طبقه تنآسا»، جامعهای را به تصویر میکشد که سرچشمههای اصلی مصرف در آن، تظاهر و تقلید است که در بالای آن طبقه مالکان قرار دارد، طبقهای که ناز و نعمت خود را به وسیله مصرف نمایش میدهد، طبقه مرفه گروهی از مردم هستند که صرفاً درصدد ارضای نیازهای فیزیکی، روانی و روشنفکرانه خود نیستند، بلکه همواره کالاهایی را برای خودنمایی و نه رفع نیاز مصرف میکنند. این نوع مصرف را وبلن مصرف نمایشی مینامد. نمونه این ویژگیها را در سرتاسر سریال در اکثر شخصیتهای زن به ویژه شهره و مینا میبینیم.
در واقع در این سریال، کالا برای رفع نیاز مصرف نمیشود، بلکه زنان سریال به دنبال تظاهر به مصرف و نمایش آن هستند. وبلن معتقد بود که مصرف زمانی از معنای طبیعی و اصلی خود فاصله میگیرد که بتواند بیانگر انگیزهای باشد که فرایند متفاوتی از انباشت کالا را در پی داشته باشد. انگیزهای که ریشه مالکیت از آن آب میخورد چشم و همچشمی است. همین انگیزه چشم و همچشمی در سیر تکامل خود، نهاد مالکیت را شکل میدهد و این نهاد در همه جنبههای تکامل ساختار اجتماعی نفوذ پیدا میکند. داشتن ثروت، بزرگی و افتخار میآورد و این امتیاز رشکانگیزی است. به یاد بیاورید صحنهای که شهره و هوشنگ سوار بر ماشین شاسی بلند، نزدیک خانه هستند و شهره مدام در جستجوی آشنایی است که بتواند با نمایش آن کالا به او فخر بفروشد. در واقع او که سالها با نداری همسرش به عنوان یک معلم ساده سر کرده، اکنون که شرایط را برای بهبود شرایط اقتصادی خانواده مناسب میبیند، از این فرصت استفاده میکند. هدف او صرفاً استفاده از کالا نیست، بلکه نمایش و تظاهر به داشتن کالاست (شهره بیشتر از آنکه عقده نداری داشته باشد، عقده تظاهر و فخرفروشی دارد).
مهری، مادر هوشنگ (گوهر خیراندیش) نیز که در ابتدا به شرافت همسر مرحومش میبالد و مخاطب توقع دارد که در برابر زیاده خواهیهای پسر و عروسش ایستادگی کند، در دام تجملات و توجه بیش از حد به ظواهر دنیوی میافتد. پس این زنان اگر آب ببینند، شناگران خوبی میشوند.
زنان سریال مدام برای نشان دادن داراییهای خود به رقابت میپردازند. وبلن درمورد سرچشمههای اجتماعی رقابت در زندگی بشری معتقد بود، حرمت نفس همان بازتاب حرمتی است که دیگران برای انسان قائل میشوند؛ بنابراین اگر شخصی به خاطر عدم توفیق در کوششهای رقابتآمیز مورد پسند جامعه، چنین حرمتی را به دست نیاورد، از فقدان حرمت نفس رنج خواهد برد. در یک فرهنگ رقابتی که انسانها ارزششان را در مقایسه با ارزش دیگران میسنجند، هرکسی پیوسته در تکاپوی این است که از دیگران پیشی بگیرد (صحنههای مهمانیهای دورهمی زنان سریال را به یاد آورید).
ویژگی فخرفروشی در این سریال مشخصه بارز زنان است و مردان کمتر دارای این ویژگی هستند. یک تفکر کلیشهای که در جامعه در مورد زنان وجود دارد، این است که زنان در مهمانیها مدام در صدد نمایش زیورآلات، کفش و لباس مارکدار خود هستند؛ موضوعی که این سریال به آن دامن زده است. کلیشهسازی تعداد اندکی از ویژگیهای ساده و قابل فهم در یک شخص را در نظر میگیرد و همه چیز درباره آن فرد را به آن ویژگیها تقلیل میدهد و آن ویژگیها را اغراق آمیز و ساده میسازد.
نکته دیگر اینکه ژن خوب و شرافت که از اجداد هوشنگ به او رسیده، از هوشنگ نیز به پسر خود (حامد) رسیده، او در عین سادگی، از سایر اعضای خانواده شریفتر است. اما دختر خانواده (هاله) هیچ رگهای از شرافت ندارد و از همان ابتدا به شیوه زندگی پدربزرگ خود انتقاد میکند و او را مسبب بدبختیهای خانواده میداند. گویا شرافت؛ ژنی است که اگر هم وجود داشته باشد، در جنس مذکر است و در جنس مؤنث کمتر اثری میتوان از آن یافت.
خانم زحمتکش با بازی آزیتا ترکاشوند، شخصیت دیگر سریال است؛ میتوان گفت تنها زن فعال در محیط و جامعه مردانه. به ظاهر قرار است ایشان به عنوان عضو هیئت مدیره خاف (مؤسسه مالی و اعتباری خاک پای فرهنگیان) نماینده زنان باشد. اما از آنجا که همیشه پای یک زن در میان است، وجودش باعث ایجاد فساد در هیئت مدیره میشود (ارتباط با کامروا). همچنین از او شخصیتی ساده لوح به تصویر کشیده میشود که به راحتی همه اعضاء علیه او توطئه میکنند و او را مقصر اصلی تمام فسادها و رانتخواریها معرفی میکنند. پس در این سریال زنان به گونهای به نمایش درمیآیند که وقتی وارد محیطهای کاری میشوند، ابژهای جنسی هستند و باعث ایجاد فساد اخلاقی میشوند و راهکار مبارزه با آن نیز حذف کامل زنان از محیطهای اجتماعی است. در حالی که مردان به راحتی به زندگی عادی خود ادامه میدهند و آب هم از آب تکان نمیخورد.
زن دیگر این سریال، شخصیت فلور با بازی شیلا خداداد است. زنی که به شدت به ظاهر خود اهمیت میدهد و او را بیشتر در مهمانیهای زنانه، آرایشگاه، در حال گرفتن فال قهوه و ... میتوان دید. نه فعال اجتماعی است و نه دغدغه ایستادگی در برابر مفاسد همسرش را دارد. او از فسادهای مالی همسرش با خبر است و حتی در برخی مواقع او را همراهی میکند (سکانس ترغیب هوشنگ شرافت به قبول کردن پست مدیرعاملی یاران جنگل)، اما تنها چیزی را که بر نمیتابد، خیانت همسر است. پیام ضمنی سریال میتواند این باشد که تنها خط قرمز زنان، خیانت مرد است و تنها موضوعی که برایشان حائز اهمیت است، وفادار بودن مرد است و اینکه درآمد خوبی داشته باشند، راه به دست آوردن آن هم دیگر مهم نیست، پس هرچیزی از سوی زنان پذیرفته میشود، الا خیانت.
کارگردان با نمایش یک اثر دیدگاه خود را در جهت مخالفت یا موافقت با هنجارها و ارزشهای غالب در جامعه نشان میدهد. در این اثر زنان جامعهای که مهران مدیری به تصویر میکشد، زیاده خواه، راحت طلب، دهن بین، شکاک، پول پرست، اهل اهمیت به ظواهر و خانهدار هستند و کمتر دغدغه مشکلات جامعه را دارند. زن نشان داده شده در سریال مهران مدیری، زنی است که با انواع خاص کرمها، رژ لب و رنگ مو در جستوجوی ظاهر بهتر و زیبایی بیشتر است، دغدغه اصلیاش خانه بالای شهر و ماشین لوکس سوار شدن است. حال آنکه مشکلات، دغدغهها و خواستههای زن جامعه ایران بسیار مهمتر از آن چیزی است که در این سریال شاهد آن بودیم. (هرچند تمام شخصیتهای اصلی سریال مهران مدیری از لحاظ ویژگیهای اخلاقی دارای مشکلات عدیدهای هستند و هیچ یک از شخصیتهای جامعۀ به تصویر کشیده شده این سریال اخلاق مدار نیستند.)
خانم زحمتکش با بازی آزیتا ترکاشوند، شخصیت دیگر سریال است؛ میتوان گفت تنها زن فعال در محیط و جامعه مردانه. به ظاهر قرار است ایشان به عنوان عضو هیئت مدیره خاف (مؤسسه مالی و اعتباری خاک پای فرهنگیان) نماینده زنان باشد. اما از آنجا که همیشه پای یک زن در میان است، وجودش باعث ایجاد فساد در هیئت مدیره میشود (ارتباط با کامروا). همچنین از او شخصیتی ساده لوح به تصویر کشیده میشود که به راحتی همه اعضاء علیه او توطئه میکنند و او را مقصر اصلی تمام فسادها و رانتخواریها معرفی میکنند. پس در این سریال زنان به گونهای به نمایش درمیآیند که وقتی وارد محیطهای کاری میشوند، ابژهای جنسی هستند و باعث ایجاد فساد اخلاقی میشوند و راهکار مبارزه با آن نیز حذف کامل زنان از محیطهای اجتماعی است. در حالی که مردان به راحتی به زندگی عادی خود ادامه میدهند و آب هم از آب تکان نمیخورد.
زن دیگر این سریال، شخصیت فلور با بازی شیلا خداداد است. زنی که به شدت به ظاهر خود اهمیت میدهد و او را بیشتر در مهمانیهای زنانه، آرایشگاه، در حال گرفتن فال قهوه و ... میتوان دید. نه فعال اجتماعی است و نه دغدغه ایستادگی در برابر مفاسد همسرش را دارد. او از فسادهای مالی همسرش با خبر است و حتی در برخی مواقع او را همراهی میکند (سکانس ترغیب هوشنگ شرافت به قبول کردن پست مدیرعاملی یاران جنگل)، اما تنها چیزی را که بر نمیتابد، خیانت همسر است. پیام ضمنی سریال میتواند این باشد که تنها خط قرمز زنان، خیانت مرد است و تنها موضوعی که برایشان حائز اهمیت است، وفادار بودن مرد است و اینکه درآمد خوبی داشته باشند، راه به دست آوردن آن هم دیگر مهم نیست، پس هرچیزی از سوی زنان پذیرفته میشود، الا خیانت.
کارگردان با نمایش یک اثر دیدگاه خود را در جهت مخالفت یا موافقت با هنجارها و ارزشهای غالب در جامعه نشان میدهد. در این اثر زنان جامعهای که مهران مدیری به تصویر میکشد، زیاده خواه، راحت طلب، دهن بین، شکاک، پول پرست، اهل اهمیت به ظواهر و خانهدار هستند و کمتر دغدغه مشکلات جامعه را دارند. زن نشان داده شده در سریال مهران مدیری، زنی است که با انواع خاص کرمها، رژ لب و رنگ مو در جستوجوی ظاهر بهتر و زیبایی بیشتر است، دغدغه اصلیاش خانه بالای شهر و ماشین لوکس سوار شدن است. حال آنکه مشکلات، دغدغهها و خواستههای زن جامعه ایران بسیار مهمتر از آن چیزی است که در این سریال شاهد آن بودیم. (هرچند تمام شخصیتهای اصلی سریال مهران مدیری از لحاظ ویژگیهای اخلاقی دارای مشکلات عدیدهای هستند و هیچ یک از شخصیتهای جامعۀ به تصویر کشیده شده این سریال اخلاق مدار نیستند.)
منبع: خبرآنلاین / ۱۳۰۶۷۵۳
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲۷
در انتظار بررسی: ۰
مطلب بسیار جالبی بود. مهران مدیری خیلی اغراق شده به این موضوع پرداخت. ممنون از قلم توانایتان. لدت بردم
از هنر پیشه های خوب تعجب میکنم که چطور فریب مهران مدیری نان به نرخ خور رو میخورند.
نویسنده یا احتمالا در ایران زندگی نمیکنه یا مجرده و هیچ شناختی از زنهای جامعه نداره
حتی خود خانمها انچه که از رفتارهای خانمها در سریال هیولا نشان داده میشه رو قبول دارن
گرچه نمیشه عمومیت داد اما اکثریت اینگونه اند
حتی خود خانمها انچه که از رفتارهای خانمها در سریال هیولا نشان داده میشه رو قبول دارن
گرچه نمیشه عمومیت داد اما اکثریت اینگونه اند
در این سریال فرقی بین دروغ وراست وطنز وشوخی وجود ندارد وبا توجه به اینکه مخاطبان در سنین نوجوان و جوان فراوان داشت
تاثیر بد سریال از تاثیر خوب سریال در این بینندگان بیشتر است.
ودر پایان سریال با هر فهمی که از سریال داشته باشیم... نمی توانیم تشخیص دهیم کار شرافت اولیه درست بوده ... یا شرافت اصلی سریال...
حرفهای کودکان دراین سریال مخصوصا دختر خانواده که مهمترین عضو تاثیر گذار روی کودکان بود بسیار گمراه کننده برای مخاطب بود
به هر سریالی در این حجم تبلیغ و هزینه موارد منفی اش زیاد بود
تاثیر بد سریال از تاثیر خوب سریال در این بینندگان بیشتر است.
ودر پایان سریال با هر فهمی که از سریال داشته باشیم... نمی توانیم تشخیص دهیم کار شرافت اولیه درست بوده ... یا شرافت اصلی سریال...
حرفهای کودکان دراین سریال مخصوصا دختر خانواده که مهمترین عضو تاثیر گذار روی کودکان بود بسیار گمراه کننده برای مخاطب بود
به هر سریالی در این حجم تبلیغ و هزینه موارد منفی اش زیاد بود
واقعیت جامعه ماست چه خوشتون بیاد چه نیاد
مقاله بسیار خوبی بود. ممنون.
حقیقت طلخه عزیزم.
اتفاقا عین واقعیتهای جدید جامعست . فقط کافیه دایره دیدمون رو گسترش بدیم
مرد های سریال هم همشون مشکل دارند (اختلاس و دزدی و فساد و ...)
کلاً این سریال انتقادی هست.
چرا همش موضوع رو به تبعیض جنسیتی ربط میدید.
کلاً این سریال انتقادی هست.
چرا همش موضوع رو به تبعیض جنسیتی ربط میدید.
تحلیل بسیار زیبایی بود از همان قسمتهای ابتدایی سریال این مسئله آزاردهنده بود...
خانم به اصطلاح نویسنده مگر خود تو از رژ لب، آرایش، تظاهر، فخر فروشی و ... بدت می آید؟؟؟!! قطعا این طور نیست... در ضمن هیولا تصویری و.اقعی از زن ایرانی است و لا غیر... چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد... حسودی هم حد و مرزی دارد!!!
زن زن زن بابا انقدر زن زن نکنید دیگه حالم از هرچی زنه بهم خورد.
عزیزم طنز یعنی بزرگ نمایی . مختار که نساختن
واقا مطلب چرتی بود..
کار مهران مدیری حرف نداشت..
کار مهران مدیری حرف نداشت..
دقیقا واقعیت رو به تصویر کشیده انتقاد نداره که
متاسفانه خیلی از زن های ایرانی همین طور رفتار می کنند و به همین دلیل پسرها دیگر تن به ازدواج نمی دهند. البته نمیدونم مقصر این وضعیت کیست.
واقعا گریم زنان هم بسیار بد انجام شده بود. والله ما هیچ وقت در میهمانی های خانوادگی این قدر آرایش نمی کنیم.
جز زن من اکثر زنا اینطوری هستن
خانم رضوانی خدایی این چه نقدیه. دقیقا بیشتر زنهای ایرانی همینجوری هستن که هیولا نشون داد. درضمن این فیلم طنزه مشکلات جامعه رو باید جوری به نقد بکشه که جنبه سرگرمی و خنده داشته باشه قرار نیست شخصیت تمام زنها از جمله اونایی که دغدغه های اجتماعی دارن رو هم نشون بده. یه چیزی نوشتی که یه نظری داده باشی. مهران مدیری حرف نداره
واقعا درک طنز برای بعضی از خبرنگاران سخته و توقع دارند در سریال های طنز تمام شخصیت ها الگوی اخلاقی باشند
مثل آدم هایی که به سیرک می روند و از دلقک درس زندگی و اخلاق می آموزند
افراط بر گرفته از بی هویتی و التماس برای مطرح شدن با دست آویزی به موضوعات داغ چون نقش خانم ها.
مثل آدم هایی که به سیرک می روند و از دلقک درس زندگی و اخلاق می آموزند
افراط بر گرفته از بی هویتی و التماس برای مطرح شدن با دست آویزی به موضوعات داغ چون نقش خانم ها.
از اون فمینیست های دو اتیشه هستیاااا.
فیلم طنز هستش و اغراق داره. اکثر مرد ها هم فاسد و دزد هستند. شما چشمت رو روی این بستی. اگر قرار باشه اعتراض کنی باید کلا بگی فیلم داره به جامعه ایران توهین میکنه. چرا فقط از زنا دفاع میکنی؟؟این نوع رفتار یعنی اعتراف میکنی که زن و مرد با هم فرق دارند چیزی که چند ده ساله دارید سعی میکنید عکسشو ثابت کنید.واقعا فمنیست ها موجودات احمق و گمراهی هستند و باعث تسریع فساد بشریت
فیلم طنز هستش و اغراق داره. اکثر مرد ها هم فاسد و دزد هستند. شما چشمت رو روی این بستی. اگر قرار باشه اعتراض کنی باید کلا بگی فیلم داره به جامعه ایران توهین میکنه. چرا فقط از زنا دفاع میکنی؟؟این نوع رفتار یعنی اعتراف میکنی که زن و مرد با هم فرق دارند چیزی که چند ده ساله دارید سعی میکنید عکسشو ثابت کنید.واقعا فمنیست ها موجودات احمق و گمراهی هستند و باعث تسریع فساد بشریت
به نظر من و بسیاری از اصحاب هنر بهترین کار مهران مدیری همین هیولا بود که به زیبایی و هنرمندانه، زندگی امروزی جامعه ما را به تصویر کشیده است که چگونه پول می تواند شرافت انسانها را از آنها بگیرد.
و البته این یکطرفه داستان بود و طرف دیگر ماجرا طبقه سرمایه داری را نشان می دهد که بصورت شبکه ای در ارکان مختلف قدرت نفوذ پیدا کرده اند و به واسطه همین قدرت مشغول مال اندوزی و چپاول بیت المال هستند و در این میان از نقش آقازاده ها در این غارت نباید غافل شد.
می دانم که این سریال خیلی ها را عصبانی کرده ولی تابی جون از روزی که شروع کردی به نقد این سریال و آن را یک کار ضعیف تلقی کردی باورم نمی شد و نمی شود که شما حامی این طبقه باشی....
و البته این یکطرفه داستان بود و طرف دیگر ماجرا طبقه سرمایه داری را نشان می دهد که بصورت شبکه ای در ارکان مختلف قدرت نفوذ پیدا کرده اند و به واسطه همین قدرت مشغول مال اندوزی و چپاول بیت المال هستند و در این میان از نقش آقازاده ها در این غارت نباید غافل شد.
می دانم که این سریال خیلی ها را عصبانی کرده ولی تابی جون از روزی که شروع کردی به نقد این سریال و آن را یک کار ضعیف تلقی کردی باورم نمی شد و نمی شود که شما حامی این طبقه باشی....
متاسفانه در درصد بالایی از خانم های ایرانی این رفتارها مشاهده می شود
این سریال خیلی چیز های دیگر را نیز به رخ کشید این موضوع گوشه کار این سریال بود .
خانم نویسنده صد بار شعبون یک بار هم رمضون.
جنابعالی اگه ادعای صداقت در قضاوت رو در مورد جنسیت داری بد نیست به بسیاری از فیلم ها و سریال های ساخته شده نگاهی بیاندازی. سریال هایی مثل خانه سبز که در اون سریال خانم ها روشنفکر و دوراندیش و منطقی بودند و مردان سریال کج و کوله و لجباز و ..
همین آقای مدیری در خیلی از ساخته هاشون شخصیت زنان رو خیلی محکم و متفکر و ... نشون داده و مردهای سریالش همشون دارای حاشیه های فراوان و ضعف های بسیار از سریال شبهای ببره بگیر تا مرد هزار چهره و ...
حالا یه سریال هم این مدلی ساخته. اشکالی داره؟
جنابعالی اگه ادعای صداقت در قضاوت رو در مورد جنسیت داری بد نیست به بسیاری از فیلم ها و سریال های ساخته شده نگاهی بیاندازی. سریال هایی مثل خانه سبز که در اون سریال خانم ها روشنفکر و دوراندیش و منطقی بودند و مردان سریال کج و کوله و لجباز و ..
همین آقای مدیری در خیلی از ساخته هاشون شخصیت زنان رو خیلی محکم و متفکر و ... نشون داده و مردهای سریالش همشون دارای حاشیه های فراوان و ضعف های بسیار از سریال شبهای ببره بگیر تا مرد هزار چهره و ...
حالا یه سریال هم این مدلی ساخته. اشکالی داره؟
در این سریال چه کسی نقش مثبت داشت ؟ همه مشکل داشتند از صغیر و کبیر
ناشناس
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۱۷
سریال عالی بود در حد شاهکارواقعا حقایق جامعه است