خاطرات تلخ و شیرین بازیگران از دوران مدرسه
اولین روز مهر که بوی خوش دوران فراموش نشده مدرسه را به ما یادآوری میکند فرصتی برای دوستی با افراد جدید است. با وجود اینکه حال و هوای اول مهر و شروع شدن پاییز بسیار زیباست اما برخی از کودکان اول مهر را دوست ندارند و واکنش های مختلفی به این روز نشان می دهند؛ مثلا بعضیها قبل از ورود به کلاس با گریه دست اولیاء حود را فشار میدهند و دوست ندارند همزمان با دیگر دانش آموزان وارد کلاس درس یا همان خانه دوم خود که خاطره ساز دوران کودکی است، شوند.
اما بعضی از بچههای دیگر یا به اصطلاح شیطون و پر ذوق خود را طوری برای رفتن به مدرسه با علاقه زیاد آماده میکنند که هر انسانی در هر رده سنی دلش به حال و هوای خوش و به یاد ماندنی آن دوران تنگ میشود.
این شعر قیصر امین پور شاید بتواند خنده بر لبهای خیلی از ما بیاورد که یادآور دوران بی دغدغه کودکی هایمان است:
باز آمــد؛ بویِ مـــاهِ مدرسه بوی بازیهای راهِ مـــدرسه
بوی ماه مهر… ماهِ مهـــربان! بوی خورشیـدِ پگاهِ مدرســه
از میــانِ کوچههای خستگی میگریزم؛ در پنــاهِ مدرسـه
باز میبینم ز شوقِ بچـه هــا اشتیـاقی در نگـاهِ مدرســه
زنگِ تفریح وُ هیــاهویِ نشــاط خنـــده هایِ قاه قـــاهِ مدرسه
باز هم بوی بـاغ را، خواهم شنیــد از ســرودِ صبحـگاه مدرســه
روزِ اول، لالهای خواهم کشید سرخ! بر تخته سیـاه مدرسه...
باز آمد؛ بویِ مــاه مدرســه بوی بازی هـای راهِ مدرســه
در همین راستا، گفت و گویی را با بازیگران مطرح کشور ترتیب داده که در ادامه میخوانید:
مرجانه گلچین: من با گریه وارد مدرسه شدم
حس و حال شما در روزهای اول مهر چگونه بود؟
پاییز یک فصل زیبا و دوست داشتنی و از بقیه فصلها قشنگتر و دیدنیتر است چرا که پاییز من را یاد دوران کودکیام میاندازد. من با گریه وارد مدرسه شدم و دلم نمیخواست دستم را از دست مادرم جدا کنم و به کلاس درس بروم. البته اولین روز مهر به علت وابستگی به خانواده عزیزم از مدرسه راهی خانه شدم.
از تجربههای تلخ و شیرین هنگام ورود به مدرسه بگویید.
۱۰ روز اول مدرسه رفتن من واقعا دوران سختی بود و تا دوم دبستان تجربه تلخی به علت نداشتن معلم خوب از مدرسه را داشتم. به طوریکه از ورود به مدرسه ترس و وحشت داشتم. از سال سوم دبستان عشق من به مدرسه با لطف معلمان عزیزم به خصوص خانم وکیلی هزاران برابر بیشتر شد چرا که این بانوی گرامی و معلم مهربان من را به درستی با علاقه زیاد به مدرسه و کلاس درس آشتی داد و امیدوارم هرجا که هستند شاد و سلامت در کنار خانواده محترمشان روزگار خوشی را بگذرانند.
رابطه شما با مدرسه و معلمان چگونه بود؟
دو سال اول مدرسه زمان بسیار مهمی برای دانش آموزان در جهت درک مفاهیم است، اما از آن جایی که من در سال سوم دبستان با مدرسه دوست شدم و نمراتم بالا رفت هیچ وقت نتوانستم با درس ریاضی ارتباط خوبی برقرار کنم و این درس به یک معضل بزرگی برایم تبدیل شد ولی نمرات درسهای حفظی من به شدت بالا بود. اما با وجود اینکه به سن میان سالی رسیدم با خوشحالی از دوران کودکی ام به خصوص زمان مدرسه یاد میکنم.
قیمتهای لوازم التحریر زمان شما با الان چقدر تغییر کرده است؟
سال تحصیلی جدید با خرید لوازم التحریرهای رنگارنگ و نو پر از خاطرات دوست داشتنی است، اما متاسفانه به علت گرانی زیاد خیلی از خانوادههای سرزمینم بودجه کافی برای تامین این وسایل برای فرزندانشان را ندارند. امیدوارم مشکلات گرانی به خصوص لوازم التحریر برای مردم این روزها دغدغه نباشد تا خانوادهها شرمنده کودکان سرزمین خود نباشند. من به شدت آرزوی موفقیت زیادی در سال تحصیلی جدید را برای تک تک دانش آموزان سرزمینم دارم.
فریبا نادری:بدون اجازه از کلاس خارج میشدم
تجربه شما هنگام ورود به مدرسه در روزهای اول مهر چگونه بود؟
از آن جایی که من به شدت دختر شیطون و با نمکی بودم و مهد کودک هم بیشتر از دو یا سه ماه از من نگهداری نکرد. روزهای اول مدرسه به من برای اینکه باید از معلمم برای خروج از کلاس اجازه میگرفتم به شدت سخت گذشت. حتی یک بار هم معلمم حواسش به من نبود و من بدون اجازه از کلاس خارج شدم و همان روز از طرف دفتر مدرسه برای آموزش رعایت قوانین کلاس به من با مادرم تماس گرفتند.
از خاطرات دوران مدرسه خودتان بگویید.
من به دلیل اینکه از دست مادرم به مدرسه پناه برده و با این تفکر و خیال که هرکاری میتوانم در آن جا انجام دهم نه تنها گریه نکردم بلکه خیلی هم خوشحال بودم. اما مدرسه برای من به شدت دوران خاطره انگیزی بود مخصوصا اینکه خانم وجیه اللهی مدیرمدرسه من در دبیرستان پروین اعتصامی بسیار مدیر مقتدری بودند و من به شدت دوستش داشتم به طوری که حرفهای این مدیر عزیز بعدها در طول زندگیم تاثیرگذار بود و کمک شایانی به بهتر زندگی کردنم کرد.
زهره حمیدی:از معلم کلاس دومم میترسیدم
علاقه شما در اوایل مهرماه و خرید لوازم التحریر برای مدرسه چگونه بود؟
حس و حال دوران مدرسه مخصوصا خرید وسایل نو مثل کیف، کفش، کتاب و مداد رنگی برای تک تک افراد مخصوصا من دوست داشتنی و قشنگ است. اما والدینی که توانایی خرید این نوع وسایل برای کودکانشان را ندارند واقعا فرزندان این خانواده ذوق و شوق خود را برای خرید ابزار نو در دوران مدرسه از دست میدهند و نمیتوانند در شادی دیگر بچهها شریک باشند. هنگامی که سال تحصیلی جدید شروع میشد مدارس کتاب ها را به دانش آموزان تحویل میداد و ما هم با کلی ذوق با جلدهای مشمایی اقدام به جلد کردن کتابها میکردیم.
حس شما برای اولین بار دررفتن به مدرسه چگونه بود؟
البته دو سال اول مدرسه به علت دوری از خانواده هیچ علاقهای برای رفتن به مدرسه نداشتم و با گریه راهی مدرسه میشدم.
برخورد معلمان با دانش آموزان مخصوصا شما چگونه بود؟
در دوران مدرسه و زمان ما آموزگاران عزیز به دلیل برقرار کردن نظم و کنترل مناسب در مدرسه ارتباط نزدیکی با بچهها برقرار نمیکردند و من به شدت از معلمان مدرسه مخصوصا معلم کلاس دومم میترسیدم. اما الان خدارا شکر فضای ارتباط بین دانش آموزان و معلمان مدرسه بسیار بهتر شده است.
یکی از دبیرانی که خاطره خوبی از او دارید را نام ببرید.
یکی از بهترین و مهربانترین معلمهای بنده در دوران دبیرستانم سرکارخانم مهدوی بودند که با ایجاد یک رابطه دوستانه و جذاب در فضای کلاس به ما درس خانه داری در رشته انسانی را یاد میدادند و من خیلی دوستشون داشتم.
پوراندخت مهیمن: متاسفانه امروزه بچهها بیشتر با شبکههای مجازی شاد هستند
میزان علاقه شما در روز اول مهر و رفتن به مدرسه چگونه بود؟
اوایل مهر برای من با ناراحتی و خوشحالی همراه بود. چرا که یک خانواده پرجمعیت داشتم که همیشه در حال گردش بودیم و با رفتن به مدرسه فکر میکردم دیگر نمی توانم در کنار خانواده باشم و از سفر کردن در کنارشان لذت کافی را ببرم.
تفاوت شاد زیستن دانش آموزان زمان شما نسبت به دهه اخیر چگونه است؟
شادی کودکان زمان ما با بچههای الان حتی با وجود امکانات زیاد خیلی فرق داشت مثلا بچهها با به دست آوردن چیزهای کوچک از ته دل خوشحال میشدند، اما متاسفانه امروزه شادی بچهها با مشغول شدن در شبکههای مجازی بیشتر است.