صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۰۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۲

بازیگران خاطره‌سازی که از قاب شیشه‌ای رفته‌اند

کد خبر: ۸۹۰۶
تعداد نظرات: ۲ نظر

جان دادن به نقش‌های روی کاغذ و درگیر کردن احساسات و سنجه قضاوت هزاران و میلیون‌ها مخاطبی که آن سوی قاب شیشه‌ای با نقش جان بخشیده شده همذات‌پنداری کرده تنها به زمان کوتاه تماشای یک مجموعه تلویزیونی یا یک اثر سینمایی محدود نمی‌شود و نقشی که اثرگذار باشد و در دل یک قصه پرکشش و باور پذیر تعریف شده باشد با پخش تیتراژ پایانی کار، نه تنها پایان نمی‌یابد که از جهان داستانی مجموعه یا فیلم مورد نظر خارج شده و تا زمانی نامعلوم شاید هم تا همیشه به دنیای پیچیده و پررمز و راز خاطرات نمایشی و حافظه تصویری بینندگان راه پیدا می‌کند. درست به همین دلیل است که با بازیگران ایفا‌کننده نقش‌های خاطره‌انگیز، ارتباطی فراتر از اثری که در آن بازی کرده‌اند پیدا می‌کنیم و آنها در ناخودآگاه ذهنی ما آنچنان تاثیر ماندگاری بر جای می‌گذارند که هجرتشان از جهان نقش‌آفرینی و غیبت طولانی‌شان در قاب شیشه‌ای یا پرده نقره‌ای سینما با القای حس ناخوشایند دلتنگی آزارمان می‌دهد. در این یادداشت به تعدادی از این نقش‌آفرینان خاطره‌ساز که نبودنشان به دلتنگی مشترک همه ما تبدیل شده، پرداخته‌ایم.

فردوس کاویانی ( متولد 1320)

صرف‌نظر از نقش‌آفرینی‌های موفق بر صحنه تئاتر که موضوع این یادداشت نیستند، قدیمی‌ترین تصویری که از این بازیگر دوست‌داشتنی در ذهنمان باقی مانده به مجموعه دیدنی «آیینه» ساخته غلامحسین لطفی در نیمه آغازین دهه 60 بازمی گردد، آنجا که فردوس کاویانی با آن طنز منحصر به فردش در قالب نقش‌هایی همچون نمایشگاه‌دار متقلبی که حتی خواستگار دخترش را هم از دریچه خرید و فروش و معامله نگاه می‌کند یا همسایه کله‌شقی که با گچ گرفتن دودکش خانه همسایه و به قول خودش موشک درست کردن، بحرانی خنده‌آور می‌آفریند. شیوه خاص دوست‌داشتنی ادای دیالوگ در ترکیب با چهره و میمیکی که حسی دلنشین را برای مخاطب ایجاد می‌کرد و مهم‌تر از همه اینها درک بالا از نقش و زیر و بم، این بازیگر طناز سال‌های دور و مرد خسته و بیمار این روزها را به نوستالژی مشترک چند نسل تبدیل کرده است. بعید است کسی بیننده جدی تلویزیون و سینما باشد و با «مش مهدی» فیلم سینمایی اجاره‌نشین‌ها، کمالِ سریال همسران و ده‌ها بازی خاطره‌انگیز دیگر در محله بروبیا، محله بهداشت، تفنگ سرپر و... خاطرات دلنشینی نداشته باشد. فردوس کاویانی نازنین را درست ده سال پیش برای آخرین بار در مجموعه تلویزیونی مدرسه ما در نقش مدیر یک مدرسه در آنتن عصرگاهی شبکه دوم سیما دیدیم، مجموعه‌ای که فکرش را هم نمی‌کردیم پایانی بر نقش‌آفرینی‌های این بازیگر توانا و آغازی برای دلتنگی‌هایمان برای او باشد.

تانیا جوهری ( متولد 1329)

تانیا جوهری در دهه‌های 60 و 70 بازیگر پرکاری به حساب می‌آمد، البته حضور او در آثار تلویزیونی بسیار بیشتر از معدود فیلم‌های سینمایی بوده که در آنها نقش‌آفرینی کرده است. در آن دهه‌ها که هنوز آموزشگاه‌های بازیگری با شدت و حدت فعلی راه‌اندازی نشده بودند، تنها یکی دو دانشگاه در سراسر کشور رشته‌های هنری را ارائه می‌دادند و تعداد بازیگر بسیار کمتر از امروز بود طبعا به هنرپیشه‌ها نقش‌های بیشتری می‌رسید به‌خصوص به بازیگری مثل تانیا جوهری که با فیزیک صورت خاص و حالت ابروهای به سمت بالای خود به نقش‌های اشرافی و از خودراضی خیلی راه می‌داد و برای زمانی معادل دو دهه یکی از نخستین انتخاب‌های کارگردانان برای سپردن چنین نقش‌هایی بود. جوهری به یادماندنی‌ترین نقش‌آفرینی سینمایی خود را در فیلم پرواز پنجم ژوئن ساخته علیرضا سمیع‌آذر و در نقش یکی از ربایندگان هواپیمای ایرانی ارائه کرد که سال 1368 ساخته شد و از میان سریال‌های او هم دو مجموعه سایه همسایه به کارگردانی اسماعیل خلج ( 1365) و نیمه پنهان ماه ساخته مجید جعفری ( 1373) بیش از دیگر آثارش در حافظه‌ها باقی مانده است. جوهری از سال 1380 در تلویزیون و از سال 1389 در سینما فعالیت جدیدی نداشته و به نظر می‌رسد تنها در بازپخش آثار نمایشی قدیمی می‌توان با نقش‌آفرینی‌هایش تجدید خاطره کرد.

حمید مظفری ( متولد 1327)
 


بازیگر متین وباوقار مجموعه‌ها و تله‌تئاترهای تلویزیونی که بهترین و ماندگارترین نقش‌آفرینی‌هایش در ساخته‌های تلویزیونی حسن فتحی بوده است. حمید مظفری با اتکا به توان بالای خود در نقش‌آفرینی‌ای که به دهه‌ها فعالیت در عرصه تئاتر برمی گشت و چهره و بیان دلنشینی که طمانینه همیشگی مظفری آن را دوست‌داشتنی‌تر هم می‌کرد برای خود کاریزمایی مستقل و ستودنی در بازیگری آفرید. دورترین تصویری که از این بازیگر توانا در ذهن داریم به دو تله‌تئاتر معمای یک قتل و تله موش هر دو از ساخته‌های حسن فتحی در نیمه‌های دهه 70 بازمی گردد که در اولی نقش یک وکیل مدافع خونسرد و مسلط و در دومی نقش یک مامور‌مخفی را با مهارتی ستودنی بازی می‌کرد. اما عموم مخاطبان تلویزیون، احتمالا مظفری را با نقش خاطره‌انگیز پهلوان جواد در مجموعه درخشان پهلوانان نمی‌میرند که باز هم نام حسن فتحی را به عنوان سازنده بر خود داشت به یاد می‌آورند، پهلوانی خوشنام و مردمدار که بعد از قتل ناجوانمردانه پهلوان اول شهر و بنا به وصیت او به این منصب دست پیدا کرد وبه همان راهی رفت که استاد و مرادش پیموده بود. آخرین‌ بار 14 سال قبل در مجموعه نمایشی «چه کسی به سرهنگ شلیک کرد» ساخته جواد اردکانی در قاب شیشه‌ای و دو سال پس از آن در فیلم سینمایی زمین آسمانی به کارگردانی محمد‌علی نجفی دیده شد و بعد غیبت طولانی یک دهه و اندی او آغاز شد.

غلامحسین لطفی ( متولد 1328)


بازیگر، نویسنده و کارگردان 70 ساله اهل شهر قزوین که یکی از مفاخر هنری این شهر تاریخی هم به حساب می‌آید. گرچه این ادعا که لطفی هم مثل دو هنرمند پیشین در عرصه هنر به خوابی طولانی رفته، ادعای درست و مستندی نیست و این بازیگر سه سال قبل در فیلم «خفگی» فریدون جیرانی و پنج سال پیش در مجموعه نوروزی «ما فرشته نیستیم» به کارگردانی فلورا سام حضور گذرایی داشته ولی واقعیت این است که مدت‌هاست تصویر بشاش، خوشرو و همیشه پرانرژی غلامحسین لطفی را در قامت یک نقش پررنگ که پرسونای کمیک همیشه خندان او که شیطنتی نهفته در نگاه و رفتار را به خاطر می‌آورد، ندیده‌ایم.
او این شخصیت تقریبا ثابت را در اغلب آثاری که در آنها ایفای نقش نموده بازآفرینی کرده است که نقش باجناق بدذات ولی بامزه آقاماشاا... در مجموعه رمضانی خانه به دوش ساخته رضا عطاران و حضورش در مجموعه قدیمی کودکانه محله بروبیا، ساخته بیژن بیرنگ از به یادماندنی‌ترین آنهاست. افزون بر این دو فصل از سریال نوستالژیک آیینه و فیلم کمدی دوست‌داشتنی «پاکباخته» را هم از توانایی‌های غلامحسین لطفی در عرصه کارگردانی داریم.

مرجان محتشم ( متولد 1348)


اولین تصویری که از نقش‌آفرینی‌های این بازیگر حالا دیگر 50 ساله در ذهن داریم به مجموعه بهشت گمشده ساخته کامران قدکچیان مربوط می‌شود که محتشم در نقش دختر مورد علاقه قهرمان داستان با بازی محمد صادقی ایفای نقش می‌کرد. با این‌که محتشم نقش چندان پررنگی در بافت داستانی مجموعه نداشت، اما تصویر بسته نگاه این بازیگر که به عنوان تیتراژ پایانی سریال مورد استفاده قرار گرفته بود به افزایش توجه بیننده به این استعداد نوظهور منجر شده بود.
چهره و نگاه معصومانه، تن صدای پایین و شمرده حرف زدن در مجموع شخصیتی ستمکش و مظلوم به این بازیگر می‌بخشید که بی‌تردید در انتخابش برای ایفای مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین نقش زندگی هنری‌اش یعنی نقش «خانم کوچیک» سریال پس از باران اثرگذار بود. محتشم بعدها در چند مجموعه و فیلم سینمایی دیگر هم بازی کرد که ریحانه و پرواز در حباب هر دو به کارگردانی سیروس مقدم، مهم‌ترین آنها بودند. این بازیگر خاطره‌انگیز آخرین بار 11 سال پیش در فیلم سینمایی ستاره من ساخته عباس کسایی بر پرده سینما ظاهر شد و پس از آن نقش‌آفرینی جدیدی از او دیده نشد.

گیتی معینی ( متولد 1323)


در دهه‌های 70 و 80 یکی از اولین انتخاب‌های مجموعه سازان تلویزیونی و گاهی فیلمسازان سینمایی برای ایفای نقش زن‌های فضول، پرحرف، غرغرو و اعصاب خرد کن بود که تقریبا در تمام آثار خود همین پرسوناژ را بدون اضافه کردن وجه تفاوت و تمایزی بازآفرینی می‌کرد. ویژگی کمیک بازی این بازیگر در پشت سر هم و بدون وقفه و نفسگیری دیالوگ گفتن، معینی را در میان بازیگران نقش‌های مکمل به بازیگر شاخصی در قیاس با دیگر بازیگران بدل کرده بود. او را در بسیاری از آثار طنز تلویزیونی از جمله نقطه‌چین ( مهران مدیری/ 1383)، خانه به دوش (رضا عطاران/ 1383)، هتل (مرضیه برومند/ 1378) و... به خاطر می‌آوریم که فضولی‌ها و ورودکردن‌هایش به مسائل خصوصی دیگران، بازی دیگر بازیگر کمیک سال‌های دور ، یعنی زنده‌یاد پروین سلیمانی را به یاد می‌آورد.


صبا کمالی ( متولد 1355)


صبا کمالی را پیش از هر اثر نمایشی دیگری با سریال به یادماندنی پس از باران به کارگردانی سعید سلطانی به خاطر می‌آوریم که نقش دختر جسور و با دست و پایی را ایفا می‌کرد که به همراه برادر کوچک‌ترش (حامد کلاهداری) در پی جست‌و‌جوی قاتلان پدر و مادرشان (فتحعلی اویسی و پوراندخت مهیمن) بودند. جالب این‌که اولین نقش دیده شده شهاب حسینی هم در همین مجموعه و در هیات پسری بود که به شخصیت همین دختر داغدار علاقه‌مند بود و در یافتن قاتلان به او و برادرش کمک می‌کرد. نقش پررنگ دیگر صبا کمالی در مجموعه درخشان کیف انگلیسی ساخته زنده‌یاد ضیاءالدین دری بود که کمالی شخصیت همسر قهرمان قصه (دکتر منصور ادیبان با بازی علی مصفا) را بازی می‌کرد. جسارت خاص بازی او در این نقش هم کاملا به چشم می‌آمد و جالب این بود که جسارتش نوعی جسارت عفیفانه و توأم با رعایت حریم‌های اخلاقی و به دور از جسارت‌های وقیحانه بود. بعد از کیف انگلیسی، در چندین سریال دیگر از جمله آینه‌های نشکن (1387)، کلانتر (1388) و روزگار قریب (‌در یک نقش مکمل) بازی کرد و به‌رغم حضور با فاصله در یکی دو کار سینمایی، عملا از عرصه بازیگری سینمایی و تلویزیونی فاصله گرفت.


منبع جام جم
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
حمیدمظفری[بازیگرتئاتر و تلویزیون،کارگردان؛ پژوهشگر حوزه تئاتر و نمایش های شادی آورایرانی]
|
|
۰۱:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۰
درودِ گرم مرابه همراهِ سپاسمندی برایِ "یادکرد"ازاین جانب،بپذیرید.
ازنویسنده ومنتشرکننده مطلبِ " بازیگرانِ خاطره سازی که از قابِ شیشه ای رفتند" متشکرم که با این ادبیات مرا یادکرده اند.
ضمن اعلامِ تندرستی کامل،به آگاهیِ می رسانم همیشه واکنون نیز،برای ایفای نقش هائی که با شمایلِ هنری ام سازگاری داشته و همراستا با توان و خلاقیتم باشد آمادگی داشته و دارم حالا
"گرگدا کاهل بُوَد،تقصیرِ صاحب خانه چیست؟"
ای عزیز؛ ای عزیزان آخرین کارِِتصویری ام تله سینمایِ " تِرمِ زمستانی" [به احتمال، شبکه یک] به سالِ 1389 ، و سریالی 26 قسمتی بانامِ " چشم وچراغ" تولیدسیمای فارس ،ساختِ 1389_90 است. وحضور در سریال یاد شده را به این دلایل پذیرفتم که : 1-داستان درشیراز می گذشت.2- کمدیِ مناسبتی وبرای ماه مبارک رمضان بود.3-بااین پیش فرض و قول وقرارِشفاهی که سریال بی برو برگرد از شبکه هایِ ملی پخش شود - که نشد. من درآن سریال بازی ای غافلگیرکننده ودرراستایِ توسعه ی کمدی ارائه کرده ام،اما دیده نشده.
ویک اصلاحیه: " زمین آسمانی" سریالی 7 قسمتی بود که داستانش درخرمشهر می گذشت.به نقش ناخدای یک لنج درآمده بودم؛آن کار هم به دلایلی دیده نشد

ده قسمت از سریال "چشم وچراغ" را در یوتیوب بارگذاشته اند .

اینک از سردبیر محترم فرهنگ وهنر این سایتِ وزین درخواست دارم عرایضم را به آگاهی مخاطبان پرشمارِ خودبرسانند.
ناشناس
|
|
۰۷:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۹
جالب بود و جذاب. دستتون درد نکنه این کارو ادامه بدین.