برای رسیدن به خوشبختی واقعی در زندگی چه باید کرد؟
انسان همواره برای رسیدن به کمال واقعی و خوشبختی مادی و معنوی تلاش میکند.
انسان موجود کمالگرایی است و همواره به دنبال رسیدن به خوشبختی حاصل از کامل بودن است. در این میان گروهی از انسانها تلاش میکنند که از نظر مادی خود را به جایگاهی برسانند که به اصطلاح خوشبختی را احساس کنند. گروهی از مردم نیز باور دارند داشتن یک سقف، داشتن چیزی برای خوردن، خوش قلب بودن، آرزوی کامیابی برای دیگران، دسترسی به آب پاک، دوست داشتن و دوست داشته شدن، تلاش برای ارتقا، پوشیدن لباس تمیز، داشتن رؤیا و نفس کشیدن به معنای خوشبختی است.
بر اساس آنچه در آموزههای دینی ما آمده است، انسان نباید معنویات را فدای مادیات کند؛ البته این امر به معنای بیتوجهی کامل به مادیات نیست.
آموزههای دینی به ما تأکید میکنند که قناعت را در پیش بگیریم. شاید این تأکید به قناعت به خاطر آن باشد که ما بیشتر احساس خوشبختی کنیم؛ زیرا انسانی که قناعت را در پیش بگیرد و از زیادهخواهی اجتناب کند، در هر شرایطی احساس خوشبختی میکند. البته این حرف به معنای آن نیست که تلاشی برای بهبود وضعیت نکنیم. انسان همواره باید برای رسیدن به اهداف تازه و مناسب خود تلاش کند. در اصل اهداف ما انگیزه زندگیمان به حساب میآیند.
ما در اینجا میخواهیم با اتکا به احادیث و روایات حداقل نشانههای خوشبختی را بشناسیم و مرور کنیم.
پیامبر اسلام (ص) روایات متعددی درباره نشانههای خوشبختی دارند که برخی از آنها به نشانههای مادی و برخی دیگر به نشانههای معنوی خوشبختی اشاره کردهاند؛
در یکی از این احادیث چنین آمده است «أشقَى النّاسِ الْمُلوکُ... وَ أسعَدُ النّاسِ مَن خالَطَ کِرامَ النّاسِ؛» (۱)
بدبخت ترین مردم پادشاهانند و خوشبخت ترین مردم کسى است که با مردم بزرگوار معاشرت کند.
در حدیث دیگری چنین میخوانیم که «اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ تابِعُهُ یُلهَمُ بِهِ السُّعَداءُ وَ یُحْرَمُهُ الأْشقیاءُ؛» (۲)
دانش پیشواى عمل و عمل پیرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى شود و بدبختان از آن محرومند.
بر اساس آنچه در یکی دیگر از احادیث به جا مانده از پیامبر اسلام آمده همسر خوب، خانه بزرگ، همسایه خوب و سوارى نیکو نشانههای خوشبختی هستند.
در این حدیث چنین میخوانیم «أربَعٌ مِنَ السَّعادَةِ و أربَعٌ مِنَ الشِّقاوَةِ، فَالأربَعُ الَّتى مِنَ السَّعادَةِ: الْمَرأَةُ الصّالِحَةُ و َالْمَسکَنُ الْواسِعُ و َالْجارُ الصّالِحُ وَ الْمَرکَبُ الْبَهىُّ وَ الأْربَعُ الَّتى مِنَ الشَّقاوَةِ: اَلْجارُ السُّوءُ و َالْمَرأةُ السُّوءُ و َالْمَسکَنُ الضَّیِّقُ و َالْمَرکَبُ السُّوءُ؛» (۳)
چهار چیز از خوشبختى و چهار چیز از بدبختى است: چهار چیز خوشبختى: همسر خوب، خانه بزرگ، همسایه خوب و سوارى نیکو است و چهار چیز بدبختى: همسایه بد، همسر بد، خانه کوچک و سوارى بد است.
در حدیث دیگری چنین آمده است «اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجه ِها وَ اصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَ تَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛» (۴)
صدقه بجا، نیکوکارى، نیکى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد و از پیشامدهاى بد جلوگیرى میکند.
حضرت فاطمه زهرا (س) نیز به جویندگان خوشبختی سفارش کرده است که برای رسیدن به خوشبختی امام علی (ع) را همواره دوست داشته باشند.
در حدیثی که از این بزرگوار برجای مانده است، چنین میخوانیم «اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلّیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه؛» (۵)
همانا سعادتمند (به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی (ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
در یکی از احادیث به جا مانده از امام اول شیعیان نیز چنین آمده است «لا یَسعَدُ امْرُؤٌ إلاّ بِطاعَةِ اللّهِ سُبحانَهُ وَ لا یَشقَى امْرُؤٌ إلاّ بِمَعصیَةِ اللّهِ؛» (۶)
هیچ کس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمیشود و جز با معصیت خدا بدبخت نمیگردد.
امام صادق (ع) نیز به تأثیر زیارت امام حسین علیه السلام در رسیدن انسان به سعادت و خوشبختی اشاره کرده است. در حدیث به جای مانده از این امام بزرگوار چنین آمده است «لا تَدَع زیارَةَ الحُسَینِ بنِ عَلىّ علیه السلام و مُر اَصحابَکَ بِذالِکَ، یَمُدُّ اللّه فى عُمرِکَ و یَزیدُ اللّه فى رِزقِکَ و یُحییکَ اللّه سَعیدا و لا تَموتُ اِلاّ سَعیدا و یَکتُبکَ سَعیدا؛» (۷)
زیارت امام حسین علیه السلام را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن که در این صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زیاد مى کند و زندگى ات را همراه با سعادت مى کند و جز سعادتمند نمى میرى و نام تو را در شمار سعادتمندان ثبت میکند.
پینوشت ها:
۱. من لا یحضر الفقیه ج ۴، ص ۳۹۵ - امالى (صدوق) ص ۲۱،
۲. امالى (طوسى) ص ۴۸۸، ح ۳۸،
۳. مکارم الأخلاق ص ۱۲۶،
۴. نهج الفصاحه ص ۵۴۹، ح ۱۸۶۹،
۵. امالی (صدوق) ص ۱۸۲،
۶. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۱۸۳ ح ۳۴۶۹،
۷. بحار الانوار (ط-بیروت) ج ۹۸، ص ۴۷
ارسال نظرات