شخصیت شناسی در داستان
دقت کنیم شخصیتی را بسازیم که در درجه اول باورپذیر باشد چون اگر با عقل و یقین ما در تعارض باشد بی گمان راه به بیراه بردهایم .
تابناک جوان:
در رویکرد شناخت و تفکیک شخصیت از تیپ ، با گزاره هایی روبرو هستیم که با وجود بحثهای آکادمیک بسیار ، اثر عینی و ملموسی بر جای نگذاشته است .
در رویکرد شناخت و تفکیک شخصیت از تیپ ، با گزاره هایی روبرو هستیم که با وجود بحثهای آکادمیک بسیار ، اثر عینی و ملموسی بر جای نگذاشته است .
ما امروز از آثار دراماتیک مان ، انواع خُرده ها را می گیریم و بر آثار دیگر ملت ها ، رشک ها می بریم . لاجرم ؛ یا بی تفاوتی پیشه می کنیم و یا مبتلا به خود کم بینی می شویم .
فیلمنامه ها و رمان های ما پُر است از شخصیت هایی با ویژگی های مشترک جمعی که از میان یک جمعیت بزرگ ، قابل تمیز نیست چرا که هیچ پرداخت خاص روانی فعالی در شخصیت ها انجام نگرفته است .
بحث آشنا زدایی در ذهن مخاطب ، یک طرف قضیه است اما ؛ اینکه چه طور از این تیپ ، یک شخصیت اوسّ و قوس دار بسازیم هم طرف مهم دیگر است .
برای ابتدای کار به یک پَر شجاعت ، یک سر قاشق خلاقیت و به میزان لازم دانایی و مطالعه نیازمندیم .
پس برای تغییر ، این سه عنصر راهگشا هستند .
چه شده که ما در دام قهرمانان تیپیکال مثل قیصر و سید گرفتار آمده ایم ناشی از تنبل بودن ما در فکر کردن است . به عبارتی علاقمندیم آنچه که به ذهنمان نزدیکتر می آید را انتخاب کنیم .
پسند فیلم های گیشه و رمان های عاشقانه ی سطحی این مطلب را تایید می کند که ما به فکر کردن بی علاقه ایم و چیزی را می پذیریم که به راحتی بتوانیم با آن همذات پنداری کنیم . اصلاً دیدن یک فیلم یا خواندن یک کتاب ایرانی به مراتب سریعتر و آسوده تر اتفاق میافتد تا دیدن فیلم و خواندن رمان خارجی چون آنها در پس هنر خود ، ذهن مخاطب را به چالشی جدی می کشد . چه بسا ساعت ها وروزها در مضمون و ساختار آن اثر غرقیم ، در حالی که اینجا می توانیم در یک شبانه روز سه تا چهار فیلم را پشت سر هم ببینیم چون مضامین ، کم عمق است و بار زیادی را بر مغز وارد نمیکند .
بحث تیپ هم از دل همین ساده پذیری ها می آید .
به عنوان نمونه اولین چیزی که از شنیدن اسم یک " روشنفکر " در ذهنمان نقش میبندد عینک پنسی بند دار ِ یک آدم است با گاز زدن شهوتناک وی به پیپ یا سیگار !
یا برای خلق یک" مادر "موجودی مهربان و پر گذشت در نظر ما می آید که با وجود میل به رشد بچه ها ؛ نگاه عمیق و مازوخیزم واری به گذشته و هم خانگی با جاری ها و خواهر شوهر دارد .
همچنین است تصویر کهنه ای که از حاجی بازاری تسبیح به دست و چسنگ بر پیشانی داریم .
می بینیم که این تیپ ها کاملا با ذهنمان آشنا و دم دستی هستند .
می بینیم که این تیپ ها کاملا با ذهنمان آشنا و دم دستی هستند .
اما مقصود از این بیان ، تغییر تیپ و ظاهر آن روشنفکر ، آن مادر و آن حاجی نیست .باز میخواهیم بگوییم میشود روشنفکری را نشان داد که دوچرخه سواری با اولین درآمدش دوچرخه می خرد ، میشود مادری را نشان داد که همراه دخترش استخر می رود ، می شود حاجی بازاری یی را نشان داد که فیلم خارجی می بیند .
دقت کنیم شخصیتی را بسازیم که در درجه اول باورپذیر باشد چون اگر با عقل و یقین ما در تعارض باشد بی گمان راه به بیراه بردهایم .
به لحاظ نمونه ؛
می توان مادری را پرداخت که برای بزرگ کردن بچه هایش از اقوام پولی قبول نمی کند . او هر روز با اتوبوس کیلومترها از خانه و محله اش دور می شود تا بتواند در ان سوی شهر که کسی او را نمی شناسد ، اسباب بازی بفروشد .
کشیدن ِ پایش روی پله های اتوبوس در حالی که پیاده می شود ؛ هم مسافت زیادِ راه و هم عیب بدنی اش را معلوم می کند .
این مادر کنار بند و بساطش ؛ کتاب کر و کثیفی دارد درباره ی بهداشت روان کودک که آن را می خواند .
این نشان می دهد که این مادر علاوه بر سیر کردن کودکانش ، به روان آن ها نیز اهمیت میدهد .
اینجوری این مادر از هزاران مادری که برای شکم گرسنه بچهشان کار می کنند ممیزی میخورد .)
اینجوری این مادر از هزاران مادری که برای شکم گرسنه بچهشان کار می کنند ممیزی میخورد .)
این یک مثال ساده بود برای تمیز یک شخصیت از یک تیپ تکراری .
بنا بر این شخصیت ما باید روابطش با اطرافیان مشخص ، منطقی و زنده باشد .
شخصیت ما باید درست بلد باشد با حوادثی که بر او روی می دهد ، دست و پنجه نرم کند .
شخصیت ما از ظاهرش شروع می شود ؛ به صحت و سواد روانش تنیده می شود و در این حین به گفتار و کردارش بند است .
این جوری می شود گفت یک شخصیت را درست از کار در آورده ایم .
حمیده سادات جعفری
بنا بر این شخصیت ما باید روابطش با اطرافیان مشخص ، منطقی و زنده باشد .
شخصیت ما باید درست بلد باشد با حوادثی که بر او روی می دهد ، دست و پنجه نرم کند .
شخصیت ما از ظاهرش شروع می شود ؛ به صحت و سواد روانش تنیده می شود و در این حین به گفتار و کردارش بند است .
این جوری می شود گفت یک شخصیت را درست از کار در آورده ایم .
حمیده سادات جعفری
ارسال نظرات