کیفیت زندگی را فدای کمیت آن نکنيم
از منظر علوم روانشناختی و خانواده درمانی، کسب آرامش و رسیدن به محبت و همدلی، کارکرد ازدواج بوده و نهایتا شادکامی و رضایتمندي پاداش زوجین جوان است. در منابع آکادمیک و دانشگاهی حوزه رفتار درمانی نیز تاکید بر ارجاع به مشاوره پیش از ازدواج شده است. اين در حالي است كه خانواده درمانگران و مشاوران خانواده موکدا به شش ماه حداقل آشنایی اصرار دارند. چرا كه در این شش ماه تعمدا یکدیگر را عصبانی کرده تا مکانیسم و سبک تخلیه هیجانات هر یک مشخص شود. بي شك شناخت و ادراک از یکدیگر و خانواده، مهمترین نتیجه مشاوره پیش از ازدواج خواهد بود. از همين رو با دکتر داود اسماعیلی، روانشناس و مدرس دانشگاه گفت و گو کرده ایم که ماحصل آن را در ادامه می خوانید.
نیاز يك ازدواج آسان و مطمئن
کیستم؟! چیستم؟! و چه می خواهم؟! و شفافیت نقاط کور و تاریک و مبهم شخصیت هر یک از زوجین جوان در مشاوره پیش از ازدواج با کسب مهارت خودآگاهی امکان پذیر می شود. یک ازدواج آسان و مطمئن نیاز به درکی عاقلانه و زندگی اي عاشقانه دارد. چنانچه بخواهیم جوانان را به امر مقدس و تکلیف الهی ازدواج و تشکیل خانواده، ترغیب كنيم، بايد موجبات اشتغال، آگاهی بخشی، مسئولیت پذیری، آموزش پیش از ازدواج، دیدگاه دوری از تجملات، اسباب اشرافی گری، زیاده خواهی، حرص و طمع ویرانگر را فراهم كنيم.
خودرو و خانه آرامش نمي آورد
آسان گیری و سهولت در شروع یک زندگی مشترک از تاکیدات معصومین و بزرگان دین و علم روانشناسی است. چرا که اسبابي همچون ملک، خودرو و... لزوما موجبات آرامش، محبت، توجه، اهمیت، احترام، همدلی و درک متقابل را تضمین نمی کنند. یک زوج موفق، زوج مصمم، با تقوا، با شعور و با معرفت، هیچ گاه در بند کم و زياد نيستند. کم بود قانع اند و زیاد بود شاکر. قطعا شکر نعمت برکت می آورد و کفران نعمت، خسران، زیانکاری و پشیمانی.
کیفیت زندگی را فدای کمیت آن نکنيم
مقایسه زندگی خود با دیگران و چشم و همچشمی از پایه اشتباه است. چرا که هیچکس از درون زندگی و نوع روابط دیگران با خبر نیست. آنچه داریم کیفیت است و آنچه نداریم کمیت. پس کیفیت زندگی را فدای کمیت آن نکنيم که حماقت محض است و بس. خود کرده را تدبیر نیست. مشاوران و مددکاران و درمانگران خانواده تماما تاکید بر خود مراقبتی و خود کنترلی و خود مدیریتی زوجین جوان داشته و دارند و تمام این مهارت ها در جلسات مشاوره پیش از ازدواج آموزش داده می شود.
سخت گیری در آغاز زناشویی، طلاق عاطفی و روانی
سخت گیری در آغاز زندگی زناشویی، ایجاد دلخوری و کدورت بین زوجین كرده و در آینده طلاق عاطفی و روحی و روانی را موجب می شود. رویکردهای راه حل محور خانواده درمانی تاکید بر شناخت یا همان ادراک و سپس رفتار بهنجار خصوصا در هنگام تعارضات و تنش های زوجین داشته و دارند. سطح توقعات و انتظارات در تعارضات انگیزه های صحیح یا غلط را نشان می دهد.
بي شك تناسبات شخصیتی و سلامت شخصیت و اصطلاحا هم کفو و هم سنگ بودن، از متغییرهای اثر بخشی و رضایتمندی و شادکامی و ثبات و استحکام روابط زوجین جوان و مانع طلاق روحی، روانی، ذهنی و عاطفی در روابط زناشویی است.
چنانچه رضایت خانواده های طرفین برای ازدواج وجود نداشته باشد، ریسک فاکتورهای متعددی در زندگی مشترک اتفاق افتاده و شورو شوق و گرمی رابطه به حداقل رسیده و دچار سردی رابطه می شود. اصل در روابط زوجین "حفظ رابطه" است. این یک اصل پر رنگ و مهم در ازدواج است. تحت هیچ شرایطی قهر نباید صورت گیرد و مهارت های ارتباطی و کلامی باید به کار گرفته شده تا کیفیت رابطه محقق شود.
همدلی مانع روابط فرا زناشویی
آرامش و شادکامی دو اصل و دو کارکرد ازدواج است. فرزندآوری و روابط جسمی و اصطلاحا معاشقه از مزایای یک پیوند زناشویی مفید و موثر است. وقت گذاشتن برای یکدیگر و پرداختن به فعالیت های زوجی مشترک، همدلی، همکاری و گذشت موجبات تعهد و صمیمیت را فراهم کرده و میل و کشش جسمی حاصل شده و مانع روابط "فرا زناشویی"می شود. چنانچه حرف مشترک و اصطلاحا دل گویه های زوجی کم و کمرنگ شود، عشق را بیرون خانه جست و جوکرده و مثلث سازی شکل گرفته و در نهایت رابطه به متارکه می انجامد.
اگر آرامش را از زندگی حذف كنيم...
توجه، محبت، اهمیت و احترام اضلاع و ارکان ازدواج اساسی است. توجه چشمی و محبت کلامی از طرف مرد باید به زن صورت گرفته تا "سایق" و نیازش برآورده شده و دو نیازمرد یا سایق وی که همان "تایید و احترام" است، محقق شود. انسان به معنای موجودی است که انس گرفته و مانوس می شود و این نیاز ذاتی و فطری و ازلی بشر نباید نادیده گرفته شود. اگر آرامش را از زندگی، تحصیل و کار حذف كنيم، آب در هاون کوفته ایم. اگر آرامش شکل گرفت، زوجین به مودت و رحمت رسیده و نقش با کارکرد مطابقت پیدا می کند. اکثر مواقع نقش و کارکرد از هم فاصله گرفته و اهداف گم شده و به تبع آن به بیراهه می رویم. شادکامی و سکون و بقای نسل کارکرد و نقش اصلی و اساسی زن و مرد در دهه های اخیر گم شده است.