امام جواد (ع) و مسئله غیبت ناگزیر
دوران امام_محمد_تقی ، دوران شکلگیری اولین حکومتهای علوی در جهاناسلام است و طوایف وابسته به اهلبیت با استفاده از فرصت طلایی ولایتعهدی امامرضا(ع) و ضعف حکومت عباسی توانستهاند اداره شهرهای شیعی را بر عهده بگیرند.
گرچه درگیری برادران امام رضا با حاکم شیراز که به شهادت شاهچراغ و برادرانش منجر شده بود هزاران امامزاده و نقیب علوی را خائفانه به شهرهای ایران روانه کرد اما در نتیجه اولین حاکمیت محلی #تشیع به رهبری سید_جلال_الدین_اشرف در گیلان شکل گرفت و در نهایت به رشد تشیع علوی در #طبرستان و زمینهسازی برای شکلگیری حکومت داعیان #علویان و سپس آل بویه در دهه های بعدی(مصادف با غیبت_صغری حضرت حجت(عج) ) منجر شد.
بیشتر بخوانید :
چگونگی شهادت امام جواد (ع) به زبان شهید مطهری
گرچه برخی از این قیامها ماهیت دفاعی و تظلمگونه داشت و برخی دیگر مثل همین فقره صاحب قبه #آستانه_اشرفیه معروف به مشروع و ماذون بودن است اما واقعیت غربت و در نهایت غیبت امام جواد و امامان پس از او مربوط به استیلای دو نوع تفکر افراطی و تفریطی ذیل نام تشیع بود.
اولین نگره که معالاسف حتی در درون تشیع امامیه همین الان هم طرفداران خاص خود را دارد ، برداشت #کیسانی و #زیدی از فرهنگ اهل بیت بود. در این نگره امامت مشروط به تبار علوی و قیام به شمشیر بود. این افراد قطعا نمیتوانستند #باب_المراد هشت یا نه سالهی #اهل_بیت را به زعامت قبول کنند. اینها کسانی بودند که خلافت و زعامت مسلمین را در وراثت خونی و احساس(یا توهم) شجاعت فروکاهیده بودند و شاید به همین دلیل هیچگاه موفق به وحدت نشدند و جریان تربیتی و اخلاقی و عقلایی شیعه را به طایفهای قدرتطلب تقلیل داده بودند و سرانجام نظرها را از جریان اصیل امامت منحرف میکردند.
گروه دوم که از جنبههایی از آن علویون جنگآور هم سوءاستفادهگر تر بودند ، تفکری بود که در آن دلیل گرایش به امامان اثنیعشری عافیت طلبی بود.
در آغاز سده ۳ هجری، جماعت کثیری ظهور کردند که به خاطر مبارزه با بنیعباس خود را علوی مینامیدند اما به خاطر اینکه مجبور به واگذاری قدرتشان به بنیهاشم نباشند ، خودشان را منتسب به تفکر امامیه میکردند تا مجبور نباشند مانند زیدیه زیر پرچم فردی از بنیهاشم بروند.
معروفترین گروهی که اینگونه حکومت را گرفت اما تشیعاش از مراسم سینهزنی و عزاداری محرم و اجرای برخی شرعیات شیعی فراتر نرفت بوئیان بودند
یکی از شگفتترین مسائلی که در دوران غیبت صغری رخ داده استیلای آل بویه به عنوان یک حکومت شیعی به بغداد و تاسیس بخش شیعه آن شهر (کرخ) است .
حکومت آل بویه گرچه برای کسانی که به دنبال دستاوردهای تمدنی و ساختمان و کاشیکاری به جای تربیت انسان و ظهور افکار و جنبشهای اجتماعی هستند ؛ یک نمونه ارزشمند از گسترش تشیع است اما به همین مقدار که حتی رابطهی آن با نواب عام و خاص حضرت حجت(عج) مشخص نیست و نهایتا به ابقای بنی عباس منجر میشود ؛ دلیلی قوی برای نوع نگرش بوئیان به نقش مذهب در نگرهی سیاسی شان است.
خارج از گروههای سیاسی آدمهایی که به بهانه سازشکاری یا تقیه ، امام را تحت فشار یا در تنهایی قرار میدادند ؛ از دوره امام رضا (ع) و در زمان حضرت جواد(ع) و بعد آن امامت را تضعیف کردند***
این دو نوع تشیع مثل دو لبه قیچی امام را به سمت غیبت سوق میدهد و این تمام قصهی اقامت اجباری #امام_نهم در چنگال خلافت و خارج شدن او و امامان بعدی اش از دسترس مردم و آغاز عصر غیبت است.
روایت تلخی از طایفهای که در زمانهی خود با هر عنوانی(امامیه یا اسماعیلیه و یا زیدی و کیسانی) مساله نبود امام برایش حل شده است ؛ چون در رویای کسب قدرت و ارتقای آن به سر میبرد.
دوران امام جواد سلاماللهعلیه ، دورهی انحراف محبین اهلالبیت از امام معصوم در دل چند دستگیهای قدرت طلبانه بود. مسئلهای که در نهایت به اقامت و ازدواج اجباری امام نهم در بغداد و سرانجام حبس بی سر و صدای دو امام بعدی و در نهایت غیبت جانسوز امام حاضر عصر ما منجر شد.
*** اللهم العن قتلک بالایدی و الالسن
محمد صادق دهنادی