نان درآوردن از سنگریزه کسب و کار من است
نانو سنگ «وازیک» که با ضایعات کارخانههای صنعتی تولید میشود، محدودیتهای سنگ طبیعی را ندارد و در هر شکل و اندازه، و در هر رنگی که دلخواه مشتری باشد، قابل تولید است. قبلاً تنوع رنگ سنگ نانو را در حدود 300 رنگ تخمین زدهبودم اما حالا معتقدم محدودیتی ندارد.
به گزارش تابناک جوان به نقل از فارس پلاس، تا کِی خامفروشی؟ تا کِی تخلیه معادن ارزشمند کشور و هدر دادن ثروت ملی؟ تا کِی جدایی دانشگاه و صنعت؟... اینها دغدغههایی بود که بهجای نمره و مدرک، فکر و ذهن دانشجوی فعال مازندرانی را پر کردهبود. واکنش عملی او، اما بیرون گود نشستن و گلایه از این و آن نبود بلکه با وجود دستهای خالی، با انگیزهای قوی قدم در مسیر گذاشت و با مطالعه و تحقیق و تلاش، قدمبهقدم به طرحهای ذهنیاش نزدیکتر شد. حالا ۱۰ سال از آن روزها میگذرد و «علیرضا قمی اَویلی»، مهندس ۳۴ ساله مازندرانی، بهعنوان یک کارآفرین و تولیدکننده خلاق و خوشفکر، جای خود را در صنعت کشور و حوزه سنگهای نوین باز کرده و نانو سنگ ابتکاریاش توانسته جریان خامفروشی رایج در صنایع معدنی کشور را به چالش بکشد.
وقتی برای «آزبست» جایگزین پیدا کردم
«از همان اول، بنا را بر انجام مطالعات و تحقیقات کاربردی گذاشتهبودم و در این میان، بررسی نقاط ضعف محصولات صنعتی موجود و تلاش برای تولید محصولات ابتکاری باکیفیت بالاتر، برایم جذاب زیادی داشت. برای مثال، «طرح تولید الیاف بازالت»، به عنوان الیاف محکمکننده در پلها، صنایع نظامی و ترمز خودروها، یکی از طرحهای ابتکاریام در دوران دانشجویی درواقع، پاسخی برای دغدغههای زیستمحیطی جامعه بود. من طرح تولید الیاف بازالت را برای جایگزینی «آزبست» که مضر بودن آن برای محیط زیست به اثبات رسیده، ارائه کردم. خوشبختانه از آن طرح استقبال شد و با همکاری یک شرکت زنجانی، توانستیم آن را به تولید برسانیم. از آن الیاف در پلها، ترمز خودروها و حتی تجهیزات آتشنشانی استفاده میشد.»
برای «علیرضا قمی اَویلی» ورود به دنیای کار بعد از فارغالتحصیلی در رشته مهندسی شیمی (گرایش مهندسی پتروشیمی)، ورود به دنیای جدید و جذابی بود که در آن میتوانست هرچه بیشتر ایدههای ابتکاریاش را به واقعیت نزدیک کند: «فعالیت در کارخانههای صنعتی، به واقعی و کاربردیتر شدن تحقیقات و آزمایشات من کمک و پنجرههای جدیدی به رویم باز کرد. طرحهایی که برای افزایش بهرهوری در تولید محصولات کارخانهها میدادم، هرکدام جذابیت و اهمیت خودش را داشت، اما باید بگویم در این مسیر، آشنایی با دنیای سنگهای نوین، نقطه عطف کار و تحقیقات من بود. از حدود ۸ سال قبل که اطلاعات جالبی درباره سنگهای مصنوعی دریافت کردم که میتوانند جایگزین سنگهای طبیعی در تزیینات ساختمان باشند، شروع به تحقیق در این زمینه کردم.»
روستای «فرون آباد»، سکوی پرتاب من شد
«آن روزها از ۶ صبح تا ۳ بعدازظهر در یک کارخانه صنعتی کار میکردم و بهاینترتیب فرصت پیدا کردم از بقیه روز برای تحقیقات خودم استفاده کنم. یک کارگاه کوچک در روستای «فرون آباد» در حاشیه بزرگراه خاوران اجاره کردم و هر روز بعد از تعطیلی کارخانه تا اذان مغرب در آنجا روی تحقیقاتم کار میکردم. در آن کارگاه، بیشتر مشغول سعی و خطا بودم و محصولات مختلف را با هم ترکیب میکردم که ظاهراً هم خروجی خاصی نداشت. دوستان و اطرافیان مسخرهام میکردند و میگفتند: داری وقتت را تلف میکنی. اما برایم اهمیت نداشت، چون هدف و برنامه داشتم و برمبنای مطالعاتم کار میکردم.»
آقای مهندس نفسی تازه میکند و ادامه میدهد: «مقالات روز را میخواندم، وب سایت تمام تولیدکنندههای سنگهای مصنوعی در اروپا و آمریکا را رصد میکردم، کلیپهایشان را میدیدم و تجزیه و تحلیل میکردم و حتی از طریق ایمیل با آنها در ارتباط بودم و تلاش میکردم از آنها کسب اطلاعات کنم. بگذریم که بعضیهایشان گفتند، چون در ایران هستم، با من همکاری نمیکنند و بعضی دیگر هم اطلاعات سوختهای در اختیارم گذاشتند. البته من از همان اطلاعات بهظاهر ساده و پیشپاافتاده هم نکات مفیدی بیرون کشیدم، اما به این نتیجه رسیدم که خودم باید وارد کار و آزمایش شوم.
ماجرا این بود که دنبال یک محصول ساختمانی با ویژگیهای بهتر نسبت به سنگ بودم که برای تولیدش هم بهجای استخراج سنگ از معادن، بتوانیم از ضایعات معدنی استفاده کنیم. بالاخره بعد از ۷ ماه تحقیقاتم به نتیجه رسید و توانستم با فرمولی خاص، ترکیبات ضایعات معدنی را با ترکیبات پلیمری نانو ترکیب کرده و به محصولی به نام «سنگ نانو» برسم؛ محصولی که علاوهبر داشتن ویژگیهای خوب سنگ طبیعی ازجمله دوام و استحکام، ویژگیهای جدید و جالب توجه دیگری هم دارد که میتوان به تنوع رنگ فراوان و مقاومت بسیار زیاد دربرابر بارش باران، اشعه آفتاب و عوامل جوی اشاره کرد.»
پول نداشتم دستگاه بخرم، خودم آن را ساختم!
«برای مرحله تولید آزمایشی سنگ نانو، باید تجهیزاتی تهیه میکردم، اما مشکل اینجا بود که این کار نیاز به ۲۰ میلیون تومان سرمایه داشت که برای یک کارمند ساده مثل من با حقوق ماهانه ۵۰۰ هزار تومان، پول زیادی به حساب میآمد. اما نهتنها ناامید نشدم و کار را رها نکردم، بلکه تصمیم گرفتم خودم آن دستگاه را بسازم! عکس و فیلم و طرحهای مربوط به دستگاههای مشابه را از اینترنت دانلود و تجزیه و تحلیل کردم. از آن طرف، فتوشاپ و اتوکد و... یاد گرفتم و خودم نقشه دستگاه موردنظرم را طراحی کردم. بعد از آن به تمام ضایعاتیهای آن حوالی سر زدم و ورقههای آهن را کیلویی از آنها خریدم و مشغول کار شدم و بالاخره توانستم دستگاه مخلوط کن، میز ویبره و سایر تجهیزات موردنیاز را فقط با یک میلیون تومان بسازم.»
انگار خاطره جذابی در ذهن جوان خوشفکر داستان ما جرقه زدهباشد، با خنده ادامه میدهد: «همیشه به کارهای فنی علاقه داشتم. از کودکی و نوجوانی، از روی کنجکاوی تمام وسایل خانه را دستکاری میکردم. در این میان، هم خراب میکردم و هم گاهی موفق میشدم وسایل ازکارافتاده را درست کنم. فقط نمیدانم چرا گاهی در پایان کار، بعضی چیزها اضافه میآمد؟! (با خنده) یکبار تلویزیون لامپی خانه خراب شدهبود. پشتش را باز کردم و مشغول شدم. تلویزیون درست شد و تصویرش برگشت، اما خب، چند تا پیچ اضافه در دست من باقی ماندهبود!...»
علیرضا قمی برمیگردد به مقطع شیرین موفقیت در ساخت دستگاه تولید نانو سنگ و میگوید: «هیچکس باور نمیکرد. همه میگفتند: تو مهندس شیمی هستی. تو را چه به ساختن دستگاه؟! اما من دستگاه مورد نیاز را ساختهبودم و توانستم با همان دستگاه ساده، سنگ نانو ابتکاریام را تولید کنم. اولین نمونه نانو سنگ تولیدی کارگاه نقلیام را در خانه خودمان نصب کردم. با موافقت و همراهی همسرم و البته با کسب اجازه از صاحبخانه، آن سنگهای کِرِمی را که با رنگ کرم-قهوهای دکوراسیون خانهمان هماهنگ بود، زیر فضای اُپن آشپزخانه نصب کردم. خیلی برایم لذتبخش بود که نتیجه کارم را میدیدم، اما این باعث نشد چشمم را روی ایرادات کار ببندم.
وقتی در آزمایش بیرونی، نواقص نمونه تولیدی را در برابر آب، اشعه آفتاب و گرد و غبار پیدا کردم، باز هم تا حدود ۶ ماه از هزینههای زندگی زدم تا بتوانم روی تکمیل این محصول کار کنم. بالاخره بعد از یک سال، به نتیجه نهایی رسیدم و محصول را به مرکز تحقیقات مسکن ارائه دادم و تأییدیه دریافت کردم.»
معادن را تخلیه نکن! از ضایعات هم میتوان به تولید رسید
تاکید جوان خوشفکر داستان ما بر حفاظت از معادن و جلوگیری از برداشت بیرویه از آنها، بالاخره نتیجه داد و توانست به محصولی بر پایه استفاده حداکثری از ضایعات معدنی برسد. حالا نوبت ثبت این محصول ابتکاری بود: «مدتی دنبال یک اسم مناسب گشتم. به فرهنگهای لغت مراجعه کردم و بالاخره در فرهنگ لغات محلی مازندرانی به یک واژه بامسمّا رسیدم؛ «وازیک»؛ و سال ۹۱ محصول ابتکاریام در حوزه سنگهای مصنوعی را با نام «سنگ نانوی وازیک» ثبت کردم.
شاید بپرسید چرا «وازیک»؟ وازیک در گویش مازندرانی به معنای «سنگ ریزه» است و یکی از مهمترین ویژگیهای سنگ ابتکاری من هم این است که برای تولید آن به جای استفاده از معادن کشور و تخلیه آن، از سنگریزههای ضایعاتی در صنعت سنگ (پودر سنگ) استفاده میشود که مقادیر فراوانی از آن در کارخانههای صنعتی وجود دارد و اغلب به هدر میرود. اما فقط این نیست. ازآنجاکه ما در تولید سنگ نانو از این ضایعات بهعنوان پُرکننده استفاده میکنیم، چندان تفاوتی ندارد که این ضایعات چه باشد. من روند تولید را با سایر ضایعات معدنی هم آزمایش کردهام و موفقیتآمیز بوده است. به همین دلیل، خوشبختانه دست ما در تولید این محصول حسابی باز است.»
حالا نخبه جوان مازندرانی از فرصت استفاده میکند و از یک دغدغه همیشگی میگوید: «اگر مجموعهای پیدا شود که روی استفاده از ضایعات معادن و فرآوری آن سرمایهگذاری کند، علاوهبراینکه به تولید محصولات متنوع و مقرون بهصرفه میرسد، به عدم تخلیه معادن کشور کمک فراوانی میشود و جلوی خامفروشی هم تا حد زیادی گرفته میشود.»
آبگُریزی و تنوع ۳۰۰ رنگی؛ مزیتهای منحصربفرد نانو سنگ من
«نانو سنگ وازیک بر اساس فرمولی خاص و با استفاده از فناروی نانو، از ترکیب سیمان، پلیمر و یک پرُکننده معدنی تولید میشود. استفاده از فناوری نانو باعث میشود سنگهای ما علاوهبر داشتن ویژگیهای سنگهای مصنوعی، قابلیتهای منحصربفردی هم داشتهباشد ازجمله ضد گرد و غبار، و «آبگُریز» بودن سطح سنگهاست. فناوری نانو اجازه نفوذ گرد و غبار و آب را به سطح اولیه سنگ نمیدهد. نانو منفذهای ریزی در سطح سنگ ایجاد میکند که اجازه عبور مولکولهای هوا و اجازه تنفس را به سنگ میدهد، اما مولکولهای غبار را به دام میاندازد. اگر به ساختمانهایی که نمای سنگ دارند دقت کردهباشید، میبینید بعد از چند سال بافت داخلی سنگهایشان تیره میشود و جلوه خود را از دست میدهد، اما این اتفاق برای سنگ نانو نمیافتد، چون اجازه نفوذ غبار به عمق سنگ را نمیدهد.
ویژگی آبگریزی هم، زمانی که سنگها در نمای ساختمان و کف حیاط یا پیادهروها بهویژه در مناطق پرباران مانند شمال کشور بهکار میرود، اهمیت فراوانی پیدا میکند. جالب است بدانید اولین نمای بیرونی که با سنگهای تولیدی خودمان کار کردم، دیوار بیرونی منزل پدرم در مازندران بود. امسال که برای دیدارشان رفتهبودیم، دیدم با وجود گذشت حدود ۵ سال و پشتسرگذاشتن بارندگیهای شدید، آن سنگها کوچکترین تغییر رنگی ندادهبودند.»
وقتی در آزمایش بیرونی، نواقص نمونه تولیدی را در برابر آب، اشعه آفتاب و گرد و غبار پیدا کردم، باز هم تا حدود ۶ ماه از هزینههای زندگی زدم تا بتوانم روی تکمیل این محصول کار کنم. بالاخره بعد از یک سال، به نتیجه نهایی رسیدم و محصول را به مرکز تحقیقات مسکن ارائه دادم و تأییدیه دریافت کردم.»
معادن را تخلیه نکن! از ضایعات هم میتوان به تولید رسید
تاکید جوان خوشفکر داستان ما بر حفاظت از معادن و جلوگیری از برداشت بیرویه از آنها، بالاخره نتیجه داد و توانست به محصولی بر پایه استفاده حداکثری از ضایعات معدنی برسد. حالا نوبت ثبت این محصول ابتکاری بود: «مدتی دنبال یک اسم مناسب گشتم. به فرهنگهای لغت مراجعه کردم و بالاخره در فرهنگ لغات محلی مازندرانی به یک واژه بامسمّا رسیدم؛ «وازیک»؛ و سال ۹۱ محصول ابتکاریام در حوزه سنگهای مصنوعی را با نام «سنگ نانوی وازیک» ثبت کردم.
شاید بپرسید چرا «وازیک»؟ وازیک در گویش مازندرانی به معنای «سنگ ریزه» است و یکی از مهمترین ویژگیهای سنگ ابتکاری من هم این است که برای تولید آن به جای استفاده از معادن کشور و تخلیه آن، از سنگریزههای ضایعاتی در صنعت سنگ (پودر سنگ) استفاده میشود که مقادیر فراوانی از آن در کارخانههای صنعتی وجود دارد و اغلب به هدر میرود. اما فقط این نیست. ازآنجاکه ما در تولید سنگ نانو از این ضایعات بهعنوان پُرکننده استفاده میکنیم، چندان تفاوتی ندارد که این ضایعات چه باشد. من روند تولید را با سایر ضایعات معدنی هم آزمایش کردهام و موفقیتآمیز بوده است. به همین دلیل، خوشبختانه دست ما در تولید این محصول حسابی باز است.»
حالا نخبه جوان مازندرانی از فرصت استفاده میکند و از یک دغدغه همیشگی میگوید: «اگر مجموعهای پیدا شود که روی استفاده از ضایعات معادن و فرآوری آن سرمایهگذاری کند، علاوهبراینکه به تولید محصولات متنوع و مقرون بهصرفه میرسد، به عدم تخلیه معادن کشور کمک فراوانی میشود و جلوی خامفروشی هم تا حد زیادی گرفته میشود.»
آبگُریزی و تنوع ۳۰۰ رنگی؛ مزیتهای منحصربفرد نانو سنگ من
«نانو سنگ وازیک بر اساس فرمولی خاص و با استفاده از فناروی نانو، از ترکیب سیمان، پلیمر و یک پرُکننده معدنی تولید میشود. استفاده از فناوری نانو باعث میشود سنگهای ما علاوهبر داشتن ویژگیهای سنگهای مصنوعی، قابلیتهای منحصربفردی هم داشتهباشد ازجمله ضد گرد و غبار، و «آبگُریز» بودن سطح سنگهاست. فناوری نانو اجازه نفوذ گرد و غبار و آب را به سطح اولیه سنگ نمیدهد. نانو منفذهای ریزی در سطح سنگ ایجاد میکند که اجازه عبور مولکولهای هوا و اجازه تنفس را به سنگ میدهد، اما مولکولهای غبار را به دام میاندازد. اگر به ساختمانهایی که نمای سنگ دارند دقت کردهباشید، میبینید بعد از چند سال بافت داخلی سنگهایشان تیره میشود و جلوه خود را از دست میدهد، اما این اتفاق برای سنگ نانو نمیافتد، چون اجازه نفوذ غبار به عمق سنگ را نمیدهد.
ویژگی آبگریزی هم، زمانی که سنگها در نمای ساختمان و کف حیاط یا پیادهروها بهویژه در مناطق پرباران مانند شمال کشور بهکار میرود، اهمیت فراوانی پیدا میکند. جالب است بدانید اولین نمای بیرونی که با سنگهای تولیدی خودمان کار کردم، دیوار بیرونی منزل پدرم در مازندران بود. امسال که برای دیدارشان رفتهبودیم، دیدم با وجود گذشت حدود ۵ سال و پشتسرگذاشتن بارندگیهای شدید، آن سنگها کوچکترین تغییر رنگی ندادهبودند.»
علیرضا قمی اویلی که فهرست بلندبالایی از مزیتهای سنگ ابتکاریاش در دست دارد، ادامه میدهد: «نانو سنگ وازیک، محدودیتهای سنگهای طبیعی را ندارد و در هر شکل و اندازه، و در هر رنگی که دلخواه مشتری باشد، قابل تولید است و میتوانیم سنگ را متناسب با دکوراسیون محل موردنظر مشتری تولید کنیم. در تولید این رنگهای متنوع هم نه از مواد شیمیایی بلکه از اکسیدهای فلزی معدنی استفاده میکنیم مثل اُخرا و لاجورد و... قبلاً تنوع رنگ سنگ نانو را در حدود ۳۰۰ رنگ تخمین زدهبودم، اما حالا معتقدم محدودیتی ندارد، چون با کمی تغییر فرمول، میتوانیم یک پرده رنگ را روشنتر یا تیرهتر کنیم.»
از دیگر ویژگیها و مزیتهای نانو سنگ وازیک میتوان به مقاومت بالا، ضخامت کم، وزن سبک، تحمل گرما و سرمای شدید، مقاومت در برابر اشعه خورشید و عدم افت رنگ بر اثر مرور زمان، قابل شستوشو با کلیه شویندهها (بهجز شویندههای اسیدی)، کاربری وسیع (در نماهای داخلی و خارجی و دکوراسیون ساختمانها، کف سالن و حیاط، پیادهروها، زیباسازی پارکها، معابر شهری و فضای ایستگاه مترو، تولید مجسمههای تزیینی و...) اشاره کرد.
مهاجرت معکوس برای کارآفرینی
«اولین سفارشها را از همکارانم دریافت کردم و بهتنهایی کار تولید را در همان کارگاه نقلی ۲۵ متری شروع کردم. آنها وقتی نتایج آزمایش نانو سنگ مرا در آزمایشگاه شرکت دیدند، از مقاومت و آبگریزیاش خوششان آمد و برای نمای داخلی و خارجی خانههایشان سفارش دادند. روز نصب، برای خودشان و اطرافیانشان جالب بود که مگر میشود سنگ این رنگی باشد؟ سنگها به درخواست آنها، یک کِرِم زیبا با رگههای خاص بود که تا آن موقع مشابهش تولید نشدهبود.
این موارد، شروع خوبی بود، اما محدودیت فضای فیزیکی آن کارگاه، دست مرا برای تولید بستهبود. با آنکه یک کارگر هم گرفتهبودم، اما روزانه بیشتر از ۲ متر نمیتوانستم در آن کارگاه تولید کنم و مثلاً یک پیشنهاد ۲۰ متری برای نمای یک خانه، ۱۰ روز زمان میبرد. اینطور بود که تصمیم گرفتم یک کارگاه بزرگتر اجاره کنم. ۳، ۴ ماه طول کشید، اما نتوانستم از نظر مالی، سرمایهای جور کنم. ناچار، خیلی از داشتههای زندگیمان را فروختیم، اما باز هم نتوانستم در تهران و حاشیه آن فضایی را اجاره کنم. چارهای نبود، باید یک تصمیم بزرگ میگرفتم.»
دغدغههای مهندس جوان تازه شروع شدهبود، اما تصمیم گرفتهبود پای دستاورد مهم زندگی حرفهایاش بایستد، حتی اگر لازم باشد به چالشهای بزرگ تن دهد: «با نهادهای مختلف صحبت کردم. همه میگفتند: به به، چه محصول خوب و جالبی. اما در عمل، هیچ حمایتی نمیکردند. در آن مقطع، یاد زمینی که در مازندران داشتیم، افتادم. ما آنجا خانه هم داشتیم و بحث اجاره خانه هم مطرح نبود. هزینه کارگاه هم در آنجا بهمراتب کمتر بود. خلاصه دلم را به دریا زدم و پیشنهاد زندگی و کار در مازندران را مطرح کردم. خانواده همسرم که ساکن تهران بودند، بهطور طبیعی مخالفت کردند. اما همسرم که همیشه حامی و همراه من بود و همینجا لازم است از او تشکر کنم، گفت: بیا مزایا و معایب این پیشنهاد را روی کاغذ بنویسیم و دربارهاش صحبت و تصمیمگیری کنیم. نتیجه آن بررسی، این شد که ما سال ۹۲ به مازندران رفتیم و بهطور موقت در خانه پدرم ساکن شدیم و مرحله جدیدی از زندگیمان را شروع کردیم.»
مهندس، نرو! پشیمان میشویها...
«اوضاع در محل کارم، بدتر بود. آن موقع، مشاور مدیر عامل هم بودم و روی من حساب ویژهای میکردند. وقتی از تصمیمم مطلع شدند، همه با اصرار میگفتند: الان شرایط تولید، خوب نیست. نرو. یادم است که مدیر عامل، یک ساعت و نیم با من صحبت کرد که منصرفم کند، اما من تصمیمم را گرفتهبودم. جالب است که چند ماه بعد از اینکه کارگاه مازندران را راهانداختم، آقای «مهندس نیک طبع»، مدیر عامل به اتفاق چند نفر از همکاران به شمال آمدند و از کارگاهمان بازدید کردند. برایشان خیلی جالب بود و حسابی تشویقم کردند. نمونههای سنگ ما را هم با خودشان بردند و با توجه به اینکه فعالیت شرکتشان در حوزه ساختمان بود، گفتند تبلیغ محصولات ما را هم میکنند.»
میپرسم: هیچوقت از این ریسک بزرگ، پشیمان نشدید؟ لبخندبرلب در جواب میگوید: «نه. هیچوقت. موفقیت، پشت ریسکهای آگاهانه ماست. درست است موقعیت کاری و حقوق خوبی داشتم، اما ازآنجاکه به ارزش ایدهام اطمینان داشتم و میدانستم به نتیجه میرسد، از همه آنها گذشتم. به لطف خدا به موفقیت هم رسیدم.»
از ویلاهای شمال تا پارک سیسنگان، نمایشگاه محصولات ما شد
«با همراهی خانواده، کارگاهی در مازندران اجاره کردم و با کمک برادرم شروع به تولید کردیم. اوایل، رونق کارمان کم بود طوریکه همسرم بخشی از طلاهایش را برای کمک به کار فروخت. تا ۳ ماه واقعاً هیچ درآمدی نداشتیم و سخت گذشت. با توجه به قیمتهای نجومی دستگاهها، باز هم خودم دست به کار شدم و دستگاهی بزرگتر و قویتر ساختم. از اینجا با تیم ۵ نفریمان کمکم تولید در فاز صنعتی و تبلیغات در فضای مجازی را شروع کردیم.
بالاخره در ماه مبارک رمضان بابرکت آن سال مزد زحماتمان را گرفتیم. اغلب تهرانیهایی که در نوشهر و چالوس و... ویلا داشتند، تبلیغاتمان را در وب سایتها دیده بودند و سفارش کار میدادند. اغلب هم نماهایی با رنگهای خاص سبز و آبی و... و کفپوشهای دو رنگ میخواستند. خلاصه آنقدر سرمان شلوغ بود که از افطار تا سحر کار میکردیم. علت استقبال این افراد، زیبایی، خاص بودن و تنوع طرح و رنگ سنگهای ما و همینطور قیمت مناسب آن بود.»
یادآوری روزهای بهثمر نشستن تلاشهای صبورانه، هنوز هم برای کارآفرین جوان مازندرانی شیرین است: «به لطف خدا با دریافت سفارش از ساختمانهای شخصی و تالارهای پذیرایی، کارمان رونق گرفت و کم کم تمام قرضهایم را تسویه کردم. اما وقتی نمای ورودی پارک «سیسنگان» در جاده نوشهر – نور را با یک نوع سنگ شیاردار جدید با رنگ خاص کار کردیم، همه ما را شناختند. جالب بود که چند نفر از دوستان و آشنایان که قبلاً شنیدهبودند نمای این پارک را کار کردهایم، وقتی گذرشان به آنجا افتاد، تماس گرفتند و حسابی از طرح و رنگ سنگهایمان تعریف کردند.
بعد از این مرحله بود که با ۴ تولیدکننده از شهرهای مختلف برای فعالیت در زمینه سنگهای مصنوعی همکاری کردم و به آنها مشاوره دادم. آنها بیشتر در حوزه تولید موزاییک فعالیت میکردند که نه تنوع طرح داشت و نه تنوع رنگ. اما حالا سنگ مصنوعی تولید میکنند با تنوع بیحدی از طرح و رنگ. آنها هم با تولیدکنندههای دیگر ارتباط برقرار کردند و حالا ۱۰ شرکت در این زمینه فعال است. البته آنها فقط در زمینه تولید سنگ مصنوعی فعالیت میکنند، اما همچنان فرمولاسیون سنگ نانو (با خاصیت ضد آب، ضد اشعه ماوراء بنفش و ضد گرد و غبار) بهصورت انحصاری در اختیار خودم است و ما تنها تولیدکننده آن هستیم.»
رکود بازار مسکن، سد راهمان شد، اما من اوج گرفتم
«حالا دیگر وقت توسعه کار بود. جلسات متعددی با افراد مختلفی که در حوزه صنعت فعال بودند، گذاشتم. حتی در سال ۹۳ یک طرح بزرگ با بودجه یک میلیاردی برای راهاندازی یک کارخانه امضا کردیم و ۲۰ درصد کار را هم جلو بردیم. اما در همان مرحله کار را متوقف کردم، چون متاسفانه متوجه شدم آنها فقط بهدنبال گرفتن فرمولاسیون سنگ نانو هستند و آن همکاری برایشان اهمیت ندارد. متاسفانه این یک مشکل عمومی بود؛ با افراد و مراکز مختلف مذاکره کردم، اما هیچکس نپذیرفت بهصورت ۵۰-۵۰ با من کار کند و تکنولوژی از من و سرمایه از آنها باشد. اما من مصمم بودم کارم را توسعه دهم.»
موانع بزرگ درست در اوج موفقیتها در مسیر انسان قرار میگیرد، اما انسانهای دوراندیش با تدبیر راهی برای عبور از موانع پیدا میکنند. علیرضا قمی که بارها این موقعیت را تجربه کرده، در ادامه میگوید: «سال ۹۳ به لطف خدا برای ما بسیار خوب پیش میرفت. دفتر فروش گرفتیم، یک نمایشگاه از محصولاتمان برگزار کردیم و بیش از پیش کارمان به مخاطبان معرفی شد. اما در اواخر سال و درست وقتی میخواستم کار را توسعه دهم، با رکود بازار مسکن مواجه شدیم و کار ما هم مثل تمام فعالان این بازار، افت کرد. در چنین شرایطی، توسعه کار فقط ضرر بود.
خلاء کار ما در آن شرایط، بازار فروش بود؛ بنابراین تصمیم جدیدی گرفتم. با آموزش برادر و ۲ پسر عمویم، کارگاه مازندران را به آنها سپردم و به تهران برگشتم تا اطلاعاتم را از شرایط بازار، بهروز کنم. به برج فناوری دانشگاه امیرکبیر رفتم و در تمام دورههای آموزشی حوزه فروش شرکتهای دانشبنیان شرکت کردم و تجربیات ارزشمندی بهدست آوردم. در ادامه در رشته MBA مدیریت کسبوکار، گرایش بازاریابی در مقطع کارشناسی ارشد شروع به تحصیل کردم و ظرف ۲ سال تبدیل به مدیر فروش برتر در حوزه صنعت شدم. حالا مدیر فروش یکی از بهترین شرکتهای همان برج فناوری و محل رجوع همه شدهبودم. همه این پیشرفتها به این دلیل بود که خودم به این دانش و مهارت نیاز داشتم و دغدغهام از ادامه تحصیل، گرفتن مدرک نبود.»
حواسمان هست؟ بازارهای همسایه، تشنه محصولات ماست
فکر میکنید عطش جوان پرتلاش داستان ما در کسب دانش و موفقیت، به همین جا ختم شد؟ پاسخ آنهایی که او را خوب شناختهباشند، قطعاً منفی است: «در مطالعات و بررسیهایم متوجه شدم یکی از ضعفهای ما در حوزه صنعت، در حوزه صادرات است و همین که نمیتوانیم محصولاتمان را صادر کنیم، باعث رکود بازار ماست. من در آن ۳ سال فعالیت در دانشگاه امیرکبیر و آن شرکت دانشبنیان، بر بازار داخل مسلط شدهبودم و حالا میخواستم بازار خارجی را بشناسم و در ادامه بتوانم از این ظرفیت هم برای ارائه محصولم استفاده کنم؛ بنابراین تصمیم گرفتم مدیریت فروش در شرکت داخلی را رها کنم و مدیر فروش یک شرکت بازرگانی شوم که بتوانم درباره صادرات و واردات اطلاعات کسب کنم. مخالفتها اینجا خیلی بیشتر از قبل بود، اما باز هم روی تصمیمم باقی ماندم. از طریق یک آگهی، در یک شرکت واردات و صادرات مشغول کار شدم و تجارت و بازاریابی خارجی را تجربه کردم و در یک سال زیر و بم صادرات و واردات را درآوردم.»
میپرسم: دستاورد این مرحله و آشنایی با قواعد بازار بینالمللی برای شما چه بود؟ علیرضا قمی در پاسخ میگوید: «الان در مرحلهای هستم که محصولی درجهیک آماده عرضه دارم و دانش و اطلاعاتم نسبت به بازار هم کامل است. در این مرحله دنبال سرمایهگذار هستم که بتوانم این محصول را بهصورت انبوه تولید و مقدمات صادرات آن را فراهم کنم. چون این محصول را نمیتوان بهصورت کارگاهی تولید کرد. مشتریان عمده، این محصول را بهصورت انبوه مطالبه میکنند تا بتوانند در بازار مسکن توزیع کنند. یکی از مشکلات ما در کارگاهمان همین بود و بهدلیل محدودیت ظرفیت نمیتوانستیم سفارش مشتریان انبوهساز را تأمین کنیم.
با اینکه کارگاه شمال را با همکاری یکی از دوستانم که در کار تولید سنگ مصنوعی بود، توسعه دادیم و با ظرفیت بیشتری در حال تولید است، اما در حال حاضر، تمرکزم بر ایجاد یک کارخانه است که بتواند با تولید روزانه ۵۰۰ متر سنگ نانو، هم نیاز بازار داخل و هم بازار خارجی را تأمین کند. الان بازار عالی و تشنهای در عراق، سوریه، افغانستان و کشورهای حوزه قفقاز ازجمله آذربایجان وجود دارد که بهشدت از محصولات ما استقبال میکنند. در شرایط ارزی که به وجود آمده هم، قیمت این محصول برای آنها بسیار مناسب خواهد بود و به همین دلیل محصولات ما کاملاً قابل رقابت با محصولات خارجی است.
گرچه سرمایهگذار، فراوان است، اما سرمایهگذاری که بخواهد عادلانه با صاحب ایده کار کند، بهسختی پیدا میشود. تا وقتی که چنین سرمایهگذاری پیدا کنم، صبر میکنم، اما بیکار نمیمانم. در حال حاضر روی طرح دیگری در حوزه زیستمحیطی مشغول کار هستم و قصد دارم با استفاده از فناوری نانو یک فیلتر تصفیه هوا برای حوزه صنعت و همچنین خودروهای سنگین تولید کنم. خوشبختانه برای تولید این محصول، سرمایهگذار موجود است. الان ما یک نوع فیلتر نانو در صنعت داریم، اما من به دنبال محصول پیشرفتهتری هستم. در حوزه خودرو، اما چنین محصولی نداریم.»
کاش همه مثل آقا، حامی تولید داخلی باشند
از افق پیش روی حوزه تولید که میپرسم، چشمهای نخبه جوان مازندرانی برق میزند و با لبخند میگوید: «انشاالله بهزودی شرایط اقتصادی کشور بهبود پیدا کند و با رشد همرا باشد که من معتقدم این اتفاق میافتد. به اعتقاد من اگر سایر مسئولان هم به روندی که مقام معظم رهبری برای حمایت از تولید داخل در پیش گرفتهاند، کمک کنند و تولید داخل، جدی گرفته شود، همه حوزهها ازجمله حوزه ما رشد میکند.
واقعیت این است که تاکیدات آقا بر حمایت از تولید داخل، در روحیهبخشی به کارآفرینان و تولیدکنندگان بسیار تاثیرگذار است و از حمایتهای ایشان واقعاً انرژی میگیریم. گاهی هم که مسئولان توصیههای ایشان را اجرایی میکنند، ماجرا برای ما کارآفرینان جذابتر میشود. همیشه یکی از انگیزههای خود من، حمایتهای معنوی ایشان و توصیههایشان بر حمایت از کارآفرینی و تاکید بر بومیسازی محصولات در کشور بوده است. این برای شخص من و دوستانم در این حوزه، دغدغه است و میبینم که کارآفرینان جوان دنبال این هستند که منویات ایشان را عملی کنند.»
در مقابل کارآفرینان، لطفا بهجای مقاومت، حمایت کنید
برای علیرضا قمی اویلی، در حوزه کارآفرینی همهچیز بر مدار حمایت، آگاهی و امید میگردد. تمام حرف او با مردم و کارآفرینان هم از همین جنس است: «از همه تقاضا میکنم در مقابل محصولات جدید مقاومت نکنند. اجازه بدهند محصولات جدید وارد زندگیشان شود و از آن استفاده کنند. اگر خوب نبود، آن را کنار بگذارند. شاید آن محصولی که یک جوان تولید کرده، محصول خوبی باشد. خواهش میکنم بهصورت پیشفرض نگویند محصول بدی است. من به دفعات با این شکل از واکنش برخورد داشتهام. به صورت پیشفرض میگویند: این دیگر چه محصولی است؟ همان موزاییکی که قبلاً استفاده میکردیم، خوب بود. چه اشکالی دارد که از تولیدات کارآفرینان جوان استقبال کنیم و اگر خوب بود، از آن استفاده کنیم؟»
کارآفرین جوان، اما باتجربه داستان ما برای کارآفرینان هم نکاتی دارد: «من اگر به عقب برگردم، حتماً این مسیر را دوباره طی میکنم. اما اگر اطلاعات حالا را داشتم، قبل از شروع تولید، به بازار میرفتم و بعد از سنجش بازار، وارد فاز تولید صنعتی میشدم. در حال حاضر مشاور کارآفرینی هم هستم و همیشه به افرادی که قصد ورود به این حوزه را دارند، میگویم: قبل از هر چیز، بازار را رصد کنید و ببینید محصولتان چه بازاری دارد و بعد دست به تولید بزنید. این شیوه، درصد خستگی و ضرر را پایین میآورد و زودتر هم به نتیجه میرسد. در نهایت هم به کارآفرینان جوان میگویم: اگر همیشه به خدا امید داشتهباشید، به هدفتان فکر کنید و جلو بروید، قطعاً خروجی مورد نظرتان را به دست میآورید. من این موضوع را در این چند سال با تمام وجودم لمس کردهام. روزهای سخت وجود دارد، اما روزهای شیرین هم بالاخره از راه میرسد. انسان اگر قائل باشد به اینکه روزی دست خداوند است و نترسد از اینکه آن حاشیه امن کارمندی یا کارگری یا حتی مدیریتیاش را از دست بدهد، میتواند به سمت آرزوهایش حرکت کند و به موفقیت برسد.»
«با همراهی خانواده، کارگاهی در مازندران اجاره کردم و با کمک برادرم شروع به تولید کردیم. اوایل، رونق کارمان کم بود طوریکه همسرم بخشی از طلاهایش را برای کمک به کار فروخت. تا ۳ ماه واقعاً هیچ درآمدی نداشتیم و سخت گذشت. با توجه به قیمتهای نجومی دستگاهها، باز هم خودم دست به کار شدم و دستگاهی بزرگتر و قویتر ساختم. از اینجا با تیم ۵ نفریمان کمکم تولید در فاز صنعتی و تبلیغات در فضای مجازی را شروع کردیم.
بالاخره در ماه مبارک رمضان بابرکت آن سال مزد زحماتمان را گرفتیم. اغلب تهرانیهایی که در نوشهر و چالوس و... ویلا داشتند، تبلیغاتمان را در وب سایتها دیده بودند و سفارش کار میدادند. اغلب هم نماهایی با رنگهای خاص سبز و آبی و... و کفپوشهای دو رنگ میخواستند. خلاصه آنقدر سرمان شلوغ بود که از افطار تا سحر کار میکردیم. علت استقبال این افراد، زیبایی، خاص بودن و تنوع طرح و رنگ سنگهای ما و همینطور قیمت مناسب آن بود.»
یادآوری روزهای بهثمر نشستن تلاشهای صبورانه، هنوز هم برای کارآفرین جوان مازندرانی شیرین است: «به لطف خدا با دریافت سفارش از ساختمانهای شخصی و تالارهای پذیرایی، کارمان رونق گرفت و کم کم تمام قرضهایم را تسویه کردم. اما وقتی نمای ورودی پارک «سیسنگان» در جاده نوشهر – نور را با یک نوع سنگ شیاردار جدید با رنگ خاص کار کردیم، همه ما را شناختند. جالب بود که چند نفر از دوستان و آشنایان که قبلاً شنیدهبودند نمای این پارک را کار کردهایم، وقتی گذرشان به آنجا افتاد، تماس گرفتند و حسابی از طرح و رنگ سنگهایمان تعریف کردند.
بعد از این مرحله بود که با ۴ تولیدکننده از شهرهای مختلف برای فعالیت در زمینه سنگهای مصنوعی همکاری کردم و به آنها مشاوره دادم. آنها بیشتر در حوزه تولید موزاییک فعالیت میکردند که نه تنوع طرح داشت و نه تنوع رنگ. اما حالا سنگ مصنوعی تولید میکنند با تنوع بیحدی از طرح و رنگ. آنها هم با تولیدکنندههای دیگر ارتباط برقرار کردند و حالا ۱۰ شرکت در این زمینه فعال است. البته آنها فقط در زمینه تولید سنگ مصنوعی فعالیت میکنند، اما همچنان فرمولاسیون سنگ نانو (با خاصیت ضد آب، ضد اشعه ماوراء بنفش و ضد گرد و غبار) بهصورت انحصاری در اختیار خودم است و ما تنها تولیدکننده آن هستیم.»
رکود بازار مسکن، سد راهمان شد، اما من اوج گرفتم
«حالا دیگر وقت توسعه کار بود. جلسات متعددی با افراد مختلفی که در حوزه صنعت فعال بودند، گذاشتم. حتی در سال ۹۳ یک طرح بزرگ با بودجه یک میلیاردی برای راهاندازی یک کارخانه امضا کردیم و ۲۰ درصد کار را هم جلو بردیم. اما در همان مرحله کار را متوقف کردم، چون متاسفانه متوجه شدم آنها فقط بهدنبال گرفتن فرمولاسیون سنگ نانو هستند و آن همکاری برایشان اهمیت ندارد. متاسفانه این یک مشکل عمومی بود؛ با افراد و مراکز مختلف مذاکره کردم، اما هیچکس نپذیرفت بهصورت ۵۰-۵۰ با من کار کند و تکنولوژی از من و سرمایه از آنها باشد. اما من مصمم بودم کارم را توسعه دهم.»
موانع بزرگ درست در اوج موفقیتها در مسیر انسان قرار میگیرد، اما انسانهای دوراندیش با تدبیر راهی برای عبور از موانع پیدا میکنند. علیرضا قمی که بارها این موقعیت را تجربه کرده، در ادامه میگوید: «سال ۹۳ به لطف خدا برای ما بسیار خوب پیش میرفت. دفتر فروش گرفتیم، یک نمایشگاه از محصولاتمان برگزار کردیم و بیش از پیش کارمان به مخاطبان معرفی شد. اما در اواخر سال و درست وقتی میخواستم کار را توسعه دهم، با رکود بازار مسکن مواجه شدیم و کار ما هم مثل تمام فعالان این بازار، افت کرد. در چنین شرایطی، توسعه کار فقط ضرر بود.
خلاء کار ما در آن شرایط، بازار فروش بود؛ بنابراین تصمیم جدیدی گرفتم. با آموزش برادر و ۲ پسر عمویم، کارگاه مازندران را به آنها سپردم و به تهران برگشتم تا اطلاعاتم را از شرایط بازار، بهروز کنم. به برج فناوری دانشگاه امیرکبیر رفتم و در تمام دورههای آموزشی حوزه فروش شرکتهای دانشبنیان شرکت کردم و تجربیات ارزشمندی بهدست آوردم. در ادامه در رشته MBA مدیریت کسبوکار، گرایش بازاریابی در مقطع کارشناسی ارشد شروع به تحصیل کردم و ظرف ۲ سال تبدیل به مدیر فروش برتر در حوزه صنعت شدم. حالا مدیر فروش یکی از بهترین شرکتهای همان برج فناوری و محل رجوع همه شدهبودم. همه این پیشرفتها به این دلیل بود که خودم به این دانش و مهارت نیاز داشتم و دغدغهام از ادامه تحصیل، گرفتن مدرک نبود.»
حواسمان هست؟ بازارهای همسایه، تشنه محصولات ماست
فکر میکنید عطش جوان پرتلاش داستان ما در کسب دانش و موفقیت، به همین جا ختم شد؟ پاسخ آنهایی که او را خوب شناختهباشند، قطعاً منفی است: «در مطالعات و بررسیهایم متوجه شدم یکی از ضعفهای ما در حوزه صنعت، در حوزه صادرات است و همین که نمیتوانیم محصولاتمان را صادر کنیم، باعث رکود بازار ماست. من در آن ۳ سال فعالیت در دانشگاه امیرکبیر و آن شرکت دانشبنیان، بر بازار داخل مسلط شدهبودم و حالا میخواستم بازار خارجی را بشناسم و در ادامه بتوانم از این ظرفیت هم برای ارائه محصولم استفاده کنم؛ بنابراین تصمیم گرفتم مدیریت فروش در شرکت داخلی را رها کنم و مدیر فروش یک شرکت بازرگانی شوم که بتوانم درباره صادرات و واردات اطلاعات کسب کنم. مخالفتها اینجا خیلی بیشتر از قبل بود، اما باز هم روی تصمیمم باقی ماندم. از طریق یک آگهی، در یک شرکت واردات و صادرات مشغول کار شدم و تجارت و بازاریابی خارجی را تجربه کردم و در یک سال زیر و بم صادرات و واردات را درآوردم.»
میپرسم: دستاورد این مرحله و آشنایی با قواعد بازار بینالمللی برای شما چه بود؟ علیرضا قمی در پاسخ میگوید: «الان در مرحلهای هستم که محصولی درجهیک آماده عرضه دارم و دانش و اطلاعاتم نسبت به بازار هم کامل است. در این مرحله دنبال سرمایهگذار هستم که بتوانم این محصول را بهصورت انبوه تولید و مقدمات صادرات آن را فراهم کنم. چون این محصول را نمیتوان بهصورت کارگاهی تولید کرد. مشتریان عمده، این محصول را بهصورت انبوه مطالبه میکنند تا بتوانند در بازار مسکن توزیع کنند. یکی از مشکلات ما در کارگاهمان همین بود و بهدلیل محدودیت ظرفیت نمیتوانستیم سفارش مشتریان انبوهساز را تأمین کنیم.
با اینکه کارگاه شمال را با همکاری یکی از دوستانم که در کار تولید سنگ مصنوعی بود، توسعه دادیم و با ظرفیت بیشتری در حال تولید است، اما در حال حاضر، تمرکزم بر ایجاد یک کارخانه است که بتواند با تولید روزانه ۵۰۰ متر سنگ نانو، هم نیاز بازار داخل و هم بازار خارجی را تأمین کند. الان بازار عالی و تشنهای در عراق، سوریه، افغانستان و کشورهای حوزه قفقاز ازجمله آذربایجان وجود دارد که بهشدت از محصولات ما استقبال میکنند. در شرایط ارزی که به وجود آمده هم، قیمت این محصول برای آنها بسیار مناسب خواهد بود و به همین دلیل محصولات ما کاملاً قابل رقابت با محصولات خارجی است.
گرچه سرمایهگذار، فراوان است، اما سرمایهگذاری که بخواهد عادلانه با صاحب ایده کار کند، بهسختی پیدا میشود. تا وقتی که چنین سرمایهگذاری پیدا کنم، صبر میکنم، اما بیکار نمیمانم. در حال حاضر روی طرح دیگری در حوزه زیستمحیطی مشغول کار هستم و قصد دارم با استفاده از فناوری نانو یک فیلتر تصفیه هوا برای حوزه صنعت و همچنین خودروهای سنگین تولید کنم. خوشبختانه برای تولید این محصول، سرمایهگذار موجود است. الان ما یک نوع فیلتر نانو در صنعت داریم، اما من به دنبال محصول پیشرفتهتری هستم. در حوزه خودرو، اما چنین محصولی نداریم.»
کاش همه مثل آقا، حامی تولید داخلی باشند
از افق پیش روی حوزه تولید که میپرسم، چشمهای نخبه جوان مازندرانی برق میزند و با لبخند میگوید: «انشاالله بهزودی شرایط اقتصادی کشور بهبود پیدا کند و با رشد همرا باشد که من معتقدم این اتفاق میافتد. به اعتقاد من اگر سایر مسئولان هم به روندی که مقام معظم رهبری برای حمایت از تولید داخل در پیش گرفتهاند، کمک کنند و تولید داخل، جدی گرفته شود، همه حوزهها ازجمله حوزه ما رشد میکند.
واقعیت این است که تاکیدات آقا بر حمایت از تولید داخل، در روحیهبخشی به کارآفرینان و تولیدکنندگان بسیار تاثیرگذار است و از حمایتهای ایشان واقعاً انرژی میگیریم. گاهی هم که مسئولان توصیههای ایشان را اجرایی میکنند، ماجرا برای ما کارآفرینان جذابتر میشود. همیشه یکی از انگیزههای خود من، حمایتهای معنوی ایشان و توصیههایشان بر حمایت از کارآفرینی و تاکید بر بومیسازی محصولات در کشور بوده است. این برای شخص من و دوستانم در این حوزه، دغدغه است و میبینم که کارآفرینان جوان دنبال این هستند که منویات ایشان را عملی کنند.»
در مقابل کارآفرینان، لطفا بهجای مقاومت، حمایت کنید
برای علیرضا قمی اویلی، در حوزه کارآفرینی همهچیز بر مدار حمایت، آگاهی و امید میگردد. تمام حرف او با مردم و کارآفرینان هم از همین جنس است: «از همه تقاضا میکنم در مقابل محصولات جدید مقاومت نکنند. اجازه بدهند محصولات جدید وارد زندگیشان شود و از آن استفاده کنند. اگر خوب نبود، آن را کنار بگذارند. شاید آن محصولی که یک جوان تولید کرده، محصول خوبی باشد. خواهش میکنم بهصورت پیشفرض نگویند محصول بدی است. من به دفعات با این شکل از واکنش برخورد داشتهام. به صورت پیشفرض میگویند: این دیگر چه محصولی است؟ همان موزاییکی که قبلاً استفاده میکردیم، خوب بود. چه اشکالی دارد که از تولیدات کارآفرینان جوان استقبال کنیم و اگر خوب بود، از آن استفاده کنیم؟»
کارآفرین جوان، اما باتجربه داستان ما برای کارآفرینان هم نکاتی دارد: «من اگر به عقب برگردم، حتماً این مسیر را دوباره طی میکنم. اما اگر اطلاعات حالا را داشتم، قبل از شروع تولید، به بازار میرفتم و بعد از سنجش بازار، وارد فاز تولید صنعتی میشدم. در حال حاضر مشاور کارآفرینی هم هستم و همیشه به افرادی که قصد ورود به این حوزه را دارند، میگویم: قبل از هر چیز، بازار را رصد کنید و ببینید محصولتان چه بازاری دارد و بعد دست به تولید بزنید. این شیوه، درصد خستگی و ضرر را پایین میآورد و زودتر هم به نتیجه میرسد. در نهایت هم به کارآفرینان جوان میگویم: اگر همیشه به خدا امید داشتهباشید، به هدفتان فکر کنید و جلو بروید، قطعاً خروجی مورد نظرتان را به دست میآورید. من این موضوع را در این چند سال با تمام وجودم لمس کردهام. روزهای سخت وجود دارد، اما روزهای شیرین هم بالاخره از راه میرسد. انسان اگر قائل باشد به اینکه روزی دست خداوند است و نترسد از اینکه آن حاشیه امن کارمندی یا کارگری یا حتی مدیریتیاش را از دست بدهد، میتواند به سمت آرزوهایش حرکت کند و به موفقیت برسد.»
ارسال نظرات