چالش «حرارت» جهادگران برای ساخت زمین فوتبال+ فیلم
روزی که میخواستیم تیر دروازههای زمین فوتبال را نصب کنیم، تیرهای فلزی آنقدر داغ بود که نمیشد به آنها دست زد. اما ما نهتنها دست از کار نکشیدیم بلکه در آن شرایط برای ارتقای روحیه بچهها، یک چالش بامزه به نام «چالش حرارت» طراحی کردیم.
چالش «حرارت» جهادگران برای ساخت زمین فوتبال
این روزها دمای هوا در شهر سرپل ذهاب و روستاهایش تا 48 درجه هم میرسد! با این وجود و درحالیکه حتی کارگران محلی هم حاضر به کار در این شرایط جوی نیستند، جهادگران قرارگاه امام رضا (ع) همچنان تماموقت مشغول کارند. سید مصطفی موسوی با اشاره به عشق و همت جهادگران در خدمت به هموطنان زلزلهزده میگوید: «در شرایطی که حتی کارگران و استادکارهای محلی سرپل ذهاب هم حاضر به کار در گرمای 47،48 درجه نیستند، بچههای قرارگاه از 7 صبح تا 8 شب مشغول کارند. در این گرما، بلوکهای سیمانی آنقدر داغ میشود که برای ادامه کار ناچار میشویم با تانکر به محل کار بچهها آب ببریم و با ریختن روی بلوکها، تا حدی بلوکها را خنک کنیم که بشود با استفاده از دستکش و پارچه با آنها کار کرد.
روزی که میخواستیم تیر دروازههای زمین فوتبال را نصب کنیم، تیرهای فلزی آنقدر داغ بود که نمیشد به آنها دست زد. اما ما نهتنها دست از کار نکشیدیم بلکه در آن شرایط برای ارتقای روحیه بچهها، یک چالش بامزه به نام «چالش حرارت» طراحی کردیم. قرار شد مسابقهای بین بچهها برگزار کنیم و به هرکس توانست مدت زمان بیشتری دستش را روی آن تیر دروازه داغ نگهدارد، جایزه بدهیم. همه استقبال کردند اما در عمل، کار بسیار سخت بود. خوب است بدانید بالاترین رکورد در این چالش، به کسی تعلق گرفت که توانست فقط 4 ثانیه بهصورت مداوم دستش را روی آن تیر دروازه داغ نگهدارد! با تمام این سختیها، بچهها هرگز کار را رها نکردند. طرح ساخت زمین فوتبال بهخوبی در حال اجراست و بهزودی افتتاح میشود.»
این روزها دمای هوا در شهر سرپل ذهاب و روستاهایش تا 48 درجه هم میرسد! با این وجود و درحالیکه حتی کارگران محلی هم حاضر به کار در این شرایط جوی نیستند، جهادگران قرارگاه امام رضا (ع) همچنان تماموقت مشغول کارند. سید مصطفی موسوی با اشاره به عشق و همت جهادگران در خدمت به هموطنان زلزلهزده میگوید: «در شرایطی که حتی کارگران و استادکارهای محلی سرپل ذهاب هم حاضر به کار در گرمای 47،48 درجه نیستند، بچههای قرارگاه از 7 صبح تا 8 شب مشغول کارند. در این گرما، بلوکهای سیمانی آنقدر داغ میشود که برای ادامه کار ناچار میشویم با تانکر به محل کار بچهها آب ببریم و با ریختن روی بلوکها، تا حدی بلوکها را خنک کنیم که بشود با استفاده از دستکش و پارچه با آنها کار کرد.
روزی که میخواستیم تیر دروازههای زمین فوتبال را نصب کنیم، تیرهای فلزی آنقدر داغ بود که نمیشد به آنها دست زد. اما ما نهتنها دست از کار نکشیدیم بلکه در آن شرایط برای ارتقای روحیه بچهها، یک چالش بامزه به نام «چالش حرارت» طراحی کردیم. قرار شد مسابقهای بین بچهها برگزار کنیم و به هرکس توانست مدت زمان بیشتری دستش را روی آن تیر دروازه داغ نگهدارد، جایزه بدهیم. همه استقبال کردند اما در عمل، کار بسیار سخت بود. خوب است بدانید بالاترین رکورد در این چالش، به کسی تعلق گرفت که توانست فقط 4 ثانیه بهصورت مداوم دستش را روی آن تیر دروازه داغ نگهدارد! با تمام این سختیها، بچهها هرگز کار را رها نکردند. طرح ساخت زمین فوتبال بهخوبی در حال اجراست و بهزودی افتتاح میشود.»
معاون فرهنگی قرارگاه جهادی امام رضا (ع) با خنده ادامه میدهد: «همان روز یکی از دوستان، فیلم اجرای این چالش را در فضای مجازی به اشتراک گذاشت. جالب است بدانید بعضیها زیر آن فیلم نوشتهبودند: عیبی نداره. عوضش هرکدوم از این جهادگران برای کار در مناطق زلزلهزده، روزی ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تومان پول میگیره!
این درحالیاست که ۶۰۰، ۷۰۰ جهادگری که از ابتدای کمکرسانی تا امروز از طرف قرارگاه به مناطق زلزلهزده اعزام شدهاند، با هدف سامان گرفتن زندگی اهالی این مناطق، داوطلبانه و بدون چشمداشت خدمت کرده و میکنند و بسیاری از آنها برای این هدف، حتی دوری چند ماهه خانوادههایشان را هم به جان میخرند.»
این درحالیاست که ۶۰۰، ۷۰۰ جهادگری که از ابتدای کمکرسانی تا امروز از طرف قرارگاه به مناطق زلزلهزده اعزام شدهاند، با هدف سامان گرفتن زندگی اهالی این مناطق، داوطلبانه و بدون چشمداشت خدمت کرده و میکنند و بسیاری از آنها برای این هدف، حتی دوری چند ماهه خانوادههایشان را هم به جان میخرند.»
وقتی جهادیها پای قول و حرفشان میایستند
حالا دیگر برای همه اثبات شده که قولشان، قول است. یک سال و نیم قبل که زلزله زندگی خانوادههای کرمانشاهی را زیر و رو کرد، اهالی قرارگاه جهادی امام رضا (ع) در اولین روزها خود را به کانون حادثه رساندند و با شروع امدادرسانی، قول دادند تا آخر کار یعنی تا وقتی که خانههای هموطنان زلزلهزده را دوباره بسازند، کنارشان بمانند. آن روزها خیلیها پیش خودشان گفتند: این هم وعدهای است مثل دهها و صدها وعدهای که در میان شور و هیجان روزهای اول از طرف نهادها، مسئولان و بعضی سلبریتیها به زلزلهزدگان داده شده. اما گذر روزها نشان داد حرف جهادگران، حرف است. در یک سال و نیمِ بعد از زلزله، هیچ روزی بدون حضور گرم بچههای جهادی بر مناطق زلزلهزده نگذشت و کار خالصانه و متعهدانهشان بالاخره کام ساکنان این مناطق را شیرین کرد. حالا بسیاری از خانوارهای ساکن در روستاهای سرپل ذهاب، کلید خانههای تازهسازشان را از دست جهادگران تحویل گرفته و زندگی را از نو شروع کردهاند.
گفتوگوی ما با «سید مصطفی موسوی»، معاون فرهنگی قرارگاه جهادی امام رضا (ع) را در روزهایی میخوانید که بخش عمرانیِ امدادرسانی به مناطق زلزلهزده به ایستگاه پایانی رسیده و جهادگران این قرارگاه حالا روی بازسازی زیرساختهای فرهنگی، ورزشی و تفریحی در این مناطق متمرکز شدهاند.
گفتوگوی ما با «سید مصطفی موسوی»، معاون فرهنگی قرارگاه جهادی امام رضا (ع) را در روزهایی میخوانید که بخش عمرانیِ امدادرسانی به مناطق زلزلهزده به ایستگاه پایانی رسیده و جهادگران این قرارگاه حالا روی بازسازی زیرساختهای فرهنگی، ورزشی و تفریحی در این مناطق متمرکز شدهاند.
بپرس چند تا خانه ساخته نشده؟!
اصل ماجرا را در همان جمله اول خلاصه میکند. تا میپرسم: تا اینجای کار، چند خانه توسط قرارگاه ساخته شده؟ بلافاصله میگوید: «بپرسید چند خانه هنوز ساخته نشده...؟!» معاون فرهنگی قرارگاه جهادی امام رضا (ع) لبخندبرلب ادامه میدهد: «بهطور مثال، در روستای «الیاسی خلیفه حسین»، هیچ خانه بازسازینشدهای وجود ندارد و در روستای «الیاسی محمود نادر» هم فقط ساخت 10 درصد خانهها باقی مانده که آنها هم اغلب متعلق به خانوارهایی است که در خود شهر سرپل ذهاب اسکان دارند و این خانه روستایی، بهعبارتی خانه ییلاقی آنها محسوب میشود.»
سید مصطفی موسوی برمیگردد به آن روزهای تلخ که به هرکجا چشم میانداختی، ویرانه بود و ناامیدی: «بچههای قرارگاه امام رضا (ع) از دو روز بعد از زلزله، در مناطق آسیبدیده حاضر شدند و کار امدادرسانی را شروع کردند. از همان ابتدا، علاوهبر رساندن مایحتاج ضروری خوراکی و بهداشتی به زلزلهزدگان، برنامهریزی برای بازسازی خانههای تخریبشده هم در دستور کار قرار گرفت و در این رابطه، قرارگاه مسئولیت بازسازی تعدادی از روستاها را تقبل کرد. ترمیم شبکه آبرسانی روستاهای زلزلهزده و ایجاد لولهکشی جدید آب شرب، از دیگر اقداماتی بود که همزمان با پروژه بازسازی خانهها پیگیری شد. بعد از طراحی نقشه خانههای جدید توسط مهندسان قرارگاه، با هماهنگی بنیاد مسکن شهرستان سرپل ذهاب و ستاد معین بازسازی استان اردبیل و استان مرکزی، کار ساخت خانههای جدید براساس اصول مهندسی و استانداردهای مصوب شروع شد.»
سقف اهدایی جهادگران، بالای سَرِ ننه «گَرده بیلیاد»
«از میان روستاهای آسیبدیده، دو روستای الیاسی خلیفه حسین و الیاسی محمود نادر که هرکدام حدود 60 خانوار جمعیت دارند، دچار 80 درصد تخریب شدهبودند. بعد از حدود یک ماه از حادثه که خانوادهها توانستند وسایل قابلاستفادهشان را از زیر آوار بیرون بیاورند، موضوع بازسازی خانههای زلزلهزده وارد فاز اجرایی شد. بعد از آواربرداری، خانه هرکدام از اهالی روی زمین خودشان ساختهشد اما در این میان، بعضی افراد و خانوادهها اصلاً زمینی نداشتند که بتوانند روی آن خانهای بسازند مثل «گَرده بیلیاد» و «عمه جمیله». آنها تا قبل از زلزله، در خانههای گِلی کوچکی زندگی میکردند که میتوان گفت کانکس، شرایط بسیار بهتری نسبت به آن خانهها دارد. گرده بیلیاد که مادربزرگ کل روستای الیاسی محمود نادر بهحساب میآید، مادری سالخورده با بینایی بسیار ضعیف است و با پسر بیمارش که ناراحتی شدید ریوی دارد، زندگی میکند. او اصلاً فکر خانهدار شدن را هم نمیکرد اما ما بنابر وظیفه، پیشقدم شدیم و برای او و خانواده پسرش خانه ساختیم.
از دیگر خانوادههای خاص این روستا، خانوادهای با سه فرزند خردسال بود که پدرشان در مرزهای غربی کشور کارگری میکرد. او از ما نخواستهبود خانهشان را بازسازی کنیم. گفتهبود خودش در فرصت مناسب این کار را خواهد کرد. اما متاسفانه او در ایام عید در اثر تصادف فوت کرد و خانوادهاش تنها و بیسرپرست شدند. بعد از این اتفاق، ما ساخت خانه برای آنها را هم در اولویت کاریمان قرار دادیم. خانه جدید آنها در حال حاضر در مرحله سفتکاری است و بهزودی تحویلشان میشود.»
موسوی که حدود 8 ماه است بهصورت متمرکز در دو روستای الیاسی خلیفه حسین و الیاسی محمود نادر در دشت ذهاب (بخش مرکزی) حضور و فعالیت دارد، در ادامه میگوید: «ماجرای عمه جمیله اما متفاوت بود. او نه زمینی داشت و نه درخواستی برای ساخت خانه. شاید عجیب باشد اما او تمایل داشت در همان کانکس زندگی کند! تنها مشکل عمه جمیله، نداشتن حمام و سرویس بهداشتی بود. ما هم با اختصاص یک کانکس ویژه دارای سرویس حمام و دستشویی، مشکلش را حل کردیم. خوب است بدانید کانکسهای «تری دی پَنل»، شرایط بسیار مناسبی دارد چون در زمستان با یک لامپ 100 وات، گرم میشود و در تابستان هم با یک پنکه دستی، خنک.»
حالا نوبت مقاومسازی «خانوادهها»ست
شمارش معکوس آغاز شده و تا بهصدا درآمدن زنگ پایان فعالیتهای عمرانی قرارگاه جهادی امام رضا (ع) در مناطق زلزلهزده، زمان زیادی باقی نمانده اما اگر فکر میکنید این به معنای پایان مأموریت جهادگران در این مناطق است، هنوز آنها را خوب نشناختهاید. معاون فرهنگی قرارگاه در این باره میگوید: «بنای همیشگی قرارگاه جهادی امام رضا (ع) بر این است که هر زمان برای خدمترسانی به روستایی وارد میشود – چه پس از بحرانهایی مانند زلزله و سیل و چه برای طرحهای محرومیتزدایی -، فعالیتها و خدماترسانیهایش را تا جایی ادامه دهد که آن روستا به یکی از روستاهای شاخص کشور بهلحاظ عمرانی، تحصیلی، اشتغال و بهداشت تبدیل شود. بر این اساس، مأموریت ما در روستاهای زلزلهزده هم با اتمام کارهای عمرانی مانند خانهسازی، تمام نمیشود و اهالی این روستاها را تنها نمیگذاریم.»
موسوی اضافه میکند: «معتقدیم زلزله علاوهبراینکه خانهها را تخریب میکند، با تخریب زیرساختهای اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و...، خانوادهها را هم دچار آسیب میکند. بر اساس همین نگاه، ما برخلاف بسیاری از افراد و گروههایی که برای کمکرسانی به هموطنان زلزلهزده پیشقدم شدهبودند، تلاش کردیم بعد از پایان پروژههای عمرانی، روی بحث «مقاومسازی خانوادهها» متمرکز شویم.»
از سوپرمارکت «خالد» تا نانوایی خانگی
«ایجاد اشتغال برای خانوادهها – با اولویت خانوادههای نیازمند -، یکی از مهمترین راهکارها در مسیر مقاومسازی خانوادهها در مناطق زلزلهزده است. بر همین اساس تلاش کردیم با ایجاد اشتغال برای سه خانواده در روستا، از آنها حمایت کرده و کمک کنیم روی پای خودشان بایستند. نتیجه این حمایت، راهاندازی دو سوپرمارکت و یک نانوایی برای پخت نان محلی بوده که به توانمندسازی این خانوادهها کمک کرده است.»
سید مصطفی موسوی در ادامه در تشریح وضعیت اهالی روستاهای زلزلهزده به لحاظ اشتغال، میگوید: «بعد از تثبیت اوضاع در مناطق زلزلهزده، آن دسته از اهالی که زمین کشاورزی یا فعالیت دامداری داشتند، سرِ زمینها و دامداریشان برگشته و مشغول کارند. گروهی هم برای کارهایی مثل باربری به مرزهای مجاور میروند. در این میان، تعدادی از اهالی که شرایط خاصی دارند، برای اشتغال نیازمند کمک هستند که ما برای حمایت از آنها آستین بالا زدهایم. علاوهبر سه موردی که در بالا ذکر شد، موارد دیگری را هم شناسایی کردهایم و طرحهایی نیز برای ایجاد اشتغال در این مناطق درنظرداریم که در جلسات شورای راهبردی قرارگاه در حال بررسی است.»
سهم بچهها محفوظ است؛ بفرمایید پارک!
در روزهای گذشته ویدئویی در فضای مجازی دستبهدست شد که از شادابی و نشاط بچههای خردسال روستاهای زلزلهزده در پارک جمعوجوری که به همت جهادگران قرارگاه جهادی امام رضا (ع) ایجاد شده، حکایت میکرد. ویدئویی که نشان میداد اهالی قرارگاه با وجود تمرکز بر رفع دغدغههای بزرگترها و حمایت از آنها، از کودکان این مناطق هم غافل نبودهاند. موسوی در این باره میگوید: «وقتی وارد روستای الیاسی خلیفه حسین شدم، بچههایی را دیدم که جز اینکه روی خاکها و خرابهها بازی کنند، هیچ سرگرمی دیگری نداشتند. همانجا با بچههای قرارگاه تصمیم گرفتیم برای کودکان دو روستایی که در آن مستقر هستیم، پارک بسازیم.
از نظر خیلیها این کار، کار عجیب و غیرضروری بهحساب میآمد و اعتقاد داشتند بهتر است به جای این کار، خانهها را زودتر بسازیم. اما خوشحالیم حالا که پارک هر دو روستا به بهرهبرداری رسیده، نهتنها صدای بازی و خنده بچهها در آن میپیچد بلکه این پارک، به فضایی برای دورهمی خانوادهها و تفریح آنها هم تبدیل شده است. این روستاها، مشرف به کوه بزرگ و معروف «دالاهو» و دشت و رودخانه آن حوالی است و همین باعث شده فضای پارک ایجادشده، محل مفرحی برای خانوادهها باشد. اهالی روستا میگویند هر روز ساعت 6 و 7 عصر که هوا رو به خنکی میرود، همه خانوادهها در این پارک جمع میشوند و تا صبح، جای خالی در پارک پیدا نمیشود.»
روزشماری جوانان روستا برای توپزدن در زمین اختصاصی
«بازسازی زیرساختهای فرهنگی و ورزشی، از دیگر اقداماتی است که در مناطق آسیبدیده میتواند به مقاومسازی خانوادهها کمک کند. ما بر همین اساس، از مدتی قبل چند پروژه ورزشی را در دو روستای الیاسی خلیفه حسین و الیاسی محمود نادر شروع کردهایم. ساخت زمین فوتبال، یکی از این پروژههاست که با سرعت خوبی در حال پیشرفت است. این زمین که در ابعاد مناسبی ساخته میشود، در فضای میان دو روستا جانمایی شده و در جلسه هماهنگی با دهیاران و شورایاران این روستاها تاکید کردهایم که این زمین متعلق به جوانان هر دو روستاست.
زیرسازی زمین، خط کشیها و ساخت و نصب دروازهها در این زمین فوتبال انجام شده و در حال حاضر در مرحله ساخت سکوی تماشاگران با ظرفیت 200 نفر هستیم. بعد از تکمیل جایگاه تماشاگران که حدود 70 درصد پیشرفت داشته، به سراغ بخش پایانی پروژه یعنی ساخت رختکن میرویم.»
به گفته موسوی، همزمان کار ساخت دو «خانه ورزش» هم در این دو روستا در حال انجام است: «دو سوله 80،90 متری ساختهایم برای اینکه خانه ورزش دختران و پسران این روستاها باشد. قرار است وسایل موردنیاز برای بازیهای تنیس روی میز، فوتبالدستی و دارت در این سولهها تعبیه شود تا بچههای روستا بتوانند اوقات خوشی را در خانه ورزش روستایشان سپری کنند. خانه ورزش هر دو روستا تقریباً تکمیل شده و فقط نصب در و پنجرههای آنها باقیمانده است. اداره تربیت بدنی شهر سرپل هم قول داده میز تنیس روی میز و باقی وسایل لازم برای تجهیز این خانههای ورزش را تهیه و به نوجوانان و جوانان ورزشدوست این دو روستا اهدا کند.»
منبع: فارس پلاس
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
اگرم الان چیزی نگیرن فردا پس فردا با همین کارا رییس یه جایی میشن و اون موقع خوب میگیرن!!!!!!!
خسته نیاشند و خدا قبول . ولی زمانی که اینقدر هواگرمه و قاعدتا فوتبالیستها هم در این هوا بازی نمی کنند . چه کاری هست که در وسط تابستان کاری کرد که استفاده هم نمی شود. بروند و هر زمان که هوا بهتر شد بیایند و درست کنند .
آفرین ودرود به شرف و غیرتتون،،،، جوانمردان این آب وخاک همیشه ودرهمه حال گمنامند،،، خوش به سعادتتون که سعادتمند شمایید،،،، درآخراینکه حیفم اومد این جمله رو نگم خطاب به شما : آقازاده های واقعی شمایید
سلام
بنظرم یه چالش برای مسئولان که ادعای درک مفهوم عزت ملی دارند اجرا شود برای انکه متوجه باشند چه کسانی و در چه شرایطی دست از جانشان شستند تا امروز حضرات دم از مردم و انقلاب بزنند و فقط ناظر درد مردم باشند:
چالش دویدن از سوسنگرد تا دهلاویه (زیادم طولانی نباشه) در مرداد ماه با کوله پشتی حاوی حداقل 15 کیلو بار و یه قمقمه خالی و پوتین خشک و لباس خاکی.
بسم الله! در این چالش شرکت کنید شاید قیمت سرزمینی که دردهایش را فراموش کرده اید را حدس بزنید. یاد روزگاری بخیر که حداقل عکس شهدا رو میدیدیم.
بنظرم یه چالش برای مسئولان که ادعای درک مفهوم عزت ملی دارند اجرا شود برای انکه متوجه باشند چه کسانی و در چه شرایطی دست از جانشان شستند تا امروز حضرات دم از مردم و انقلاب بزنند و فقط ناظر درد مردم باشند:
چالش دویدن از سوسنگرد تا دهلاویه (زیادم طولانی نباشه) در مرداد ماه با کوله پشتی حاوی حداقل 15 کیلو بار و یه قمقمه خالی و پوتین خشک و لباس خاکی.
بسم الله! در این چالش شرکت کنید شاید قیمت سرزمینی که دردهایش را فراموش کرده اید را حدس بزنید. یاد روزگاری بخیر که حداقل عکس شهدا رو میدیدیم.
بی مزه
خدا حفظشون کنه